واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عدالتخواهي چرا و چگونه؟
اولين و اصليترين نقطه در مباني و نظرات امام راحل، مسئله اسلام ناب محمدي(ص) است. اين اسلام با ويژگيهاي منحصربهفردي چون ظلمستيزي، عدالتخواهي، مجاهدت، حمايت از محرومان، مدافع حقوق پابرهنگان و رنجديدگان و مستضعفان شناخته ميشود. در مقابل اين اسلام، امام(ره) اصطلاح «اسلام امريكايي» را در فرهنگ سياسي ما وارد كرد. اسلام امريكايي يعني اسلام تشريفاتي، اسلام بيتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زيادهخواهي، اسلام بيتفاوت در مقابل دستاندازي به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان، اسلام كمك به اقويا، اسلامي كه با همه اين موارد سر سازش دارد.
خصوصيت انقلاب عظيم اسلامي كه آن را به عنوان يك پديده بينظير در تاريخ قرنهاي اخير در چشم تحليلگران و صاحبنظران معرفي كرده است و قبل از آن در هيچ يك از انقلابهاي بزرگ و كوچك عالم مانند انقلاب فرانسه يا انقلاب كمونيستي در شوروي ديده نشده بود، اين بود كه سياستهاي مسلط عالم نتوانستند اين جنبش عدالتخواهي را در هاضمه خود هضم كنند. انقلاب شكوهمند اسلامي ارمغان مهمي همچون حاكم كردن روح عدالت در جامعه اسلامي حاصل كرد. پرچم عدالتخواهي را همواره پيامبران الهي و پيروان راستين آنان بر دوش كشيدهاند. امروز و هميشه مجاهدت در زير اين پرچم، صادقانهترين نشانه پيروي از رسولان الهي است. موضوع بسط عدالت در جامعه خود يكي از دشوارترين ميدانهاي مجاهدت محسوب ميگردد. حاكم كردن روح عدالت در جامعه به رغم اينكه جزو دشوارترين و مشكلترين اقدامات محسوب ميگردد ولي وصول به آن جزو پربركتترينها خواهد بود. به فرموده امام خامنهاي(دامه ظلهالعالي): «تا وقتي در جامعه عدالت باشد، تبعيض نباشد، نگاه متفاوت به اشخاص و قشرها نباشد و امتيازطلبيهاي زيادي و نابحق و نابجا در جامعه وجود نداشته باشد، مردم بر خيلي از ناكاميها صبر ميكنند.»
يكي از كليديترين موارد براي بسط عدالت، پرورش روح و انگيزه عدالتخواهي در سطح جامعه است چراكه اشخاص و عوامل بسياري هستند كه فاصله شعار تا عملشان سر به فلك ميگذارد و با نگاه ابزاري به عدالت، بيعدالتي را منشأ ميشوند. به اعتقاد امام خامنهاي(حفظهالله) بسياري از ناكاميهاي امروز ما در عرصه رسيدن به هدفهاي انقلاب و اداره مطلوب كشور، بهخاطر كماعتنايي به عدالت است چراكه هركدام از ما نسبت به خودمان اغماض ميكنيم و اسم عدالت را ميآوريم و به آن تحريض هم ميكنيم اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض مينماييم. حالا قدري اغماض نسبت به خود، بر اثر نقصها، كوچك بودن و كوتاهيهاي طبيعي ما قابل قبول است اما ما نسبت به خودمان زياد اغماض ميكنيم.
اين را نبايد فراموش كنيم كه هميشه نگاه اين كشور و اين ملت به عدالت و رفتار عادلانه علوي بوده است. نياز هميشگي اين ملت اين است كه در راستاي خدمترساني بيشتر بين مسئولان مسابقهاي را شاهد باشد يا مسئولان او پاسخگوي مسئوليتهاي بزرگ خودشان در مقابل ملت باشند و روح پرسشگري در مردم وجود داشته باشد و هميشه زنده بماند و اين يعني همان حاكم شدن روح عدالتخواهي و به تبع آن حاكميت عدالت است. جنبش دانشجويي در كشور ما در تاريخ ثبت شده و شناخته شده خود، هميشه ضداستكبار، ضدسلطه، ضداستبداد، ضداختناق و به شدت عدالتخواه بوده است. تا به امروز اين مميزات همراه جنبش دانشجويي بوده است و صداقت مدعيان جنبش دانشجويي بر اساس اين سلسلهمميزات شناخته ميشود. شأن دانشجو و جنبش دانشجو، عدالتخواهي است، منتها در اين راه ممكن است كج كاركردهاي اساسي رخ دهد كه راه اصلي مخدوش ماند. آنچه در كنار همه الزامات اين حركت، ضروري و حياتي است كه اولاً مراقبت شود كساني با انگيزههاي ديگر، اين شعار حق را ابزار نكنند و ثانياً به نام عدالتطلبي، حركتي غيرمنصفانه از سر جهل يا غفلت انجام نگيرد.
يكي از اساسيترين نكات عدالتخواهي اين است كه به دور از جزئينگري و مصداقيابي- كه عمدتاً با بياطلاعي و فقدان دانش رخ ميدهد- تنها سعي شود پرچم عدالتخواهي در جامعه به اهتزار درآيد. رهبر معظم انقلاب در اينباره ميفرمايند: «وقتي پرچم عدالتخواهي را بلند كرديد، آن كسي كه مجري است، آن كسي كه در محيط اجرا ميخواهد كار انجام دهد، همه حساب كار خودشان را ميكنند. آن كسي هم كه فرياد مربوط به محتواي اين پرچم را بلند كرده، احساس دلگرمي ميكند و كار پيش خواهد رفت.» اين نگاه عميق به قضيه دستان سوءاستفادهكنندگان به اين مقوله را بسته نگه داشته و فرصت حاشيهسازي را از آنها ميگيرد. از سويي نيز نبايد اين فراموش شود كه عدالتخواهي تنها يك شعار نيست بلكه بايد عملاً عدالت مطالبه شود ولي همين مطالبه عملي عدالت نيز خود داراي سازوكار مشخصي است و بايد جامعه به نقطهاي برسد كه سياستهاي عدالتطلبانه در آن طراحي شود و دستگاه اجرايي طوري باشد كه سياستهاي عدالتطلبانه فرصت عملياتي شدن و اجرايي شدن پيدا كند، والا خيلي سياستهاي عدالتطلبانه هم مطرح ميشود ولي مخاطبان آن ياراي اجرايي كردن را به خاطر فقدان زيرساخت ندارند.
و در نهايت اينكه عدالتخواهي كه مصداقي از آرمانخواهي ميباشد نبايد با خشونت پيش رود بلكه نياز به يك رفتار در منظومه اخلاق اسلامي دارد و به صورت مؤدبانه در سطح جامعه مطرح شود و مؤكداً نيز بايد گفت مطالعه و دانش جزو اساس اين كار به حساب ميآيد چرا كه بدون دانش و علم، در فضاي تهمت و توهين قرار خواهيم گرفت كه اين خود مصداقي از بيعدالتي محسوب ميشود.
نویسنده : فرهاد نظريانساماني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]