واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تيم ملي فوتبال و مخالفان محفلي و سياسي
کد خبر: ۴۱۱۵۱۹
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۳ - 28 June 2014
مردمسالاری در سرمقاله خود نوشت:
پرونده تيم ملي فوتبال ايران در جام جهاني 2014 برزيل پس از دو بازي خوب در مقابل نيجريه و آرژانتين و يک بازي ضعيف در مقابل بوسني بسته شد تا مليپوشان به کشور بازگردند و بحث درباره ماندن يا نماندن کارلوس کيروش سرمربي تيم ملي، وارد مرحله نهايي شود. طبيعتا اينجا قصد ندارم به مباحث فني حضور تيم ملي ايران در جام جهاني برزيل يا بررسي کارنامه کيروش در اين رقابتها بپردازم. آنچه مدنظر من است واکاوي دو جرياني است که به مخالفت با نظرات غالب مردم درباره تيم ملي ميپردازند؛ دو جرياني که خاستگاه يکساني ندارند، اما هر دو برخلاف جريان آب شنا ميکنند و نظر و شادي مردم را بر نميتابند.
گروه اول، که از آنان به عنوان مخالفان محفلي ياد ميکنم آن دسته از افرادي هستند که از ابتدا مخالف حضور يک مربي بنام همچون کارلوس کيروش برروي نيمکت تيم ملي فوتبال ايران بودند. آنها طي بيش از سه سالي که از حضور کيروش در ايران ميگذرد از هر فرصتي استفاده کردند تا در مسير حرکت او و موفقيت تيم ملي مانع ايجاد کنند.
براي آنها که اغلب کارنامه مثبتي هم در نزد افکار عمومي نداشتند، ناکامي تيم کيروش، بيش از کاميابي آن رضايت بخش بود. اين دسته از افراد که البته در فدراسيون فوتبال و حتي وزارت ورزش و جوانان هم نفوذ داشتند به حدي در پي تحقق اهداف خود بودند که براي جلوگيري از تمديد قرارداد کيروش پيش از جام جهاني که خواسته او بود از هيچ تلاشي فروگذار نکردند. دو بازي خوب تيم ملي، موجب سکوت موقت آنها شد اما شکست در بازي آخر، آنها را دوباره به تکاپو انداخت تا براي عدم تمديد قرارداد کيروش، هر آنچه ميتوانند انجام دهند. طبيعي هم بود چرا که کيروش به حدي اقتدار داشت که اجازه نميداد هر کسي در تيم ملي براي خود حوزه نفوذي ايجاد کند. اين درحاليست که افکار عمومي در ايران حامي کيروش است و تمايل دارد او در راس تيم ملي بماند. کيروش به تيم ملي فوتبال ايران شخصيت تازهاي بخشيد و براي نخستين بار موجب شد ايرانيان، نه در روياهاي خود، بلکه در واقعيت، خود را در يک قدمي صعود به مرحله دوم ببينند. افکار عمومي در ايران ديدند که داور صرب در بازي با آرژانتين يک پنالتي مسلم را به سود ايران نگرفت و در همان بازي، چند موقعيت صددرصد گلزني با بدشانسي ايران به هدر رفت. افکار عمومي ديدند که در بازي با بوسني، ضربات آنها به تير دروازه ايران خورد و درون دروازه غلتيد اما ضربات بازيکنان ما به تير دروازه خورد و برگشت. افکار عمومي تفاوت بين بازيکنان بدون استرس بوسني را در بازي آخر با بازيکنان ايران که تجربه بينالمللي کمتري داشتند لمس کردند. افکار عمومي، ديدند که براي نخستين بار تيم ايران بدون حاشيه به يک تورنمنت معتبر بينالمللي رفت و بدون حاشيه هم برگشت. به همين دليل بود که به کيروش نمره قبولي دادند و با وجود باخت در مقابل بوسني، خواهان ابقاي او تا جام جهاني بعدي هستند. اما کساني که به دنبال منافع شخصي و گروهي خود هستند، تمايلي به ابقاي کيروش ندارند و برخلاف نظر افکار عمومي حرکت ميکنند. اينها، همان افرادي هستند که دموکراسي را تا جايي ميپذيرند که افکار آنها را نمايندگي کند و اگر اينگونه نباشد، زمين بازي را به هم ميزنند.
گروه دوم، آن دسته از افرادي هستند که تمايل – بخوانيد نياز – مردم به شادي را نميبينند يا نميخواهند ببينند. آنها استدلال ميکنند که تيم ملي ايران نبايد موفق شود چون ممکن است از موفقيت تيم ملي فوتبال ايران توسط برخي سياستمداران سوء استفاده شود. در چارچوبترين آنها فردي است که به صراحت اعلام کرد دوست ندارد تيم ملي فوتبال ايران از گروهش صعود کند تا مبادا مسئولان از اين مساله، استفاده سياسي و ايدئولوژيک کنند. برخي هم که چون مخالف دولت يا حتي حکومت هستند، آرزوي باخت تيم ملي فوتبال ايران را داشتند. آنها هم روي ديگري از سکه مخالفت با نظر مردم هستند. آنها ظاهرا دموکرات هستند، اما در عمل به گونهاي ديگر عمل ميکنند چرا که نظر مردم و شادماني مردم را که آرزوي برد تيم ملي فوتبال کشورشان را در بزرگترين آوردگاه جهاني در سر ميپروراندند بر نميتابند. پيروزيهاي ورزشي، از معدود روزنههاي آزاد شدن انرژيهاي شادي آفرين مردم ايران است که نه تنها شادابي مردم را در پي دارد، بلکه اتحاد ملي را رقم ميزند. اما برخي که ورزش را نيز از دريچه تنگ سياست مينگرند، اين شاديها را که خواست قاطبه ملت است بر نميتابند تا به زعم خود مبادا سياسيون از آن سوءاستفاده کنند. کسي منکر سوءاستفاده از ورزش در کشورهاي در حال توسعه همچون ايران نيست اما گويي استفاده سياسي و ايدئولوژيک از ورزش، فقط همان است که آنها ميگويند، در حاليکه خودشان هم با اين اوصاف در پي استفاده سياسي از ورزش براي تحقق نيات خود هستند. با اين حساب بايد هر چيزي را که با موفقيت و شادي پيوند ميخورد بايد تعطيل کنيم تا مبادا از آن سوءاستفاده شود.
هر دو دستهاي که در بالا از آنها ياد کردم نه شادي مردم را دوست دارند، نه به راي و نظر مردم احترام ميگذارند. نظر مردم و حتي شادماني آنان تا جايي برايشان محترم است که منافع فردي و گروهي و ديدگاههاي سياسي آنها را خدشه دارد نکند. نميتوان آرزو کرد که آنها، به خواسته مردم احترام بگذارند. اما ميتوان از دولتي که نام تدبير و اميد به خود گرفته انتظار داشت که بر اساس خواست و نظر عامه مردم عمل کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]