واضح آرشیو وب فارسی:فارس: افرادی که در اولین کنگره سرلشکر شهید علی هاشمی نبودند
جای خالی میزبان در میهمانی
عدم حضور همرزمان شناخته شده شهید هاشمی در مراسم بزرگداشت وی به قدری به چشم آمد که برادر شهید گفت: بدا به حال آنانکه که ادعای یاری و همرزمی شهید را داشتند اما هیچکدام اینجا حضور نداشتند.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، نخستین بزرگداشت شهید علی هاشمی شب گذشته با حضور هم رزمان، خانواده شهید و جمعی از مردمی که علاقمند به وجود این شهید عزیز بودند در تالار بزرگ کشور برگزار شد. اما چیزی که جلب توجه میکرد عدم حضور همرزمان شناخته شده شهید مانند محسن رضایی، غلامعلی رشید، رحیم صفوی، شمخانی و ... در مراسم بود. این موضوع به قدری به چشم آمد که برادر شهید نیز از نبودن آنها گله کرد و گفت: بدا به حال آنانکه که ادعای یاری و همرزمی شهید را داشتند اما هیچکدام اینجا حضور نداشتند. ما از اهواز آمدهایم تا میهمان شما باشیم مطمئن باشید اگر این مراسم در اهواز برگزار میشد مردم با شور و عشق وافری حاضر میشدند. این مراسم دو مهمان ویژه داشت که به تازگی به سرزمین مادریشان برگشته بودند. آن دو شهدایی بودند که چند روز پیش در تفحص رخ نشان دادند. شهید هاشمی نیز که در جنگ فرماندهی میکرد در سال 82 پیکرش پیدا شد در حالی که وی روزهای پایانی جنگ تحمیلی به شهادت رسیده بود. سردار علیپور از همرزمان شهید علی هاشمی که پیکر او را بعد از سالها مفقودالاثر بودن پیدا کرده بود با اشاره به خاطرات روزهای حضورش در کنار علی گفت: من در جنوب به عنوان مسئول تخریب قرارگاه کربلا و همچنین به عنوان مسئول تخریب سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) در کنار شهید هاشمی بودم. در یکی از این روزها طرح پیشگیری از نفوذ نیروهای عراقی به جزایر شمالی و جنوبی در جلسهای مطرح شد. طبق آن طرح میبایست تمام راههای نفوذی که به جزایر شمالی و جنوبی منتهی میشد را منفجر میکردند به طوری که عراقیها نتوانند پل بزنند. این کار بسیار سخت بود و تقریباً مواد منفجرهمان تمام شده بود. شهید هاشمی گاهی اوقات که من خسته میشدم و اجازه استراحت میخواستم اجازه نمیداد و میگفت باید تا صبح بیدار باشیم و مأموریتمان را انجام دهیم. 500 تا 700 متر را توانستیم در این مسیر منفجر کنیم به صورتی که عراقیها نتوانستند کاری بکنند. وی در ادامه خاطره پیدا شدن پیکر شهید هاشمی را اینگونه برای حاضران تعریف کرد: من سالهای بسیاری را با شهید علی هاشمی دوست بودم؛ در جبهه هر زمان دلتنگ میشدم نزد او رفته و او مرا دلداری میداد. سال 81 اعلام شد وزارت نفت مأموریت سنگینی را در حورالعظیم پیشبینی کرده است که کشف فنی نفتی بود. در این عملیات باید هر کدام از مسیرها را به عرض 40 متر از مواد منفجره پاکسازی میکردیم. در سال 82 میانه همین عملیات به خطوط مرزی رسیدیم و من به همه نیروهای تحت امرم دستور داده بودم که در مسیر به هر اسکلت یا پوتینی برخورد کردند مرا در جریان بگذارند. در آن مسیر خطی به نام پنج هزار داشتیم که از صفر مرزی عبور میکند. بچهها در مجموعه نفت گفتند نمیتوانیم به علت مرزی بودن منطقه کار را ادامه دهیم. مسیر را 200 متر عقب کشیدند و دقیقاً پشت قرارگاه خاتم قرار گرفتند؛ من در کمپ نفت بودم که از بیسیم صدا بود خودتان را سریع برسانید ما به یکسری استخوان برخورد کردهایم. به همراه دوستان با دستمان استخوانها را جمع کردیم و بلافاصله دوستان تفحص را در جریان قرار دادیم. به ایشان تأکید کردم قطع به یقین یکی از این شهدا شهید علی هاشمی است به این ترتیب کشف پیکر ایشان در سال 82 اتفاق افتاد. علی هاشمی فرماندهی بود که تا آخرین فشنگش با نیروهای عراقی مبارزه کرد و نحوه پیدا شدن پیکرش نیز گویای همین امر بود. در ادامه این مراسم مادر شهید علی هاشمی دقایقی صحیت کرد و گفت: پسرم برای وطن، ناموسش، اسلام و دینش دفاع کرد و کلام رهبری را سرلوحه کارش قرار داد. افتخار میکنم که خونش در وطنش ریخته شد و به دست دشمن نیفتاد. در پایان مراسم از کتاب «رازهای پنهان» که اختصاص دارد به موضوع زندگی این شهید رونمایی شد و مهرنوش گرجی آن را با قلم خویش ثبت کرده است. انتهای پیام/ب
93/04/06 - 12:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]