واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
تهاجم داعش و کاتالیزور آمریکایی تهران - ایرنا - این روزها داعش در صدر اخبار خاورمیانه و جهان است و حالا دیگر می توان با اطمینان گفت که عراق با پیچیده ترین و خزنده ترین بحران تاریخ معاصر خود مواجه است. مردمان همسایه غربی ایران طی دهه های گذشته هیچ گاه روی آرامش را به خود ندیده اند.
در ادامه سرمقاله روزنامه ابتکار در روز سه شنبه به قلم « سیدعلی محقق» می خوانید: آنچه که بر عراق صد سال اخیر گذشته بر کمتر سرزمینی رفته است و آنچه که با تحرکات داعش طی سه هفته اخیر بر بخش هایی از این کشور رفته است، با همه آنچه که تا کنون مردمان سرزمین هزار و یک شب تجربه کرده اند متفاوت است.
اگر دوران معاصر این کشور را از فراز جنگ جهانی اول به این سو در نظر بگیریم، می توان چهار مقطع تاریخی را برای مردمان سرزمین عراق از هم مجزا کرد.
دوران پس از جنگ جهانی اول تا تثبیت حاکمیت حزب بعث عراق، دوران دیکتاتوری صدام حسین، سالهای اشغال عراق توسط ارتش آمریکا و سالهای پس از خروج آمریکایی ها از این کشور.پس از جنگ جهانی اول و شکست امپراطوری عثمانی، سرزمین عراق بر اساس موافقت نامه سایکس-پیکوت که به طور محرمانه و در سال 1916 به امضا رسید، عراق جزئی از قلمرو اشغالی انگلیس درآمد.
چهار سال بعد با چراغ سبز لندن از به هم پیوستن سه منطقه واقع در شمال تا جنوب بین النهرین، یعنی بصره، بغداد و موصل کشور عراق تشکیل شد و فیصل اول با حمایت لندن به پادشاهی عراق انتخاب شد.
از این پس بود که در فشار قرار دادن و فقر شیعیان عراق توسط حکومت مرکزی سنی و با حمایت انگلیس آغاز شد.
در سال 1932 قیمومیت انگلستان به پایان رسید و این کشور به استقلال دست یافت و پادشاهی خاندان فیصل تا حدود سه دهه بعد ادامه یافت. با کودتای ژوئیه 1958 توسط یکی از فرماندهان ارتش عراق به نام عبدالکریم قاسم که تمایلات چپ گرایانه داشت پادشاهی عراق سقوط کرد و حکومت در این کشور جمهوری اعلام شد.
پس از چند سالی دست به دست شدن حکومت جمهوری سرانجام در سال 1968حزب بعث در یک کودتای دیگر دولت را سرنگون کرد و از سال 1979 هم صدام حسین رئیس جمهور عراق گردید. هم دردوران پادشاهی خاندان فیصل و حاکمیت قاسم و در دوران حکومت حزب بعث وصدام حسین شیعیان و کردهاو بخش وسیعی از اهل سنت همواره در مضیقه تام بودند و عملا عراق به عرصه ای برای یکه تازی فقط بخشی از اقلیت اهل سنت بدل شده بود.
صدام یک سال بعد ازمسلط شدن بر بغداد غافلگیرانه به مرزهای ایران حمله کرد و جنگی هشت ساله را بر دو کشور تحمیل نمود.
به جز خسارات وحشتناک این جنگ بر مردمان دو کشور، صدام هم به بهانه جنگ و هم در سالهای پس از جنگ، با سیاست جنایت و قتل عام علیه شیعیان جنوب وکردهای شمال کشور را سرکوب کرد.
حملات شیمیایی وعملیات انفال علیه مردم کردستان عراق و سرکوب وحشیانه اعتراضات شیعیان در سالهای بعد فقط بخشی از جنایات صدام بود که منجر به کشتار صدها هزار عراقی شد.
صدام پس از پایان جنگ علیه ایران تهاجم به کویت را در دستور کار ارتش خسته و چند تکه خود قرار داد. با این تهاجم جنگ اول خلیج فارس از سوی متحدان غربی کویت به ویژه آمریکا انجام شد و مردم عراق با دور جدیدی از محدودیت ها و تحریم های شدید اقتصادی روبرو شدند.
پس از حمله 11سپتامبر و حمله ارتش آمریکا به افغانستان در سال 2003 واشنگتن و همپیمانان این کشور تهاجم نظامی دومی را علیه عراق کلید زدند که منجر به سقوط صدام حسین و اشغال رسمی عراق شد. از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و همپیمانانش، این سرزمین عرصه تاخت و تازها نیروهای ارتش آمریکا از یک سو و گروههای تندروی مذهبی و قومی و نیز بقایای حزب بعث و هواداران صدام از سوی دیگر شد.
بر اساس برخی روایت ها تا قبل از آغاز بحران داعش در عراق بیش از یک میلیون عراقی درپی حملات اشغال گران ارتش آمریکا، خشونتهای فرقه ای، جنگهای داخلی میان عراقی ها و گروه های خارجی حاضر در عراق از جمله القاعده عراق کشته شده اند.
با نگاهی به این تاریخ می توان گفت که وقایع این دوره صد ساله همگی شباهت هایی اساسی با هم و در نگاه اول تفاوتی اساسی با وقایع یک ماهه اخیر عراق و تحرکات خونین داعش دارد.
در همه این یکصدسال هر آنچه که بر مردم عراق از شیعه و کرد و حتی اهل تسنن رفته، نتیجه اقدام مستقیم حکومت ها علیه مردم بوده است.
جدال مذهبی هیچ گاه مساله اول و مهم این کشور نبود و مردمان کرد، شیعه و سنی عراق طی همه سالهای تا پیش از این با وجود همه مضایق و سختی ها همواره مسالمت آمیز زیسته اند وهیچ گاه علیه هم برپا نخاسته اند. هر چه که بوده نتیجه اقدام دولت مرکزی و یا علیه حکومت مرکزی بوده است.
طی این مقاطع تاریخی مردم این کشور عمدتا همواره یا به صورت مستقیم از سوی بغداد (از پادشاهی فیصل و حاکمیت قاسم تا دیکتاتوری صدام) سرکوب و کشتار شده اند و یا حکومت های غربی با ادعاهای توسعه بخشی و دموکراسی خواهی قیمومیت( دهه 30) و یا اشغال آشکار نظامی سرزمین (سال های 2003 تا 2010) روزگار را بر مردم این کشور تلخ و خونبار کرده اند.
اما جنس جنایات داعش و تلاش خشن تفکر تکفیری برای تسلط بر عراق متفاوت باتاریخ این کشور است. داعش در نگاه اول نه برآمده از حاکمیت داخلی این کشور و حتی بخشی از اکثریت و اقلیت سرزمین عراق ونه برآمده از خواست رسمی و آشکار حکومت های موثر در روند اوضاع این کشور است.
اما می توان گفت که این پدیده حاصل و بر آیندی غیرمستقیم از سیاست های غلط، متناقض و خنثی کننده بغداد و حکومت های موثر در سوگیری عرصه های سیاسی در این کشور و در خاورمیانه و یا حاصل حمایت زیر پوستی برخی کشورها است. در واقع گروههای تندروی تکفیری مانند داعش را می توان عصاره تاریخ پر از تنش حکومت و دخالت خارجی ها و زاییده همه وقایع سیاسی و نظامی سرزمین خاورمیانه از بغداد و کابل تا دمشق و بیروت در طول دهه های گذشته دانست.
داعش به پشتوانه هر کشور و تفکری که علم شده باشد، تلاش دارد با استفاده از دو قطبی و چند دستگی شکل یافته در دوران بعد از اشغال، ضعف حکومت مرکزی و از هم گسیختگی ارتش،اختلافات مذهبی وقومی دیرینه در منطقه را از اعماق لایه های تاریخ و پستوی فراموش شده جوامع خاورمیانه ای زنده کند و با مقابل هم قراردادن مردمان سرزمین هزار و یک شب این آتش خطرناک زیر خاکستر را به سطح بیاورد تا بلکه از این نمد برای امارت رویایی خود کلاهی دست و پا کند.
در این بین به نظر می رسد که قرار است تحرکات اخیر آمریکایی ها و تلاش واشنگتن به بهانه هجوم اخیر داعش به مثابه کاتالیزوری برای سرعت بخشیدن به تهاجم عجیب و غریب داعش و نزدیک شدن هر چه بیشتر آنها به بغداد عمل کند.
انگلیسی ها در دهه های 20 و 30 با نحوه تعیین مرزهای عراق تنش قومی در این کشور را کلید زدند و آمریکایی ها هم طی یکی دو دهه اخیر و در دوران قبل و بعد از اشغال به تندروی و افراط و تفکر تکفیری در خاورمیانه جان داده اند.
آنها اکنون به بهانه مقابله با خطر داعش یک بار دیگر به فکر اشغال و ساقط کردن دولت مرکزی در عراق و بر هم ریختن اوضاع این سرزمین افتاده اند. جان کری روز گذشته به بهانه یافتن راهی برای مقابله با داعش ولی با هدف تلاش برای ساقط کردن دولت نوری المالکی که رای اکثریت عراق را با خود دارد، وارد بغداد شده است.
آمریکایی ها به صورت رسمی و غیر رسمی می گویند در صورتی برای کنترل تحرک داعش به عراق کمک خواهند کرد که کسی غیر از مالکی و تفکر مالکی دولت را در بغداد به دست بگیرد. در چنین اوضاعی که هم ارتش و هم بقیه اجزای دولت برای مقابله با هجمه بی سابقه اخیر نیاز به انسجام و همدلی و تمرکز قوا دارد، تضعیف دولت مرکزی و ارتش به طور قطع نه به نفع عراق که به نفع داعش و عقبه خارجی داعشی خواهد بود.
به بیان آخر اگرچه تولد و تکثیر داعش در نگاه اول متفاوت با همه تاریخ گذشته عراق به نظر می اید اما رفت و آمدهای اخیر به بغداد و سیر وقایع سیاسی مرتبط با وضعیت کنونی عراق نشان می دهد که انگار قرار است باز هم در بر همان پاشنه صد سال گذشته بچرخد و نسخه بیگانه برای حل مساله بغداد نوعی جدید از کودتا است و شاید داعش هم بخشی از پازل خارجی از پیش تعیین شده برای این کشور باشد.
اول**1104
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
03/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]