تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند ع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827239537




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عروس‌ محکوم به اعدام از قوه‌قضاییه درخواست کمک کرد


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: عروس‌ محکوم به اعدام از قوه‌قضاییه درخواست کمک کرد

عروس‌ محکوم به اعدام از قوه‌قضاییه درخواست کمک کرد

زنی که شوهرش را در نوجوانی به قتل رسانده و اکنون در انتظار اجرای حکم‌ است با بیان جزییاتی از زندگی‌اش از رییس قوه‌‌قضاییه درخواست کمک کرد.

 زنی که راضیه (مریم) نام ‌دارد و 21ساله‌ است وقتی 17ساله بود شوهرش را به قتل رساند. پیش از این وکیل‌مدافع راضیه با ارسال نامه‌ای سرگشاده به رییس قوه‌قضاییه درخواست کرده ‌بود اجرای حکم قصاص راضیه برای اعمال ماده 91 قانون مجازات جدید به تعویق بیفتد. راضیه که در زندان سپیدار اهواز به سر می‌برد، روز گذشته در گفت‌وگویی تلفنی، ضمن درخواست از رییس قوه‌‌قضاییه برای نجات جانش جزییاتی از زندگی‌اش را توضیح داد.‌ وقتی ازدواج کردی نوجوان بودی. رابطه‌ات با شوهرت چطور بود؟وقتی 14ساله‌ بودم ازدواج کردم. شوهرم با من بدرفتاری می‌کرد. من هم بچه‌ بودم و نمی‌توانستم او را درک کنم همین هم علت اصلی اختلاف ما بود. خیلی اذیت می‌شدم حتی چندین‌‌بار از او کتک خوردم چون می‌دانستم کسی کمکم نمی‌کند و گفتن اینکه چقدر با شوهرم اختلاف دارم فقط خودم را جلوی دیگران خراب می‌کند. به همین خاطر سکوت می‌کردم و تلاشم این بود که خودم اختلافات را حل کنم. او هیچ‌وقت جلو دیگران آنطور که در خانه تنها بودیم با من رفتار نمی‌کرد. همیشه جلو دیگران من را مقصر نشان می‌داد.‌چرا از هم جدا نشدید؟مدتی بعد از ازدواج‌ بچه‌دار شدیم وجود بچه وضعیت را سخت‌تر کرد. طلاق هم سخت‌ شده‌ بود البته به‌خاطر مشکلاتی که داشتم یکبار تصمیم به جدایی گرفتم اما‌ مساله با وساطت خانواده حل شد و من دوباره به زندگی‌ با شوهرم برگشتم. رفتار شوهرم طوری بود که همیشه تحقیر می‌شدم هر وقت سر مساله‌ای با هم بحث می‌کردیم دعوا راه می‌افتاد و او با فحاشی سعی می‌کرد من را ساکت کند.این رفتارها خسته‌ام کرده‌ بود تا اینکه روز حادثه به میهمانی رفتیم و برگشتیم و دوباره با هم بحث کردیم. او دو سیلی به صورتم زد و بعد خوابید آنقدر ناراحت شدم که تا صبح نتوانستم بخوابم. خیلی ناراحت بودم. اصلا متوجه کاری که می‌کردم نبودم اگر می‌فهمیدم چه ضربه‌ای به خودم و فرزندم و اطرافیانم می‌زنم این کار را نمی‌کردم نمی‌دانستم اگر شوهرم را بکشم چه عاقبتی در انتظارم است.به سمتش شلیک و بعد هم جسد را دفن کردم. آنقدر بچگانه فکر می‌کردم که دروغ گفتم و مدعی ‌شدم شوهرم گم شده ‌است. در عالم بچگی خودم فکر می‌کردم اگر این حرف را بزنم کسی متوجه نمی‌شود. حتی با یکی از برادرشوهرهایم به دانشگاه شوهرم رفتیم تا مثلا دنبال او بگردیم پدر و برادرشوهرم از بویی که در خانه من بود متوجه شده و جسد را پیدا کرده ‌بودند. بعد که با برادرشوهرم به آگاهی رفتیم آنها به من گفتند جسد پیدا شده و من هم خیلی راحت موضوع را تعریف کردم.‌می‌دانستی اگر شوهرت را بکشی قصاص می‌شوی؟هیچ درکی از کاری که کرده‌ام نداشتم. می‌دانم اشتباه‌های زیادی انجام دادم ضربه بزرگی به خانواده شوهرم و فرزندم زدم و با هیچ چیز نمی‌توان آن را جبران کرد اما در آن زمان واقعا بچه‌ بودم. فکر می‌کردم بعد از اینکه شوهرم را بکشم وقتی علتش را بگویم من را آزاد می‌کنند نمی‌دانستم چه کار زشتی مرتکب می‌شوم.‌پیش از این یک‌بار پای چوبه‌‌دار رفتی. درباره آن روز توضیح بده.اول اردیبهشت بود ساعت 12ظهر به من گفتند قرار است حکم اجرا شود. خانواده‌ام را خبر کرده‌ بودند. آنها آمدند و ملاقات آخر انجام شد فقط خدا می‌داند من تا صبح چه زجری کشیدم. ساعت 9 صبح بود که من و زنی دیگر را برای اجرای حکم بردند. بعد از اینکه حکم آن زن اجرا شد نوبت به من رسید. مادرشوهرم آمده بود به دست و پایش افتادم به او گفتم فکر می‌کنی اگر خوشبخت بودم و زجر نمی‌کشیدم دست به چنین کاری می‌زدم؟ فکر می‌کنی اگر می‌توانستم کاری را که می‌کنم، درک کنم خودم را این‌طور بدبخت می‌کردم؟مادرشوهرم خیلی ناراحت بود گریه می‌کرد و می‌گفت این حکم باید اجرا شود تا تو عبرتی باشی برای کسانی که شوهرشان را می‌کشند. گفتم زمانی که این اتفاق افتاد من 17ساله‌ بودم شما که می‌دانید چقدر بچه ‌بودم خواهش می‌کنم من را این‌طور تنبیه نکنید. واقعا نادان بودم.مادرشوهرم رضایت نداد گفت باید حکم اجرا شود. پایم را روی صندلی گذاشتم تا برای اجرای حکم بالا بروم همانجا گفتم من فقط 17سالم بود در این موقع خانم محمدی (قاضی اجرای حکم) که در محل حضور داشت گفت صبر کنید. او با چند مسئول هماهنگی کرد و بعد گفت حکم فعلا اجرا نمی‌شود او گفت دستور آمده تا درباره پرونده با توجه به نوجوان‌بودن من در زمان وقوع جرم یک‌بار دیگر استعلام گرفته ‌شود.حال بدی داشتم تا چند روز کاملا گیج بودم. واقعا مردم. تحمل آن لحظات خودش مثل اعدام‌شدن است، هم برای من که داشتم بالای چوبه‌‌دار می‌رفتم و هم برای مادرشوهرم که اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. او داغدار فرزندش است چهارسال است بچه‌ام را ندیدم و می‌دانم ممکن است تا آخر عمرم هم او را نبینم درد مادرشوهرم را می‌فهمم اما از او خواهش می‌کنم به جوانی‌ام رحم کند. اشتباهاتم را می‌پذیرم و درخواست دارم من را زن 17ساله‌ای ببینند که قدرت تصمیم‌گیری درستی نداشت.‌دقیقا چه خواسته‌ای از مسئولان قضایی داری؟آنطور که وکیلم گفته درخواست اعاده دادرسی رد شده و حالا فقط رییس قوه‌‌قضاییه می‌تواند به من کمک کند. از آیت‌الله لاریجانی خواهش می‌کنم داستان زندگی‌ام را بخواند و برای بررسی وضعیتم فرصتی دوباره بدهد.




1393/04/01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن