تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):هر که می خواهد که قویترین مردم باشد بر خدا توکل نماید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802428516




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محمد ایمانی در گفتگو با فارس: مشارکت 73درصدی سال 92 سیلی مردم به فتنه گران سال 88/وقتی عذر خواهی نکردند، نمی شود گفت بر گذشته صلوات


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محمد ایمانی در گفتگو با فارس:
مشارکت 73درصدی سال 92 سیلی مردم به فتنه گران سال 88/وقتی عذر خواهی نکردند، نمی شود گفت بر گذشته صلوات
بعضی ها می گویند وقتی مکه فتح شد، پیامبرابوسفیان و دیگران را بخشیدند. در جواب باید گفت در فتح مکه آنها تسلیم شده بودند و لااقل به لفظ در برابر پیامبر اسلام آورده بودند و تسلیم شده بودند. در حالی که این ها امروز پای کار هستند.

خبرگزاری فارس: مشارکت 73درصدی سال 92 سیلی مردم به فتنه گران سال 88/وقتی عذر خواهی نکردند، نمی شود گفت بر گذشته صلوات



آشوب ها و اردوکشی های خیابانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بزرگترین فتنه بعد از انقلاب اسلامی بود. متاسفانه برخی با عدم تمکین از قانون و فریب مردم ضربات سختی به نظام وارد آوردند که بعضی از پیامدهای بین المللی آن هنوز گریبان نظام اسلامی را رها نکرده است. در حالی که دشمنان دیرینه چیزی در چنته برای تبلیغ علیه نظام نداشتند فتنه گران به رایگان  بهانه های کافی را برای ایشان برای راه اندازی هجمه بی سابقه تبلیغات رسانه ای بر علیه نظام راه انداختند. همین مسئله هشداری است به علاقمندان به نظام اسلامی به ویژه فرهیختگان که نباید این فتنه به فراموشی سپرده شود، به ویژه که دنباله های فتنه گران به دنبال تطهیر ایشان و بازگشت آنان به عرصه سیاسی جامعه هستند. به همین مناسبت گفتگویی با جناب آقای محمد ایمانی عضو شورای سردبیری روزنامه کیهان انجام داده ایم که تفصیل آن تقدیم می گردد. در بررسی حوادث و مسائلی که در سال 88 اتفاق افتاد، تحلیل ها و صحبت های زیادی شده است. می خواستیم به معنای واقعی بپردازیم به اینکه ریشه اصلی و در واقع علت العلل این حوادث چه چیزی بود. آیا این حوادث ریشه در  روندهای سیاسی و اتفاقاتی داشت که در همان دوران پیش آمد مثل مناظره ها و یا اتفاقات دیگری که واقع شد، یا نه دارای ریشه های عمیق تر و بلندتری بود ؟ در واقع می شود دلایل مختلفی برای آن ماجرا از جمله انگیزه های شخصی و سیاسی و جناحی مختلفی پیدا کرد. افراد مختلف و طیف های مختلف، با انگیزه های مختلف ممکن است وارد این ماجرا شده باشند، اگر چه بعضی ها از میانه راه دیگر خودشان را جدا کرده باشند، اما این قصه یک عقبه ی اصلی دارد، یک برنامه ریزی کلی پشت اش است، به دلایلی که حالا در مرور بحث واردش می شویم. یک طراحی بلند مدتی را آقا فرمودند، مستنداتی هم برایش هست که فراوان است، که از 15 الی20 سال پیش، دشمن برای همچنین کاری برنامه ریزی کرده بود. در واقع یک پروژه ی بلند مدت خارجی گره خورد با برخی طمع ورزی های داخلی. به هر حال باید فاصله گذاری کنیم بین طیف های مختلفی که در کل فتنه نقش آفرینی کردند، اگرچه همه آن کارها، نهایتا برآیندش به یک نتیجه سیاه و ظلم بزرگ منجر شد، فارغ از اینکه این ها انگیزه هاشان بزرگ یا کوچک بود، جرم کوچکی یا یک خطای کوچکی می خواستند مرتکب بشوند، خود اتفاق، اتفاق و خیانت بزرگی بود و برنامه ریزی شده بود. آقای مایکل لیدن، مشاور امنیت ملی آمریکا، در 7 دی 89 در بنیاد دفاع از دموکراسی سخنرانی کرده و آن جا می گوید: «ما روزی خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و به همه شما خواهیم گفت که جنبش سبز از سال 2009 (یعنی همان 88 خودمان) شروع شد، اما من به شما می گویم که ما می دانیم و می توانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه 1970 یعنی سال های65-66 شمسی بر می گردد که در طول مراحل مختلف، تکامل پیدا کرده است. من حرف های بیشتری برای گفتن در این باره دارم اما همین جا سخنانم را قطع می کنم».   این جریان همچنان که از مردم کنده می شد و متمایز از مردم زندگی می کرد، در دوره اصلاحات شروع به دهن کجی به زندگی مردم کرد و می گفت معیشت مردم به ما ربطی ندارد چرا که ما مجلس ششمی ها، مجلس سیاسی هستیم و برای مطالبات سیاسی آمدیم. ایشان آنجا توضیح بیشتری نمی دهد، اما 6 مهر همان سال، از ارتباط با دفتر نخست وزیری ایران در دولت ریگان یاد می کند که این ظاهرا برای رادیو فرداست. بعد می گوید که آنچه که من به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادی است که خواهان رابطه با آمریکا در ایران بودند. این افراد چه کسانی بودند، کسانی که ما با آنها وارد گفتگو شدیم، افرادی از دفتر نخست وزیری بودند، از دفتر میرحسین موسوی و اطرافیانش. اخیرا بنده دیدم آقای محسن کنگرلو مصاحبه کرده با روزنامه ی شرق و خودش را معرفی کرد به عنوان مشاور امنیتی آقای موسوی در زمان نخست وزیری، آنجا می گوید که بله ما قبل از ماجرای مک فارلین (که یک جریانی ارتباط پنهانی گرفت با آمریکا و حضرت امام بعد از اینکه مطلع شدند، مدیریت کردند که این آبروریزی برای نظام نباشد و لطمه به خود آمریکا بخورد)، ما ارتباط گرفته بودیم با طرف آمریکایی و مدام آقای موسوی و آقای هاشمی را درجریان این ارتباطات می گذاشتیم. لذا این ارتباط وجود داشته است. آن روز اقتضای طرح و فعالیت دشمن، کار تروریستی و حذف فیزیکی بود. بعدا به این نتیجه رسیدند که نه جنگ و نه صرف تحریم اقتصادی، هیچ کدام موثر واقع نمی شود. مردم شاکله این نظام هستند و مردم را باید هدف قرار داد. وقتی ذهن مردم را مخدوش و دچار سوال کردیم، می شود آنها را خلع سلاح کرد، خنثی کرد یا حتی برخی از آنها را علیه نظام بکار گرفت. لذا پروژه ی که در 10الی15 سال گذشته در کشورهای مختلف تجربه کرده بودند، به عنوان انقلاب مخملی پیاده کردند. آن گونه که دیدیم، در آستانه انتخابات القاء تقلب کردند، مدام دامن زدند از طریق رسانه به تقلب، به بی اعتمادی به مکانیزم انتخابات، جو التهاب درست می کنند، انتخابات که شد، فارغ از نتیجه اش، القای تقلب کردند. پس از آن، اردوکشی خیابانی انجام می شود، وقتی این ها دعوت می شوند به اینکه از طریق مکانیزم قانونی بیایید مساله را حل کنیم، تن به قانون نمی سپارند و آشوب خیابانی را ادامه می دهند و مدام با فضای مهندسی افکار عمومی که ایجاد کردند، یارگیری می کنند تا جایی که یک اقلیتی رو در واقع حاکم می کنند بر جامعه، با ارعاب و تهدید، با فضای عمومی که درست کردند. کاری که در گرجستان و اکراین رخ داد، سعی کردند در ایران نیز تکرارش کنند. این سناریو را در خارج داشتند، بعدها علنا حمایت کردند و صراحتا آقای اوباما شجاعت آقای میرحسین موسوی در تقابل با نظام را قابل ستایش دانست. انگلیس از ایشان حمایت کرد، دولت رژیم اشغالگر قدس، که یک دولت نامشروع است، هم رئیس دولت اش، آقای شیمون پرز، و هم آقای نتانیاهو تصریح کردند که این جنبش سبز، سرمایه بزرگ ما در ایران است و جنگ با ایران از داخل مرزهای ایران آغاز می شود و آن ها به نیابت از ما با رژیم ایران دارند می جنگند. فتنه، در واقع یک جنگ نیابتی بود، با مختصات جدیدش از طریق نفوذ در داخل کشور. یک جمله رو هم بخوانم از سایت وزارت خارجه اسرائیل در تیرماه 88، که تازه فتنه شروع شده بود، می گوید: «جریان سبز دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی بودند، نه اعتراض به انتخابات یا ابطال آن. چقدر دردناک و توهین آمیز است که عده ای خواسته آشوب گران را، در سطح ابطال انتخابات تقلیل می دهند. این حرکت مثل قطاری است که در آغاز، هر یک به منفعتی که در آن می بینند، سوارش می شوند و آنجا که در مسیرش منافع اش را زیر می گیرند پیاده می شود. پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است. ای کاش آقای موسوی بتواند تا ایستگاه آخر که همان سرنگونی جمهوری اسلامی است، همراه شود». این آرزوی آنها بود، فارغ از اینکه آقای موسوی خودش با غرب بسته بود یا نه، یا خوش بین باشیم و بگوییم خودش اطلاعی نداشت، اما اطرافیانش کسانی بودند که با غرب بسته بودند.   آقای خاتمی در جلسات خصوصی مکرر گفته که من باور ندارم تقلب شده است، منتها حریت ندارد. کتمان شهادت می کند و خدا می گوید که هر کس کتمان شهادت کرد، قلبش بیمار است. پس دارای یک عقبه فکری بود؟ بله هم عقبه فکری و هم عقبه سیاسی داشت.آقای امیر ارجمند، از مشاورین موسوی، امروز پناهنده شده و در غرب به سر می برد و علنا از سوی آنها حمایت می شود و شبکه های رسانه ای صدای آمریکا، بی بی سی، رادیو فردا و انبوهی از شبکه های رسانه ای مجازی، در خدمت این افراد قرار گرفت. فتنه سبز را می شود دو طیف کرد. یک جریانی که نفاق قدیم اسمش را می گذارم، مثل نهضت آزادی، جبهه ملی و گروهک های مشابهی که تا یه جایی در انقلاب بعضی هایشان همراهی کردند و در جاهایی علیه انقلاب موضع گرفتند. این جریان اول  با غرب حتما بسته بودند، به اعتبار اسناد لانه جاسوسی، پیشینه 30 سال پیش این ها موجود است. یک جریان دومی که احساس کرد به واسطه دوپینگ تبلیغات خارجی، ولو ظلم در حق نظام باشد، می توانند رای بیشتری بیاورند، اما در انتخابات خوب شکست خوردند. 24 میلیون نفر به شخص دیگری رای دادند بر خلاف نظر این جریان دوم. ما فرض رو بگذاریم که آقای احمدی نژاد باطل مطلق بود، این جریان حق مطلق. که درست بعضی وقتا برعکس اش صادق بود، یعنی وقتی آقای احمدی نژاد سال 84 از شهرداری آمده بود و نامزد شده بود، همین ها شروع کردند در برنامه زنده تبلیغات تلویزیونی گفتند که قیافه این آقا به ریاست جمهوری نمی خورد و اگر بد اخلاقی شروع شد، از سال 84، توسط خود این جریان مدعی شروع شد و بهش دامن زدند و مدام در برابر دولت کارشکنی کردند که این خلاف آداب دموکراسی و نقض غرض بود. نقض جمهوریت کردند، اما علی فرض که عرض کردم، آقای احمدی نژاد را ما مقصر مطلق بدانیم و اینها رو معصوم مطلق، بعدش می بینیم خود این آقایان وارد فضای اردوکشی خیابانی شدند به طور غیر قانونی و تشنج درست کردند. حالا چه سهیم باشند، چه بگویند ما کردیم و چه بگویند ما نکردیم، این فضا را آن ها درست کردند. این فضای غبار آلود و مبهمی که در آن بشود به پایگاه بسیج و نیروی انتظامی حمله کرد و مساجد را آتش زد. تا جایی که ادعایشان این بود و می گفتند این دعوا، دعوای انتخاباتی است، اما از یه جایی گفته شد که نه غزه نه لبنان. این دیگر به انتخابات کاری نداشت، این یک شعار استراتژیک نظام و یک شعار استراتژیک دینی را زیر سوال بردن بود. اینجا باید حسابتان معلوم می شد یا نه، اگر حسابتان را معلوم نکردید، رفتید تو موضع تهمت. یه تعبیری از امیرمومنان هست به این مضمون که اگر کسی خودش را در موضع تهمت قرار داد و او را سرزنش کردند و اتهامی را متوجهش کردند، به اعتبار اینکه در موضع تهمت است، کسی غیر از خودش را نباید ملامت بکند. خوب بعد رسیدیم به 16 آذر و قبل اش 13 آبان، که این ها روی جمهوری اسلامی خط کشیدند. اگر شما با آقای احمدی نژاد مشکل داشتید یا با شورای نگهبان، این را چطوری بهش تن دادید. چطوری توی تجمعاتی که شما دعوت کردید، این شعارها داده شد. من تصویری از اینترنت گرفتم و یکی از عناصر ضد انقلاب یک کاغذی دستش گرفته که رویش نوشته بود«من رای ندادم، آمدم حاکمیت رو پس بگیرم». این حاکمیت قبلا دست کی بوده که شما می خواستی پس بگیری. قبلا دست سلطنت طلب ها بوده و دست آمریکا و انگلیس بوده است. می خواهید پس بگیرید به کی بدهید. تا رسید به روز عاشورا که آقای موسوی این ها را مردمان خداجو نامید. آن روز از سازمان تروریستی منافقین چند نفر دستگیر شد و از گروهک صهیونیستی - انگلیسی بهاییت هم چند نفر دستگیر شدند؛ جریانی که ادعا می کردند جریان سیاسی نیستند و به سیاست کار ندارند. دین جدا و سیاست جدا. این ها وسط آشوب ها بودند. چرا آقای موسوی این ها را مردمان خداجو نامید؟ امیرمومنان در نهج البلاغه می فرمایند امر به معروف و نهی از منکر کنید با قلب تان با دست تان با زبان تان، لااقل توی دلتان از این کار منزجر باشید و معروف رو بستایید. انسان اگر اینکار را نکرد، دگرگون میشود، زیرورو می شود، رذیلت های آدم جای فضیلت هاش می نشیند. رسول خدا می فرماید: «اللهم ارنا الاشیاء کماهی» یا جای دیگر می فرماید: «اللهم ارنا الحق حقا و ارزقنا اتباعه، و ارنا الباطل باطلا و ارزقنا اجتنایه» یعنی انسان یه وقت هایی پدیده ها رو بد می بیند، وارونه می بیند، به اعتبار وارونگی که در شخصیت اش پیش آمده است. این است که می بینیم کسانی منطق مقاومت در برابر آمریکا رو از دست دادند و تسلیم شدند. مثل آقای موسوی که گفتند که ایستادگی ما جلوی آمریکا ماجراجوی است. هم پز فناوری اتمی را دادند و هم آنجا که کار سخت شد، گفتند فناوری اتمی رو تعطیل کنیم. قرآن می فرماید: «ان الذین تولوا منکم یوم الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا»، این هایی که روز احد پشت به دشمن کردند و فرار کردند که پیامبر می گفت برگردید، جز این نیست، یعنی علتش فقط این است که شیطان، پایشان را لغزاند و نتوانستند مقاومت کنند به خاطر آنچه در گذشته کسب کردند.   مجمع روحانیون یه زمانی احساس انزوا می کرد وکنار کشیده بود، حضرت آقا به مجمع روحانیون گفتند شما حتما باید بیایید فعالیت کنید. شما نخواهید هم من باز حمایت می کنم .آقای رحیمیان می گویند رهبری کمک مالی می کردند برای احیای مجمع روحانیون. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر دو تا گرگ به گله ای حمله کند، آنقدر تلفات نمی گیرند که جاه طلبی و مال طلبی از ایمان مومن تلفات می گیرد. امیر مومنان فرمود که «انا یعسوب المومنین و المال یعسوب الفجار» من امیرمومنانم و امیر فجار، مال پرستی است. آقای روزبه میر ابراهیمی که الان فراری  است و از همکاران نشریه اعتماد است، بعدها گفت که آقای میر دامادی تو جلسه ای که با هم بودیم، گفت در این سفر ( سفر به اروپا در مجلس ششم)، طرف اروپایی به ما قول داد که گزینه نهایی ما در ایران، که می خواهیم معرفی کنیم، شما اصلاح طلبان هستید. اما لازمه اش این است که شما هم یه کارایی در ایران انجام بدهید، که کارهایی که اون موقع انجام شد از قبیل همین آشوب های خیابانی تیر 78  از آن جنس تعهدات بود. آقای بوش مکرر گفت که ما از اصلاح طلبان در خاورمیانه، از بیروت تا بغداد و تا ایران دفاع می کنیم. لذا آمیزه ای از جاه طلبی، سبک زندگی غیر دینی و اشرافی و . .  این جریان را به تقابل با نظام سوق داد. می خواهم عرض بکنم این جریان همچنان که از مردم کنده می شد و متمایز از مردم زندگی می کرد، در دوره اصلاحات شروع به دهن کجی از زندگی مردم کرد و می گفت معیشت مردم به ما ربطی ندارد چرا که ما مجلس ششمی ها، مجلس سیاسی هستیم و برای مطالبات سیاسی آمدیم. برآیند این قصه، جدایی مردم با این ها را فراهم کرد. این ها دوتا راه داشتند، یا خودشان را اصلاح کنند، ( در واقع اول باید خودشان را اصلاح می کردند بعد اصلاحات طلبی می کردند) و یا مسیر را ادامه می دادند، که این بازی را ادامه دادند تا جایی که دیگر قابل جبران برایشان نبود. یکی از دلایل و توجیه های جریان معترض تلاش برای دفاع و حفظ جمهوریت نظام بود که به ادعای آنها مخدوش شده و آنها برای این کار حتی متوسل به اقدامات مغایر با قانون اساسی و نهادهای مطرح در آن ( مثل ولایت فقیه، شورای نگهبان و . .) شدند. با توجه به پشتوانه همه پرسی و رای مردم به قانون اساسی، آیا این اقدامات جریان معترض بر خلاف هدف مطرح شده، یعنی تلاش برای حفظ جمهوریت، نبود و آیا این روش آنها می تواند دلیلی بر رد ادعای آنها برای پاسداری از جمهوریت باشد؟ حتما این است. حتما آنها از جمهوریت پاسداری نکردند. جمهوریت که با اردوکشی خیابانی نمی شود. اگر آن حماسه بزرگ پاس داشته می شد و بدان دهن کجی نمی شد، امروز حتما بدانید این فشارهای اخیر دشمن از قبیل تحریم اقتصادی پیش نمی آمد. آنجا کسانی گرا دادند به دشمن که دست نگه دارید، این را بنده فقط ادعا نمی کنم، من از لس آنجلس تایمز استناد می کنم به آقای جان پناه که در تاریخ 29 مهر 88 این خبر منتشر شده است. کجای دنیا دموکراسی و جمهوریت از دل آشوب خیابانی و اردوکشی خیابانی در می آید و تعریف شده است. همه جای دنیا تعریف شده که قانون ملاک است. صندوق می گذارند وسط و این صندوق حکم می کند که آقای الف یا آقای ب انتخاب می شوند از طرف مردم و طبق قانون زمام مدیریت دولت به دست او سپرده می شود. شما یا بازی فوتبال را نباید قبول کنید، یا اگر رفتید وسط بازی، قواعد بازی را باید بپذیرید. مشخص بود بهانه جویی کردند. اگر همین انتخابات بهانه شان بود که نیست، به فرض محال که بهانه شان انتخابات بوده، اتفاقات بعدی که انتخابات نبوده آیا این ها به نظام دلبستگی داشتند یا نداشتند؟ انتخابات سال 92 یک رفراندوم بود که آیا مردم به ادعای این ها که می گویند تقلب شده، تمکین می کنند یا یه سلامت و پاکیزگی نظام اعتماد می کنند. 73 درصدی که پارسال آمدند و رای دادند در واقع گفتند این ها یاوه گفتند و ما به نظام اعتماد داریم. اگر قرار بود این مکانیزم سالم نباشد، چطور می شود که یک نامزدی فقط با 7 دهم درصد بیشتر از 50 درصد، یعنی 270000 رای، بیاید روی کار. چطور می شود یک نظامی 11 میلیون رای بتواند تقلب کند، اما 270000 رای را نتواند؟ آقای خاتمی در جلسات خصوصی مکرر گفته که من باور ندارم تقلب شده است، منتها حریت ندارد. کتمان شهادت می کند و خدا می گوید که هر کس کتمان شهادت کرد، قلبش بیمار است. این را میخواهم عرض بکنم که ملاک جمهوریت را توی خلاء نباید پیدا کرد، ملاک جمهوریت قانون است و مکانیزم آن انتخابات است. شما میگویید این نتایج برعکس اعلام شد. این صندوق ها که هنوز سر جایش هست. آیا چاره اش غیر از این است که شما اعتراض بکنید و این را با حضور نماینده های خودتان باز شماری بکنیم به صورت رندومی. اینها بنا نداشتند مساله حل شود و کسانی که  به ایشان مشورت می دادند می گفتند که شما اصلا نباید برید سراغ حل کردن مساله، چون اصلا آن تدارک کننده اصلی این صحنه ( غرب)، بنایش این نبود مساله حل بشود. در نظام جمهوری اسلامی دولت های مختلف روی کار بوده اند که معمولا از دل انتخاباتی که آن دولت ها برگزار کرده اند، دولتهای مخالف آنها روی کار آمده است. جمهوریت این است که شما اگر برنده یا بازنده شدی، احترام بگذاری به رای مردم.   اگر بنا بود که ما به گذشته نگاه نکنیم، منطق قرآن و اهل بیت بر عبرت از گذشته تاکید نمی کرد و عبرت برای این است که یک مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نشود. ما اگر عبرت می گرفتیم از ماجرای سال 78 و فراموش نمی کردیم و برخورد درست می کردیم، فتنه 88 از تو دلش در نمی آمد. بنابراین به این جمع بندی رسیدیم که اگر اینها معتقد به جمهوریت بودند، باید فرآیند انتخابات و قانون گرایی را در کشور تقویت می کردند . عذر می خوام این جمله رو بگویم دیگر ما یا داخل یک ساختار و ذیل یک قانون اساسی هستیم، یا قبولش نداریم می خواهیم به هم بزنیم. این می شود ساختار شکنی و براندازی. شما هر اسمی می خواهید روی آن بگذارید، انقلاب مخملی یا هر عنوان دیگری برایش بگذارید. شما یا ذیل یک ساختاری قرار می گیرید یا بر آن ساختار بر می آشوبید. وقتی بر آن ساختار بر آشفتید، دیگرآن ساختار، شما را درون آن نظام تلقی نمی کند و هیچ جای دنیا هم نمی پذیرند. یکی از نقاط قابل تامل، همسویی جریان معترض در سال 88 با دشمنان قطعی و صریح جمهوری اسلامی، مثل آمریکا، اسرائیل، منافقین و...، می باشد. آیا این همسویی اتفاقی بود یا برنامه ریزی شده بوده است و آیا بر اساس اصول و مشترکات خاصی بوده و یا نه یک همسویی مقطعی و تاکتیکی بوده ؟ من باز تاکید می کنم که این ها را یک جریان واحد نبینیم. باید یک طیف ببینیم با جریان های متنوع، اگرچه برآیند کار و در خدمت پروژه دشمن بودن آن ها واحد است. پروژه دشمن و جنگ به نیابت از دشمن قطعی است، حتما باید گشت و دید که اگر دشمن جنگ نیابتی اعلام شده را راه انداخت، که 20 سال برای این شبکه زحمت کشیده بود و این شبکه در سال 88 لو رفت، مهره های میدانی اش چه کسانی هستند؟ ببینید شما اگر انگشت تان را فرو کردید در چشم کسی، چه با قصد کور کردن او باشد چه بدون قصد، در نتیجه این عمل و مجرمانه بودن این عمل تاثیری ندارد. در مقدمه بحث هم عرض کردم که انگیزه های مختلف جمع شدند، قطعا کسانی که در عقبه این جریان بودند، با خارج کشور ارتباط داشته و دارند. طیفی از همکاران نشریات زنجیره سالهای قبل و بعد از فتنه 88، به مرور رفتند مستقر شدند در شبکه دولتی بی بی سی و صدای آمریکا، آیا این تصادفی است. پس این قصه بخشی اش برنامه ریزی شده بود و بخشی اش هم به خاطر هوای نفس شان وارد شدند و البته ادامه دادند. اگر همین امروز قرار باشد بگویند که ما توی نقشه دشمن نیستیم، همین امروز اعلام برائت کنند. مجمع روحانیون یه زمانی احساس انزوا می کرد وکنار کشیده بود، حضرت آقا به مجمع روحانیون گفتند شما حتما باید بیایید فعالیت کنید. شما نخواهید هم من باز حمایت می کنم یک جریان دیگری غیر از این جریان سیاسی موجود که این ها حتما باشند. آقای رحیمیان می گویند رهبری کمک مالی می کردند برای احیای مجمع روحانیون تا اینکه ظاهرا تو فضای سیاسی این جریان خب یک زاویه هایی هم داشت. آقا حجت را بر این ها تمام کردند. می خواهم عرض بکنم این جریان مدعی که شعار عدالت خواهی و مبارزه با امپریالیزم در اول انقلاب سر داند، این مبارزه با امپریالیزم رو چماق کردند و کوبیدند سر رقیب شان و گفتند این ها سازش گرند. ولایت فقیه را ازش چماق ساختند، بر خلاف نظر امام که امام می خواست همه جناح ها را حفظ کند، کوبیدند سر رقبای خودشان. گفتند جریان مقابل دنبال سرمایه داری است. آقای آرمین 25 خرداد 81 در مصاحبه با ایسنا می گوید « در شرایط بحرانی انقلاب گفتمان حاکم گفتمان عدالت بود و اصلی ترین چالش های سیاسی حول محور عدالت شکل می گرفت. آرایش نیروهای سیاسی هم همه حول این محور بود اما در دهه 70 گفتمان حاکم در جامعه به گفتمان آزادی خواهی تغییرکرد». می خواهم عرض بکنم اجمالا در یک جمله که این جریان قائل به هیچ اصلی نیست و ادعای اصلاح طلبی دروغ بود. ببینید اصلاح طلبی و اصولگرایی دوروی یک سکه اند، نه دوتا شعار مقابل هم. کسانی به اسم اصلاح طلبی شروع کردند به ساختار شکنی و افساد و زدن زیراب همه اصول در دوره اصلاحات. من سوالم این است که آیا می شود انسان اصلاح طلب باشد و اصول و آرمان ثابتی نداشته باشد که بخواهد بدان برسد؟ این ها دروغ گفتند که ما اصلاح طلبیم، چون قائل به هیچ اصولی نبودند. پس در واقع شما نظرتان این است که با توجه به قرار گرفتن جریان داخلی در مسیر طراحی شده دشمن ، که شاید برخی از آنها هم قصد براندازی نداشتند، این جریان در مسیر براندازی قرار گرفت. حتما همین طوره. کسی که می آید تو خیابان و می گوید مرگ بر ولایت فقیه، بالاتر از آن می آید علیه امام حسین هتاکی می کند آیا این غیر از براندازی است. آقای مجید محمدی، عضو حلقه کیان، اواخر مهر 88 در سایت رادیو فردا نوشت: «اعضای جنبش سبز اهل ریاضت نیستند، می خواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. می خواهند سینه بزنند و اگر هوس کردند لیوان شرابی بنوشند آنها در ملا عام روزه خواری می کنند، در روز قدس که سیگار می کشیدند و بطری آب باز می کردند و نصر من الله و فتح القریب سر می دادند. در نماز جمعه با کفش و مختلط پست سر مسلمین نماز می خوانند به جای صلوات سوت و کف می زنند». ایشان در4 آبان دوباره در وب سایت رادیو فردا نوشته « اسلام گرایی مخاطره آمیز ترین مشکل ها در برابر جنبش سبز است. ریشه های فرهنگی و اجتماعی اسلام گرایی که به تاسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شده است، هنوز در جامعه ایرانی زنده اند. آنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است، نام جمهوری اسلامی نیست، بلکه اسلام گرایی است». چرا بی بی سی فارسی را 5 ماه قبل از انتخابات راه انداختند. این ها دلایلش روشن است. سفارت انگلیس توی فتنه نقش آفرینی می کرد، که  این روشن بود. این دیگر تحلیل نیست، این ها واقعیت است و اسنادش موجود است. جریان داخلی می توانست نسبت اش را با این ها مشخص کند و یا می توانست همراهی بکند، که متاسفانه همراهی کرد و آقای موسوی برای همچنین کسانی که آقای مجید محمدی خواسته هاشان را می شناسد و معرفی می کند، بیانیه می دهد و آن ها را مردمان خداجو می نامد. آیا این غیر از همراهی با آن دشمنان بدیهی جمهوری اسلامی و غیر از براندازی است.    صراحتا آقای اوباما شجاعت آقای میرحسین موسوی در تقابل با نظام را قابل ستایش دانست. انگلیس از ایشان حمایت کرد، دولت رژیم اشغالگر قدس، که یک دولت نامشروع است، هم رئیس دولت اش، آقای شیمون پرز، و هم آقای نتانیاهو تصریح کردند که این جنبش سبز، سرمایه بزرگ ما در ایران است. امروز یک عده دنبال تطهیر عوامل فتنه هستند و با توجیهاتی مثل اینکه اسلام دین بخشش و رحمت است، می گویند بیاییم این ها را ببخشیم. این خواسته تا چه حد با موضع اسلامی سازگار است و آیا این کاری که این ها می گویند، نظام سیاسی باید انجام بدهد؟ قرآن می فرماید:  ولا تکن للخائنین خصیما، تعبیرش این می شود که وکیل مدافع خائنین نباشید. شما نمی توانید حق شخصی یک ملت را از پیش خودتان ببخشید. خیلی از این  آقایان سر حقوق شخصی خودشان کاملا محکم اند. یک جاهایی حق شان هم نیست محکم اند، همان طوری که تو فتنه نشان دادند. خداوند در قرآن دوبار می فرماید که: الفتنه اکبر من القتل. الفتنه اشد من القتل. یک قاتل را باهاش چکار باید کرد. مگر غیر از این است که حکم قاتل قصاص است. قرآن می فرماید ولی فتنه قتل نیست، شدیدتر و بزرگتر از قتل، حکم فتنه گر است. این افراد حکمشان مشخص است و این را نمی شود ازش گذشت. حتی آقای روحانی درباره اینها حکم کرده هم سال 78 هم سال 88 و این ها رو عوامل بیگانه معرفی کردند. این ها جرایم بزرگی مرتکب شدند و دشمن را امیدوار کردند و به طمع انداختند، گروهک های مرده را احیا کردند و به منافع ملی، مصالح ملی لطمه زدند،  به اعتبار ملت و نظام در دنیا لطمه زدند. اگر بنا بود که ما به گذشته نگاه نکنیم، منطق قرآن و اهل بیت بر عبرت از گذشته تاکید نمی کرد و عبرت برای این است که یک مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نشود. ما اگر عبرت می گرفتیم از ماجرای سال 78 و فراموش نمی کردیم و برخورد درست می کردیم، فتنه 88 از تو دلش در نمی آمد. قرآن، به عنوان یک چراغ و به عنوان یک هشدار، میگوید: « تبت یدا ابی لهب وتب». تا آخر دنیا هر مومنی می آید، باید ابولهب را لعنت بکند. یا درباره منافقین در قرآن هست که «هم العدو». ای پیامبر این ها را یک موقع به دوستی نگیرید به خاطر ظاهرشان. در قرآن می فرماید که این ها را به دوستی نگیرید، این ها دشمن اند، «فحذرهم» از این ها بر حذر باش، قاتلهم الله، خدا این ها را بکشد به اعتبار این انحرافشان، خدا لعنت شان می کند. منطق جامعه دینی منطق هوشیاری و بصیرت است، منطق قاطعیت است. بعضی ها مقایسه می کنند با رفتار پیامبر، و می گویند وقتی مکه فتح شد، ابوسفیان و دیگران را بخشیدند. در جواب باید گفت در فتح مکه آنها تسلیم شده بودند و لااقل به لفظ در برابر پیامبر اسلام آورده بودند و تسلیم شده بودند. در حالی که این ها امروز پای کار هستند، سر حرف و موضع شان هستند و توبه نکرده اند. به امیر مومنان (ع) گفتند که آقا دیگر کوتاه بیایید شما از امروز هر کاری خواستی که اجرا بکنید، اجرا کنید، اما دیگر به گذشته کار نداشته باشید. امام فرمودند «ان الحق القدیم لا یبطل». حقی که از قدیم بوده مشمول مرور زمان نمی شود». این ها اگر عذر خواهی هم بکنند، هنوز تاوان جرایم شان به عهده شان هست. وقتی عذر خواهی نکردند، نمی شود گفت بر گذشته صلوات، این جفا در حق ملت است. دادگاه فدرال آمریکا به نفع آقای بوش، که رای نیاورده بود و حریف اش رای آورده بود، حکم داد و تمام جامعه به این تمکین کرد. آیا آن جا علیه این نهاد  شاخ و شانه کشیدند و آشوب خیابانی راه انداختند. ما قائلیم به اینکه این ها را باید محاکمه کرد چون اجرای مجازات مجرمان است که بازدارنده می باشد تا دفعه بعد کسی جرات نکند یاغی گری کرده و به شرارت و تقابل علیه ملت روی بیاورد. انتهای متن/

93/03/31 - 06:21





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن