واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: متهم حادثه 15خرداد:با هاشمی دعوا نداریم
مسعود شفیعی کیا یکی از متهمان حادثه سخنرانی هاشمی رفسنجانی در قم و عضو موسسه وابسته به مصباح یزدی در واکنش به «گذشت هاشمی و تقاضای عفو متهمان حادثه قم» می گوید: اگر آقاي هاشمي به حبس كسي رضايت ندارند چرا در اين 16 سال عدالت را حكمفرما نكردند؟! آيا ريشة بسياري از بزهها ناشي از بيعدالتي نيست؟ به گزارش خبرگزاری «انتخاب»، حجتالاسلام شفيعيكيا که با هفته نامه «همت» گفت و گو کرده است، بر خلاف استاد خود، ( که لحظه ای در دوران جنگ 8 ساله به جبهه نرفته است) به جبهه رفته و به گفته ی خودش در پاسگاه زيد به خيل جانبازان شيميايي پيوسته است، بعد از جنگ سابقة تفحص پيكرهاي پاك شهدا را در جبهههاي جنوب داراست، وي كه 15 سال، طلبه است، اكنون به كار تحقيق و نويسندگي در موضوعات ديني و سياسي مشغول و از وي مقالاتی در نشريات منتشر شده است. متن کامل این مصاحبه در پی می آید: *پيرامون قضاياي 15 خرداد در قم كه شما و چندتن از روحانيان ديگر در آن، مورد اتهام قرار گرفتهايد، سخنان ضدونقيض بسياري گفته شده است، كه ارباب رسانهاي از همة جناحها، منتقد حركت شما بودهاند و آن را محكوم كردهاند، ارزيابي خودتان چيست؟ انسان عاقل و داراي تحليل سياسي در مواجهه با هر پديدة سياسي خصوصا اگر يك طرف اين پديده دستش از رسانه و بلندگوها كوتاه باشد، بايد در تحليل و قضاوت بيشتر دقت نمايد. در مورد اين ماجرا نيز آنهايي كه در بارة ما گفتند و نوشتند و جنجال راه انداختند يا مغرض بودند و يا اين كه به خود زحمت سؤال از ما براي روشن شدن اصل ماجرا را ندادند. اين همواره مشكل اساسي در راه شناخت حقيقت بوده است. اميدواريم حداقل خواص جامعه دچار اين شتابزدگي نشوند تا گرفتار فتنهها نگردند. وقتي مقام معظم رهبري بر آزادانديشي حوزهها و دانشگاهها تاكيد دارند، برخوردهاي اينچنيني در مقابل طرح سؤال از افراد با نفوذ سمّي مهلك است. *برخي اشكال به كار شما ندارند، بلكه به زمان و نحوة سؤال در مراسمي رسمي انتقاد ميكنند، نظر شما چيست؟ امام علي عليهالسلام به مالك اشتر ميفرمايند: اگر ديدي مردم به تو بدگمانند عذر و پوزش از مردم بخواه، و آنان را از بدگماني نجات بده، چرا كه اين بدگماني آنان را نسبت به تو بياعتماد ميكند. 90 درصد مردم قم در انتخابات به آقاي هاشمي راي ندادهاند، من نگران آن بودم كه اين بياعتمادي به روز بزرگ 15 خرداد كه سرآغاز نهضت است سرايت كند. آيا بهتر نبود كه آقاي هاشمي اين بياعتمادي و بدگماني را رفع ميكرد و به سؤالات پاسخ ميگفت؟! حال آن كه رهبر معظم انقلاب بارها فرموده اند كه نظام به هيچ شخصيتي وابسته نيست و در سفرشان به همدان و زنجان و در چند سخنراني ديگر از مردم خواستند كه اگر نسبت به عملكرد مسؤولين ايراد اصولي داريد، با صداي بلند از ما در هر مقامي كه هستيم توضيح بخواهيد. ويا در روش رئيسجمهور خدمتگذار كه مورد تاييد رهبر معظم انقلاب نيز ميباشند پاسخگويي به يك فرهنگ اصيل در دولتمداري تبديل شده است تا آنجايي كه خطاب به مردم ميگويد اگر خطايي ديديد فرياد كنيد تا به گوش ما برسد. من نميدانم برادران دادگاه ويژه و منتقدان كملطف، در كدام فضا قرار دارند. ما دوازده روز بازداشت بوديم. در اين دوازده روز خيلي به ما فشار روحي آمد. به بازپرس گفتم خيال نكنيد با اين فشارها كار تمام ميشود. بدنة انقلاب از آقاي رفسنجاني سؤال دارند. ما كه با آقاي رفسنجاني دعوا نداريم. ايشان بيايند جواب بدهند. چرا در نظام جمهوري اسلامي تنها مسؤولي كه به سؤالات پاسخ نميدهد آقاي هاشمي است؟ اقدامات دختر ايشان فائزه هاشمي، در بها دادن به بيبندوباريهاي فرهنگي و همچنين بعد از حمايت ايشان در مقام رياستجمهوري از تشكيل حزب كارگزاران و سكوت توام با حمايت ايشان از دولت خاتمي، سؤالات فراواني در ذهن ايجاد كرده بود، كه حدود 10 سال جايگاهي براي مطرح كردن آن نديدم و با توجه به اين كه دسترسي به ايشان نيز ممكن نيست، مثلا يكبار در زيرزمين فيضيه ايشان با منتخب مبلغين جلسه داشت، خواستم بروم سؤال كنم، مرا راه ندادند، 15 خرداد را كه متعلق به حوزه و طلاب است جاي مناسبي ديدم، من اينجا فرصت سؤال كردن پيدا كردم. اگر از اين به بدسليقگي تعبير ميشود، آيا بيآبرو كردن چند طلبة انقلابي و در معرض شماتت بدخواهان حوزه قرار دادن و صدور احكامي چون زندان، شلاق و نفي بلد و انفصال از خدمات علمي، خوشسليقگي است؟! اين اهانتها پذيرفته نيست و اميد داريم آقاي هاشمي و حاميان ايشان آگاه بشوند. *اشكال مشخص شما به آقاي هاشمي چيست؟ رهبر انقلاب مينشينند ساعتها به پرسش طلاب و دانشجويان پاسخ ميدهند. شأن ايشان كه اجل از رهبري انقلاب نيست. به هر حال آقاي هاشمي شخصيت و استوانهاي هستند، اما آيا حضرت امام سلام الله عليه، ملاك را حال فعلي افراد قرار ندادند؟! اين منطق امام است. بايد ببينيم چقدر روش امام چون سادهزيستي و زيطلبگي و خدمتگذاري به مردم و حفظ اصول انقلاب و اسلام پيگيري ميشود. هشت سال دولت در تاثيرگذارترين زمان دست آقاي هاشمي بود، در زمان ايشان رشد و توسعهاي در نظر گرفته شد كه در رويكرد به عدالت و معنويت كمگذاشت و دولت ايشان به خاتمي ختم شد. ايشان خاتمي را حمايت كردند و حتي در غائلة 18 تير 78 از ايشان سكوت معناداري ديديم. سؤال اينجاست كه چرا امروز هم هرجا دولت جديد به مشكلي بر ميخورد، با بزرگنمايي در گوشه و كنار، زخم زبان ميزنند. اين سؤال برانگيز نيست؟! آيا در شرايطي كه رژيم صهيونيستي ترور دكتر احمدينژاد را دنبال ميكند تخريب ايشان جايز است؟ ما سؤالهاي عميقي از آقاي هاشمي داريم. ده سال است كه مقام معظم رهبري دستور دادهاند؛ مبارزه با فقر و فساد و تبعيض، مبارزه با نوكيسهگان دولتي، آقاي هاشمي به عنوان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام - كه رهبري در تعريف وظايف اين مجمع، آن را موظف به پيگيري سياستهاي رهبري و سياستهاي كلي نظام كردند - بايد عدالت را پيگيري ميكردند، با ابزارهايي كه دارند با فقر و فساد و تبعيض مبارزه كنند. چرا نكردند؟! چرا آقاي هاشمي سكوت كردهاند؟! سال 1382، مقام معظم رهبري در فرمان 8 مادهاي ميفرمايند سرفصل همة كارهاي اجرايي عدالت است. اگر در مبارزه با فقر و فساد و تبعيض، موفق نشويم، القاي ناكارآمدي ميكند. محمد هاشمي - برادر ايشان كه عضو مجمع هم هست - ميگويد: اين حرفهاي نسنجيده، امنيت اقتصادي را بر هم ميزند! اين طور كه معلوم است اصلاً ايشان اعتقادي به اين مسأله ندارند و اگر اعتقاد داشته باشند؛ آن را در روند توسعه بديهي ميدانستند. آيا با اين تفكر و با اين شيوة مديريتي، معضلات اعتقادي، اقتصادي، اخلاقي براي مردم درست نميشود؟! آيا مردم به ديانت و حوزهها بدبين نميشوند؟ *آقاي هاشمي در نامه به دادستان دادگاه ويژه روحانيت ميگويند: «اصولا با احساسي كه نسبت به زندانها و زنداني دارم، نميتوانم به حبس كسي رضايت بدهم...» شما چه ميگوييد؟ 12 روز ما در حبس بوديم، بدون جرم. حتي وثيقه را قبول نكردند. در حبس به چشم خودمان ديديم يك عده از مردم به خاطر سياستهاي غلط اقتصادي، گرفتار معضلات جزئي شده و زندانياند. اگر ايشان به حبس كسي رضايت ندارند نگاهي به زندانها بياندازند و ببينند دولتمردان و كارگزاران ايشان در 16 سال گذشته مردم را گرفتار چه معضلاتي كردهاند. گاهي به خاطر يك «چك» زندگيها فروپاشيده است. وقتي سرپرست يك خانواده به خاطر يك «چك» ناقابل زنداني ميشود و ديگر سر خانه و زندگياش نيست، ميدانيد چه بلايي بر سر دختر و پسر او ميآيد؟! اگر آقاي هاشمي به حبس كسي رضايت ندارند چرا در اين 16 سال عدالت را حكمفرما نكردند؟! آيا ريشة بسياري از بزهها ناشي از بيعدالتي نيست؟ شخصي دزدي كرده بود، آوردند پيش مأمون كه حد به او بزنند. آن شخص برگشت به مأمون گفت: دزد تويي! مامون عصباني شد و گفت حكم او را تشديد كنند و به امام رضا عليهالسلام نگاه كرد تا تاييد بگيرد. امام رضا عليهالسلام به اين مضمون فرمودند: راست ميگويد! اگر عدالت حكمفرما بود اين شخص دزدي نميكرد. امروز همه ميدانند بسياري از مراكز مهم اقتصادي هنوز دست كارگزارانِ حاميِ آقايِ هاشمي است، اگر از زندان و زنداني بدشان ميآيد چرا با دولت دكتر احمدينژاد همكاري نميكنند تا عدالت همهگير شود. وظيفة ايشان طبق دستور مقام معظم رهبري به تمام اركان نظام، حمايت است. قرآن به همسران پيامبر ميگويد خطاي شما دو خطا محسوب ميشود، اگر آقاي هاشمي خطايي بكنند مردم بايد بيشتر پيگير شوند، نبايد وضعيتي درست كنند كه كسي جرات سوال كردن و نزديك شدن به ايشان را نداشته باشد. بعضي از وابستگان آقاي هاشمي و اطرافيان خاتمي ميگويند: «اينها يك عده منافق هستند» در اين باره چه ميگوييد؟ اسم نشرية شما «همّت» است، شهيد همّت ميگويد: «زمان بازرگان به من برچسب «چريك فدايي» زدند،، زمان بنيصدر هم برچسب «منافق»، هر قدمي كه در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتيم برچسب بارانمان كردند. حالا روزي ده برچسب دشت ميكنيم، اما عزيزان من دلسرد نباشيد، حاشا كه بچهبسيجي ميدان را خالي كند.» متاسفانه افراد مقابل ما و فتنهگران به اخلاق پايبند نيستند.، اين چيزي نيست، رفتند پيش بزرگان قم گفتند: اينها چاقو كشيدند و فحش ركيك دادند! ميگفتند آقاي هاشمي دستور دادهاند و اينها آزاد شدهاند، در حالي كه ما در بازداشت بوديم. به شوخي در زندان به ما ميگفتند: «آزاد شدگان آقاي هاشمي»! ما دوازده روز در بازداشت تحت فشار روحي بوديم. تعجب من اين است چگونه در مقابل سخنان تفرقهانگيز و ضدامنيتي آقاي دكتر حسن روحاني كه مستقيماً به سياستهاي استكبارستيز امام و رهبري جسارت كرد وبه شخص رئيسجمهور - كه طبق قانون اساسي شخصيت دوم كشور است - متعرض ميشود، سكوت اختيار ميكنند، ولي در مقابل چند طلبه اين گونه شدّت و حدّت نشان ميدهند و برچسب اخلال در نظم به آنها ميزنند. آنها حتي كسي را كه عمامه مرا آورد را نيز دستگير كردند! و حتي ما را بدون لباس از زندان به دادگاه ميبردند. *چرا الآن آزاد هستيد؟ ما با قرار وثيقه آزاد هستيم. اگر چه قرار وثيقة ما را به قرار بازداشت موقت تبديل كرده بودند. اگر ما بعد از اين دوازده روز با وثيقه آزاد شديم، به دليل بازخورد اعتراضات عمومي است. *نتيجه را چگونه ميبينيد؟ ما به عنوان يك طلبه وظيفة خودمان را انجام داديم. ادامه كار را به تقدير خدا واگذار ميكنيم. اگر براي فاش شدن خطوط انحرافي در نظام قرار به شلاق خوردن و حبس كشيدن است ما حاضريم. ما قيصريه را براي اين دستمال بيعدالتي به آتش نميكشيم. ميدانيم حق به حقدار ميرسد و ماهيت برخي مشخص ميشود. اصل براي ما رهبر معظم انقلاب و راه امام خميني و شهدا است و در اين راه افتخار ما شهادت است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]