تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838093568
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های پنجشنبه
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران:
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های پنجشنبه
سرمقاله روزنامه های کیهان،خراسان،رسالت،وطن امروز و ...را میتوانید در این قسمت بخوانید.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
مطلبی از جعفر بلوری چاپ شده در ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که با عنوان«... سود از این بالاتر؟»به چاپ رسید:
1- برگزاری انتخابات آن هم در سطح ریاست جمهوری یا پارلمانی نه فقط برای کشور برگزارکننده، بلکه برای سایر کشورها نیز اتفاق «مهمی» محسوب میشود؛ به ویژه اگر این کشور در همسایگی قرار داشته باشد. این که چه کسی با چه اعتقاد و رویکردی قرار است بر بالاترین سطوح اجرایی یک کشور تکیه زند، طبیعی است که بیارتباط با منافع سایر کشورها نیست. به عنوان مثال از دیروز انتخابات پارلمانی در عراق آغاز شده است. طبیعی است پیروزی جریانهای نزدیک به ائتلاف دولت قانون و حزب الدعوه، به رهبری نوری مالکی، برای کشور ما که همسایه این کشور هم هستیم بهتر است تا پیروزی جریانهای غربگرا. باز هم طبیعی است که مسئولین کشورمان بایستی برای بهتر برگزار شدن این انتخابات هرآنچه در توان دارند به میان آورند؛ که براساس خبرهای منتشر شده، به خوبی از عهده این کار برآمدهاند. تهیه امکانات لازم برگزاری این انتخابات در داخل برای شهروندان عراقی که در ایران زندگی میکنند، میتواند یکی از این اقدامات باشد. بسیاری از کشورهای دنیا طی روزهای گذشته، میزبان این انتخابات سرنوشتساز بودند و چه بسا برخی حتی هزینههای برگزاری این انتخابات را هم پرداخت کرده باشند.
2- شانزدهم فروردین ماه سال جاری، سومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و شوراهای استانی در این کشور همسایه و مسلمان برگزار شد. براساس آخرین گزارشهای منتشر شده، این انتخابات به رغم وجود تهدیدات گروههای تروریستی و مداخلات گسترده آمریکاییها، با استقبال خوب مردمی مواجه شد. گزارش شده نزدیک به 12 میلیون نفر از جمعیت 30 میلیونی این کشور در این انتخابات شرکت کردند. براساس اظهارات کارشناسان سیاسی افغانستان، ایالات متحده آمریکا تلاشهای زیادی برای تأثیر گذاشتن بر نتایج این انتخابات کرده بود چرا که به خوبی بر اهمیت اینکه چه شخص و گروهی در این کشور مهم روی کار خواهد آمد واقف است.
اما بنا به دلایلی که به یکی از آنها اشاره شد! هیچ یک از نامزدها نتوانستند آراء لازم برای پیروزی در همان دور نخست را کسب کنند، و انتخابات به دور دوم کشیده شد. «عبدالله عبدالله» و «اشرف غنی احمد زی» دو فردی هستند که به ترتیب با حدود 45 و 31/5 درصد از آراء به دور دوم راه یافتهاند. عبدالله از نیروهای جهادی است که سوابق حضور در کنار شهید احمد شاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان را هم دارد. وی فارسیزبان و مشتاق به بهبود روابط با کشورهای فارسیزبان به ویژه ایران است و این موضع را چندی پیش نیز تکرار کرد. عبدالله همچنین به جریان «جمعیت اسلامی» افغانستان وابسته است. «جمعیت اسلامی» همان جریانی است که شهید «برهانالدین ربانی» رهبری آن را برعهده داشت. این جریان و رهبر آن روابط بسیار خوب و نزدیکی با کشورمان داشته و دارد.
در مقابل این جریان، «اشرف غنی احمدزی» قرار دارد که در افغانستان به عنوان فردی آمریکایی و غربگرا شناخته میشود. به عنوان مثال، روزنامه «8 صبح» چاپ افغانستان در تاریخ 6 شهریور سال 92 طی مقالهای با عنوان «فصل ناتمام تاریخ افغانستان» از وی به عنوان «پیشاهنگ آمریکا در افغانستان» نام برده و با دلایل متعدد آمریکایی بودن وی را به اثبات میرساند.وی که تابعیتی دوگانه داشته (آمریکایی و افغانی) و مواضعی بسیار نزدیک به مواضع غربیها دارد، در مواجهه با اسلام و مسلمانان نیز دارای مواضع تند و معنیداری است.
حمایت همجنسبازان افغانی از وی در همین انتخابات (خبرگزاری بخدی، 18 فروردین 93) که سر و صدای زیادی هم به پا کرد، نیز میتواند در شناخت بهتر این فرد به ما کمک کند. چندی پیش، هم رسانههای افغانی و هم رسانههای صهیونیستی طی گزارشهای متعدد، از حضور احمد زی در اورشلیم برای شرکت در مراسم خاص مذهبی در کنار دیوار ندبه خبر داده بودند. (bhworld و حقیقتپرس، 28 اسفند). بنابراین، طبیعی است که ایالات متحده تمام قد از چنین فردی حمایت و برای به قدرت رساندن وی کم نگذارد.با توجه به سوابق و موضعگیریهای این دو، پیروزی کدام یک از این افراد منافع افغانستان و کشورهای همسایه آن را تأمین میکند؟! نتایج به دست آمده از دور نخست انتخابات نشان میدهد، عبدالله عبدالله با فاصله نسبتاً زیادی از احمد زی جلو بوده و چه بسا میتوانست در همان وهله نخست، پیروز این انتخابات باشد.
3- اکنون سؤال مهمی مطرح میشود مبنی بر این که، «مسئولین محترم در دولت آقای روحانی به ویژه در وزارت خارجه و وزارت کشور، به عنوان متولیان کمک به برگزاری انتخابات کشورهای خارجی در داخل، چه اقداماتی برای برگزاری این انتخابات در کشور انجام دادهاند؟» و اینکه «برنامه دولت برای دور دوم این انتخاب که قرار است هفتم خرداد ماه برگزار شود چیست؟»در پاسخ سوال اول باید گفت: متاسفانه گویا دولت هیچ اقدامی برای مشارکت 2/5 میلیون افغانی ساکن کشورمان در انتخابات نکرده است. با توجه به جمعیت 30 میلیونی افغانستان، این عده حدود 8 درصد جمعیت افغانستان میشود. با توجه به اطلاعاتی که وجود دارد اکثر این افراد بنا به دلایل متعدد سالهاست که در کشورمان زندگی میکنند و در این مدت وابستگیهایی نیز به جمهوری اسلامی ایران پیدا کردهاند و عدهای از آنها که شمارشان کم هم نیست، از علاقهمندان به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند. باز بر اساس همین اطلاعات، متاسفانه مسئولین محترم کشورمان بنا به دلایلی که به نظر میرسد، از روی درک نشدن اهمیت موضوع ارائه شده، اعلام کردهاند توان تامین هزینه این انتخابات را ندارند بنابر این «هیچ» اقدامی در این خصوص انجام ندادهاند.
با توجه به آراء کسب شده از سوی عبدالله یعنی 45 درصد، و نیاز وی به 6 درصد برای پیروزی در همان دور نخست، و حضور چند میلیون شهروند افغان در کشور با ویژگیهایی که گفته شد، آیا در صورت مهیا شدن امکانات لازم برای برگزاری این انتخابات در کشور، وی پیروز این انتخابات نمیشد؟ بنابراین چرا باید مسئولین کشورمان به این سادگی از کنار مسئله به این مهمی بگذرند؟ (لازم به ذکر است تقریبا همه این اعدادی که در خصوص جمعیت افغانستان در ایران و خود افغانستان آمده، تقریبی هستند چرا که آمار دقیقی در این باره وجود ندارد.)
4- پیش از آغاز دور نخست انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، وقتی با چند نفر از کارشناسان افغان صحبت میکردیم، عدهای از آنها میگفتند، محبوبیت بالای عبدالله در بین مردم افغانستان، آمریکاییها را به شدت نگران کرده است. بنابراین آنها و جریان وابسته به آنها تمام تلاش خود را خواهند کرد تا هر طور شده انتخابات به دور دوم کشیده شود. با وجود همه تلاشهای آمریکا، عبدالله در دور نخست با فاصله نسبتا زیاد رقیب خود را شکست داد اما با این حال انتخابات به دور دوم کشیده شده است. قرار است دور دوم این انتخابات در هفتم خرداد ماه برگزار شود و بر اساس آنچه گفته شد، آمریکاییها برای این کشور خوابهای زیادی دیدهاند. آماده کردن مقدمات لازم برای مشارکت افغانیهای ساکن ایران در این انتخابات، همه آن کاری است که مسئولین محترم کشورمان باید انجام دهند تا بدین ترتیب اولا واجدان شرایط این جمعیت 2/5 میلیونی، بتوانند از حق خود در تعیین سرنوشت کشورمان استفاده کنند، ثانیا، از نفوذ دشمن قسم خوردهای مثل آمریکا در منطقه باز هم کاسته شود. ممکن است عدهای مشکلات اقتصادی را بهانه کرده و بگویند تامین هزینه لازم برای برگزاری این انتخابات، بهصرفه نیست که در پاسخ باید گفت؛ اگر بر اساس معیار سود و زیان نیز با این مسئله برخورد کنیم، آیا سودی بالاتر از دفع شر «شیطان بزرگ» و کاستن از نفوذ و سیطره آن در منطقه میتوان متصور شد؟
محمد جعفر نژاد قمی ستون یادداشت روز،روزنامه خراسان را به مطلبی با عنوان«ما و دست هايي که رسول خدا(ص) بر آنان بوسه زد»اختصاص داد:
يازدهم ارديبهشت هر سال تحت عنوان روز کارگر نامگذاري شده است تا زمينه ساز تجليل و تکريم مقام کارگر باشد. آن چه مسلم است اين است که صحبت از رشد و پيشرفت حقيقي زماني معنا مي يابد که قشر صبور و زحمتکش کارگران آن طور که شايسته است مورد تکريم و تجليل واقع شوند. البته تکريم حقيقي مقام کارگر صرفا يک تکريم زباني توام با برگزاري برنامه ها و جشن هاي خاص در اين روز و يا اهداي برخي پاداش ها و هديه ها نيست بلکه بايد شرايط به نحوي برنامه ريزي شود که بتوان در روز کارگر مطالبات و خواسته هاي کارگران را پيگيري کرد و مورد بررسي قرار داد. برگزاري جلسات مختلف مقام معظم رهبري نيز در آستانه روز کارگر با کارگران و فعالان عرصه صنعت حاوي همين پيام مهم است که آنچه بايد مورد توجه واقع شود تکريم عملي کارگران در عين حفظ و انجام تکريم زباني است. ايشان در ديدار ديروز خود از مجموعه صنعتي مپنا با تأکيد مجدد بر اعتقاد عميق خويش درباره ضرورت تکريم کار و کارگر در فرهنگ عمومي جامعه، بيان کردندکه : "اصل کار و تلاش" در اسلام مورد احترام است و توجه اسلام به حقوق و منزلت کارگر و همه فعالان بخش توليد نيز بر همين نگاه مترقي و پيشرو استوار است. همان طور که مي دانيم توجه به حقوق و منزلت کارگر يعني توجه به مطالبات و خواسته هاي آنان و پيگيري مداوم براي حل مسائل و مشکلات اين قشر. شايد بتوان عمده مسائل را در دو دسته تقسيم بندي نمود.دسته اول مجموعه مسائلي است که کارگران مستقيما با آن درگير مي باشند. مسائلي مانند تامين امنيت شغلي و لغو قراردادهاي موقت که مي تواند زمينه ساز اصلي آرامش روحي و رواني کارگر و در نتيجه افزايش بهره وري نيروي انساني باشد، و يا حل مساله اشتغال و کاهش بيکاري که باعث گرديده کارگران براي تامين معيشت خود به انجام چند کار در روز بپردازند و يا به شغل هاي کاذب، فصلي و ... روي آورند و از طرفي همين بيکاري سبب افزايش قدرت صاحبان کار براي کاهش دستمزدها شده است و کار به جايي رسيده است که برخي اوقات کارگر مجبور است با هر وضعيت درآمدي و شغلي به کار تن دهد. توجه به مسئله افزايش حداقل دستمزدها از ديگر مسائل اين بخش است که با توجه به اتفاقات اين چند ساله يعني تحريم ها، افزايش تورم ، بي برنامگي هاي مالي دولت و ... رسما به دستمزدهاي "حداقل معيشت" براي کارگران تبديل شده است و اين مسئله در پيوند با مسائلي همچون بيکاري، نبود چتر گسترده بيمه هاي بيکاري و ... تشديد شده است. بررسي ها نشان مي دهد هم اکنون حدود 67 درصد کارگران کشور حداقل بگير هستند و نزديک به نيمي از کارگران کشور حتي از دريافت حداقل ها محرومند. اين در حالي است که در بند دو اصل 43 قانون اساسي موارد زير جزو اصول اساسي قلمداد شده است : "تأمين شرايط و امکانات کار براي همه به منظور رسيدن به اشتغال کامل و قراردادن وسايل کار در اختيار همه کساني که قادر به کارند ولي وسايل کار ندارند، در شکل تعاوني ، از راه وام بدون بهره يا هر راه مشروع ديگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد وگروه هاي خاص منتهي شود و نه دولت را به صورت يک کارفرماي بزرگ مطلق درآورد. اين اقدام بايد با رعايت ضرورت هاي حاکم بر برنامه ريزي عمومي اقتصاد کشور در هر يک از مراحل رشد صورت گيرد." مسئله ديگر توجه به رشد و ابعاد فرهنگي کار و کارگر است. آيا برنامه ريزي هاي کشور به سمت و سويي بوده است که بتواند کرامت انساني کارگر را در جامعه حفظ کند و جداي از مقوله هاي فرهنگ سازي آيا توانسته ايم نيازهاي اقتصادي کارگران را به نحوي تامين کنيم که اين نيازها باعث به تاراج رفتن کرامت انساني آن ها نشود؟ حفظ شأن و کرامت کارگران به عنوان کساني که رسول خدا (ص) بر دستان آنان بوسه زده است و يا توجه به رشد فرهنگي و حل معضلاتي مانند از خود بيگانگي کارگران در جهان صنعتي امروز چقدر مورد توجه برنامه ريزان اصلي مسائل کارگران بوده است؟ اين در حالي است که بند سه اصل 43 قانون اساسي اشاره دارد که تنظيم برنامه اقتصادي کشور بايد به صورتي باشد که با توجه به شکل و محتوا و ساعات کار هر فرد علاوه بر تلاش شغلي ، فرصت و توان کافي براي خودسازي معنوي ، سياسي و اجتماعي و شرکت فعال در رهبري کشور و افزايش مهارت و ابتکار داشته باشد. شايد بتوان گفت که يکي از راه حل هاي اساسي براي حل مشکلات اين دسته، توانمندسازي کارگران براي مشارکت و نقش آفريني در قانون گذاري هاي مختلف پيرامون مسئله کار است و تا زماني که نتوان زمينه را براي حضور حقيقي کارگران در فرآيندتصميم گيري هاي مربوط به آنان فراهم ساخت اين مشکلات ادامه مي يابد. دسته دوم از مسائل و مشکلات کارگران نيز مسائل و مشکلات کلي توليد کشور است که به صورت غير مستقيم بر مسائل فردي کارگران تاثير مي گذارد. براي مثال بايد براي جبران کاهش قدرت خريد کارگران در پي تورم و ... به راهکارهاي اساسي تر از اعطاي سبد کالا و يا يارانه نقدي فکر کرد و يا براي اخراج کارگران در پي تعديل نيروي انساني ناشي از زيانده بودن توليد در شرايط فعلي و يا پرداخت معوقات آنان چاره هاي اساسي تر انديشيد. يکي ديگر از مسائل نيز توجه به اصلاح ساختار نظام توزيع محصولات است که باعث گرديده سود اصلي ناشي از توليد، به جيب دلالان و واسطه ها سرازير شود و زحمتکشان اصلي توليد بينصيب بمانند.روزنامه رسالت مطلبی را با عنوان«نقد بر نظرات جدید رئیس جمهور»در ستون سرمقاله خود به قلم سید مسعود علوی به چاپ رساند:
تحقير و تخفيف منتقدين از سوي رئيس جمهور، با ادب و اخلاق سازگار نيست. نقد و پرسشگري حق مردم است. پاسخگويي هم تکليف مسئولين است. فروکاهيدن منتقدين به مخالفين دولت، حرف حقي نيست. دولتي که مستظهر به رأي مردم و تنفيذ رهبري است، مخالفت با آن سر از بغي درمي آورد. اين راه را متأسفانه در سال 88 برخي رفتند و در برابر اسلاميت و جمهوريت قرار گرفتند. منتقدين، باغي نيستند. رئيس جمهور بايد نقد حکيمانه و مشفقانه منتقدين را براي تصحيح حرکت خود، لازم بداند و اگر بناي اصلاح و تدبير دارد، در اين شاهراه حرکت کند. رئيس جمهور محترم در مراسم افتتاحيه نمايشگاه بين المللي کتاب تهران فرمود: «بدون شناسنامه از دولت انتقاد نکنيد. از همه مي خواهم با شناسنامه حرف بزنند و بگويند به کجا و به کدام جناح وابسته هستند. به نام جناح حرف بزنند نه به نام ملت.» به نظر مي رسد تهديد منتقدين به اين صورت، شايسته شعار تدبير رئيس جمهور نيست. اگر کسي در اين مملکت، وابسته به هيچ گروه و حزب و جناحي نباشد، آيا حق نقد ندارد؟ مراجع عظام تقليد که نقدهاي حکيمانه و مشفقانه اي را اين روزها در زمينه اقتصادي و فرهنگي مطرح مي کنند، آيا جزء ملت نيستند؟ چون جناحي نيستند نبايد نقد کنند؟ نقد نخبگان دانشگاه که عضو جناحي خاص نيستند چرا بايد نقد رقيب و مخالف، ترجمه شود؟ شناسنامه هر کس در کشور، مشخص است. چرا افراد را با شناسنامه جناحي تخطئه مي کنيد؟ رئيس جمهور در مراسم افتتاحيه نمايشگاه کتاب، مطالب ديگري نيز بيان فرمود که به نظر مي رسد درست نباشد. ايشان فرمود:
- هيچ کس در مميزي بالاتر از وجدان و افکار عمومي نيست
- بايد تشخيص خوب و بد را به انجمن ها و اصحاب قلم سپرد
- در دنياي کتاب بگذاريم آنچه در دل و انديشه وجود دارد، بر روي صفحه کاغذ، خودنمايي کند
- صاحبان فرهنگ نياز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند. اين حرف ها، حرف هاي خوبي است اما عمل به آنها فلسفه وجودي وظايف دولت در قبال فرهنگ جامعه را تعطيل مي کند. حد اقل فايده آن، اين است که يک وزارتخانه از مجموعه وزارتخانه هاي کشور حذف مي شود و منابع در اختيار اين وزارتخانه را دولت مي تواند صرف کسري پرداخت يارانه ها کند. اگر قرار است مميزي را افکار عمومي و تشخيص خوب و بد را انجمن ها و اصحاب قلم انجام دهند، پس شرح وظايف وزارت ارشاد در اين باب چه مي شود؟ اگر هر آنچه که در دل و انديشه وجود دارد، بر روي صفحه کاغذ خودنمايي کند و دولت، سخاوتمندانه اجازه دهد اين کار صورت گيرد، تکليف «کتب ضاله» و «صور قبيحه» چه مي شود؟ اگر با همين رويکرد با فرهنگ جامعه مواجه شويم، وظايف حکومت در ارتقاي سطح فرهنگ و اخلاق جامعه و مبارزه با کژي ها و پلشتي ها و نيز دروغ ها و تهمت هايي که دشمن به جامعه پمپاژ مي کند، چه مي شود؟ اگر رئيس جمهور در حوزه فرهنگ اجازه مي دهند که هر کس هر آنچه در دل و انديشه دارد، بر روي صفحه کاغذ بياورد، چگونه است در حوزه نقد سياست داخلي و خارجي و حوزه نقد فرهنگ و اقتصاد، ايشان مي گويند؛ با شناسنامه جناح خود حرف بزنيد، اگر شناسنامه جناحي نداريد، نمي توانيد حرف بزنيد؟! اين مميزي بر اساس چه مباني اي از حقوق شهروندي مطرح مي شود؟نقدهاي نخبگان تا کنون پاسخ داده نشده است. همين چندي پيش 3 عضو جامعه مدرسين و 125 استاد برجسته فقه و اصول و 7 مدير مدرسه از مدارس حوزه علميه قم به رئيس جمهور نامه نوشتند و دلسوزانه مطالبي را در حوزه سياست و فرهنگ و اقتصاد به صورت نقد مشفقانه مطرح کردند. چرا رئيس جمهور بايد از روي بي مهري، آنها را بي پاسخ بگذارند؟ اگر رئيس جمهور محترم، «نقد» را «تخريب»وحرف «مستند» را «دروغ» ترجمه کنند و بعد هم بگويند «نيازي به پاسخگويي تخريبگران
نمي بينم»، آيا عزم ملي شکل مي گيرد تا در سايه نقد سازنده، مشکلات مردم حل شود؟ اگر دولت پاسخ به نقد مشفقانه را به همين بهانه مسکوت بگذارد و فکر کند هر چه انجام مي دهد درست است، چگونه مي خواهد امور را تدبير کند و اميد بيافريند؟ نمي شود يک فعل از عملکرد سياسي آقاي رئيس جمهور در خاطرات خود يا خاطرات هاشمي رفسنجاني بيايد حرف درستي باشد اما اگر در يک فيلم مستند مورد استفاده قرار گيرد، «دروغ» و «فريب» و «تخريب» نام بگيرد. چرا بايد شعور و آگاهي مردم را ناديده بگيريم و فکر کنيم مردم، مرز بين «نقد» و «تخريب» را نمي دانند؟ چرا دست دشمن را در تخطئه دين و ارزش هاي الهي باز بگذاريم و بگوييم نيازي به ارشاد و گشت ارشاد نداريم اما به يک فيلم مستند گير بدهيم و بگوييم مجوز ارشاد ندارد؟ ميزان اين قبض و بسط سياسي و فرهنگي چيست؟خوب است رئيس جمهور محترم نگاهي به تيتر اول روزنامه هاي حامي دولت - بخوانيد دوم خردادي - بيندازند و از خود بپرسند آيا اين اتفاقي است که تيتر اول روزنامه هاي صبح از سخنان ديروز ايشان، همان تيتر اول بي.بي.سي در شب قبل است؟! مهدی جابری در مطلبی با عنوان«اکثریت یعنی این!»چاپ شده در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز اینطور نوشت:
«من به همه قولهایی که به مردم در ۲۲فروردین سال ۹۲ و روز ثبتنام ریاست جمهوری و در همه سخنرانیهای خودم اعلام کردم، وفادار خواهم بود... اگر گروهی بخواهند رای اکثریت مردم را نادیده بگیرند و به مسیری که مسیر دولت و منافع مردم است لطمه بزنند، خب! آنجا خود مردم باید به صحنه بیایند.» این فقط یک پاراگراف از 2 ساعت اظهارات رئیسجمهور در گفتوگو با مردم است.حسن روحانی در طول ماههای گذشته بارها درباره «رای اکثریت» و «در صحنه بودن مردم» اظهارنظر کرده است. سؤالی که مطرح میشود این است که در صحنه بودن مردم چگونه معنا میشود؟ و آیا این معنا، فقط مقاطع و موارد خاصی را شامل میشود یا میتوان آن را تعمیم داد؟این اظهارات آن هم با فاصله کمتر از 2 هفته از پایان مهلت نامنویسی برای دریافت یارانه، عجیب به نظر میرسد. چراکه اقشار مختلف جامعه در نیمه دوم فروردین از جمله 22 فروردین امسال و همزمان با سالگرد ثبتنام دکتر روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به صحنه آمدند و فقط 3 درصد آنها با سیاستهای دولت همراه شدند. مردم نشان دادند معنای واقعی اکثریت چیست و به نظر نمیرسد بعد از این مانور اقتصادی و اجتماعی عمومی، مجالی برای دولتمردان فراهم باشد تا همچنان روی واژه «اکثریت» به نفع خود مانور بدهند.
97 درصد جامعه ایران با در دست داشتن کارت ملی و مشخصات شناسنامهای و با احراز هویت از سوی پایگاه اینترنتی ثبتنام یارانه به مخالفت با درخواست دولت و انتقاد معنادار از برخی سیاستهایش پرداختند و عجیب است که دولت محترم بدون دریافت پیامهای این حرکت اقتصادی و اجتماعی بر طبل بیشناسنامه بودن مخالفان و منتقدان میکوبد و آنها را غیرقابل ذکر و گاه بیسواد میداند.نکته دیگر در سخنان رئیسجمهور تاکید بر «مسیر دولت و منافع مردم» است. باید پرسید تفسیر دولتمردان از «مسیر» و «منافع» چیست؟ چرا مسیر دولت و نه مسیر مردم؟ و ابهام دیگر اینکه چرا مردم «باید» برای دفاع از مسیر دولت به صحنه بیایند؟ آیا مردم ملزم به تبعیت و دفاع از همه مسیرهای دولت هستند؟!
این مردم هنوز فراموش نکردهاند که لحن اظهارات برخی مقامات دولتی در جریان ثبتنام یارانه، گاه به دور از ادب و همراه با توهین، تحقیر و تهدید بود و نمونه این اظهارات با جستوجو در سایتها، خبرگزاریها و رسانههای مکتوب قابل مشاهده است.به نظر میرسد برخی مقامات و مشاوران دولت یازدهم اصرار بر تعیین تکلیف در عرصههای مختلف برای مردم دارند و استفاده از ادبیات و عبارات الزامآور و گاه همراه با تهدید، مصداقی از همین اصرار است. در کنار این اما حرکت و جریان دیگری در اطراف دولت وجود دارد و آن ناآگاه خواندن بخشها و قشرهایی از جامعه و عدمصلاحیت آنها برای اظهارنظر درباره مسائل مختلف کشور یا سیاست خارجی است.اینکه از مردم بخواهیم حتما و «باید» در صورت تهدید مسیر دولت، به صحنه بیایند در تضاد آشکار با حذف اقشار بزرگ و زحمتکش جامعه از جمله تاکسیرانان و تهدید و تحقیر اقشاری از جامعه است، آن هم بدون ارائه تعریف مشخص از مسیر دولت و منافع مردم.
رانندگان تاکسی و لبوفروشها بخشی از جامعه بزرگ کشور هستند. وقتی آنها را فاقد صلاحیت برای مشارکت، حضور فعال و اظهارنظر آزادانه درباره مسائل کشور بدانیم در حقیقت به طور غیرمستقیم دیگر اقشار کارگری جامعه را نیز در همین زمره قرار دادهایم. رانندگان اتوبوس شرکت واحد تمام شهرها، فروشندگان و کارگران میادین میوه و ترهبار، میلیونها دستفروش در شهرهای مختلف کشور، 2 میلیون کارگر ساختمانی، کارگران خدماتی و نظافتی، نیروهای خدماتی شهرداریهای کشور و میلیونها نفر دیگر با شنیدن چنین اظهاراتی احساس میکنند برخی افراد در کنار یا درون دولت اهمیتی برای نظر و تاثیر آنها در جامعه قائل نیستند. این در حالی است که نمیتوان این افراد را اقلیت خواند و همچنان مدعی همراهی اکثریت مردم با مسیر و سیاستهای دولت شد.
بهتر است دولتمردان ابتدا به طور دقیق و شفاف برای افکار عمومی توضیح دهند که معنای آشکار «باسوادی و بیسوادی»، «اکثریت مردم»، «مسیر دولت»، «منتقدان بیشناسنامه و منتقدان باشناسنامه» و دیگر عبارات مشابه چیست؟ یا حداقل بگویند تفسیر دولت کنونی از این عبارات چیست و چه اقشاری از جامعه در کدامیک از این دستهبندیها و تعاریف قرار میگیرند.در این صورت خیلیها تکلیف خودشان را خواهند دانست و در میان اظهارات گوناگون دولتیها سردرگم نمیمانند، چراکه در لغتنامههای مطرح و مورد قبول استادان ادبیات معنایی همسو با نظر دولت نیامده است یا شاید هم آنها در این باره سکوت کردهاند! اما به هر حال بسیاری از مردم این روزها نمیدانند اگر در رفتار و گفتارشان، مخالفتی را با سیاستهای دولت بروز دهند جزو کدام دستهبندی دولتمردان قرار میگیرند. آیا آنهایی که در دهه سوم فروردین با شعار «نه به یارانه» مخالفت کردند، اکثریت نیستند و اگر هستند چرا دولت یازدهم هنوز هم در مواجهه با کارشناسان و منتقدان، نظر اکثریت مردم را فقط به نفع خود تفسیر میکند و نه به زیان خود.
اگر منظور از اکثریت، همان 7/50 درصدی هستند که در انتخابات ریاستجمهوری به دکتر روحانی رای دادند، باید گفت بسیاری از آنها نیز در آخرین حرکت عمومی، مخالفت خود را با شعار مهم «نه به یارانه» دولت به نمایش گذاشتند تا همراه با 3/49درصد دیگر ثابت کنند ادبیات تهدید و تحقیر داخلی و خارجی هرگز و در هیچ شرایطی راه به جایی نمیبرد و اگر میبرد، ادبیات تهدیدآمیز غربیها باید تاکنون تاثیری بر اراده ملت ایران میداشت. آیا داشت؟ اکثریت یعنی این!
«تحلیل سیاسی هفته ی»این هفته ی روزنامه جمهوری اسلامی را میخوانید که در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند:
ارديبهشت ماه امسال را بايد "بهشت در بهشت" خواند زيرا از يكسو نزول باران رحمت الهي، طراوت خاصي به طبيعت بهاري بخشيده و از سوي ديگر با حلول ماه پرخير و بركت "رجب"، بهار مغفرت بيكران رحماني فرا رسيده است.حلول ماه رحمت و غفران الهي يعني ماه رجب و سالروز ميلاد خجسته پنجمين ستاره درخشان آسمان امامت و ولايت حضرت امام باقر عليهالسلام حال و هواي خاصي به ارديبهشتماه و اين ايام بهاري بخشيده است. حق اينست كه در ماه رجب، زندگي جلوه ديگري بيابد و انسانها، خود را در معرض نفحات قدسي و تولدي دوباره ببيينند، چرا كه وقتي اين ماه از راه ميرسيد، پيامبر خدا - كه درود بيپايان خدا بر او و خاندانش باد - متبسم گشته و شادي بزرگي در جانشان طلوع ميكرد و به اصحاب ميفرمودند: "ماه رجب، ماه استغفار امت من است. در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خداوند، آمرزنده و مهربان است."
در اين ماه خجسته، عبادات و زيارات بسياري وارد شده كه هدف همه آنها، تشويق مردم به ترك محرمات و پالايش فردي و اجتماعي از پيرايهها و زشتيهاست كه در گذر ايام، بر روح وجان آدمي سايه افكنده و انسان را از پيشرفت و تعالي بازميدارد، لذا شايسته است از مولودين خجسته اين ماه يعني حضرت باقر عليهالسلام و موليالموحدين حضرت عليبنابيطالب عليهالسلام بهره جسته و به تأسي از مكتب اهل بيت عصمت وطهارت، جان را از زلال اين معارف سيراب كنيم و چه شايسته است امشب در نخستين شب جمعه ماه رجب كه "ليلهالرغائب" ناميده شده، با تزكيه دل و جان و آراستگي درون، تحقق تمنيات معنوي و آرزوهاي كلي جامعه را از درگاه خداي رحمان مسئلت نمائيم.
اين هفته همچنين با دو مناسبت اجتماعي نيز قرين است. روزهاي 11 و 12 ارديبهشت هر سال به مناسبت روز جهاني كارگر و شهادت استاد مرتضي مطهري، كه روز معلم نامگذاري شده زمينه مناسبي براي يادآوري اهميت جايگاه دو قشر كارآفرين و آيندهسازان كشور، كه هر دو در پويايي مادي و معنوي كشور نقش بسزايي دارند، را ايجاب ميكند. به همين مناسبت رهبر معظم انقلاب، ديروز با حضور در يكي از كارخانجات صنعتي، با كارگران ديدار كردند.در هفته جاري تهران شاهد يك رويداد بزرگ و خوشايند فرهنگي بود و با باز شدن درهاي بيست وهفتمين نمايشگاه كتاب تهران، علاقمندان به دانش و فرهنگ به بوستان كتاب راه يافتند. بياغراق رويداد سالانه نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران را ميتوان "بهار كتاب" در كشور ناميده كه همه ساله در فصل رويش شكوفهها و سبزي جوانهها برگزار ميشود و ميليونها علاقمند به فرهنگ را به سوي خود جلب ميكند و تحركي به اقتصاد زمينگير شده بازار نشر ميبخشد.
در اين هفته همزمان با افزايش قيمت حاملهاي انرژي، فاز دوم هدفمندي يارانهها نيز اجرايي شد. در اين مرحله آنچه از اهميت ويژهاي برخوردار است، تمهيدات دولت براي مهار تورم و اتخاذ تدابيري براي جلوگيري از افزايش بيضابطه قيمتهاست. طبعا مبالغ حاصل از اجراي اين مرحله از هدفمنديها بايد به بخش توليد و خدمات عمومي و درمان اختصاص يافته و اقتصاد و سلامت جامعه از آن منتفع گردد. هرچند دولت در اين زمينه متعهد شده كه ارز موردنياز مواداوليه كارخانجات را از طريق مركز مبادلات ارزي تهيه كند و 3 هزار ميليارد تومان نيز به بخش توليد و 10 هزار ميليارد تومان هم به بخش سلامت اختصاص دهد ولي از آنجا كه دولت گذشته نيز از اين وعدههاي عمل نكرده بسيار داشته، بايد ديد دولت تدبير و اميد چگونه به اين وعدهها جامه تحقق خواهد پوشاند و با اثرات تورمي مرحله دوم هدفمندي يارانهها چگونه مقابله خواهد كرد.
در بررسي اهم رويدادهاي خارجي، به انتخابات عراق، صدور حكم اعدام براي اعضاي اخوان المسلمين مصر، آغاز ثبت نام رياست جمهوري سوريه و جنجال در پي اظهارات جان كري درباره اسرائيل ميپردازيم.عراقيها اين هفته پاي صندوق رأي رفتند تا تركيب مجلس جديد را تعيين كنند. مجلس در عراق، از آنجائي كه وظيفه تعيين نخستوزير و رئيس جمهوري را برعهده دارد از نقش بسيار مؤثر و تعيين كنندهاي در ساختار سياسي عراق برخوردار است. انتخابات اخير عراق، هم به دليل وقوع تغييرات اساسي در آرايش سياسي ائتلافها، گروهها و احزاب، هم به دليل عدم حضور اشغالگران و هم به علت تحركات گستردهاي كه از چندي قبل عليه دولت و شخص نوري مالكي در جريان بوده، از اهميت و حساسيت ويژهاي برخوردار است كه ميتواند تحول اساسي در چشمانداز سياسي اين كشور ايجاد كند و ساختار سياسي اين كشور را براي چند سال آينده ترسيم نمايد.
برخلاف گذشته كه سه ائتلاف شيعي، سني و كرد شاكله اصلي مجلس عراق بود اكنون اين روال دچار دگرگوني شده و بسياري از گروهها، احزاب و اشخاص به شكل جديد و بعضاً مستقل وارد صحنه شدهاند. اين وضعيت تا حدود زيادي پيشبيني تركيب مجلس را دشوار ساخته است. در اين ميان نماينده گروه "دولت قانون" به رهبري نوري مالكي اعلام كرده است كه اين گروه بار ديگر پيروز خواهد شد. از سوي ديگر، جدا شدن مقتدي صدر و سيد عمار حكيم از ائتلاف مالكي، قطعاً در موقعيت "دولت قانون" بدون تأثير نخواهد بود. نتيجه انتخابات ميتواند به اين سؤالاتي كه در اين زمينه وجود دارد پاسخ دهد.اين هفته يك دادگاه تحت سلطه نظاميان در مصر براي صدها نفر از رهبران و اعضاي اخوان المسلمين حكم اعدام و حبس ابد صادر كرد. ايجاد ناامني و دخالت داشتن در قتل چند پليس از جمله اتهامات اين اشخاص عنوان شده است. بسياري از ناظران اين اقدامات باند نظامي حاكم را در راستاي ايجاد فضاي رعب و وحشت در جامعه مصر و واداشتن مردم مصر به عقب نشيني از مخالفتها با نظاميان كودتاچي ميدانند.
اين يك واقعيت است كه حكومت جديد از ادامه اعتراضها و تبديل شدن احتمالي آن به يك قيام سراسري وحشت دارد و از هر اقدام براي ساكت كردن معترضان و قلع و قمع مخالفان استفاده ميكند. كودتاچيان، پيشتر در چند مورد تظاهر كنندگان معترض را به خاك و خون كشيده و صدها نفر را كشته و مجروح ساختند، به اين اميد كه اعتراضات فرو نشيند ولي اين انتظار آنها برآورده نشد.اكنون نيز، صدور اين احكام سنگين به دليل وحشت كودتاچيان از خشم مردم و بيانگر عدم مشروعيت كودتاچيان ميباشد. با اين حال بعيد است كه حاكمان جديد قاهره توان اجراي اين احكام را داشته باشند چرا كه اين اقدام آنها به منزله خودكشي براي اين رژيم خواهد بود.
اين هفته در سوريه، ثبت نام از نامزدها براي انتخابات رياست جمهوري كه قرار است در خرداد ماه برگزار شود آغاز شد. اين رخداد به منزله بازگشت ثبات به جامعه سوريه و مستحكم شدن پايههاي حكومت دمشق ميباشد. دولت سوريه اعلام كرده است انتخابات را در موعد مقرر برگزار خواهد كرد و بشار اسد نيز در انتخابات شركت خواهد نمود. به موازات اين رويدادها، گزارشها از صحنههاي عملياتي نيز حكايت از ادامه پيشروي ارتش سوريه در اكثر مناطق درگيري دارد. با تحولات جديد، سوريه وارد مرحله تازهاي ميشود كه شورشيان و حاميان آنها را بيش از پيش دچار ياس و نااميدي خواهد كرد. اكنون، حاميان چند مليتي شورشيان سوري به اين نتيجه رسيدهاند كه تمامي سرمايهگذاريهاي آنها بر باد رفته است و آنها خود به اين واقعيت اعتراف ميكنند.
اين هفته، جان كري وزير خارجه آمريكا در اظهارات غيرمترقبهاي گفت رژيم اسرائيل به سوي "آپارتايد" پيش ميرود. اظهارات كري كه گفته ميشود در يك جلسه خصوصي عنوان شده بود پس از انتشار، واكنشهاي شديدي را در ميان هواداران رژيم صهيونيستي در آمريكا برانگيخت و جان كري به باد دشنام و اتهام گرفته شد. در پي اين واكنشها، جان كري مجبور به عقب نشيني شد و اعلام كرد كه در انتخاب كلمات براي صحبتهاي خود دچار "اشتباه" شده و قصدي نداشته است! كري كه مطلع است اينگونه اظهارات چه تبعاتي براي مقامات آمريكا ميتواند در پي داشته باشد اين نكته را نيز اضافه كرد كه وي از ديرباز متحد رژيم صهيونيستي و حامي آن بوده است و بعد از اين نيز خواهد بود.
مطلبی که دکتر تیمور رحمانی در ستون سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان«سه پیام ثبتنام یارانه نقدی برای سیاستگذاران»به چاپ رساند به شرح زیر است:
ثبتنام یارانهها بعد از مدتی التهاب و جنجال رسانهای، توضیحات، توصیهها، توسل به گروههای مرجع و تاثیرگذار، تهدیدات و عقبنشینی از مواضع مسوولان متعدد خاتمه یافت و مطابق اظهارنظر مسوولان محترم نتیجه رضایت بخش نبوده و درصد اندکی از گرفتن یارانه منصرف شدهاند که ممکن است، بخش قابلتوجهی از آنان نیز بهدلیل مشکلاتی موفق به ثبتنام نشده باشند.
میتوان نتیجه مختصر و مفید این فرآیند را برای سیاستگذاران (شامل دولت و مجلس) در سه پیام خلاصه کرد:
پیام اول آن است که در طول یک دوره زمانی کوتاه که طی آن مردم دوبار برای دریافت یارانه ثبتنام کردهاند، تفاوتی معنیدار در میزان ثبتنام آنها برای دریافت یارانه دیده نمیشود. درحالیکه در این مدت دو رئیسجمهور کاملا متفاوت از نظر نحوه نگاه به پدیدههای اقتصادی و بهطور مشخص به یارانه و هدفمندکردن آن، قدرت را در دست داشتهاند. این موضوع حاکی از آن است که اصل رفتار اقتصادی مردم و تمایلات اقتصادی آنها پدیدهای باثبات است. این اصل رفتاری باثبات آن است که بهطور معمول، انسان به منفعت مادی توجه دارد و حاضر به صرفنظرکردن از منافع اقتصادی نیست. این اصل رفتاری باثبات مستقل از نوع رئیسجمهور، نوع نظام اقتصادی و نوع اداره کشور از نظر اجرایی است و برخلاف دیدگاه قلیلی از دوستان اقتصادخوانده، نهادها نقشی در اصل رفتار اقتصادی انسان ندارند.
آنچه متفاوت است، نتیجه حاصل از این رفتار اقتصادی برای عملکرد اقتصاد است که در یک نظام کمونیستی و امثال آن، به توسعه نیافتگی و اتلاف منابع میانجامد و در یک اقتصاد آزاد، سبب دستیابی نسبی به توسعه و رفاه میشود. علم اقتصاد بیش از یک قرن و نیم است که سعی دارد این اصل مسلم را گوشزد کرده و رفتار اقتصادی انسان را بر این اساس تحلیل کند تا به سیاستگذاران یادآور شود که این رفتار انسان، مختص به زمان و مکان خاص نیست؛ بلکه یک اصل همیشگی است. انتظار رفتاری غیراز دنبال کردن نفع مادی و شخصی تنها در شرایط استثنایی مانند دفاع ملی در مقابل تعرض خارجیان و آن هم برای مدتی محدود (مانند آنچه ملت ایران در جنگ تحمیلی از خود نشان داد)، معقول است، ولی در حالت معمول، تلاش برای منفعت مادی بیشتر، حالت طبیعی و رفتار غالب انسان است. این رفتار نه تنها مذموم نیست، بلکه عامل و محرک تلاش و توسعه جامعه بشری است و بر همین اساس است که دین اسلام کسب مال بیشتر را منع نکرده، بلکه سعی داشته است با مجموعه احکام دینی و توصیههای اخلاقی، انسان را در کسب مال بهگونهای هدایت کند که منجر به خسران دنیا و آخرت نشود. بنابراین نمیتوان مردم را حتی اگر نیازمند نیستند، بابت ثبتنام یارانه نکوهش کرد؛ بلکه باید از اول این انتظار را میداشتیم که افراد با یک رفتار اقتصادی متعارف، برای دریافت یارانهای که هزینهای بر آنها تحمیل نمیکند، ثبتنام کنند.
پیام دوم ثبتنام اکثریت بالای مردم، برای دریافت یارانه آن است که تا زمانی که مردم توصیه اخلاقی، تصویب قانون یا تهدید به جریمه کردن را جدی نمیگیرند و عدم انصراف از ثبتنام را دارای هزینه نمیدانند، اصل تصمیمگیری آنها براساس منفعتی است که انتظار دارند کسب کنند. در حالت کلیتر، توجه به اجرای قانون تنها زمانی محقق میشود که امتناع از اجرای آن، دارای هزینهای قابلتوجه باشد و ریسک بالایی فرا روی متخلفان از قانون قرار دهد. اگر قانونا یارانه نقدی حق همه شهروندان باشد، در آن صورت ثبتنام برای دریافت آن عملی قانونی است و دیگر ضرورتی ندارد که انواع و اقسام برنامههای رسانهای تهیه شود و به طرق مختلف مردم ترغیب شوند که از ثبتنام انصراف دهند. اگر این طور نیست و قانونا یارانه فقط به گروههای خاصی باید تعلق بگیرد، آنگاه ثبتنام افراد غیرنیازمند برای دریافت یارانه عملی غیرقانونی است و ضرورتی ندارد که دولت اعلام کند به هرکسی که ثبتنام میکند، یارانه پرداخت میشود. همچنین در این صورت ضرورتی ندارد که موضع دولت طی مدت کوتاهی راجع به این موضوع تغییر کند که آیا افراد غیرنیازمندی که ثبتنام کردهاند، جریمه میشوند یا خیر.
اگر واقعا ثبتنام افرادی که نیازمند نیستند یک عمل غیرقانونی محسوب شود، در این صورت ضروری است که کل نظام تصمیمگیری و اجرایی کشور، جریمه افراد غیرمشمول را بابت ثبتنام مورد حمایت قرار دهند. تلاش برای انصرافدادن مردم از ثبتنام، تنها در صورتی موثر خواهد بود که اولا، افراد بابت آن هزینهای متصور شوند و ثانیا، مطمئن باشند که این هزینه قابلتوجه بوده و ریسک تخلف از قانون بالا است. در این شرایط، بهتر است تنها در صورتی قانون جدیدی را وضع یا اجرا کنیم که به اجرای موفق آن اطمینان بالایی داشته باشیم. ترغیب و تشویق اخلاقی البته که پسندیده و ضروری است؛ اما صرفا تکمیلکننده موفقیت است؛ نه تضمینکننده آن.
پیام سوم رخداد اخیر نیز آن است که تصمیمات اقتصادی، در صورتی توجیه مییابند که فایده آنها از هزینه آنها بیشتر باشد. بهطور معمول، بخش خصوصی در رفتار خود چه در مصرف و چه در تولید به این اصل مسلم اقتصادی توجه دارد و اگر هم توجه نداشته باشد، خود او عواقب این تصمیمگیری را متحمل میشود. نگارنده این مطلب و برخی دیگر از دوستان اقتصادخوانده قبلا این پیشنهاد را داشتند که اگر دولت امکان جمعآوری اطلاعات را ضعیف میبیند، وضع موجود یارانه را ادامه دهد تا با گذشت زمان و افزایش سطح عمومی قیمتها عملا پرداخت یارانهها برای دولت نقش کماهمیتی در بودجه داشته باشد و از فشار مالی آن روی دولت کاسته شود.
همچنین دولت ضمن آنکه به تدریج قیمت کالاهای دارای یارانه را تصحیح میکند، در طول زمان اطلاعات لازم برای اجرای صحیح هدفمندی یارانه را به دست بیاورد. درحالیکه به هیچ وجه به نظر نمیرسد که درصد پایین انصراف افراد از ثبتنام یارانهها و حتی میزان انصرافی نسبتا بالاتر از این، آنقدر فایده ایجاد کرده باشد که هزینه ایجاد کرده است. غیر از هزینههای اجرایی ثبتنام مجدد، صرف اینکه مردم به توصیههای گروههای مختلف مرجع برای عدم ثبتنام و برحذر داشتن از ثبتنام اعتنای چندانی نکردهاند، دارای هزینه اجتماعی بالایی است. این موضوع نیز به تصمیمگیران کشور یادآوری میکند که قبل از تصمیمگیری و اجرای هر سیاستی، از بالا بودن احتمال فزونی گرفتن فواید بر هزینههای تصمیمگیری خود، اندک اطمینانی حاصل کنند.
روزنامه ی ابتکار ستون سرمقاله ی خود را به مطلبی با عنوان«وضعيت نيروهاي اجتماعي در ايران»نوشته شده توسط تقی آزاد ارمکی اختصاص داد:
مدت مديدي است سعي بر اين است تا کشور و سرزمين ايران بر اساس حوادث تا جريانها و نيروهاي اجتماعي طرح و مورد شناسايي قرار گيرد. به همين دليل هم هست که ما هر روز و هفته و ماه را به موضوعي يا فردي يا گروهي و نيرويي اختصاص داده ايم. اين اختصاص امکاني حداقلي در حرکت از بي توجهي به امور و وقايع و تاکيد بر بسياري از امور است. اتفاق خوبي است ولي براي ساماندهي جامعه در گذر حوادث و وقايع کافي نيست. عدم کفايت اين نگاه و اقدامات را به دليل بي توجهي به وضعيت نيروهاي اجتماعي در ايران مرتبط ميدانم. به نظر ميايد اصرار جدي وجود دارد تا نوع حضور نيروهاي اجتماعي در ايران به خوبي ديده نشود. اصرار بر اين است تا توجه به نيروهايي که تحت شرايط سياسي و تاريخي معرفي شده اند در قالب نمايش و ائينها باقي بماند و از توجه به شرايط موثر در تغييرات صورت گرفته در هر مورد اجتناب شود. روز کارگر و روز معلم و روز زن و روز دانشجو و... و ديگر روزها در ايران جشن گرفته ميشود.
براي همه افراد و گروهها روز تعيين شده است و مراسم و بر و بيا برپا ميگردد. روزنامهها و ديگر رسانهها مشغول جمع اوري اطلاعات و اخبار ميشوند و از مسئولين اين حوزهها عکس و تصوير و سخن ثبت ميشود و از ميان همه ادميان اين مشاغل عده اي هم ميايند و نمايشي شيرين مورد نظر رسانهها اجرا ميکنند و مزدي ميگيرند و ميروند. کمتر شاهد هستيم که روز بعد از روز معلم در سرنوشت و کار و زندگي معلمين اتفاق مهمي بيفتد. چرا؟ چون قرار نيست که اجراي مراسم و حتي تجليل از افراد و گروههاي اجتماعي راهي باشد براي بهبود وضعيت. قرار است که مراسم باشد و مراسم. هر سال در مقايسه با سال بعد بر حجم و گستردگي و تنوع مراسم افزوده شده و تغيير عمده اي در شرايط زندگي و نحوه حضور افراد هر يک از نيروها درکل جامعه پيش نميايد. از اينروست که بايد راهي ديگر در شناخت نيروهاي اجتماعي در ايران يافت.
خيلي انتزاعي بحث نکرده باشم. بر وضعيت معلمين و نقش تربيتي و اموزشي که متعهد شده اند متمرکز ميشوم. براي روشن کردن اين معني اين سوال مطرح است که”معلمين در ايران چه کساني هستند و چه وظايف و کارکردهايي به عهده دارند؟" معلمين در ايران بخش عمده لايه بالايي طبقه پايين و لايه پايين طبقه متوسط ميباشند. زيرا به لحاظ درآمدي در اين وضعيت قرار دارند و به لحاظ اعتبار و منزلت اجتماعي در مقايسه با ديگر اقشار طبقه پايين وضعيت بهتري دارند و در مقايسه با اقشار بالايي طبقه متوسط از وضعيت بدتري برخوردار ميباشند.
تعارض بين اعتبار اجتماعي و مشکلات اقتصادي ايجاد شده در مسير زندگي معلمان کشور موجب شده است که بسياري از انها از انجام وظايف اصلي شان دور شده و به حاشيه بروند. نقشي که آنها به عهده آنها گذاشته شده است يا اينکه در عمل از انها انتظار ميرود در راستاي نيروهاي اداري دولتي است تا ساحت روشنفکري و مؤثر و تعيين کننده در توليد، توزيع، و مصرف فرهنگ. اين معني را ميتوان از نگاهي که مردم به معلمان ديروز و امروز دارند فهميد. تصور کلي در مورد معلمان ايراني در گذشته نشان از رفتار و منش فرهنگي و اخلاقي است. واقعيتهاي اجتماعي هم نشان از اين دارد که معلمان ايراني در گذشته مدافعان فرهنگ و اخلاق و ادب جامعه بودند و در ضمن متوجه معاش. در حالي که امروز بيشتر انها در قامت کارمندان اداري کشور در جهت کسب معاش و به طور مستقيم درگير فرهنگ و اخلاق و ادب. بد نيست به وضعيت مشکلات و کجرويهاي اجتماعي معلمين توجه شود. با مراجعه به تاريخ اسيبهاي اجتماعي در ايران ميتوان به کمي جرايم و اسيبهاي معلمين در مقايسه با ديگر اقشار اجتماعي پي برد. هر چند که در دوره جديد بر ميزان اسيبها و مشکلات معلمين در جامعه افزوده شده است ولي اين افزايش انقدر چشم گير نيست که در ديگر لايههاي اجتماعي ديده ميشود. تفاوت اين وضعيت ريشه در موقعيت شغلي و نحوه نگاه به زندگي از طرف معلمين دارد.
با مراجعه به امور اجتماعي ما با تغيير عمده اي در زندگي و وظايف و کارکردهاي معلمين روبرو هستيم. اين تغييرات در وضعيت معلمان کشور زمينه تغييرات عمده در نظام فرهنگي و اخلاقي کشور شده است. جابجايي وظايف و کارکردهاي اين نيرو جامعه را دچار تغييرات عمده کرده است. اگر در گذشته معلمان ايراني متعهد به تکليف فرهنگي و اخلاقي بودند در اطراف انها فضايي اخلاقي و فرهنگي ايجاد ميشد و در مجموع جامعه بهره مند از فضا و جهت فرهنگي بود. در حالي که امروز اکثر اين افراد درگير معاش ميباشند و خودشان را مکلف به انجام وظايف اداري که به معني انجام وظايفي براي کسب درامد تا دفاع از فرهنگ و اخلاق است ميدانند. در اين جابجايي تفکيک بين وظايف و کارکردها پيش امده است. از قديم وظيفه معلمين ارائه خدمات اموزشي و فرهنگي بوده است. البته براي معاش انها هم نتايجي در برداشته است. در دوره جديد هم وقتي فردي اعم از خانم يا اقا براي شغل معلمي استخدام ميشود در نامه و قرار داد براي انجام وظايف اموزشي و فرهنگي وارد کار ميشود.
اين تعهدات حداقل در حرف و قول و قرار از افراد استخدام شده خواسته ميشود که مدافع فرهنگ و اخلاق و نظام ائيني در جامعه باشند. افراد تازه وارد هم خود را مکلف به انجام اين وظايف معرفي ميکنند. البته بسياري هم در اين زمينه تلاش ميکنند. اما در عمل ما شاهد وضعيتي ديگر هستيم. به طور خاص درمورد بسياري از معلمين ما شاهد ظهور کارکردهايي ديگر هستيم. بسياري از همين افراد به معلمي مانند ديگر مشاغل به عنوان شغلي براي نجات از بيکاري و کسب معاش نگاه ميکنند تا انجام تعهدات اخلاقي و تربيتي. حاصل کار اکثر افراد حاضر در حوزه آموزش و فرهنگ متفاوت از تعهدات آنها ميشود. چرا؟ چون شرايط اقتصادي و اجتماعي جامعه بر اين نوع تمايز و جداافتادگي بين وظايف و کارکردها اثرات بينادي ميگذارد. افراد نميتوانند براي زندگي خود و خانواده شان تنها به کار معلمي اشتغال داشته باشند. يا اينکه در يک محل يا واحد اموزشي و فرهنگي وقت بيشتري را براي اموزش همراه پرورش و تعليم و تربيت بگذارند. انها عموما يا در ادامه کار اداري و انجام وظايف مشغول اضافه کارند يا اينکه کاري ديگر که متفاوت از معلمي است را انتخاب کرده و بدان مشغول هستند.
مسافرکشي در شهر و بيابان يکي از کارهاي جايگزين شده است. فردي که دو شغل براي دست يابي به درامد در ادامه زندگي بدست اورده است کمتر فرصت تامل در مورد خود و ديگري و روابط في مابين و شرايط تربيتي مخاطب پيدا ميکند. زيرا کار تربيتي حداقل نياز به ارامش خاطر و فرصت کافي دارد. در اين وضعيت ما با افت کارهاي اخلاقي و تربيتي و فرهنگي در حوزه فرهنگ و اموزش روبرو هستيم. کساني که متعهد به انجام اين امور بودند امکان کافي در ورود به اين امور نداشته و بيشتر درگير سر و سامان دادن به زندگي شان به لحاظ اقتصادي هستند. اين جدا افتادگي کار براي معاش از کار به عنوان وظيفه راهي در دوگانه شدن وظايف و کارکردها، دوگانه شدن شغل براي کسب در امد و شغل براي ارتقاء اموزش و تربيت و اخلاق شده است.
معلمي درگذشته هم به عنوان شغل و هم به عنوان يک وظيفه فرهنگي و تربيتي تعريف ميشد. افراد معلم در گذشته ضمن اينکه از اين راه کسب معاش ميکردند امکاني در بالا بردن سطح اخلاق و فرهنگ جامعه هم فراهم ميساختند. اين امکان را به دليل حضور مستمر در فضاي اموزشي و تربيتي و فضاي محله و خانه کسب ميکردند. افراد معلم با اخلاق و رفتار و ارامشي که داشتند فرصتي براي گفت وگو با دانش اموزان و ولي آنها در اختيار داشتند و ضمن گفت وگو با انها به لحاظ روحي و اجتماعي توان تربيت را در اختيار ميگرفتند. آرامشي که آنها به لحاظ زندگي و شرايط پيراموني شان داشتند فرصت گفت وگو و اثرگذاري را فراهم ميساخت. سابقه و دانش و اخلاق و سابقه فرهنگي همراه با مهارتهاي معلمي از او چهره اي فرهنگي ساخته بود تا کارمندي اداري براي وظيفه اي خاص و تعريف شده. از طرف ديگر مخاطب اعم از دانش اموز يا ولي يا همکار معلم نيز با شرايط فرهنگي و فرد فرهنگي روبرو ميشد. اين وضعيت در شرايط فعلي تغيير کرده است. کمتر معلمي بعد از انجام وظايف اداري و سازماني اش فرصت دارد تا به سخن ديگري گوش فرا دهد.
دانش اموز خسته از خانه يا مدرسه بي پناه شده و در معرض مشکلات جديدي قرار ميگيرد. اگر دانش اموز در فرايند اموزشي به دليل اجتماعي يا اقتصادي و روحي دچار افت تحصيلي شده است، در اثر بي توجهي معلم و مدير و مشاور درچرخه معيوب مشکلات قرار گرفته و در پايان نسبت به درس و مدرسه و کار و زندگي بي تفاوت و حتي معترض شده و از ادامه راه باز ميماند. در حالي که کمترين مشاوره يا حمايت نسبت به او موجب کاهش فشارهاي روحي و اجتماعي ناشي از مشکل شده و او را در کنار ديگران قرار خواهد داد. البته بسياري تصور ميکنند که اين کارها بر عهده مشاوران در مدارس و واحدهاي اموزشي و فرهنگي است. درست است. به لحاظ اداري و سازماني اينگونه است. اما به لحاظ اخلاقي و انساني به عهده همه و به طور خاص همه معلمين و اموزگاران درگير در واحدهاي اموزشي و فرهنگي است. با توجه کردن اموزگار و معلم به دانش اموز است که بسياري از مشکلات بروز نميکند يا در صورت بروز کاهش يافته و قابل حل و رفع ميباشد. بي اعتنايي يا عدم امکان در توجه به مشکل به واسطه معلم در واحد اموزشي زمينه به پنهان رفتن مشکل دانش اموز فراهم شده و در ادامه مسير مشکلات بسياري ظهور ميکند.
در گذشته به دليل درگيري خانواده در تهيه امکانات زندگي به دليل سختي معيشت، واحدهاي اموزشي و تربيتي با محوريت معلمان بودند که سامان دهنده حيات دانش اموزي بودند. دردوره جديد افزون بر درگيري روز افزون خانواده در تهيه امکانات براي افراد درخانه، معلمين هم درگير معاش شده و در نتيجه دانش اموز بي پناه شده است. اين تنهايي دانش اموز و فقدان فضاي تربيتي و تعليمي براي او راهي در افزايش جرايم بين دانش اموزان در کشور شده است. ما شاهد افزايش بسياري از کجرويها در ميان دانش اموزان هستيم و کمتر فردي و نهادي مسئوليت سر و سامان دادن انها را دارد. البته اگر همه نهادهاي اجتماعي هم درگير اين نوع مشکلات شوند بدون همراهي معلمان راهي به جايي نخواهد رفت.
معلمين در مدرسه هستند که توان و فرصت و شرايط و اعتبار پرداختن به مسائل و مشکلات را پيدا کرده اند. در اين شرايط است که والدين در خانه دوباره براي سر و سامان دادن وضعيت اخلاقي و تربيتي و اموزشي فرزندانشان اقدام کرده و بر بارهاي گراني که بر دوش داشتند بار تربيتي و اموزشي که با بي اعتنايي مدرس و معلمين و مديران بر زمين مانده بود، افزوده شده است. اشاره شد که در گذشته اگر معلم نقش حمايتي براي خانواده داشت در دوره جديد به دليل مشکلات بسياري که سر راه معلمين براي امرار معاش ديده ميشود، والدين به کمک معلمين امده و سعي دارند تا وظايف اموزيتي و تربيتي را عهده دار شوند. اميد است روزي برسد که معلمان کشور براي تعليم و تربيت و ا خلاق فرصت کافي داشته باشند و خانواده به جاي اينکه بار معلمين و مدرسه را به دوش بکشد همراه خوبي براي مدرسه و معلمين باشند تا جايگزيني خسته.
قاسم غفوری مطلبی را در ستون یادداشت روز،روزنامه حمایت با عنوان«احياي خاطرات جنگ سرد»به چاپ رساند که به شرح زیر است:
سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، براي سفر دورهاي راهي آمريکاي لاتين شده است. وي در اين سفر از کوبا، نيکاراگوئه و پرو ديدار خواهد کرد. هر چند که روسيه با آمريکاي لاتين داراي روابط ديرينهاي است که سابقه آن به دهه 1950 ميرسد، سفر کنوني لاوروف داراي ابعاد و نکات قابل تأملی خواهد بود. مسکو اين روزها در عرصه جهاني در ابعاد متعددي با غرب در چالش است و مهمترین موضوع اکنون مناقشه طرفين بر سر اوکراين به شمار می رود. غرب دو اقدام را عليه امنيت ملي روسيه صورت ميدهد؛ بخشي از آن بهرهگيري از ابزار تحريم براي اعمال فشار اقتصادي بر مسکو است چنانکه در نشست روز دوشنبه اتحاديه اروپا اجراي برخي تحريمها عليه روسيه به تصويب رسيد.
هر چند که پيچيدگي روابط روسيه با اروپا، عملاً اجراي اين تحريم را ناممکن ميسازد، مسکو براي نمايش اقتدار خود به دنبال مقابله عملي و آشکار با اين تحريمهاست. بخشي ديگر تحرکات غربي را اجراي تحرکات نظامي در حوزه امنيتي روسيه تشکيل ميدهد. کشورهاي غربي با محوريت ناتو در کنار ارسال تسليحات براي اوکراين اقدام به حضور نظامي در کشورهايي مانند بلغارستان، روماني، لتوني و برگزاري رزمايش نظامي در آنها كردهاند.
هر چند که ناتو توان اقدام نظامي عليه روسيه را ندارد، در فضاي رسانهاي و رواني حاكم بر جهان، ميتواند هزينههايي براي روسيه به همراه داشته باشد. در اين شرايط روسيه به دنبال يافتن مؤلفههای منطقهاي و فرا منطقهای براي پاسخگويي به اقدامات غرب است. در حوزه منطقهاي توسعه روابط با کشورهاي آسياي مرکزي و قفقاز، چين، جمهوري اسلامي ايران محور تحرکات روسيه را تشکیل میدهد که ظرفيتهاي عظيم اقتصادي و دفاعي در برابر غرب ايجاد ميکند. در حوزه فرامنطقهاي نيز مسکو بار ديگر تقويت حضور نظامي در آمريکاي لاتين را در دستور کار دارد.
در دوران جنگ سرد از جمله بحران کوبا در دهه 1960، روسيه براي مقابله با آمريکا، موشکهاي خود را در این کشور مستقر کرد. با توجه به اين سوابق ميتوان گفت که روسيه بار ديگر با رويکرد نظامي به آمريکاي لاتين تلاش دارد تا حضور نظامي غرب در مرزهاي خود را تلافي کند. به عبارتي ديگر محور سفر کنوني لاوروف به آمريکاي لاتين را بيش از مناسبات دوجانبه، رفتارهاي نظامي مسکو در مقابله با غرب تشکيل ميدهد چنانکه ناتو نيز براي برتري در برابر روسيه حضور نظامي در حوزه بالکان و اروپاي شرقي را در پيش گرفته است. با اين شرايط ميتوان گفت که با سفر لاوروف به آمريکاي لاتين، اين مناطق نيز به جمع بازيگران عرصه اوکراين و تقابلهاي ميان روسيه و غرب افزوده شدهاند که ميتواند تحولات جديدي را رقم زند.
و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«در ستايش انسان»نوشته شده توسط مهدی مالمیری اختصاص یافت:
طي چند روز گذشته در لابلاي خبرهاي ناخوشايندي که ديگر به شنيدنشان خو گرفتهايم، خبر بزرگواري پدران و مادراني که در پاي چوبه مجازات از سر خون جگر گوشههايشان گذشتند، مايه دلگرمي واميد شمار زيادي ازمردم و کوشندگان حقوقي واجتماعي بود. به يک اعتبار بخششهاي اخير مهر تاييد دوبارهاي براين سخن جاودانه سوفوکل در شاهکارش آنتيگونه است که قرنها پيش از اين گفت: «ميان بسيار شگفتيهاي زمين، انسان از همه شگفت تر است» وبه راستي چه شگفتي از اين بالاتر که داغ فرزند را تنها با سيلي مادرانهاي پاسخ گفتن وباز چه شگفتي از اين والاتر که در حالي که همه چيز براي خونخواهي مهياست ازهمه نفرتها ودل چرکينيهايي که درطول ساليان بر روح وروانت تلنبار شدهاند، به آني چشم بپوشي!
شايد مبالغه نباشد اگر بگوييم مادران وپدران داغديده به غريزه شرايط خشونت بار امروز جامعه ما را دريافته بودند و نيک ميدانستند که براي پايان دادن به چرخه جهنمي خشونت نيازمند بزرگترين فداکاريها وجانفشانيها هستيم.پدران ومادران رنجديده ومکافات کشيدهاي که با زباني گوياتر از هر سخنران و رساتر از هرمحقق ودانشمندي به يادمان آوردند که براي گريختن ازدَم اژدهاي خشونت نيازمند بلند نظريها و سينههاي گشادهتري هستيم.
خشونت زخم ناسور جامعه ماست.ازنفرتي که بر سر کوچکترين اختلاف سياسي از زبان برخي سياستمداران ما زبانه ميکشد تا بند بند زندگي روزمره ما چهره کريه خشونت را ميتوان نظاره کرد. ميتوان براي خشونت روز افزوني که گريبان جامعه مان را چسبيده است، هزاران دليل ومدرک تراشيد،از بيکاري وبلاتکليفي جوانان بگيريد تا مشکلات دهشتناک اقتصادي وآلودگي هوا وترافيک جنون آور شهرها و... اما با اين همه،هرگز نميتوان مسووليت تک تک ما شهروندان را در دامن زدن به فضاي خشونتي که امروز وقيحانه در برابر چشمان ماست، ناديده گرفت! حجم بالاي جرايم جنايي و آمار خجالتآور زد وخوردهاي خياباني بي هيچ تعارفي از نقصاني بزرگ وگره اي کوردر درون ما خبر ميدهند وآن اينکه برخي از ما هرگز به سرنوشت مشترک خود در جامعه وسهمي که در ساختن جامعه اي به دور از خشونت داريم، اعتناي درخوري نداشتهايم! پدران ومادران ما اما با گذشتن از گناه خطاکاران به يادمان آوردند که خشونت درد بيدرمان وگرهاي ناگشودني نيست وما مردم به رغم همه نقصانها ونمايش بيزاري آوري که برخي از ما گهگاه در کوچه وخيابان ميدهيم، هنوز «بخشيدن» را از ياد نبرده ايم وبه راستي از آنچه مينُماييم، بهتريم!
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]
صفحات پیشنهادی
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های سهشنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های سهشنبه سرمقاله روزنامه های کیهان خراسان وطن امروز جام جم و را میتوانید در این قسمت بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران در ابتدا ستون یادداشت روز روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان تنور گرم انتخابات عراق نوشته شده توسط سعگزیده سرمقاله روزنامه های امروز
گزیده سرمقاله روزنامه های امروزتاریخ انتشار سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۸ ۱۵ در ابتدا ستون یادداشت روز روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«تنور گرم انتخابات عراق»نوشته شده توسط سعدالله زارعی اختصاص یافت انتخابات عراق که از روز یکشنبه گذشته آغاز شده و فرگزیده ای از سرمقاله روزنامه های شنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های شنبه سرمقاله روزنامه های کیهان رسالت دنیای اقتصاد و را میتوانید در این قسمت بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران سید محمدسعید مدنی ستون یادداشت روز روزنامه کیهان را به مطلبی با عنوان پدرهای خودخوانده ورزش اختصاص داد که در ادامه میخوانید این روزگزیده ای از سرمقاله روزنامه های چهارشنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های چهارشنبه سرمقاله روزنامه های کیهان خراسان رسالت وطن امروز و را میتوانید اینجا بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران مطلبی که سعد الله زارعی در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان با عنوان چرا غرب حقوق اسلامی زن را برنمیتابد به چاپ رساند به شرح زیرسرمقاله برخی روزنامههای پنجشنبه ۴ اردیبهشت
سرمقاله برخی روزنامههای پنجشنبه ۴ اردیبهشتنقشه راه دولت کدام است ناکامی دیگر اوباما عوامل ناکامی در مجاب کردن مردم به انصراف از یارانه لازمههای عزم ملی در عرصه فرهنگ و اقتصاد و عناوین سرمقالههای برخی روزنامههای صبح پنجشنبه ۴ اردیبهشت است کیهان نقشه راه دولت کدام اسگزیده ای از سرمقاله روزنامه های یکشنبه
گزیده ای از سرمقاله روزنامه های یکشنبه سرمقاله روزنامه های کیهان خراسان وطن امروز و را میتوانید در این قسمت بخوانید مجله شبانه باشگاه خبرنگاران در ابتدا ستون یادداشت روز روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان قطار آمریکایی و ایستگاه خیالی نوشته شده توسط محمد صرفی اختصگزیده سرمقاله روزنامههای امروز
گزیده سرمقاله روزنامههای امروزتاریخ انتشار سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۷ ۳۲ حسین شمسیان مطلبی را با عنوان«تدبیر و اعتماد»در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان به چاپ رساند که در ادامه میخوانید با پایان یافتن مهلت قانونی ثبتنام برای دریافت یا انصراف از دریافت یاسرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی درباره ماجرای اوین
سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی درباره ماجرای اوین روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود به قلم حسن خیاطی با اشاره به ماجراهای اخیر در زندان اوین خواستار رفع اتهام از نظام اسلامی شده است به گزارش آخرین نیوز در این سرمقاله آمده است اظهارات وزیر دادگستری پیرامون ماجرای برخومهمترین عناوین روزنامه های پنجشنبه1393/1/28
مهمترین عناوین روزنامه های پنجشنبه1393 1 28 روزنامه های صبح امروز عناوین مهم خود را بیشتر به شرح زیر آمده کرده اند که در ادامه خواهید خواند جام جم - خوزستان روی نوار پیروزی- دیه ماههای حرام با30 درصد افزایش به 195 میلیون تومان رسید دیه 150 میلیون شد- افزایش 5 برابری اعتبار درمصفحه اول روزنامه های پنجشنبه
صفحه اول روزنامه های پنجشنبه صفحه اول روزنامه های سیاسی - اجتماعی کشور که تا ساعاتی دیگر روی کیوسک مطبوعات عرضه خواهند شد ۱۳۹۳ ۱ ۲۸ - ۰۷ ۲۱صفحه اول روزنامههای پنجشنبه ۴ اردیبهشت
صفحه اول روزنامههای پنجشنبه ۴ اردیبهشتتصویر نیمتای صفحه اول برخی روزنامههای کشور را قبل از ارائه به کیوسکهای روزنامهفروشی در مجله بامدادی فارس مطالعه کنید به گزارش خبرگزاری فارس تصویر نیمتیا صفحه اول برخی روزنامههای کشور به شرح زیر استروزنامه های ورزشی پنجشنبه (۱۳۹۳/۱/۲۸)
روزنامه های ورزشی پنجشنبه ۱۳۹۳ ۱ ۲۸ نگاهی به عناوین اصلی اخبار روزنامه های ابرار ورزشی استقلال ایران ورزشی پرسپولیس گل و صبح کشور در ۲۸ فروردین ۱۳۹۳ فولاد مقتدرانه صعود کرد فیفا پرسپولیس را به سقوط و کسر امتیاز تهدید کرد فتح الله زاده اگر کی روش به کمیته انضبروزنامه های پنجشنبه (۱۳۹۳/۱/۲۸ )
روزنامه های پنجشنبه ۱۳۹۳ ۱ ۲۸ نگاهی به عناوین اصلی اخبار روزنامه های سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی و صبح کشور در ۲۸ فروردین ۱۳۹۳ روزنامه جمهوری اسلامی برای دیدن روزنامه جمهوری اسلامی اینجا کلیک کنید روزنامه کیهان برای دیدن روزنامه کیهان اینجا کلیک کنید رخبرنگار مهر اردبیل بانوی برگزیده حوزه روزنامه نگاری شد
استانها شمال اردبیل در روز گرامیداشت مقام زن خبرنگار مهر اردبیل بانوی برگزیده حوزه روزنامه نگاری شد اردبیل – خبرگزاری مهر همزمان با روز گرامیداشت مقام زن ونوس بهنود خبرنگار خبرگزاری مهر اردبیل به عنوان بانوی برگزیده حوزه مطبوعات و روزنامه نگار استان اردبیل انتخاب و تجلیل شعکس/ صفحه اول روزنامه های امروز پنجشنبه
عکس صفحه اول روزنامه های امروز پنجشنبهتاریخ انتشار پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۴ ۵۵گزیده سرمقاله های امروز
گزیده سرمقاله های امروزتاریخ انتشار يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۸ ۲۹ در گزیده سرمقاله های روز ابتدا مطلبی از محمد ایمانی را میخوانید که با عنوان «پای کار اصولگرایی»در ستون یادداشت روز روزنامه کیهان به چاپ رساند راه برونشد از گرفتاریها و بهرهروزنامه های پنجشنبه (۱۳۹۳/۲/۴ )
روزنامه های پنجشنبه ۱۳۹۳ ۲ ۴ نگاهی به عناوین اصلی اخبار روزنامه های سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی و صبح کشور در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۳ روزنامه جمهوری اسلامی برای دیدن روزنامه جمهوری اسلامی اینجا کلیک کنید روزنامه کیهان برای دیدن روزنامه کیهان اینجا کلیک کنید ر-
گوناگون
پربازدیدترینها