واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ علیرضا کریمی
آیا گرجستانی دیگر در اوکراین تکرار میشود؟
سال ۲۰۰۸، روسها در یک حمله نظامی برقآسا کنترل اوستیای جنوبی را از دست مخملیهای گرجستان خارج کردند و نشان دادند جایی که منافع امنیتی روسیه اقتضا کند، تا پای نبرد نظامی هم پیش میروند.
دو روز گذشته، صحنه میدانی در اوکراین شاهد تحولاتی بوده که از ابتدای این بحران کمنظیر تلقی میشود. دولت موتلف با نئونازیها در کییف در اقدامی جدید تلاش کرد تا نبرد مغلوبه شده ژئوپلتیک در اوکراین را بار دیگر به سود غرب تغییر دهد. اقدام نظامی علیه گروههای مسلح حامی روسیه در بخشهای شرقی اوکراین که خواستار جدایی این بخشها از اوکراین هستند، اقدام جدیدی است که در دستور کار دولت کییف قرار گرفته است. از سوی دیگر، روسها نیز نیروهای خود در مرز اوکراین را فعال کردهاند و مشغول رزمایش نظامی هستند. دیروز خبر آمد که یک بالگرد ارتش اوکراین توسط روسها سرنگون شده است. پایگاه صهیونیستی دبکا، نزدیک به منابع نظامی و امنیتی اسرائیل نیز مدعی شده است که دستور عبور از مرزهای اوکراین برای نظامیان روس صادر شده است. در چنین شرایطی سوال اینجاست که آیا یک گرجستان دیگر در راه است؟ در سال 2008، روسها در یک حمله نظامی برقآسا کنترل اوستیای جنوبی را از دستان مخملیهای گرجستان خارج کردند و نشان دادند جایی که منافع امنیتی روسیه اقتضا کند، تا پای نبرد نظامی هم پیش میروند. «جورج فریدمن»، بنیانگذار اندیشکده استراتفور در بحبوحه آغاز بحران اوکراین نوشته بود که خاطره نبرد گرجستان همواره این نکته را به اقمار شوروی سابق یادآور میشود که ممکن است روسها علیهشان دست به اقدام نظامی بزنند و کاری هم از دست غربیها برنیاید، همانطور که در گرجستان برنیامد. چنین شرایطی با دیگر میتواند اروپا را در آستانه جنگ قرار دهد. روسها در جنگ جهانی دوم با از دست دادن اوکراین ضرباتی جدی متحمل شدند. در آن جنگ نهتنها سرزمین حاصلخیز اوکراین به تامین غذای ارتش آلمان نازی کمک کرد بلکه به پایگاهی برای حرکت ارتش هیتلری به سوی شرق تبدیل شد. از مرز اوکراین تا کاخ کرملین تنها حدود 400 مایل راه است. فضای مزبور تقریبا مسطح بوده و یک نیروی زمینی مقتدر در صورت پیاده شدن در آن، میتواند به تاخت خود را به مسکو برساند. نازیها یکبار این کار را کردند تا جایی که به نوشته «ویلیام شایرر»، مورخ مشهور جنگ دوم جهانی یکی از گروهانهای ارتش آلمان با دوربین میتوانست کاخ کرملین، محل استقرار ژوزف استالین را مشاهده کند. روسیه با بحران عمق استراتژیک در مرزهای غربی خود روبروست. برای جبران این بحران، پوتین که در محیط روانی خود به شدت امنیتمحور است، چارهای جز این نمیبیند که به تدریج مرزهای کشورش را به سوی غرب حرکت دهد. ضمیمه کردن شبه جزیره کریمه به روسیه، علاوه بر اهمیت بنادر آن برای مسکو، بخشی از این فرآیند زمانبر نیز بود. مسکو این اشتها را دارد که در صورت احساس خطر، برای تصرف دیگر بخشهای روسنشین اوکراین هم اقدام کند.
پوتین در اوکراین دو گزینه بیشتر پیش رو ندارد: یا باید حکومتی متحد در کییف بر سر کار باشد که تجربه انقلاب نارنجی 2004 و همچنین سرنگونی یانوکویچ بهوی ثابت کرده است که اعتباری به این خواسته او نیست و یا اینکه دستکم بخشهای روسنشین را از اوکراین جدا کرده و در برابر نقطه ضعف کشورش در مرزهای غربی یک ضربهگیر ایجاد کند. به نظر میرسد ساکنان کرملین اکنون در حال امتحان کردن راه دوم هستند و بنابراین عملیات ارتش اوکراین در بخشهای شرقی این کشور، عملا بهمبارزه طلبیدن روسها تلقی میشود. زد و خوردهای احتمالی اگر ارتش اوکراین بخواهد به سوی مرزهای روسیه پیشروی کرده و به عملیات خود علیه حامیان روسیه ادامه دهد، بدیهی است که احتمال وقوع زد و خوردهای محدود بین ارتش اوکراین و ارتش روسیه کم نیست. در شرایطی چنین بحرانی، سادهاندیشی است اگر تصور شود که ارتش روسیه تنها به سودای مانور نظامی در منطقه حضور دارد. یک جرقه کافی است تا درگیریهای شدیدتری آغاز شود. روسها در عرصه نظامی اکنون یک بازی دو جانبه را آغاز کردهاند. از یکسو در سطح کلان و به جهت ملاحظات سیاست – قدرت، از درگیری با بلوک غرب در سطح نظامی پرهیز میکنند اما از سوی دیگر، دست به اقدامات محدودی میزنند که بیشتر جنبه اخطار دارد. پرواز 90 دقیقهای یک جنگنده روس بر فراز یک ناو آمریکایی در همین راستا قابل ارزیابی است. در ادبیات مورگنتایی، روسها در عین حفظ قدرت، دست به نمایش قدرت میزنند.
از سوی دیگر آمریکاییها نیروهای خود را در لهستان مستقر کردهاند تا به روسها هشدار دهند که توسعهطلبی نکنند. مسکو نیز به خوبی میداند که در شرایط فعلی نباید دامنه جنگ گسترش پیدا کند. باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا گفته است که میخواهد پوتین را از غرق شدن نجات دهد اما نقش مشابهی را نیز پوتین بازی خواهد کرد. هر دو رئیسجمهور تلاش میکنند که در دام درگیری نظامی بلوک شرق و غرب نیفتند و هر دو میدانند که این بازی دو سر باخت است. در این شرایط، در حالی که زد و خورد ارتش روسیه با ارتش اوکراین بسیار محتمل است، احتمال درگیری نظامی در سطح کلان و بین روسیه و ناتو، بسیار کم بهنظر میرسد. هر دو طرف در عین سود بردن از منطق رئالیستی، خود را بازیگرانی عاقل میدانند که نباید در دام این نبرد بیفتند. با این حال اگر ارتش اوکراین بخواهد خود را قدرتمندتر از آنچه هست تصور کند و زیاده از حد منافع روسها را مورد تعرض قرار دهد، باید انتظار دستکم چند ضربه کاری را داشته باشد. روزی که روسها تصمیم به دخالت نظامی در گرجستان گرفتند، اولین اقدام آنها بمباران فرودگاه تفلیس و محاصره دریایی گرجستان بود. باید دید که تحولات طی روزهای آتی فردوگاه کییف را هم به تلی از خاک بدل میکند و آیا اوکراینیها هم باید محاصره دریایی را تجربه کنند؟ انتهای پیام/
93/02/06 - 10:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]