تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده بگويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812929239




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

به‌خاطر مادرم پزشک شدم


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
به‌خاطر مادرم پزشک شدم
از دفتر خاطرات/ دکتر محمدرضا ظفرقندی/استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، فلوشیپ جراحی عروق و تروما/ رییس اسبق سازمان نظام پزشکی و دانشگاه علوم‌پزشکی تهران شاید خاطره من از انتخاب رشته پزشکی برای هر که می‌شنود، عجیب باشد. سال 54 و 55 جوی در شرایط سیاسی و فرهنگی کشور حاکم بود و علاقه خاصی به رفتار و گفتار مرحوم دکتر شریعتی و شهید مطهری در جوان‌ها و دانشجوها ایجاد شده بود. از این رو من به رشته‌های علوم انسانی و زیرشاخه‌های آن یعنی جامعه‌شناسی، اقتصاد و...


علاقه خاصی داشتم و همراه چند نفر از دوستانم این رشته‌ها را انتخاب کرده بودم اما وقتی برگه انتخاب رشته را به خانه آوردم، مادرم گفت اگر غیر از پزشکی رشته دیگری را انتخاب کنی، من راضی نیستم. من هم به خاطر ایشان رشته پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کردم. در واقع ورودم به رشته پزشکی با توصیه مادر بود. البته پشیمان هم نیستم و خیلی خوشحالم از اینکه به حرف ایشان عمل کردم و توانستم در جایی منشاء اثر و خدمت شوم.


18 شهریور سال 76، دکتر فرهادی، وزیر وقت، برای مسئولیت دانشگاه علوم پزشکی تهران مرا منصوب کرد. پیش از من، دکتر باستان‌حق حدود 12 سال مسئولیت دانشگاه را برعهده داشتند.


در زمان مرحوم دکتر باستان‌حق به دلیل جداشدن دانشکده پزشکی از دانشگاه تهران، در برخی زمینه‌ها دچار نقص، کاستی و فقر امکانات بودیم که یکی از آنها ساختمان مرکزی دانشگاه بود. ساختمان مرکزی یک آپارتمان بود که هیچ شباهتی به مجموعه ساختمان مرکزی نداشت. این نقص‌های ساختاری باعث شد به فکر جبران فضاهای مناسب باشیم. ساختمان نیمه‌کاره‌ای شاید با 30 تا 40 درصد پیشرفت در قسمت شمالی خیابان قدس وجود داشت که مربوط به شرکت داده‌پردازی آی‌بی‌ام بود و به دلایلی نمی‌توانستند ساخت آن را ادامه دهند. از این رو با آنها وارد مذاکره شدیم تا ساختمان را بخریم و آن را برای ستاد مرکزی تجهیز کنیم اما به دلیل نداشتن امکان مالی دانشگاه، کمی به مشکل برخوردیم. به همین دلیل شرکت داده‌پردازی از فروش این ساختمان به ما خودداری کرد و آن را به راه‌آهن فروخت. رییس و مدیرعامل راه‌آهن هم مرحوم دادمان بود که بعد در دولت آقای خاتمی وزیر راه شد. ایشان از دوستان من و هم‌دوره دوران دانشجویی‌ام بودند. مرحوم دادمان دانشجوی دانشکده فنی بود و من در دانشکده پزشکی مشغول تحصیل بودم. بعد از این اتفاق به ایشان خیلی گله کردم که چرا شما این ساختمان را خریدید و این ساختمان جایگاهش نزدیک به پردیس دانشگاه است. ایشان هم گفت ما نیاز داشتیم و پول هم داشتیم، خریدیم. من از ایشان به آقای خاتمی که رییس‌جمهور بودند، گله کردم و دیگر از خرید ساختمان منصرف شده بودیم که یک روز دیدم آقای دادمان خودش تماس گرفت که بیا می‌خواهم این ساختمان را به شما واگذار کنم. من رفتم و گفتم چه شد که نظرتان تغییر کرد؟ گفت داشتم با آقای خاتمی جایی می‌رفتم که از ایشان برای راه‌آهن پول خواستم. ایشان هم به من گفت به شما پول نمی‌دهم چون شما پول دارید. گفتم پول نداریم. گفت اگر پول نداشتید، آن ساختمان دانشگاه را نمی‌خریدید. آقای خاتمی به خاطر شما دیگر به ما پول نمی‌دهد و باید رضایت بدهید تا ما این ساختمان را به شما برگردانیم و بالاخره در کیسه برای را‌ه‌آهن باز شود.


سلامت




1393/2/6





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن