تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814096386




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نیروی گارد شاهنشاهی، پاسدار روح الله شد+تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
نیروی گارد شاهنشاهی، پاسدار روح الله شد+تصاویر
با شروع جنگ تحمیلی هم به جبهه رفتم. اما تنها دو یا سه روز پس از آغاز جنگ در تاریخ 2مهر ماه 1359 با نفاق برخی از ضدانقلابیونی که آن زمان در جمع نیروهای انقلابی رخنه کرده بودند به اسارت دشمن درآمدم و ... نام سرتیب آزاده و جانباز سید‌علی‌اکبر مصطفوی برای پاسداران نسل اول شناخته شده است.


هم او که در کاخ نیاوران و در میان نیروهای گارد سرود «خمینی ‌ای امام» را سر داد و با شکل‌گیری جریان انقلاب به سرعت به انقلابیون پیوست. مصطفوی از آن دست ارتشیانی بود که بعد از پیروزی انقلاب احساس نیاز کرد تا با عزمی راسخ به آموزش نیروهای سپاه بپردازد و از همین رو خود نیز به جمع سبزپوشان پاسدار پیوست. البته آشنایی وی با شهید محمد منتظری از مؤسسان سپاه نیز در این امر بی‌تأثیر نبود.



نیروی گارد شاهنشاهی، پاسدار روح الله شد

هنگام ترخیص حضرت امام از بیمارستان قلب شهید رجایی/ سال 58



سیدعلی‌اکبر که با شهید صیاد شیرازی و سردار رحیم صفوی سابقه دوستی و همرزمی دارد، به دلیل مهارت‌هایش در تیراندازی و دقت در شلیک با سلاح‌های سنگین به کردستان رفت و ضربات بسیاری به ضدانقلاب در این خطه از کشورمان وارد کرد. با این پاسدار پیشکسوت که متولد 1323 است و در دومین روز از مهر ماه سال 1359 به اسارت دشمن درآمد به مناسبت دوم اردیبهشت روز تأسیس سپاه گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که متن زیر برگرفته از خاطرات او تقدیم حضورتان می‌شود.



نیروی گارد شاهنشاهی، پاسدار روح الله شد

قم/ سال 58 / بیت حضرت امام



فرار از ارتش شاهنشاهی


با توجه به فعالیت‌های ضدرژیمی که داشتم، برخی از مافوق‌هایم در ارتش از این موضوع مطلع شدند و همین مسئله باعث فرارم از ارتش شد. از آنجا که قبلاً با محمد منتظری آشنا بودم و ایشان از افرادی بود که امام آنها را به خوبی می‌شناختند، بیشتر با تفکرات انقلابی آشنا شدم و پنهانی وآشکارا با انقلابیون همکاری می‌کردم. بعد از پیروزی انقلاب اولین حکم خود را در تاریخ 27 بهمن 1357 یعنی پنج روز پس از پیروزی انقلاب، از دستان شهید محمد منتظری گرفتم و از همان جا بود که به عنوان مأمور محافظ اقامتگاه امام خمینی(ره )‌ مشغول فعالیت شدم.



نیروی گارد شاهنشاهی، پاسدار روح الله شد

درکنار شهید چمران



قبل از اینکه سپاه به شکل رسمی تشکیل شود، 60 نفر از برادران ارتشی را به شهید منتظری معرفی کردم. آنها از ارتش مأمور به آموزش نیروهای انقلابی داوطلب شدند و در یک پایگاه که در خیابان ستارخان تشکیل دادیم اقدام به آموزش داوطلبان کردیم. البته این را هم بگویم که قبل از تشکیل رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از همان بدو پیروزی انقلاب گروه‌های نظامی مخالف رژیم شاه هرکدام اقدام به جمع‌آوری نیروها و آموزش آنها می‌کردند که در دوم اردیبهشت 58 با اجماع برخی از این گروه‌ها سپاه تشکیل شد. به هرحال من در پایگاه خیابان ستارخان مسئول آموزش نیروها بودم. مسئولیت امور اداری با شهید کلاهدوز بود و آقای ابوشریف هم از دیگر مسئولان بودند، اما حرف اول را شهید منتظری می‌زد. کمی بعد نیز به خاطر کمبود فضا، به پادگان ولیعصر رفتیم که گنجایش آموزش یک گردان نیرو را هم داشت.


اعزام به کردستان


از همان بدو‌ تشکیل سپاه، بچه‌های پاسدار به خوبی مأموریت حفاظت از انقلاب و دستاوردهایش را انجام می‌دادند. به همین خاطر وقتی که غائله کردستان شروع شد، ‌خیلی از بچه‌های پاسدار داوطلبانه به آنجا می‌رفتند. ما نیز ابتدا به شهر مریوان رفتیم. بعد قضیه پاوه پیش آمد و عازم این شهر شدیم، در این زمان فرمان تاریخی امام(ره) برای آزادسازی پاوه منتشر شد و من که در روانسر بودم به یاری گروهی از ارتشیانی که با سلاح‌های سنگین خود برای یاری به آزادسازی پاوه اعزام شده بودند ستونی تشکیل دادیم و با اجرای دقیق آتش توپ و خمپاره و تیربارهای سنگین، دشمن را متواری کرده و به یاری تیزپروازان هوانیروز که ستون را پشتیبانی می‌کردند پاوه را آزاد ساختیم. 26/5/58 پاوه آزاد شد و این عملیات بی‌وقفه ادامه یافت تا اینکه در آبان سال 58 غائله کردستان و قسمتی از غرب کشور خاتمه یافت و پایگاه‌های ضدانقلاب در اختیار و کنترل رزمندگان اسلام قرار گرفت.


بعد از پاوه به سمت سنندج رفتیم از فرودگاه یعنی جایی که پاسداران مستقر بودند تا خود شهر پنج کیلومتر فاصله بود. اولین کسی که به استقبال ما آمد برادر رحیم صفوی بود که به عنوان مسئول نیروهای اعزامی از سپاه اصفهان بودند و بنده نیز به عنوان مسئول هماهنگ‌‌کننده نیروهای سپاه و ارتش به یکدیگر معرفی شدیم. این نخستین دیدار و آشنایی ما بود. بعد از آزادی سنندج به بازسازی محور سقز به بانه و شکستن محاصره پادگان بانه، بوکان، مهاباد و سردشت و... پرداختیم.



نیروی گارد شاهنشاهی، پاسدار روح الله شد

در حال بیان خاطرات دوران اسارت در یادواره شهدا



اسارت و آزادی


با شروع جنگ تحمیلی هم به جبهه رفتم. اما تنها دو یا سه روز پس از آغاز جنگ در تاریخ 2مهر ماه 1359 با نفاق برخی از ضدانقلابیونی که آن زمان در جمع نیروهای انقلابی رخنه کرده بودند به اسارت دشمن درآمدم و در بیست و ششمین روز از سال 1369 بعد از تحمل 10 سال اسارت به میهن اسلامی بازگشتم. از جمع 60 نفری که همراه بنده به سپاه پیوستیم 10 نفرمان شهید، ‌تعدادی مجروح و تعدادی هم اسیر شدیم. اما به شخصه خوشحالم که برای پیشبرد مکتبی‌‌ترین نیروی نظامی جهان یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قدمی ولو کوچک برداشته‌ام.


* صغری خیل‌فرهنگ 
منبع : روزنامه جوان




1393/2/2





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن