محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828633804
موج ایران ستیزی و تحریف تاریخ در سینمای هالیوود
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
موج ایران ستیزی و تحریف تاریخ در سینمای هالیوود تهران- ایرنا- امروزه رسانه های نظام سلطه جهانی مهم ترین وسیله برای ایجاد برتری فرهنگ غرب و سرمایه داری و مهمترین عامل اجرای تهدیدهای نرم در سراسر جهان به شمار می روند.
جامعه نوین جهانی، جامعه ای اطلاعاتی و در انحصار رسانه ها است و امروزه رسانه های گوناگون از روزنامه و مجله تا فیلم و سینما همگی در جهت اهداف خاص جوامع عمل می کنند و تولیدهای این رسانه ها در زمانی کوتاه هویتی مستقل پیدا کرده و به صورت یک عامل تاثیرگذار نقش های گوناگونی را بر عهده می گیرند؛ تا جایی که با آفرینش ارزش ها و باورهای نو، اندیشه های افراد و گروه های انسانی را از شکل پاره پاره و خاص خود خارج ساخته و در جهت هدفی واحد در سطح جهانی هدایت می کنند.
**فرهنگ و رسانه؛ ابزار تهدیدهای نرم
این جریان راهبری ذهنیت و اندیشه های افراد تا جایی پیش می رود که رسانه ها و تولیدهای آن ها در بسیاری مواقع با طرد و جداسازی مخاطبان از هویت و فرهنگ های خاص خود به آنان هویتی تازه می دهند.
در میان رسانه های مختلف تصویری و شنیداری نقش سینما و فیلم سازی به عنوان یک صنعت بزرگ در عرصه جهانی پررنگ تر بوده؛ به طوری که هژمونی فرهنگی ویژه ای را در جهان و میان مخاطبان خود به وجود آورده است و در این میان سینمای هالیوود و غرب حکایتی متفاوت از صنعت فیلم سازی در دیگر مناطق جهان دارد. سینمای هالیوود از آغاز کار خود با تولیدات ویژه نگاه های جهانی را به سمت و سویی هدایت کرده که بیشتر مردم جهان سینما را با هالیوود بشناسند.
هر وسیله ارتباطی پیام خاصی را انتقال می دهد و هیچ ارتباطی در جهان را نمی توان خالی از معنا و پیام در نظر گرفت. فیلم نیز به عنوان یک وسیله ارتباطی دارای ابعاد گوناگونی اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... است و با توجه به این امر اهداف خاصی نیز در آن گنجانده می شود و از همه مهمتر بعد فرهنگی آن است که هم علتی برای تحقق اهداف دیگر و هم معلول آن ها به شمار می رود.
فرهنگ پایه شکل گیری نگرش ها و ارزش های انسانی در جهان است و اگر بگوییم که مهمترین ویژگی در شناخت جوامع انسانی به شمار می آید سخنی به گزاف نگفته ایم. از فرهنگ تعاریف متفاوتی شده است. به نظر «هرسکویتس» فرهنگ بیانگر همه باورها، رفتارها، واکنش ها، ارزش ها و مقاصدی است که شیوه زندگی هر ملت را مشخص می کند و به طور کلی فرهنگ عبارت است از هر آنچه یک ملت دارد، از آنچه که انجام می دهد و می اندیشد(1).
**امپریالیسم فرهنگی غرب
امروزه رسانه های نظام سلطه جهانی مهم ترین وسیله برای ایجاد برتری فرهنگ غرب و سرمایه داری و مهمترین عامل اجرای تهدیدهای نرم در سراسر جهان به شمار می روند.
کارشناسان و اندیشمندان در مورد برتری جویی فرهنگی که از آن به امپریالیسم فرهنگی تعبیر می شود تعاریف بسیاری ارایه داده اند از جمله «دانیل بل» جامعه شناس آمریکایی بر این باور است که امپریالیسم فرهنگی جزیی جدانشدنی از روندهای شناخته شده در جهت جهانی شدن است. به واسطه امپریالیسم فرهنگی ارزش های فرهنگ های محلی از سوی ارزش های فرهنگی مسلط غربی که با ارزش های بنگاه های چند ملیتی پیوند دارند تهدید شده و در نهایت جایگزین می شوند.
«محمد مهدی سمتی» در کتاب « عصر سی ان ان و هالیوود» می نویسد: در واقع امپریالیسم فرهنگی، ظریف ترین نوع سیاست امپریالیستی است و هدف آن به دست آوردن سرزمین ها و کنترل اقتصاد دیگر مناطق نیست، بلکه تلاش دارد تا در ذهن انسان به عنوان ابزاری برای تغییر روابط قدرت میان 2 یا چند دولت غلبه نماید و آن را کنترل کند و اگر فرهنگ را به عنوان عاملی برای تسخیر ذهن مردم مناطق مختلف جهان با اهداف برتری جویانه کشورهای دیگر در نظر بگیریم، غرب و نظام سرمایه داری با پیروزی کامل تری به هدف خود می رسد و بیش از هر ابزار نظامی دیگری به هدف های خود دست خواهد یافت و امپریالیسم در این میان به عنوان نقش مکمل عمل می کند(2).
هربرت شیلر به نقل از ایمانوئل والرشتاین برای امپریالیسم فرهنگی مشخصات زیر را ارایه کرده است: ˈواژه امپریالیسم فرهنگی نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن کشوری اساس تصورات، ارزش ها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل می کندˈ. هنگامی که کشوری تلاش می کند نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در کشوری دیگر گسترش بخشد، به طور طبیعی باید انتظار داشت که نفوذ فرهنگی خود را در آن ها رواج دهد (3).
بی تردید یکی از قدرتمندترین ابزار، برای امپریالیسم فرهنگی توسط غرب و نظام سرمایه داری، رسانه های غربی- آمریکایی با محوریت صنعت فیلم سازی هالیوود است و امروزه این صنعت بزرگ فیلم سازی دنیا به عنوان یک وسیله قدرتمند در عرصه جهانی، جهان بینی غرب و نظام سرمایه داری را به صورت نرم گسترش داده و آن را به عنوان جهان بینی و تمدن برتر به مخاطبان خود القا می کند.
**اسلام هراسی چاشنی فیلم های هالیوود
از آنجایی که غربی ها و سردمداران نظام سرمایه داری، دین اسلام را تهدیدی برای جهان بینی ها و اندیشه های نظام سرمایه داری می پندارند، همواره با شیوه های مختلف تلاش کرده اند چهره ای خشن و وحشتناک از این دین بزرگ و پیروان آن به نمایش بگذارند. از این رو با توجه به تاثیر خاص رسانه ها به ویژه فیلم و سینما و در معنایی گسترده تر تاثیر ژرف فرهنگ، با امپریالیسم فرهنگی پیشتاز شدند و سینمای هالیوود نیز عرصه ای فراخ و امن برای این هدف در نظر گرفته شد.
از دهه 90 میلادی به بعد موج جدید اسلام هراسی و اسلام ستیزی در رسانه های غربی به وجود آمد و این موضوع در سینمای هالیوود به شکلی هدفدار و آشکار دنبال شد و هیولاهای وحشتناک فیلم های دهه 80 سینمای هالیوود جای خود را به آنچه آنها تروریست های مسلمان می خوانند در دهه 90 دادند که هدف خود را نابودی جوامع غربی قرار داده بودند.
فیلمی همچون «دروغ های حقیقی» «جیمز کامرون» از جمله این آثار است. این نگاه بعد از سال 2000 رویکردی آخر الزمانی به خود گرفت و در فیلم های بسیاری نیز نبرد نهایی اسلام و غرب به تصویر کشیده شد.
در واقع سینمای اسلام هراس غرب که قدمتی به اندازه خود تاریخ این سینما دارد، با ورود به هزاره سوم میلادی از 2 وجه مهم دیگر نیز برخوردار گردید؛ نخست اینکه جنبه آخرالزمانی به خود گرفت و دوم از تفکرات آرکاییستی ( باستان گرایی با وجه ایران منهای اسلام ) برخوردار شد.
در همین مسیر فیلم هایی همچون بیش از عبور « Crossing Over» ساخته «وین کریمر» 2009 یا «سنگسار ثریا»«سیروس نورسته »2008 و یا پرسپولیس «مرجان ساتراپی»2007 «رامیت وان» نمونه ای از فیلم های ضد ایرانی و اسلامی است که در همه آنها یک نکته مشترک وجود دارد و آن معرفی منفی باورهای اسلامی در ایران و جهان اسلام است.
در دنیای امروز دیگر سیاستمداران و صاحبان قدرت کمتر در فکر جنگ های نظامی و مبارزه های خشن هستند بلکه آنان به این نتیجه رسیده اند که با فریب افکار عمومی می توان به هر هدف دست نیافتنی دست یافت. آنان امروزه از سلاحی به نام «عملیات روانی» استفاده می کنند که از هر جنگ افزاری برتر است و نه به تسخیرجان انسان ها بلکه به مغزهای آنان می اندیشد و یکی از مهمترین شیوه ها و تکنیک های عملیات روانی، تحریف حقایق و واقعیات است.
تحریف طیف گسترده ای از دروغ و کتمان حقایق را در بر می گیرد که به شکل تحقیر و بی ارزش کردن مخالفان جلوه گر می شود(4).
تحریف تاریخ موضوعی است که در سینمای هالیوود بسیار صورت می گیرد؛ به طوری که در فیلم هایی که در مورد غربی ها با ایرانیان و مسلمانان ساخته اند غربی ها را انسان هایی مهربان به دور از خشونت و صلح جو و ایرانیان و مسلمان ها را مردمانی خشن و به دور از صلح و تمدن معرفی می کنند. نمونه این موضوع در فیلم «اسکندر» ساخته «الیور استون» در سال 2004 است که در آن ماجرای کودکی و تربیت اسکندر و سپس نبرد اسکندر با داریوش سوم و نابودی امپراتوری هخامنشیان نمایش داده شده است. در این فیلم اسکندر را چهره ای مهربان و با گذشت و شجاع معرفی کرده اند که در نبرد ایرانیان با شجاعت به پیروزی می رسد.
گفتمان غالب جهان که جهتی ضد تروریستی داشته و نظام های غربی را به عنوان نظام های رهایی بخش و مبارز با تروریسم معرفی می کند باعث شده که بازار تولیدات هالیوود به سمتی برود که ضد قهرمان فیلم های خود را تروریست ها قرار داده و از آنجایی که مسلمان ها و ایرانی ها به عنوان گروه های خشونت طلب و تروریست(دهشت افکن) در جهان معرفی شده اند، همین دیدگاه باعث شده که تروریست فیلم های هالیوودی مسلمان و ایرانی بوده و فیلم ها نیز سمت و سویی ضد اسلام و ایران داشته باشند.
با توجه به این موضوع، فیلم هایی مثل روبوکاب و یا 300، که در آن ایرانی ها به شکل تروریست و یا وحشی دیده می شوند، محصول همین ذهنیت معاصر به ضد قهرمان در فیلم های اکشن هالیوود است و واقعیت داشتن تصاویر این فیلم ها و حقیقت گذشته تاریخی ایرانی ها در برابر جریان تحریف تاریخی که هالیوود بر آن سوار است، رنگی ندارد.
فیلم «300» در باره نبرد «ترموپیل» میان سپاهیان خشایارشاه، پادشاه هخامنشی و جنگجویان اسپارتی در زمان پادشاهی لئونیداس را با رنگ و لعابی مورد علاقه غربی ها به تصویر کشیده است. اسپارتان های شجاع 300 دموکراسی غرب را از چنگ سپاه 7/2 میلیون ایرانی که در هیبت شیاطین پلید هستند رهایی می بخشند.
پیش تر در اعتراض به قسمت اول 300 دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد بیانیه ای منتشر کرده بود اما راه به جایی نبرد؛ حتی تصور می شد که قسمت اول 300 جامعه منفعل سینمای ایران را هم از حالت خنثی بیرون بیاورد و آن را به ساخت فیلمی بر پایه واقعیات تاریخ ایران باستان وا دارد اما تا طراحی و ساخت قسمت بعدی 300 هم این اتفاق در سینمای ایران محقق نشد؛ اینکه دلیلش چه بود و چیست هنوز معلوم نیست(5).
**سخن پایانی
در عصری که رسانه ها، احاطه خود را بر سراسر جهان گسترانده اند، نقش شگفت انگیز آن ها در تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... انکار ناپذیر است. این تکنولوژی ها، همانند ابزارهای که از توانایی عظیمی در قالب سازی و جهت دهی ذهنیت و اندیشه انسان ها برخوردار هستند. همچنان که ˈژودیت لازارˈ معتقد است: «رسانه ها، در فرهنگ جامعه نقش غالب را بازی می کنند و این بازی را نه فقط با بازتاب دادن فرهنگ، بلکه با شرکت در فرهنگ سازی نیز به اجرا می گذارند(6).
اهمیت و جایگاه سینما در جوامع امروز غیر قابل کتمان است و سخن گفتن درباره این جایگاه خود به کلیشه تبدیل شده چرا که دیگر تاثیر سینما از هر جنبه و منظر بر کسی پوشیده و پنهان نیست، اما این صنعت بزرگ هنری به ویژه در صنعت فیلم سازی هالیوود، به جای آنکه در جهت صلح گستری و ایجاد فضای تعاملی میان تمدن ها و فرهنگ ها عمل کند با اصالت دادن به تمدن غرب و حمله به فرهنگ، تمدن و دین ملت های دیگر و تروریست و وحشی جلوه دادن آنان چهره ای غیر واقعی و به دور از حقیقت را از فرهنگ و تمدن های غیر غربی به جهان معرفی می کند.
ساخت فیلم هایی با موضوع اسلام هراسی و ایرانی ستیزی در این سینما نمونه ای از این جریان است که نه تنها به عنوان یک ابزاری برای تحقق امپریالیسم فرهنگی غرب در جهان عمل کرده بلکه دیدگاه غرب محورانه در این صنعت بزرگ هنری که خود ابزاری برای تحقق نیت های قدرتمندان و سرمایه داران به شمار می رود در سال های با تبلیغات اسلام هراسانه به صورت نرم، اسلام و مسلمان ها را در تیر رس نگاه های مغرضانه سردمداران مبارزه با تروریست ها قرار داده است.
هالیوود در ابتدا با فیلم « اسکندر » تاریخ ایران باستان را آماج حمله های خود قرار داد؛ بعد نوبت به« 300 و دنباله ظهور یک امپراتوری » رسید. منبع تاریخی تولید این آثار، تاریخ غیر واقعی و تحریف شده توسط تاریخ نویسان غربی بوده که منبع استناد برای ساخت فیلم هایی با برد جهانی و پراکنش اندیشه های مغرضانه ضد ایران و اسلام شده است.
نکته نگران کننده درباره چنین فیلم هایی، موج تاثیر نرم آن ها در میان جهانیان و شدت گرفتن موج ایرانی ستیزی و اسلام هراسی در جهان است.
از فاطمه دوله - گروه تحقیق و تفسیر خبر
تحقیق**ف.د**1358
منابع
(1)- اسمیت، فیلیپ،(1385)،درآمدی بر نظریه فرهنگی، ترجمه حسن پویان، تهران، نشر دفتر پژوهش های فرهنگی.
(2)- سمتی، محمد مهدی،(1385)، عصر سی ان ان و هالیوود، تهران، نشر نی.
(3)- معتمدنژاد، کاظم (1375). فصلنامه رسانه، سال هفتم، شماره 2.
(4)- http://depression.about.com/cs/psychotherapy/a/cognitive.htm
(5)- www.javanonline.ir
(6)- ایالات متحده آمریکا (1384). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی انتشارات وزارت امور خارجه
انتهای پیام /*
Contact the editor:
[email protected]
01/02/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
-
گوناگون
پربازدیدترینها