واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: علي (ع)،پيشواي پارسايان با فاطمه عليهاالسلام ، برترين بانوي جهان پيمان عشق بست و خدا، والاترين فرستاده خويش را بر اين پيمان گواه گرفت. بركت اين ازدواج، عمري به گستردگي آفتاب دارد؛ همچنان كه ياد و نام آن در تاريخ براي هميشه جاودانه شد ،اول ذيحجه، روزي مبارك براي همه نوگاماني است كه دل به زندگي فاطمي (س) دادهاند تا شادي خود را با خاطره هميشه روشن آن روز مبارك، پيوند زنند. فاطمه (س ) برترين بانو فاطمه (س) به نه سالگي رسيده بود. رشد جسماني مناسب آن حضرت و رشد وكمال عقلي بانوي فضيلتها، سبب شده بود كه با وجود كمي سن، گوي سبقت از همه بربايد و يكهتاز ميدان فضيلتها شود. ايمان والا، پارسايي بينظير، آگاهي، ذهن سرشار و هوش فراوان و نيز بهرهمندي از زيبايي، وي را از دختران ديگر ممتاز كرده بود توجه و مهرورزي بيپايان رسول خدا صلياللهعليهوآله نيز بر امتيازات او افزوده بود. كمالات بيشمار فاطمه عليهاالسلام ، دختر محمد صلياللهعليهوآله آخرين فرستاده خدا باعث شد تا سرشناسان شهر، به رسم ديرين عرب او را از پيامبر خواستگاري كنند. اشراف عرب دختران خود را به افرادي ميدادند كه در قبيله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روي اين عادت ديرينه، اشراف و بزرگاني اصرار داشتند كه با دختر گرامي پيامبر، فاطمه عليهاالسلام ازدواج كنند، غافل از آنكه اين دختر با همه دختران ديگر فرق دارد و به موجب آيه مباهله مقام بلندي دارد. فاطمه عليهاالسلام به تصريح آيه تطهير معصوم بود و شوهري جز معصوم نميتوانست داشته باشد؛ از اين رو، پيامبر از طرف خدا مأمور بود كه در پاسخ خواستگاران بگويد ازدواج فاطمه بايد به فرمان خدا صورت گيرد. سفارش اسلام در ازدواج، توجه به همشأني عروس و داماد است و يكي از مهمترين موارد همشأني، همترازي در ايمان و اسلام است. در جريان ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلام نيز افراد زيادي خواهان ازدواج با ايشان بودند؛ افرادي كه از جايگاه اجتماعي يا اقتصادي بالايي برخوردار بودند، ولي همه آنها با جواب رد روبرو شد، تقدير الهي براي فاطمه عليهاالسلام برتر از آن بود كه فكرهاي مادي ميانگاشتند. اصحاب پيامبر فهميده بودند كه جريان ازدواج فاطمه عليهاالسلام آسان نيست و هر فردي نميتواند با او ازدواج كند، هرچند جايگاه مادي و اجتماعي بالايي داشته باشد. شوهر فاطمه عليهاالسلام بايد شخصيتي باشد كه از نظر كمالات معنوي و سجاياي اخلاقي برجسته و نزديك به پيامبر باشد و چنين فردي به غير از حضرت علي (ع ) همراه هميشگي پيامبر نبود. پاسخهاي منفي پيامبر صلياللهعليهوآله و دخترش فاطمه عليهاالسلام ، و نيز توجه ويژه آن حضرت به علي بن ابيطالب عليهالسلام ، جمعي را بر آن داشت كه براي اين وصلت سهمي ايفا كنند. به همين دليل روزي به در خانه علي عليهالسلام آمدند تا او را براي خواستگاري فاطمه عليهاالسلام تشويق كنند. او در منزل نبود. دانستند كه در نخلستان مشغول آبياري است. به آنجا روانه شدند و حضرت را مشغول كار ديدند. يكي از آنان پيشنهاد خواستگاري را مطرح كرد. چشمان علي عليهالسلام پر از اشك شد و فرمود: ،احساساتم را به هيجان آوردي و آرزوي ديرينهام را بيدار كردي به خدا سوگند فاطمه مورد خواست و رغبت من است، ولي چه كنم كه دستم خالي است آن مرد گفت: تو ميداني كه همه دنيا نيز پيش خدا و پيامبرش ناچيز است و پيامبر به مال و ثروت چشم ندارد. علي عليهالسلام كار آبدهي نخلستان را رها كرد،شترش را به خانه آورد و آن را بست و خود را براي رفتن به خانه رسول خدا صلياللهعليهوآله آماده كرد. علي (ع ) در خانه پيامبر (ص) هنگامي كه حضرت علي عليهالسلام براي خواستگاري فاطمه عليهاالسلام رفت، پيامبر در خانه امسلمه بود. علي (ع ) در زد. ام سلمه پرسيد: كيست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پيامبر دستور داد: در را باز كن و بگو داخل شود. كسي پشت در است كه محبوب خدا و رسول است. علي عليهالسلام وارد شد، سلام كرد و در حضور رسول خدا صلياللهعليهوآله نشست. چشمان خود را بر زمين دوخت. شرم از پيامبر صلياللهعليهوآله مانع گفتن خواستهاش ميشد. پيامبر صلياللهعليهوآله كه خود علي عليهالسلام را بزرگ كرده و از روحيات او باخبر است، سكوت را شكست و فرمود: ميبينم براي حاجتي اينجا آمدهاي. خواستهات را بر زبان آور و آنچه در دل داري بازگو كه خواستهات پيش من پذيرفته است. مرا بپذير! علي عليهالسلام كه براي خواستگاري دختر پيامبر به خانه ايشان رفته بود، با سخناني شيرين خواستهاش را چنين بازگو كرد: پدر ومادرم فداي شما، وقتي خردسال بودم مرا از عمويتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتيد. با غذاي خود و به اخلاق و منش خود بزرگم كرديد. نيكي و دلسوزي شما درباره من از پدر و مادرم بيشتر و بهتر بود. تربيت و هدايتم به دست شما بوده و شما اي رسول خدا به خداسوگند ذخيره دنيا و آخرتم ميباشيد. اي رسول خدا! اكنون كه بزرگ شدهام، دوست دارم خانه و همسري داشته باشم تا در سايه انس با او، آرامش يابم. آمدهام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاري كنم. آيا مرا ميپذيريد؟ چهره پيامبر چون گل شكفته شد. گويا انتظار اين لحظه را ميكشيد. خوشحال شد، ولي جواب قطعي را برعهده فاطمه عليهاالسلام گذاشت. سكوتي برتر از سخن پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ماجراي خواستگاري پسر عموي خويش، امام علي عليهالسلام را براي دخترش بازگو كرد و فرمود: دختر عزيزم! تو علي را خوب ميشناسي و به سابقه ايمان و خويشاوندي و فضيلت و پارسايي او آگاهي داري. من هميشه آرزو داشتم تو را خوشبخت كنم و به عقد كسي درآورم كه بهترين مرد روي زمين است. آيا راضي هستي همسر علي باشي؟ فضاي اتاق لحظاتي غرق در سكوت بود؛ سكوت از سر حيا. فاطمه خاموش ماند و چيزي نگفت. نغمه تكبير پيامبر بلند شد: اللّه اكبر! فاطمه راضي است. سكوت او نشانه رضايت اوست. واكنش فاطمه عليهاالسلام در برابر خواستگاران قبلي، برگرداندن چهره و اظهار ناراحتي بود، اما اينبار با سكوت خود صد سخن گفت و روي خود را هم بر نگرداند. آن حضرت صلياللهعليهوآله نزد علي عليهالسلام كه در انتظار پاسخ بود برگشت و رضايت فاطمه عليهاالسلام را خبر داد. مهر علي عليهالسلام ؛ مهريه زهرا عليهاالسلام مشخص كردن ميزان مهريه، از شرايط عقد در اسلام است. حضرت محمد صلياللهعليهوآله كه نخستين مجري دستورات اسلام بود، در پيوند دخترش با حضرت علي عليهالسلام ، از داماد آيندهاش پرسيد: آيا براي اين ازدواج اندوختهاي داري؟ علي عليهالسلام پاسخ داد: شما از وضعيت من بخوبي آگاهيد. تمام دارايي من شمشير، زره و شتر آبكشم است. پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود: شمشيرت را براي جهاد در راه خدا نياز داري؛ شتر هم براي انجام كارهاي روزمره و امرار معاش ميخواهي؛ ولي اين زره (پيراهن جنگي) رابفروش و پولش را برايم بياور. علي عليهالسلام زره را به پانصد درهم فروخت و پول را به عنوان مهريه همسرش نزد پيامبر آورد تا براي ازدواجشان هزينه كند. بدين ترتيب مهريه برترين بانوي دنيا تعيين شد و پيام مهرآفرين آن براي همه دختران مسلمان باقي ماند، اين مبلغ بعنوان سنت قرار گرفت و هر يك از اهلبيت عليهمالسلام ميزان مهريه همسران خود را به همين مقدار مشخص ميكردند.ك/4 تمام /687/1600/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]