تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837442626
اصلاحطلبي امروز «سكولاريسم نقابدار» است
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اصلاحطلبي امروز «سكولاريسم نقابدار» است
براي جواناني كه امروز نامي از «اصلاحطلبي» ميشنوند، شناخت پيشينه و سير تطور آن، يك فريضه است. آنان بايد بدانند كه نوع اصلي و بدلي اين كالا كدام است و حاملان و عرضهكنندگان اوليه و بعدي آن چه كساني هستند. در گفتوشنود پيش رو، داريوش سجادي از روزنامهنگاران ايراني مقيم امريكا كه در آغاز پيدايش جريان اصلاحات، با آن همدلي و همگامي داشت اما پس از سپري شدن مدتي از آن فاصله گرفت، از تاريخچه و منحني تحول اين جريان ميگويد؛ نكاتي كه اطلاع همگان، به ويژه جوانان از آنها مفيد و عبرتآموز تواند بود. اميد آنكه مقبول افتد. شما مثل برخي ديگر از جوانان پرشور كه اندكي هم افكار چپ داشتند، در دوم خرداد76 به اردوگاه آقاي خاتمي پيوستيد و به عنوان يك فعال مطبوعاتي با نشاط، در عرصه حاضر بوديد، با اين همه و به نسبت سايرين، خيلي زود نوعي سوءظن و بدبيني نسبت به صحنهگردانان جريان اصلاحات پيدا كرديد و نهايتاً كار به جايي رسيد كه از منتقدان جدي اين جريان شديد. داستان از چه قرار بود؟ چه ديديد كه ديگران نديدند؟ بسماللهالرحمنالرحيم. ابتدا نكتهاي كلي را عرض ميكنم و بعد به سؤال شما پاسخ ميدهم. در واقع پرسش شما را بايد به اين شكل اصلاح كنم كه من از اصلاحطلبي فاصله نگرفتم. در ابتداي شكلگيري جنبش اصلاحات، من و امثال بنده پذيرفتيم كه در ذيل اصولي چون اسلام، انقلاب و نظام، تمام اهتمام خود را صرف اصلاح آفاتي كنيم كه متوجه انقلاب شده است و هنوز هم بر آن ايده هستيم. به نظر من پرسش اصلي بايد ناظر بر فاصله گرفتن و انحراف برخي از اميران جنبش اصلاحات از اين هدف مطرح شود كه قرار بود اين اميران ضمن دلبسته بودن به مباني و محكمات اسلام، انقلاب و نظام، به اصلاحطلبي اهتمام كنند، يعني اين مدعيان اميري اصلاحات هستند كه از جنبش اصيل اصلاحطلبي فاصله گرفتند. اينكه ريشههاي چنين اتفاقي چه بوده است، آن را چيزي ميدانم كه از آن، به عنوان «تله آرا در فرداي دوم خرداد» اسم بردهام و ميبرم. درست يا غلط، در دوم خرداد 76 بخش اكثريتي آرا، با اين تلقي كه آقاي ناطق نوري تداوم وضع موجود را نمايندگي ميكند، به آقاي خاتمي كه در نقطه مقابل اين برداشت قرار داشت، رأي سلبي دادند. ماهيت سلبي بودن آراي آقاي خاتمي، مؤيد آن بود كه نميشود براي آراي متخذه ايشان، همگوني طبقاتي قائل شد چراكه در سبد آراي آقاي خاتمي، نوعي عدمتجانس ساختاري وجود داشت. نتايج انتخابات دوم خرداد، شيريني مزه رأي اكثريتي بدون توجه به خاستگاه رأي را در كام امراي اصلاحطلب نشاند و از آن به بعد بود كه بهجاي اينكه اميران اصلاحطلب بكوشند با تقيد و تعهد به اصول و محكمات اسلام و انقلاب مخاطبان خود را رهبري كنند، همه اهتمام آنها معطوف به اين شد تا براي جذب و اقبال مردم و ماندگاري در قدرت و داشتن آراي اكثريتي آنها، تن به پيروي از بخشهاي خاصي از جامعه بدهند، ولو اينكه در اين متابعت، خودشان را با سليقه و آراي متكثر و بعضاً متضاد بدنه جامعه همراه كنند! چنين رويكردي قهراً شما را به «اباحهگري »و «تجديدنظرطلبي» و چيزي كه از آن به «خرامش بر اساس خوشايند مخاطب» ياد ميكنم، ميكشاند كه كشاند و نهايتاً ديديم جنبشي كه قرار بود در خدمت اصلاح ساختار نظام باشد، بهتدريج خود را در جايگاهي قرار داد كه از منتهااليه اصلاحطلبي و ساختارشكني و هُرهُريمسلكي تا انقلابيگري و آرمانگرايي را توأمان نمايندگي كرد! چيزي كه در عمل امكان آن وجود ندارد. اين درست مثل رانندگي قطاري با مسافران كثيرالمقصد و بعضاً مختلفالمقصد است؛ قطاري كه بديهيترين فرجام آن، توقف يا سردرآوردن از مقصدي نامعلوم است كه همين اتفاق متأسفانه افتاد. نخستين علائمي كه در محيط پيراموني خود ديديد كه شما را به فرآيند اصلاحطلبي مشكوك كرد، كدامند؟ سؤال خوبي است. من در سال 78 ايران را به نيت اقامت در امريكا به دلايلي كه الان وارد آنها نميشوم، ترك كردم اما درست سه يا چهار ماه بعد از اقامتم در امريكا با گزارشي كه خانم كريستين امانپور از وضع ايران بعد از خرداد 76 روي آنتن فرستاد مواجه شدم. خانم امانپور در آن فيلم متأسفانه تمام اهداف اصلاحطلبي ذيل نظام را به آزاد شدن پارتيها و مجالس عيش و نوش در شمال تهران مصادره كرد، از جمله پارتي دخترعمه خودش را هم نشان داد! و گفت ايران بعد از دوم خرداد چنين وضعي دارد كه من بلافاصله مقاله تند و مفصلي خطاب به خانم امانپور نوشتم كه شما جنبش اصلاحطلبي را كه مقيد و متعهد به آرمانهاي اسلام، انقلاب و نظام است و هدف اكثريت طرفداران اصلاحطلبي را كه اصلاح برخي از كژيها و ناراستيهاي موجود است، به نفع يك عده اقليت عياش و هرهري مذهب مصادره كردهايد ـ اين مقاله هنوز هم در سايتم هست ـ اين مقاله را روزنامهاي به نام« پيام آزادي» در تهران چاپ كرد و حداقل توقعم اين بود كه الباقي دوستان مطبوعاتيام كه وابسته به جنبش اصلاحطلبي بودند با چنين رويكردي همدلي كنند. در آنجا بود كه به قول امريكاييها براي اولين بار سرم را خاراندم! چون برخلاف توقعم مشاهده كردم آن دوستان مطبوعاتي، بهنوعي روي گزارش خانم امانپور، مهر تأييد زدند. اين اولين ضربهاي بود كه سبب شد درباره آرا و افكار سران جنبش اصلاحات تجديدنظر كنم. اين برداشت من، بهتدريج قوام و قوت بيشتري گرفت و مسائل هم بسيار گستردهتر و آشكارتر شدند و من هم بر حسب موضوعات مختلف موضعگيري كردم. عدهاي موضعگيري شما، به عنوان يك روزنامهنگار صاحب سبك عليه اصلاحات را ناشي از دلخوريها و مسائل شخصي قلمداد ميكنند. در برابر اين اتهام چه دفاعي داريد؟ اين را باز هم بگويم از جنبش اصلاحات جدا نشدهام بلكه بدنه رهبري اصلاحات با مواضع ناصوابي كه اتخاذ كرد، خود را از ما جدا كرد. كماكان خود را اصلاحطلب ذيل اصول تعريف كردهام و ميكنم، ولو اينكه هر كسي، هر قضاوتي كه ميخواهد داشته باشد. گذشته از اين، از لحظه نخست فعاليت سياسي در عرصه مطبوعات، هيچ نسبتي با مناصب حكومت نداشتهام كه بخواهم با كم يا بيش شدن مزايا، قلم خود را به نفع منافع گروه يا دستهاي بچرخانم. در اينجا هم كه هستم، به هر حال زندگيام شكل گرفته و گمان نميكنم بتوانم برگردم كه بخواهم پست يا سمتي بگيرم. در آن موقعي هم كه در ايران بودم هيچگاه به فكر نيفتادم كه چنين كاري بكنم. در آنجا هم از چرب و شيرين سيستم بهرهاي نگرفتم كه حالا به خاطر از دست دادنشان نگران باشم و بخواهم به خاطر به دست آوردن عنوان و جايگاه خوشرقصي كنم. به هر حال بنده به اصولي قائلم و بر همان اساس موضع ميگرفتم و ميگيرم. يك روزنامهنگار تعهد اخلاقي دارد كه بر اساس خوشايند يا بدآيند مخاطب حركت نكند و ننويسد، بلكه اصول حرفهاي خود را كه مسقطالرأس كارش هست در نظر بگيرد. اشاره كرديد كه رهبران اصلاحات، توانايي، درايت يا قدرت مديريت لازم را براي هدايت جريان اصلاحات نداشتند. آيا واقعاً اين را ناتواني ميبينيد يا غرضورزي؟ اينكه ميخواستند با معلق نگه داشتن هويت دوگانهشان، يك پا در خود نظام و ارزشهاي آن و يك پا هم در بيرون از نظام و استفاده از ظرفيتهاي اندك بيرون از نظام داشته باشند را ميتوان ناتواني لقب داد؟ يا يك رويكرد منفعتطلبانه است كه نميخواهند با صراحت حرف خودشان را بزنند؟ در واقع تلفيقي از همه اينهاست. يك بخشي از اميران جنبش اصلاحطلب، بچههاي نظام و انقلاب بودند، منتها در بلندمدت و به هر دليلي، توانايي و كشش خود براي ماندن در ركاب انقلاب را از دست دادند. به قول دكتر شريعتي: پيروزي قبل از خودآگاهي فاجعه است! به هر حال يك عده تحت تأثير احساسات و هيجانات اوليه انقلاب، به اين حركت پيوستند، منتها در فرآيند عمل، وقتي نتوانستند با مباني انقلاب همراهي كنند، نهايتاً خود را كنار كشيدند و دچار انحلالطلبي يا تجديدنظرطلبي شدند اما واقعيت اين است كه بخشي هم قدرتطلب بودند و هستند و براي كسب مصادر قدرت تلاش و بازي سياسي كردند كه من درباره اين پديده، در مقاله «تله آرا» سخن گفتم. اينها صرفاً براي ماندگاري در مصدر قدرت، پذيرفتند كه تن به آراي ماكسيممي بدهند، ولو اينكه نتوانند آراي بعضاً متناقض را رهبري كنند. در اين نكته آخر شما، مقداري توقف داشته باشيم. آسيبي كه در جريان اصلاحات مشاهده ميشود، نوعي قدرتطلبي و رقابت در رانتخواري است. جريان موسوم به چپ در آغازحضور سياسي خود ـ و به طور مشخص روزنامه «سلام» و مجله «بيان» ـ مسئولان نظام را متهم ميكردند كه به مرور زمان، ارزشهاي انقلاب را فداي سازشكاري، دنياطلبي، مصرفگرايي و ليبراليسم فرهنگي كردهاند و ما وظيفه داريم تا فضاي معنوي اول انقلاب را كه افراد در آن بدون چشمداشت و صرفاً به خاطر اعتلاي كشور، انقلاب و نظام كار ميكردند، احيا كنيم. الان سالها از خرداد 76 سپري شده و خود «اصلاحات» به يك رانت تبديل شده كه عناصر و جريانات مختلفي از آن ارتزاق و با اين واژه بازي ميكنند. به نظر شما در حال حاضر فرااصلاحات ما، چه بايد يا ميتواند باشد؟ با توجه به اينكه جريان اصلاحطلبي به مفهوم اصلياش، دچار نوعي مرگ يا دست كم پيري شده است، زايش جديد و بايسته اين جريان چگونه بايد باشد؟ شخصاً معتقدم جريان اصلاحطلبياي كه با دوم خرداد 76 شروع شد و متعهد به اهداف و آرمانهاي نظام، انقلاب و اسلام بود، ديگر مرده است! آنچه در حال حاضر طلايهداران اصلاحطلبي مدعي رهبري آن هستند، چيز ديگري است و هر چه هست ديگر اصلاحطلبياي كه مباني آن متكي به نظام، اسلام و انقلاب بود، نيست... ماهيت اين جريان نوظهور چيست؟ ميتوانيد توضيحي دربارهاش بدهيد؟ جنبش اصلاحطلبي مورد نظر من و امثال من، با shiftاي كه توسط رهبران اين جنبش به آن داده شد و به اقشار و طبقاتي پيوست كه دغدغهشان چيز ديگري بود، كاملاً متفاوت است. من از دغدغهاي كه در حال حاضر مدعيان رهبري جنبش اصلاحطلبي به دنبال آن هستند، به عنوان «سكولاريسم نقابدار» ياد كردهام؛ رويكردي كه بيرون از مباني و آرمانهاي انقلاب و بيشتر اسير فرم است تا محتوا؛ جنبشي كه اسلامخواهيشان نوعي اسلام سانتيمانتال است، يعني اسلامي كه ميخواهد بنا بر استانداردهاي جهان غرب به شكل شيك معرفي، فهم، معنا و شناخته شود. نوعي قرائت از اسلام كه در برخوردش با جهان غرب، دچار نوعي خودكمبيني و ضعف در مقابل مدرنيته و به شدت مأخوذ به حياست! اسلامي كه قبل از آنكه دغدغه مقيدات خودش را داشته باشد، نگران داوري بيروني است، يعني اسلامي كه نوعاً و در عمل ابتر و مفتون تجملات و normها و ارزشهاي جهان مدرن است؛ اسلامي كه از ناحيه فقر اعتماد به نفس، مبتلا به دغدغه آبروداري نزد دول و ملل راقيه در غرب شده است، لذا بنده معتقدم ديگر نميشود قطببندي سياسي در ايران را حول دوقطبي اصولگرا و اصلاحطلب معنا كرد. به نظر من اين دوگانه كارايي خود را از دست داده است و جايگزين آن را دوقطبي مذهبي و سكولار معنا ميكنم كه البته هر دو در بطن خودشان زائدههاي افراطي هم دارند، ولي آنچه مسجّل است، الان وضعيت فرهنگي و سياسي فعلي ايران، ذيل اين دوقطبي مذهبي و سكولار تعريف شده است. با اين توضيح كه مذهبيها قائل به محوريت دين در امر ملكداري و نقشآفريني دين در مناسبات فردي و اجتماعي هستند و در مقابل آنها، سكولارها با نقابي از دين، به دنبال استعلاي ـ روي اين كلمه تأكيد دارم ـ «خودباشي»برمحور«خوشباشي» هستند، يعني يك قرائت كاريكاتوري از ليبرالدموكراسي كه سالهاست در غرب مسلط شده است.... در واقع يك نوع فريب؟ در واقع اول خودفريبي است، بعد عوامفريبي. يعني اول بايد آن را خودتان باور و بعد آن را منتقل كنيد. فرآيند فعلي هم دارد با يك نوع خودفريبي، جامعه را به عوامفريبي مبتلا ميكند. يكي ديگر از آسيبهاي جريان اصلاحطلبي اين است كه اينها اكنون، با جماعتي پيوند خوردهاند كه از ابتدا نسبت با آنها اصطكاك داشتند. مروري بر نشريات «سلام»، «بيان» و رويكردهاي «مجمع روحانيون» نشاندهنده اين است كه سران جريان موسوم به اصلاحات، با آقاي هاشمي و طيف تكنوكرات نظام، در يك چالش ذاتي بودند و ميگفتند كه تكنوكراسي جاخوش كرده دردولت، دارد ارزشهاي نظام را مستهلك ميكند. در حال حاضر منبع تغذيه مادي ومعنوي همه اينها، شخص آقاي هاشمي و جريان كارگزاران شده است، با اين فريب كه كارگزاراني براساس راهبرد قديمي خود، اصلاحطلبها را جلو انداختهاند! روي اين نوع اصلاحطلبي چه اسمي ميشود گذاشت؟ يعني اتكا به مافياي قدرت و ثروتي كه چپها از آغاز درحال چالش باآن بودند و الان دارند بهشدت از آن تغذيه ميكنند و بدون آن چيزي نيستند؟ اخيراً ديدم آقاي ابراهيم يزدي مصاحبه و در آن تأكيد كرده كه اين اصلاحطلبها بودند كه به قضيه خودي و غيرخودي دامن ميزدند، البته ايشان در ادامه هم گفته: اصلاحطلبها حالا پشيمان شده و فهميدهاند نبايد جامعه را خودي و غيرخودي ديد! يادم است حزب مشاركت درآستانه مجلس ششم، شعار «ايران براي ايرانيان» را مطرح كرد كه يكي از شعارهاي مناقشهبرانگيز بود. اين شعار، ظاهراً شعار زيبايي است، اماوقتي يك حزب سياسي اين شعار را ميدهد، پيامدهايي دارد. حزب، خودش را نماينده بخشي از جامعه معرفي كرده و وقتي شما خود را نماينده بخشي از جامعه معرفي كرديد، يعني موظف هستيد براي نيل به مطالبات آن بخش تعريفشده از جامعهتان، تلاش كنيد. به همين معناست كه يك نامزد حزبي وقتي خودش را براي انتخابات معرفي ميكند... ديگر نميتواند جامع و نماينده تمام بخشهاي جامعه باشد... احسنت! و موظف است خود را بر اساس اصول مورد قبول حزبش به مخاطبش معرفي كند، نه آنكه كليت جامعه را بر اساس اعتقادات، علائق و سليقههاي متنوع نمايندگي كند. حالا ببينيم جامعه خودي و غيرخودي اصالت دارد يا ندارد؟ به اعتقاد من، اتفاقاً بحث خودي و غيرخودي از طرف نظام به جامعه ديكته نشد، بلكه بيشتر از طرف همان جامعه غيرخودي به سيستم تحميل شد. جامعه بسامان، جامعهاي است كه در آن حكومت مسلط و حاكم با شهروندانش بر اساس برادري و برابري برخورد ميكند و براي اينكه بتواند چنين برخوردي داشته باشد، موظف به رعايت يك استاندارد و معيار ثابت است. واقعيت اين است كه پس از انقلاب، نظامي با آراي اكثريت و از طريق رفراندوم، حاكميت پيدا كرد و بر اساس همان مشروعيت مردمي، استانداردي به نام نظام اسلامي را حاكم كرده است. شهروند خوب، يعني شهروندي كه به صورت ارادي، به قوانين مصوب مملكت خود تن ميدهد. حالا نظام اسلامي است، اما يكسري ميآيند و ادعا ميكنند بهرغم اينكه استاندارد شهروند خوب بودن در همه دنيا ثابت است، ولي مطالبه برخورد خودي و غيرخودي داريم! مثالي ميآورم. اگر نظام حكومتي اسلامي ميگويد: حجاب را به اعتبار لزوم ديني و حتي گذشته از آن، به اعتبار قانون ديكته ميكنم و شهروند خوب آن را ميپذيرد، اما حالا گروهي آمده و در ذيل همين نظام ميگويد: شما موظفيد مرا به عنوان غيرخودي بپذيريد درحالي كه من نميخواهم به اين قانون شما، تن بدهم! ميخواهم بگويم اين بحث خودي و غيرخودي هم، بحث بيمعنايي بود كه از طرف خود اين طيفي كه خود را غيرخودي ميدانند و به عنوان غيرخودي به رسميت ميشناسند، به سيستم تحميل شد و متأسفانه جنبش اصلاحطلبي به اين بازي تن داد. به نظر شما، برونداد و معدل جنبش اصلاحطلبي در تلفيق با مافياي قدرت و ثروت يعني كارگزاران چيست؟ اين تلفيق ـ يعني جريان اصلاحطلب از تودهاي گرفته تا حتي بهايي و همجنس باز و تمام نحلههاي زيرزميني و احزاب پنج نفره ـ با آقاي هاشمي و كارگزاران چه خروجياي خواهند داشت؟ مافياي قدرتي كه شما مطرح ميكنيد بيشتر معطوف به حزب كارگزاران است، منتها بايد يك مقدار كلان تر به ماجرا نگاه كنيد. اساساً مافيايي كه متكي بر قدرت و ثروت تعريف ميشود، يك مافياي جهاني است و فرقي نميكند در مالزي باشد يا امريكا ياايران. به دليل اينكه مناسبات قدرتشان ولو اينكه از مخرج مشتركهاي ناصوابي هم ريشه بگيرد، چارهاي جز اين ندارند كه با همديگر همدلي و همراهي كنند. بنابراين آقايان اصلاحطلب چه بخواهند و چه نخواهند، ذيل مافياي قدرت جهاني بازي داده ميشوند و لذا كمال سادهانديشي است كه اصلاحطلبها تصور كنند ميتوانند از پلي به نام آقاي هاشمي يا كارگزاران استفاده كنند تا به قدرت برسند، چون نهتنها چنين اتفاقي روي نميدهد، بلكه اينها قرباني سيستمي ميشوند كه از آن مشغول تغذيه هستند. در تحليل نهايي، همان كارگزاران هم، خواه ناخواه دارند در زميني بازي ميكنند كه به مافياي قدرت و ثروت جهاني وصل است. مگر در زمان آقاي هاشمي رفسنجاني، وضعيت اقتصاد ما غير از آن بود كه تمام قواعد ارائه شده از طرف صندوق جهاني را پذيرفته بودند؟ چيز عجيب و غريبي هم نيست، چون اگر قرار است در زمين آنها بازي كنيد، بايد به قوانين بازي هم متعهد باشيد. در پايان اين گفتوگو، چند سؤال شخصي هم از شما داشته باشيم. براي خيليها در داخل كه نگاه مثبتي به شبكههاي ماهوارهاي خارجي ندارند، همكاري شما با شبكه «هما» سؤالبرانگيز بود. اين همكاري به چه دلايلي توجيه ميشود؟ شبكه «هما» تنها شبكهاي است كه از روز اول تاسيس، خود را در چارچوب قوانين مصوب جمهوري اسلامي تعريف كرد و تمام توليدات برنامهاي را در چارچوب قوانين و عرف موجود نظام پخش كرديم و به همين دليل هم بود كه در ظرف شش ماه، توانستيم نمايندگان تمام طيفهاي سياسي داخل كشور را جلوي دوربين خودمان بياوريم. يعني توانستيم مثلاً آقاي محسن غرويان را به عنوان مدافع انديشههاي آيتالله مصباح يزدي از يكسو يا آقاي موسوي خوئينيها را كه در طول انقلاب اسلامي حتي يك مصاحبه هم با خارج كشور نكرده بود، يا آقايان كروبي، كرباسچي، بهزاد نبوي، ابراهيم يزدي و...را به تريبون اين شبكه بياوريم. اين به اعتبار آن بود كه توانستيم شبكه هما را به عنوان يك شبكه مستقل حرفهاي و در ذيل اعتقادات و باورهاي مردمي انقلاب اسلامي ايران تعريف كنيم و خوشبختانه كارنامه ما هم كارنامه خوبي بود، به همين دليل هم عملا ما را له كردند! بهقدري هم از اين طرف و هم از داخل ايران به ما فشار آوردند كه نتوانستيم ادامه بدهيم. در اينجا بوديد صدايتان بهتر و بيشتر شنيده ميشد. اين را قبول دارم، منتها با يك توضيح. يك موقع است من نوعي به عنوان يك پزشك يا مهندس متخصص، كشورم را ترك ميكنم كه اسمش را ميگذارم خيانت ملي، چرا؟ چون تخصص خود را با امكانات داخل كشورم كسب كردهام كه وقتي ميوه من رسيد بتوانم در كشورم خدماترساني كنم، بنابراين وقتي متخصص كشور را ترك ميكند، اگر نخواهم تند حرف بزنم، حداقل اين است كه كار ملياي نكرده است و خدمات خود را به مردمي غير از مردم خود ارائه ميدهد، اما روزنامهنگاري كه در خارج از كشور ميتواند مسائل را خيلي بهتر و دقيقتر رصد كند، نميگويم حضور فيزيكي در كشور لازم نيست، چون در آنجا كافي است تاكسي سوار شوم تا فضا و جو جامعه را درك كنم و نظرات مسافرها برايم خيلي مهمتر از بعضي از تحليلهاي رسانهاي است... شما خيلي بهروز و دقيق و حتي به ساعت هم وقايع ايران را تحليل ميكنيد، اما بحث بر سر اين است كه در مورد اظهار نظرهاي خارجنشينها، يك ذهنيت قديمي و تاريخي درايران وجود دارد و در نتيجه سخنان آنها با شبهه و شك شنيده ميشود، اما اگر اينجا باشيد، طبيعتاً خيلي بهتر شنيده ميشويد. بله، ولي بگذاريد يك نفر هم بيايد و لگدي به اين تابو بزند كه: والله همه خارجنشينها هم خائن نيستند!. روزي كه من به امريكا آمدم اصلاً نيت ماندن نداشتم. يك بورسيه 9 ماهه دانشگاه هاروارد داشتم و قرار بود تمام كه شد، برگردم. منتها حضورم در امريكا مقارن با اتفاقاتي شد، از جمله همان سخنراني معروف خانم آلبرايت كه از رفتار امريكا نسبت به ايران ابراز تأسف كرد. من در آن جلسه حضور داشتم و از آنجا با ايراني ديگري به نام آقاي يوسفي آشنا شدم كه بنيانگذار همين شبكه «هما» بود. ايشان وقتي مطلع شدكه من روزنامهنگار هستم، خيلي اصرار كرد، بيا كمك كن تلويزيون را راه بيندازيم. ماندن من به معناي كمك كردن به ايشان و راه انداختن تلويزيون بود، ولي وقتي سرمان را بلند كرديم و ديديم چند سال از اين قضيه گذشته و خانه خريدهايم و بچههايمان بزرگ شدهاند و يكيشان به مدرسه رفته است و خلاصه زمينگير شديم. هنوز كه هنوز است كوچه پسكوچههاي شهرم را با تمام مانهاتان نيويورك عوض نميكنم، ولي اين مناسبات يك مقدار دست و پاي آدم را ميبندد. لابد خاكش نمك دارد! اين را جايي ننوشتهام، اما روزي مينويسم كه متأسفانه بچههاي من ايراني نيستند ومن اين را صادقانه پذيرفتهام. شما براي ايراني بودن بايد در آن جامعه زندگي كنيد و دهه محرم، تكيهها، سينهزنيها، روزهداريها و عيد نوروزها را لمس كنيد تا بتوانيد هويت ايراني بودن را كسب و جذب كنيد. الان بچهام نه زبان فارسي را درست بلد است، نه ميداند ايران يعني چه؟ اينها از نظر مليت ايراني، از دست رفتهاند. هميشه اين را گفتهام امريكا فقط و فقط، بهترين جا براي زندگي كردن حزباللهيهاست! به چه معنا؟ چون حزباللهياي كه آن صيانت نفس را پيدا كرده است كه بتواند خود را از آفات امريكا مصون نگه دارد، خيلي سريع ميتواند امكانات اوليه زندگي را كسب كند و از رفاه نسبي برخوردار شود، بدون اينكه آلوده آفات شود. اگر مجرد باشي و صيانت نفس هم داشته باشي، خيلي خوب است، ولي وقتي بچهدار ميشوي، هر قدر هم تلاش كني، بچهات را اين رسانهها و محيط كثيف ميبلعد و نابود ميكند. به نظر من نشدني است كه بخواهي بچهات را در آنجا با هويت ايراني و اسلامي بزرگ كني. با تشكر از جنابعالي كه ساعتي با ما به گفتوگو نشستيد، موفق باشيد.
نویسنده : نيما احمدپور
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 30 فروردين 1393 - 11:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]
صفحات پیشنهادی
تا امروز چند بلیط جامجهانی فروش رفت؟
تا امروز چند بلیط جامجهانی فروش رفت فیفا اعلام کرد تاکنون 2 میلیون و پانصد و هفتاد و هفت هزار بلیت جام جهانی 2014 تاکنون به فروش رفته است به گزارش نامه نیوز به نقل از ایسنا فدراسیون بینالمللی فوتبال فیفا اعلام کرد تاکنون در طول چند مرحله خرید و فروش بلیت های جام جهانی 2014گزارش در دستور کار امروز مجلس
گزارش در دستور کار امروز مجلس خبرگزاری پانا ۴ گزارش در دستور کار امروز مجلس شورای اسلامی قرار دارد ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۰ فروردين ساعت 08 22 به گزارش خبرگزاری پانا قرار است در این جلسه وزیر جهاد کشاورزی گزارشی در خصوص سیاستهای این وزارتخانه ارائه کند قرائت گزارش کمیسیون آموزشصبح امروز مدیرکل اوقاف مازندران با آیتالله نظری دیدار کرد
صبح امروزمدیرکل اوقاف مازندران با آیتالله نظری دیدار کردمدیرکل اوقاف مازندران با آیتالله نظری عالم برجسته مازندرانی دیدار کرد به گزارش خبرگزاری فارس از ساری صبح امروز حجتالاسلام ستار علیزاده مدیرکل اوقاف و امور خیریه مازندران با آیتالله عبدالله نظری عالم برجسته مازندرانی دیامروز ترکاشوند مدیر آبفار تویسرکان شد
امروزترکاشوند مدیر آبفار تویسرکان شدمحمدرضا ترکاشوند به عنوان مدیر آب و فاضلاب روستایی تویسرکان منصوب شد به گزارش خبرگزاری فارس از تویسرکان صبح امروز با حضور مدیرعامل آب و فاضلاب روستایی همدان و تنی چند از مسئولان استانی و شهرستانی مراسم معارفه مدیر آب و فاضلاب تویسرکان برگزاراسامی ناطقان میان دستور جلسه امروز مجلس
اسامی ناطقان میان دستور جلسه امروز مجلس عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اسامی ناطقان میان دستور امروز را قرائت کرد به گزارش خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اسامی ناطقان میان دستور جلسه علنی امروز چهارشنبه را قرائت کرد اسامی این نمایندگان بهبرای حضور در رقابتهای جام پیروزی کشتیگیران نوجوان عصر امروز عازم ترکیه میشوند
برای حضور در رقابتهای جام پیروزیکشتیگیران نوجوان عصر امروز عازم ترکیه میشوندتیمهای منتخب کشتی آزاد و فرنگی نوجوانان عصر امروز چهارشنبه برای حضور در رقابتهای بینالمللی جام پیروزی عازم ترکیه میشوند به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از فدراسیون کشتی رقابتهای بینالمللی جاممهمترين عناوين روزنامه هاي صبح امروز چهارشنبه
۲۰ فروردين ۱۳۹۳ ۱۰ ۱۹ق ظ مهمترين عناوين روزنامه هاي صبح امروز چهارشنبه فراخوان انصراف در روز ثبت نام يارانهها پهناي باند اينترنت 25 برابر قيمت اوليه به کاربر ميرسد همهچيز درباره ثبتنام يارانه همه پول بلوکه شده نفت ايران بزودي آزاد ميشود 57 سد کشور کمتر از 40 درصد آب دارندبورس اوراق بهادار تهران اعلام کرد توقف برخی نمادهای بورسی در پایان معاملات امروز
بورس اوراق بهادار تهران اعلام کردتوقف برخی نمادهای بورسی در پایان معاملات امروزدر پایان معاملات امروز نماد معاملاتی شرکت داروسازی دکتر عبیدی با توجه به برگزاری مجمع عمومی عادی سالیانه مبنی بر تصویب صورتهای مالی و حق تقدم شرکت توسعه معادن و فلزات با توجه به پایان مهلت پذیره نویسینام نویسی مرحله دوم دریافت یارانه نقدی از امروز20 فروردین در هرمزگان آغاز شد
نام نویسی مرحله دوم دریافت یارانه نقدی از امروز20 فروردین در هرمزگان آغاز شد بندرعباس - ایرنا - معاون برنامه ریزی استانداری هرمزگان گفت نام نویسی مرحله دوم دریافت یارانه نقدی از امروز 20 فروردین همزمان در کشور و استان آغاز شد صالح دریانورد روز چهارشنبه در گفت وگو با ایرنا افزاز امروز همه ایرانیان بیمه میشوند/ مردمی که بیمه ندارند برای دریافت بیمه مراجعه کنند
سیاسی دولت ربیعی خبر داد از امروز همه ایرانیان بیمه میشوند مردمی که بیمه ندارند برای دریافت بیمه مراجعه کنند وزیر کار از بیمه شدن همه ایرانیان خبر داد و گفت از امروز کسانی که بیمه نیستند می توانند برای دریافت دفترچه بیمه به دفاتر پیشخوان دولت مراجعه کنند به گزارش خبرنگار موزیر کار: از امروز همه ایرانیان بیمه میشوند
چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۱ ۰۹ وزیر کار گفت از امروز همه ایرانیان بیمه میشوند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا علی ربیعی امروز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران اظهار کرد از امروز بیمه شدن همه ایرانیان را اعلام میکنیم کسانی که بیمه نیستنتصاویر همه صفحات روزنامه توریسم امروز ۱۳۹۳/۱/۱۹ | معرفی جاذبه های گردشگری ایران
در ادامه می توانید تصاویر همه صفحات روزنامه توریسم منتشرشده در تاریخ سه شنبه ۱۳۹۳ ۰۱ ۱۹ را مشاهده فرمائیدربیعی: همه ایرانیان از امروز بیمه سلامت می شوند
ربیعی همه ایرانیان از امروز بیمه سلامت می شوند تهران - ایرنا - وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد از امروز بیمه برای همه ایرانیان در کشور آغاز می شود و همه ایرانیان که فاقد دفترچه بیمه هستند می توانند به دفاتر پیشخوان دولت و دفاتر بیمه سلامت ایرانیان مراجعه کنند علی ربیعاز امروز نشای برنج در گیلان آغاز شد
از امروزنشای برنج در گیلان آغاز شدرئیس سازمان جهادکشاورزی گیلان از آغاز نشای برنج در روستای خوشابر رضوانشهر در این استان خبر داد علیرضا شعباننژاد امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در رضوانشهر با اشاره به آغاز نشای برنج توسط یک کشاورز در این شهرستان اظهار کرد محمد رزانی کشاورز رامروز با حضور کوشکی نشست بررسی رویکرد سیاست خارجه دولت در دانشگاه الزهرا(س) برگزار میشود
امروز با حضور کوشکینشست بررسی رویکرد سیاست خارجه دولت در دانشگاه الزهرا س برگزار میشودنشست بررسی رویکرد سیاست خارجه دولت در دانشگاه الزهرا س امروز و با حضور صادق کوشکی برگزار میشود به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس امروز نشست بررسی رویکرد سیاست خارجه دولت در دانشگاه الزهرامروز به روایت روزنامه ها 93/01/20 + تصاویر
امروز به روایت روزنامه ها 93 01 20 تصاویرعناوین برخی روزنامه های صبح 20 فروردین ماه در زیر آمده است 1393 01 20عراقچی: آب سنگین اراک هرگز به آب سبک تبدیل نخواهد شد/ مکانیزم بازگشت پولهای ایران فعال شده است/ ادامه مذاکرا
لحظه به لحظه با وین میزبان مذاکرات هستهای عراقچی آب سنگین اراک هرگز به آب سبک تبدیل نخواهد شد مکانیزم بازگشت پولهای ایران فعال شده است ادامه مذاکرات امروز ساعت 11 به وقت تهران معاون وزیر امور خارجه کشورمان گفت ما به دنبال سلاح نیستیم و سلاحهای هستهای را حرام میدانیم و-
گوناگون
پربازدیدترینها