واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: راهبرد «راه بينداز، جا بينداز»
بعد از استقرار دولت جديد در سال 1392، اين انتظار ميرفت كه به بهانه غيرقابل قبول دانستن رفتار دولت پيشين در برخي از حوزهها، همچون سياست خارجي، فرهنگ و نگرش به اصحاب فتنه تغييراتي ايجاد شود؛ تغييراتي كه نوعي مواجهه با عرف اجتماعي- فرهنگي نظام بود، اما با بهانه قرار دادن دولت پيشين، تلاش ميشود به ظاهر منبع مشكلات را به جايي خارج از پوسته اصل نظام ارجاع دهند، چراكه جريان حاكم براي برخي تابوها به دنبال منفذي براي شكستن است و به صورت اصولي لازم بود براي برخي امور قانون گذرانده شود، برخي امور نياز به اقناع اجتماعي داشت و براي برخي امور بايد مجوز در سطح كلان نظام صادر ميشد. دولتمردان جديد به جاي پيمودن راههاي عرفي و قانوني و قبل از هرگونه اطلاعرساني، بدين نتيجه رسيدند كه براي «عاديسازي»برخي امور، با عمل خود وارد شوند. به زعم آنان گيريم چند روزي سر و صدايي صورت ميگيرد، اما قبح و تابو شكسته ميشود و لابد افكار عمومي هم با ماست. از سويي واژه «مقام معظم رهبري»هم در لبان ما ساري و جاري است، بنابراين ميتوان ضمن القاي همسويي با نظام، به آنچه باور داريم برسيم و هزينههاي آن را نيز پرداخت نكنيم و هرگاه تشري شنيده شد از سياست « دو گام به پيش، يك گام به پس» استفاده ميكنيم. نمونه بارز دو گام به پيش و يك گام به پس را ميتوان در مواضع، مشي و اقدامات وزير محترم ارشاد اسلامي از يك سو و لبيك ايشان به دغدغههاي فرهنگي مقام معظم رهبري از سويي ديگر ديد.بنابراين اكنون سياست «راه بينداز، جا بينداز» در حال اجراست، بدين معني كه بايد عملاً به تابوشكني بپردازيم و «عاديسازي» را وجهه همت خود سازيم. از جمله موارد راهبينداز جا بينداز ميتوان به موارد زير اشاره كرد.1- تماس تلفني رئيسجمهور با اوباما مهمترين گزينه اين مشي بود كه همگان بفهمند تابوي 35 ساله شكسته شد.تذكر مقام معظم رهبري در «نابجا» خواندن اين رفتار نشان داد كه اين سطح از روابط در اتاقهاي فكر رسمي نظام اتخاذ نشده است و هدف آن راه بينداز، جا بينداز بوده است. 2- از بدو تشكيل دولت، باز شدن صفحات فيسبوك وزيران و معاونان رئيس جمهور پديده ديگري بود كه با هدف عاديسازي و مسخره كردن سياستهاي نظارتي صورت ميگرفت. مقايسه مستمر دستگاه ويدئو با فيسبوك توسط وزير ارشاد با هدف عرفيسازي و هنجارسازي اين مسئله صورت ميگرفت، حال آنكه ويدئو يك دستگاه جامد و شبكههاي اجتماعي نوعي محيط تعامل و زندگي مجازي است و پوياست. 3- مراودات با اصحاب فتنه از بارزترين سياستهاي راه بينداز جا بينداز دولت مستقر بود. اگرچه تلاش شد به افكار عمومي نشان داده شود كه سكولارهاي تجديدنظرطلب رسماً در دولت به كار گرفته نخواهند شد، اما روابط پنهاني، در نوروز امسال به صورت علني درآمد. اعلام اسامي مديران دولتي كه با خاتمي ديدار كردهاند آن هم توسط سايت ايشان نشان ميدهد كه سياست راه بينداز جا بينداز نوعي طراحي و هماهنگي دوطرفه است، چراكه سايت بنياد باران سعي كرده بود از وزيران تا مديران درجه چندم را نيز فراموش نكند و بر هويت حقوقي آن تأكيد كند و اين چنين خاتمي را «اجتماعي مالي» و «نظام مالي» نمايند. حال آنكه افكار عمومي خصوصاً حزبالله هنوز منتظرند خاتمي براي آنچه تدبير و اجرا كردند به مردم توضيح دهند، عذرخواهي كنند و چراهاي متعددي را پاسخ گويند. آنها راههاي ميانبر براي بازگشت را مسدود ميديدند، اما مديران روحاني با هنجارسازي مسئله در تلاش هستند اصحاب فتنه را در اجتماع ادغام نمايند و همه چيز را عادي نشان دهند. 4- زمينهسازي و هماهنگي جهت ملاقات غربيها با تجديدنظرطلبان محكوم شده بخشي از سياست عاديسازي و پذيرش نظارت حقوق بشري غرب بر ايران تلقي ميشود.به رغم اينكه پس از ملاقات نمايندگان پارلمان اروپا با نسرين ستوده و پناهي و جنجال ناشي از آن، انتظار ميرفت دولت از سياست «يك گام به پس» استفاده كند، اما در ورود و ملاقات مجدد اشتون مشخص شد كه دولت ما اصلاً ابايي ندارد كه غرب در داخل كشور و در خانه خودمان به محكومين جايزه بدهد. علت چيست؟ اول اينكه بگويند ما محكوميتهاي مذكور را قبول نداريم، دوم اينكه به غرب بگويند اين محكوميت كار ما نبوده و ما ابراز برائت ميكنيم و به شاخصهاي حقوق بشري شما پايبند هستيم، سوم اينكه پرستيژ آزادي ارتباطات در كشور را به رخ غرب بكشند تا سندي بر روشنفكري خود ارائه كرده باشند. در مقولاتي مانند غرور و عزت ملي نيز به نظر ميرسد دولت مستقر شاخصهايي همچون خوب خوردن و خوب زندگي كردن را مدنظر دارد اما چگونگي كسب منافع ملي براي اين خوب زندگي كردن را در حوزه غرور ملي و عزت ملي نميداند. به همين خاطر به 4 ميليارد دلار تن ميدهد تا وندي شرمن بگويد تحريمهاي ما مؤثر بوده و دولت به آسيبديدگان از تحريم، كمكهاي غذايي ميكند. ارسال پيامك تبريك نوروزي رئيس جمهوري براي مردم را نيز بايد نوعي ايجاد بدعت در فضاي تعاملي مردم و حاكمان تلقي كرد، چرا كه در صورت وجود علقه، توان و حوصله تعامل عاطفي و ميداني با توده، نياز به كار مجازي نيست. رابطه دولتمردان و حاكمان در نظام اسلامي با مردم آميزهاي از عاطفه دوسويه است. اين عاطفه گرايي را نبايد با سيستم خشك مجازي تعويض نمود. در حوزه فرهنگي سياست نظام تقويت «جناح مؤمن فرهنگي» و ميدان دادن به جوانان اعلام شده است. اكنون بايد ديد سياستي كه از يك سو بر لبيك استوار است و از سوي ديگر بر راه بينداز، جا بينداز، چگونه به اين دو مطالبه عمل خواهد كرد. چرا بايد جناح مؤمن در اولويت باشد؟ چون اگر قرار بود افرادي كه كار فرهنگي - هنري را با شاخصها و نمادهاي رفتاري رژيم شاه يا غرب ميپسندند، ميداندار باشند نياز به انجام انقلاب اسلامي و آن همه هزينه مادي و معنوي نبود.
نویسنده : عبدالله گنجي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 30 فروردين 1393 - 08:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]