واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بصیرت حوزه و فلسفه غرب
آشنايى با فلسفه غرب به شناخت هر چه بهتر و عميق تر فلسفه اسلامى كمك مى كند. اين آشنايى مى تواند ميزان توانمندى متفكران اسلامى را بهتر مشخص كندقسمت دوم از مقاله حوزه های علمیه و تفکر فلسفی غرب4) يافتن افق هاى جديدچنان كه گفته شد در زير عنوان فلسفه غرب, مكاتب, نحله ها و موضوعات متعدد و متنوعى قرار دارد. آشنايى با هريك از اين موارد مى تواند افق هاى جديدى در برابر ما گشوده و بينش ما را وسعت بخشد. مثلا مباحث هرمنوتيك, فلسفه تحليل زبانى, تجربه دينى, اثبات وجود خدا, رابطه عقل و دين, مسإله عدالت, شرور, بحث هاى مرتبط با انسان شناسى, رابطه اخلاق و دين, نسبيت اخلاق, ساختارگرايى و ساختار شكنى Decunstraction)) انتظار بشر از دين, منطق فهم دين و متون دينى, مباحث معرفت شناسى از جمله مواردى است كه آشنايى با آن ها مى تواند باعث ايجاد نگرش جديد يا تغيير نگاه ما به مواريث فلسفى, اصولى, تفسيرى و فقهى خود بشود.5) حضور در زمانحوزه وقتى مى تواند از كيان دين دفاع كند و به نيازهاى انسان عصر خود پاسخ دهد كه در متن زمان حاضر باشد. روشن است كه تا شخص اوضاع فكرى, سياسى, اجتماعى و فرهنگى زمان خود و مناسبات حاكم بر آن ها را نشناسد اولا: نمى تواند موضع گيرى صحيح و فعالى نسبت به آن ها داشته باشد(15) و ثانيا: نمى تواند پاسخ گوى پرسش ها و شرايط منبعث از آن ها باشد لذا در سخنان معصومان(عليهم السلام) سفارش شده كه انسان عاقل بايد ((عالم))(16), ((عارف))(17) و ((بصير))(18) به زمان خود باشد.چه بخواهيم و چه نخواهيم امروز يكى از جريان هاى حاكم در گستره انديشه و تفكر جهان, تفكر فلسفى غرب است. اين فلسفه در عرصه انديشه و عمل تإثيرهاى خاص خود را دارد و در موارد زيادى با مباحث دينى مرتبط مى شود. فلسفه غرب به كمك وسايل ارتباط جمعى, مسافرت به خارج, گسترش قشر تحصيل كرده و آشنا به زبان هاى خارجى, تإسيس رشته فلسفه غرب در دانشگاه هاى كشور و هم چنين از طريق تإليف و ترجمه به داخل كشور ما نيز به طور وسيعى راه پيدا كرده و هر روز در حال گسترش است(19). شناخت اين انديشه يكى از لوازم بصيرت حوزه هاى علميه در عصر حاضر است.6) بازشناسى و به شناسى ميراث فلسفى اسلامفلسفه اسلامى و فلسفه غرب در طول زمان با يكديگر در تعامل بوده اند به اين معنا كه هريك از ديگرى چيزهايى را اخذ و متقابلا تإثيرهايى را گذاشته اند(20), لذا آشنايى با فلسفه غرب به شناخت هر چه بهتر و عميق تر فلسفه اسلامى كمك مى كند. اين آشنايى مى تواند ميزان توانمندى متفكران اسلامى را بهتر مشخص كند, علاوه بر اين كه برخى از فلاسفه غرب, مسلمان نيز بوده اند(21) و شناخت فلسفه غرب در واقع شناخت بخشى از فلسفه اسلامى هم خواهد بود.7) مخالفت آگاهانهنقد و برخورد نقادانه به معناى تشخيص سره از ناسره و توجه به محاسن و معايب, علاوه بر اين كه نشانگر پويايى جامعه است مورد سفارش و تإكيد بزرگان دين هم مى باشد(22). داشتن اين روحيه وقتى ممكن است كه شخص نسبت به چيزى كه آن را نقد و احيانا رد يا قبول مى كند, آگاهى داشته باشد. بنابراين اگر با فلسفه غرب مخالف هم باشيم براى پرهيز از مخالفت ناآگاهانه لازم است ابتدا تاريخچه, مبادى, چهره هاى شاخص و حوزه هاى مختلف آن را بشناسيم. روشن است كه تا وقتى موضوع چيزى براى انسان مشخص نباشد نمى تواند حكم درستى درباره آن صادر نمايد.8) درس آموزىبه درستى گفته اند كه ((تاريخ, معلم انسان ها است)) تاريخ و حوادث تاريخى همچون آينه اى است كه انسان عاقل با نگريستن در آن, درس هاى لازم را فرا گرفته و از آن ها به عنوان تجربه اى براى حركت به سوى آينده كمك مى گيرد. قرآن كريم و ائمه معصومين(عليهم السلام) نيز ما را به عبرت آموزى از سرنوشت ديگران سفارش كرده اند. (23) فلسفه غرب از بدو پيدايش خود دوره هاى گوناگونى را گذرانده كه بررسى و آشنايى با آن ها - به ويژه از منظر تعامل با دين- مى تواند درس ها و دستاوردهاى فراوانى براى جامعه ما و حوزه هاى علوم دينى در بر داشته باشد. براى توضيح بيش تر به دو دوره خاص از تفكر فلسفى غرب مى توان اشاره كرد كه يكى(24) دوره مبارزه افراطى با عقل گرايى و علم بود و ديگرى(25) رنسانس و عصر جديد كه مرحله مبارزه با دين يا واپس رانى آن و تكيه بر عقل و اعلام بى نيازى عقل از دين بود. به رغم تفاوت هايى كه مكتب و جامعه ما با مكاتب و جوامع غربى دارد ولى باز هم با بررسى زمينه ها علل و عوامل و پيامدهاى هر يك از اين دو حالت (افراط و تفريط) - در نگرش به عقل, علم, انسان و دين- مى توان درس هاى آموزنده اى براى برنامه ريزى تبليغى و پيش برد اهداف حوزه و دين فرا گرفت و از تكرار اشتباهات آنان پرهيز كرد. چه بايد كرد؟بايد توجه داشت كه هرگونه غفلت يا تغافل نسبت به حضور فلسفه غرب در كشور ما, تبعات ناخوشايندى براى دين و حوزه هاى علميه خواهد داشت, كه حداقل آن متهم شدن حوزه و روحانيان به عدم اطلاع از عرصه تحولات جهانى و عدم آمادگى براى پاسخ گويى به مباحث نوپيدا و سوالاتى است كه در برابر دين قرار مى گيرد. خوشبختانه حوزه هاى علميه در طول تاريخ حيات خود هيچ گاه از وجود روحانيان دلسوز, دردمند و آگاه به زمان خالى نبوده است. كسانى كه هركدام در حد توان خويش به تبليغ و دفاع از كيان دين - در عرصه فقه, فلسفه, تفسير و... - پرداخته اند. در مورد فلسفه غرب نيز از گذشته تا به حال شخصيت هايى چون آقا على مدرس زنوزى, علامه طباطبايى(ره), شهيد مطهرى(ره), مرحوم محمدتقى جعفرى(ره) و ده ها تن از طلاب و فضلاى ارجمند بوده و هستند كه آثارشان در كتاب هاى مختلف و مجلات معتبر حوزه و دانشگاه منتشر مى شود.هم چنين مراكز مختلف حوزوى همانند موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره), دفتر تبليغات اسلامى, پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى, دفتر همكارى حوزه و دانشگاه, دانشگاه مفيد و... در اين باره فعال مى باشند.
نویستده:حسينعلى رحمتى تنظم:نقدی-حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]