تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ياران مهدى جوان‏اند و ميان‏سالى در ميان آنان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827931116




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اشتباه بزرگ قاتل در نقشه جنایت


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
اشتباه بزرگ قاتل در نقشه جنایت
سرگرد مشفق باید درباره مرگ مرموز زنی سی ساله به اسم نوشین تحقیق می‌کرد. شواهد موجود حکایت از آن داشت که نوشین بر اثر گازگرفتگی جان باخته است. این اتفاق چندان دور از ذهن نبود. چون بعد از چند روز هوا دوباره رو به سردی رفته بود.
به گزارش نامه نیوز به نقل از خبرپو، نوشین فرزندی یکساله داشت که احتمالا به خاطر او بخاری را دوباره روشن کرده و این اتفاق افتاده بود. مشفق سال قبل هم بیشتر از ده بار سر صحنه مرگ مشکوک رفته و ثابت شده بود ماجرا گازگرفتگی است. چند بار هم خواهش کرده بود این نوع پرونده ها را به او ندهند اما به هر حال آن روز شیفتش بود و چاره ای نداشت جز این که به موضوع رسیدگی کند. او بعد از رسیدن به محل حادثه، همه چیز را بدقت از نظر گذراند. در قسمت هال روی کاناپه پتو و بالش بود. شوهر نوشین به کارآگاه گفت: چون شب ها بچه گرسنه می شود و گریه می کند، من اینجا می خوابم.

مشفق خودش هم وقتی بچه اش نوزاد بود شب ها خواب و آرامش نداشت. هیچ وقت آن دوران را فراموش نمی کند و بارها شده بود در محل کار چرتش بگیرد. حتی یک بار نزدیک بود به خاطر این موضوع توبیخش کنند. حال شوهر نوشین به حدی خراب بود که مشفق فرصت را برای تعریف کردن این خاطره مناسب ندید و از او پرسید: بچه ات کجاست؟

ـ پیش مادربزرگش در حیاط. گفتم اینجا نباشد بهتر است.

ـ کار درستی کردی.

مشفق سپس به اتاق خواب رفت و نگاهی به جسد انداخت. معلوم بود نوشین در خواب و بدون این که فرصت فرار پیدا کند، تسلیم مرگ شده است. بخاری دیواری کوچکی آنجا بود که دودکش مناسبی نداشت، بخشی از آن بیرون از پنجره و بخشی دیگر داخل بود. کارآگاه شوهر نوشین را صدا زد و گفت:چرا دودکش این شکلی است؟

ـ اصلا متوجه اش نشده بودم. دو هفته بود بخاری ها را خاموش کرده بودیم احتمالا موقع تمیز کردن پنجره این اتفاق افتاده. ای کاش دیشب وقتی بخاری را روشن کردم، بیشتر دقت می کردم ولی اصلا حواسم نبود.

حواس پرتی آن هم با توجه به تغییر ناگهانی دما چندان دور از ذهن نبود اما کارآگاه همان جا دستور داد شوهر نوشین را بازداشت کنند.

ـ به چه دلیل؟

ـ به جرم قتل.

مرد سعی کرد وانمود کند بی گناه است.

ـ قتل؟ زنم بر اثر گازگرفتگی مرده، به من چه ربطی دارد؟

مشفق بیش از این به حرف های متهم گوش نداد و به او گفت در اداره آگاهی با هم صحبت خواهند کرد. او حتی قبل از این که پا به اتاق خواب بگذارد، به این مرد ظنین شده بود اما متهم سه روز تمام در برابر اعتراف به قتل مقاومت کرد و گفت مرگ زنش حادثه ای غیرمترقبه بوده، اما در نهایت ارتکاب جنایت را پذیرفت.

ـ مدتی بود با نوشین اختلاف داشتم. او تهدید کرده بود طلاق می گیرد. می خواست بچه ام را هم با خودش ببرد. خیلی خواهش و تمنا کردم ولی فایده ای نداشت تا این که از او خواستم لااقل عید را پیش هم باشیم. قبول کرد و چند روز بعد از عید را هم ماند اما شب قبل از حادثه گفت صبح فردا وسایلش را جمع می کند و می رود. او خیلی از دستم ناراحت بود. حق هم داشت. در گذشته با او زیاد بدرفتاری کرده بودم. بی دلیل به او مشکوک می شدم و سرش داد می کشیدم. حتی دو بار هم کتکش زدم اما واقعا پشیمان بودم و می خواستم رفتارم را اصلاح کنم من بچه ام را خیلی دوست دارم و نمی توانم دوری از او را تحمل کنم اما هر چه به نوشین قول می دادم، باور نمی کرد. بالاخره نصف شب با خودم فکر کردم او را می کشم و این طوری بچه پیش خودم می ماند. نقشه را طوری کشیدم که همه خیال کنند مرگ او براثر گازگرفتگی است. اصلا حواسم به آن اشتباهی که شما متوجه شدید نبود. حالا هم از کاری که کرده ام، خیلی پشیمان هستم. امیدوارم خانواده نوشین مرا ببخشند.




1393/1/21





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن