تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):براستى كه اين زبان كليد همه خوبيها و بديهاست پس سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820789678




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وبلاگ یادداشت‌های یک طلبه قوه قضائیه! پرونده شهید «علی خلیلی» را دوباره به جریان بینداز


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: وبلاگ یادداشت‌های یک طلبه
قوه قضائیه! پرونده شهید «علی خلیلی» را دوباره به جریان بینداز
قوه قضائیه باید با رعایت شرایط قانونی پرونده علی خلیلی را دوباره به جریان بیندازد.

خبرگزاری فارس: قوه قضائیه! پرونده شهید «علی خلیلی» را دوباره به جریان بینداز


به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ یادداشت‌های یک طلبه نوشت: چند باری به حوزه‌تان رفت و آمد داشته‌ام، به یمن درس خواندن برادرم در حوزه شما پای من هم باز شده است به این حوزه‌ای که حالا یک شهید هم دارد و خوش به حال کسی که در این حوزه درس بخواند، حوزه امام خمینی(ره) تهران؛ این حوزه نفس‌های «تو» را در خود دارد؛ نفس‌های یک «شهید». می‌دانی علی آقا به این فکر می‌کنم که برخی از ما چه فایده‌ای می‌توانیم داشته باشیم؟ به اینکه کجا یک حرفی زدیم یک چیزی گفتیم یک عملی انجام دادیم که نشان دهد رگ گردنمان برای «تو» و مظلومیتت درست بیرون زده است؟! به اینکه کجا یک حرکتی کردیم که نشان از عمل داشته باشد و نه حرف زدن؟ قوه قضائیه پرونده را دوباره به جریان بینداز! وای بر بیمارستان‌هایی که این شهید را قبول نکردند! دادگاه باید پاسخگو باشد! و البته که باید قوه قضائیه با رعایت شرایط قانونی پرونده «تو» را دوباره به جریان بیندازد و واقعاً و از ته دل وای بر بیمارستان‌هایی که می‌توانستند و درمان «تو» را قبول نکردند و باید که دادگاه و همه مسئولان ذی‌ربط پاسخگوی زجر و خون به ناحق ریخته «تو» باشند و اما... در همین یک روز گذشته، یک روز نه همین چند ساعت گذشته، حتی چند ساعت هم نه در همین دقایق گذشته، در کنار ما، در پیش روی ما، در جلوی چشمانِ همین مایی که رگ گردمان برای ولایت و شهداء و مظلومیت «تو» و امثال تو بیرون می‌زند، منکری اتفاق افتاده است یا نه؟ می‌توانستیم به معروفی امر کنیم یا نه؟ خب! چند نفرمان به منکر تذکر داده‌ایم؟ چند نفرمان به معروف امر کردیم؟! فقط رگ گردنی که بزند بیرون و فضایی درست شود برای لگد زدن به این و آن که چرا پاسخگو نیستید! و فقط توجیه که ای آقا... امر به معروف و نهی از منکر شرایط دارد! واقعاً برایم سئوال است که چه فرقی است میان کسی که حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کند با کسی که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند؟ مگر هر دو از واجبات نیستند؟ یکی بد حجاب است و یکی هم آمر به معروف و ناهی از منکر نیست! چرا برای بدحجابی رگ گردنمان بیرون می‌زند اما برای کارهای خودمان و اینکه به امر به معروف و نهی از منکر عمل نمی‌کنیم خبری از بیرون زدن رگ گردن نیست؟ مگر نه این است که میان واجبات و محرمات خدا فرقی نیست و نؤمن ببعض و نکفر ببعض نباید بود؟ چرا رگ گردنمان برای اطاعت از امر ولی در فلان مسئله سیاسی و سیاست خارجی می‌زند بیرون اما همین ولی بارها و بارها به ما برای امر به معروف و نهی از منکر دستور داده است و ما عمل نکرده‌ایم! «تو» و روح بلندت از چه بیشتر زجر می‌کشید؟ از اینکه برخی مدعیان عامل به دستورات خدا و رهبر نیستند و امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کنند یا از اینکه چرا فلان دستگاه در جریان شهادت «تو» اینگونه عمل کرده است؟! و البته که وظیفه ماست پیگیر خون به ناحق ریخته‌ات باشیم اما می‌دانی علی آقا راستش این است که از دیگرانی که ادعای شهداء و ولایت ندارند که توقعی نیست! توقع از ماست که مدعی هستیم و جانم فدای رهبر می‌گوییم و جانم فدای اسلام، اما حتی حاضر نیستیم زبانمان را برای امر ولی و اسلام و واجبی مثل امر به معروف و نهی از منکر هزینه کنیم! «تو» خونت را برای اسلام و امر مولایت می‌دهی و ادعایی هم نداری و برخی از ما پر از ادعاییم و فقط ادعا! واقعاً فرق یک درخت در بیابان‌های کویر لوت با برخی از ما چیست؟! فرق یک ماهی مرده در حاشیه دریای خزر با برخی از مایی که داد و هوار می‌کنیم چیست؟ فرق یک کُنارِ گندیده‌ زیر درخت سدر، افتاده در اطراف کازرون شیراز با برخی از ما که رگ گردنمان می‌زند بیرون چیست؟  چرا خدا «تو» را انتخاب می‌کند و ما را نه؟ چرا «تو» در پرچم سه رنگ پیچیده می‌شوی و کلمه زیبای شهید در کنار اسمت قرار می‌گیرد و ما... چرا ‌«تو» به معنی دقیق کلمه «خلیل» خدا می‌شوی و ما نمی‌شویم؟! ایمان تنها کافی نیست. اعمال صالح در زندگی‌ام کجا هستند؟ سفارش به حق کجاست؟ باید که عمل کرد و صبر کرد و انتظار کشید. این پیام خداست، انتظار. «فمنهم من قضى‏ نحبه و منهم من ینتظر؛ و گروهی از آنان شهید شده‌اند و گروهی دیگر نیز در همین انتظارند». (سوره احزاب، آیه 23)   وبلاگ خود را به ما معرفی کنید بازگشت به صفحه نخست سرویس فضای مجازی انتهای پیام/  

93/01/18 - 09:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن