محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853327405
شهاب حسینی: «خانه پدری» نوزادی است که بالاخره باید شناسنامه بگیرد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاریخ انتشار: 4 فروردین 1393 ساعت 09:06 | شماره خبر: 1429481260634180411
شهاب حسینی معتقد است: وقتی فیلمی ساخته میشود شبیه این است که بچهای به دنیا آمده، ندادن شناسنامه بهمعنای حذف فیزیکی آن بچه و انکار وجود او نیست. «خانه پدری» را میتوان یکی از پرحاشیهترین فیلمهای چند دههی اخیر سینمای ایران دانست. فیلمی که تا سه سال بعد از تولید و هنوز هم که قرار است مجوز نمایش بگیرد با حاشیه و اما و اگرهای فراوان دست و پنجه نرم کرده است. فیلم، داستان قتل یک دختر است، قتلی که در زیرزمین خانهای انجام میشود و جسد دختر همان جا دفن میشود و بعد سه نسل از خانوادهی این دختر با موضوع این قتل و سکوت دربارهی آن دست و پنجه نرم میکنند. سکانس قتل دختر را خیلیها یکی از تکان دهندهترین سکانسهای تاریخ سینمای ایران میدانند. در این مدت انواع و اقسام روایتهای فرامتنی از فیلم عیاری شنیده شد، هنوز هم معلوم نیست که آیا در اکران عمومی فیلم او بدون حذف سکانس قتل نمایش داده خواهد شد یا نه. به هر ترتیب فیلم عیاری که برای حضور بینالمللیاش حسابی کارگردان خود را به دردسر انداخت، قرار است در بخش خارج از مسابقهی جشنوارهی فجر به نمایش درآید. این موضوع بهانهی خوبی بود تا کارگردان خوشفکر و خوشقریحهی «خانهپدری» را در کنار شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران چند سال اخیر سینما که نقش نمایندهی نسل سوم «خانه پدری» را بازی کرده، بنشانیم و در مورد این همکاری مشترک و تمام حاشیههای ریز و درشت آن صحبت کنیم.
در جشن انجمن منتقدان و هنگام مراسم بزرگداشت کیانوش عیاری، هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامهی «فیلم» تاکید کرد که آقای عیاری در فیلمهایش دیده نمیشود! این نگاه مخاطب بیرونی است. آقای حسینی زمانی که در «خانه پدری» با آقای عیاری همکاری میکردید در پشت صحنه هم این تلاش برای دیدهنشدن را حس میکردید؟ آیا آقای عیاری تاکیدی بر این دیدهنشدن میکردند؟ حسینی: فکر میکنم آقای عیاری از آن دسته انسانهایی هستند که شکوه آفرینش را به بهترین شکل درک کردهاند، این حس آقای عیاری درحقیقت یک حس خداگونه است. مثل پروردگاری که خودش را در پس آفریدههایش پنهان کرده و ما از درخت و آسمان و زمین متوجه حضورش میشویم! آقای عیاری هم خودشان را به این شکل در دنیاهایی که در فیلمهایشان خلق میکنند، پنهان میکنند. این تمیزترین و بیآلایشترین شکل ارائهی یک اثر است. بله، من از طرفداران فیلمهای ایشان بوده و هستم. «شبح کژدم» و «آن سوی آتش»، اینها همه نوجوانیهای من را در خودش جا داده. بعد «بودن یا نبودن» و سریالهای «هزاران چشم» و «دکتر قریب» آن هم در مقایسه با یکسری سریال که از لحظه به لحظهاش رنج میبریم. حالا هم «خانه پدری». اینها همه برای خودش کلاسهای درس است و خوشبختانه من هم در یکی از این کلاسهای درس حاضر بودم. ولی حضور آقای عیاری بهتنهایی جبروت کافی سر صحنه دارد و اگر خودشان هم بخواهند روی آن تاکید کنند فکر کنم دیگر هیچ کس نتواند کار کند. ولی همهی ما سر صحنه خیلی راحت بودیم و اتفاقا روزهای پرخندهای را هم با آقای عیاری گذراندیم. آقای عیاری با توجه به کارهای قبلی شما، انتخاب مهدی هاشمی، ناصر هاشمی و حتی مهران رجبی خیلی دور از ذهن نبود اما داستان انتخاب شهاب حسینی با توجه به مدل انتخاب بازیگران شما میتواند خیلی جذاب باشد. چه شد که به شهاب حسینی رسیدید؟ من تا قبل از این کار فقط اسم آقای حسینی را شنیده بودم اما هیچ وقت از نزدیک او را ندیده بودم. نوروز سال 1388 بود که یک بار وقتی به دفتر کارم رفتم به بچهها گفتم یک برنامهای از تلویزیون پخش میشود به نام «آبی شو» که یک جوان بسیار با استعداد مجری آن است. به بچهها گفتم مجری این برنامه چقدر راحت اجرا میکند و چقدر چهرهاش دوستداشتنی است. این را که گفتم بچهها خندیدند. فکر کردند دارم شوخی میکنند. بعد گفتند این چهرهای که از او تعریف میکنم همان شهاب حسینی معروف است. از همان جا برایش دندان تیز کردم و با خودم گفتم باید او را ترغیب کنم که بیشتر در سینما باشد و عهد کردم در اولین فیلمی که میسازم از او استفاده کنم. الان هم که سوپراستار سینماست و بازیگر فوقالعادهای شده. اولین بار در فیلم «سوپراستار» بازی او را دیدم ولی بعد که «درباره الی...» را دیدم با خودم گفتم این جوان چقدر روان و راحت جلوی دوربین بازی میکند. البته آقای حسینی فقط یک چهرهی دوستداشتنی و پر از بغض نیست، لحن بسیار خوب و پربغضی هم دارد. او بهخوبی میتواند بارهای عاطفی مختلف را به مخاطبش منتقل کند و این خیلی ارزش دارد، شهاب حسینی از آن دسته بازیگران نادری است که اسیر هیولای درونش نشده است. هیولای درونی به چه معنا؟ عیاری: بعضی بازیگران میگویند من مولفم، صاحب سبکم، دارای قدرتم، تجربه دارم و میخواهند ریز ریز اینها را در بازی خودشان نشان دهند. مثلا در بازی آلپاچینو و مارلون براندو ما میتوانیم این مسئله را ببینیم. مسئلهای که بازیگرانی مثل آنها را هم گول زده. اما آقای حسینی واقعا این هیولای درون را ندارند. به جرات میتوانم بگویم این ویژگی حتی در سینمای جهان هم بسیار نادر است و خوشبختانه شاخکهای خیلی حساس من میتواند این را تشخیص دهد. حسینی: آقای عیاری یک جملهی یادگاری به من گفتند با این مضمون که دو سه نفری در سینمای ایران هستند که هیچ هنری در بازیگری ندارند و این خیلی خوب است، آقای رجبی را بهعنوان بهترین بازیگری که واقعا زندگی میکند معرفی کردند، آقای هاشمی و بعد هم این لطف را به من داشتند. عیاری: البته من رتبهبندی نکردم و گفتم این سه نفر، این بازیگران هستند. حسینی: بله، دقیقا. گفتید این سه نفر کسانی هستند که به مرحلهی خوبی رسیدهاند و این هیولای درون را تحت کنترل درآوردهاند. من به عنوان یک بازیگر هیچوقت احساس تکمیل بودن در بازیگری نمیکنم بنابراین شاخصترین اتفاقی که میتواند برای من رخ دهد این است که در کشتی تجربههای اینچنینی سوار شوم. این کشتیها باید استوار و محکم باشند که بتوانم با اطمینانخاطر از روی عرشهی آنها به پرواز درآیم و کاری که باید را انجام بدهم. به همین دلیل همیشه بهطور غیر رسمی در کارهایم جزو گروه کارگردانی بودم و خیلی ناپیدا مسئولیتهایی را به عهده داشتم تا بتوانم از فضای کار و راکورد بازی خودم و همکارانم مراقبت کنم.
این یعنی برای هر کار انرژی بیشتری صرف میکنید؟ حسینی: دقیقا. هیچ وقت نخواستم صرفا بازیگر باشم. به نظرتان این خوب است یا بد؟ حسینی: اینطوری احساسرضایت بیشتری میکنم. احساس میکنم تمام تلاشم را کردم و صرفا نیامدم حقوقم را بگیرم و کارم را انجام دهم. بودن در سرنوشت هر کدام از کارهایی که بازی میکنم برایم خیلی مهم است. ولی خب وقتی آدم با دوستان و بزرگانی مثل آقای عیاری کار میکند فقط میتواند لذت ببرد و بس. خیلیها معتقدند فیلمهای شما بهنوعی واکنش به اتفاقات و حوادث روز جامعه است اما نه با زبان مستقیم. شاید تمام برداشتهای فرامتنی و جنجالی درخصوص«خانه پدری» هم دقیقا بهخاطر همین پیشزمینه به وجود آمده است. به همین دلیل است که خیلیها میگویند آقای عیاری در سال 89 «خانه پدری» را بر اساس اتفاقات سال قبلش در ایران ساخته است. خودتان چقدر این فرضیهها را میپذیرید؟ عیاری: نه واقعا اینطور نیست. هرگز به دلیل اینکه مسائل بهروزی در جامعهی من میگذرد به سمت و سوی یک موضوع نمیروم، موضوعاتی که میسازم موضوعاتی هستند که درتمام عمرم با آنها زندگی کردهام و حالا در من رسوب کردهاند. فیلم «آن سوی آتش» را صرفا به دلیل اینکه میخواهم به این مفهوم پراهمیت برسم که در زیرزمین سرزمین من ثروتی نهفته. ولی همان جا که آن ثروت نهفته، فقر موج میزند، این فقر خودنمایی میکند چون این ثروت درحال به سرقت رفتن است. من فیلم سیاسی نمیسازم و به سمت آن هم نمیروم. فیلم «آن سوی آتش» محصول متولد شدن، بزرگ شدن و بالیده شدن من است. هیچ وقت نفت سیاه را نمیدیدم همیشه شعلههای قرمز سوختن گازهای پالایشگاه که اهواز را محاصره کرده بود، میدیدم، همیشه در اهواز بوی شیرین نفت میآمد، ولی من در محلات مختلف همیشه نشانههایی از فقر را میدیدم و وقتی فرصتی برای ابراز وجود این موضوع دردناک یعنی فقر به وجود آمد، آن را بیان کردم. دنبال این بودم که نشان دهم شهر من اینگونه بود جایی که من در آن زندگی کردم و خب اگر اینها را نبینم یا نخواهم ببینم پس خیلی در هپروتم. در «بودن یا نبودن» میخواستم به یک گُهر انسانی بپردازم که مذاهب و اقوام دیوارهایی هستند که میان اینها حائل شدهاند. چیزهایی که از دوران دبیرستان در من وجود داشت، دیدن اقلیتهایی که همراه من بودند، همکلاسی من بودند. آنها بیشتر در ذهن من بود ولی بعد، مدل بازتابی که پیدا میکند قالبش میشود مسئلهی پیوند قلب در ایران که به خودی خود موضوع گیرایی است. فیلم «آبادانیها» از اینجا شکل گرفت که فکر میکردم بشر برای چه متولد شده؟ متولد شده که اینطوری شکنجه شود؟ صبح یکجا برود سر کار، بعدازظهر یکجا و آخر شب هم برود مسافرکشی کند بعد ناامید به خانهاش برود، بخوابد و فردا مجدد برود کار کند! این مسئله به عنوان یک دغدغه، خیلی اذیتم میکرد. این میشود که آبادانیها را میسازم.
ریشهی ساخت «خانه پدری» به کجای ذهن کیانوش عیاری برمیگردد؟ اتفاقی که در اهواز افتاد. دختری به زندان افتاده بود، وقتی آزاد شد میترسید خانوادهاش بیایند و او را بکشند. همین اتفاق هم افتاد. پدر، برادر، عموها و پسرعموهایش او را سوار ماشین کردند و ترس دختر به حقیقت پیوست. دختر میترسید که از زندان بیرون بیاید. بهزور بیرونش کردند. برگهی آزادی را که به او دادند گویا از ترس قالب تهی کرده بود. دختر آزاد شد که به مسلخ برود. پدر، برادر و پسرعموهایش او را نزدیک کشتارگاه بردند. کشتارگاهی نزدیک رودخانهی کارون. جایی که کوسههای ویژهی کارون در آن زیاد بودند. یک گونی بر سرِ دختر کشیدند و او را به آب انداختند تا کوسهها او را بخورند. من از آن موقع این اتفاق را در روح و روانم یدک میکشیدم و بارها در ذهن من تغییرشکل داد و آخرالامر تبدیل شد به «خانه پدری». به همین دلیل است که میگویم فیلمهای من بیش از آنکه بیانیه باشند و بخواهم در آنها مسئلهی مهم اجتماعی را بیان کنم، نمودی است از خاطراتی که در دوران جوانی داشتم. حاشیهی مهم دیگر «خانه پدری» که تقریبا مسئلهی اصلی مشکلات چند وقت اخیر آن شده، سکانس قتل دختر است. منتقدان این سکانس میگویند آقای عیاری، ظرفیتهای سینمای ایران و مخاطبان سینماهای ایران را میداند و نباید سکانسی به این خشونت میساخت. از طرفی، خود شما در مصاحبهای میگویید که اگر آن سکانس حذف شود عملا با فیلمی مواجه خواهیم بود که ساختن و نساختنش هیچ توفیری نمیکرده و با وجود آن سکانس است که همه چیز معنی پیدا میکند. خب نمیشد کمی مهربانتر و لطیفتر آن سکانس را بسازید یا از حربهای استفاده کنید که باعث نشود فیلم کارگردان باتجربهای مثل شما بهخاطر چنین بهانهای پشت صف مجوز نمایش بماند؟ عیاری: خب من نمیخواستم برای بقای فیلم و اینکه فرصت نمایش پیدا کند، چرتکه بیندازم. این تفکر در مورد «خانه پدری» اشتباه جا افتاده، این فیلم بسیار آرام و حتی مهربان است. اما این به شرطی برای تماشاگر قابلقبول میشود که اول ضربهی مهلکی به او بزنیم. بله قبول دارم ممکن است روان تماشاگر به واسطهی دیدن آن صحنه آزرده شود ولی این صحنهی کوتاه و در آغاز فیلم است. اصلا تنها خشونت فیلم است. باقی فیلم خیلی روان است و بدون هیچ موضوع و گرهای پیش میرود. تنها چیزی که پشتوانهای میشود برای این که مسائل پیش پا افتادهی دیگر فیلم را تماشاگر ببیند و تحملش کند همان صحنهی اولیه است. شما قتل را دیدهای حالا حساب کن آرام آرام و بهتدریج همهی اعضای خانواده در چند دهه متوجه میشوند که دختری در زیر زمین خانه کشته و دفن شده است. شما این را از فیلم بگیرید. تماشاگر چه چیز دیگری برای دنبال کردن دارد؟ آقای حسینی شما نمایندهی نسل آخر این فیلم هستید. قطعا در فیلمنامهی بازیگران نسلهای قبل، بهت، حیرت و وحشت آن اتفاق را به دلیل نزدیکتر بودن و تازهتر بودن آن راحتتر درک کردهاند ولی شما نیمهی پایانی فیلم وارد میشوید. برای اینکه ترس و وحشت موجود در این خانواده را به واسطهی آن اتفاق درک کنید چه کردید؟ چون به قول آقای عیاری، فیلم بعد از قتل تا انتهای فیلم روند آرامی دارد. حسینی: خاطرهی یکی از پلانها را برایتان تعریف میکنم، که فکر میکنم جواب کاملی برای سوال شما باشد. لحظهای که من کلنگ را برداشتم و شروع کردم به نبش قبر کردن، تکهی اول استخوانی که با بیل بیرون آوردم بغضم ترکید. آقای عیاری بعد از برداشت گفتند قرار ما گریه نبود. گفتم میدانم قرار من هم نبود. عیاری: خودجوش بود، حرفهای نبود. حسینی: تاثیر اتمسفری بود که در لوکیشن وجود داشت و لوکیشن را از حالت یک لوکیشن صرف تبدیلش کرده بود به «خانه پدری». این اتمسفر را میتوانید کمی در قالب کلمات بیان کنید؟ حسینی: مثل این جمعهایی که با تمرکز انرژی روی چیزی از آن نتیجه میگیرند. فکر میکنم کارکردن با آقای عیاری این خاصیت را دارد که شما و تمام عوامل طوری روی موضوعی که هست متمرکز میشوید که اتمسفر خود به خود شکل میگیرد. بعد از آن شما هم جزئی از آن فضا میشوید. گروه فیلمبرداری در لوکیشن، نامرئی میشوند و چیزی که مرئی میشود، حس و فضای داستان است. من و آقای هاشمی وقتی به عنوان یک پدر و پسر وارد زیرزمین شدیم اصلا فکر نمیکردم که دوربینی هست و فیلمی ساخته میشود. داشتم به یک تاریخ نگاه میکردم. داشتم بچگیهای خودم در این خانه، اینکه تا به حال چند بار وارد این زیرزمین شده و با این دیوارِبسته مواجه شدم و اینکه همیشه کنجکاو بودم پشت این دیوار چیست را مرور میکردم. زمانی که ما کلنگ را زدیم و دیوار ریخت، زمانی که نبش قبر کردیم دیگر به هیچ عنوان خودم را در یک فیلم نمیدیدم. داشتم به فاجعه یا ظلمی که اتفاق افتاده بود، فکر میکردم. حتی قرابت یک برادرزاده با عمهاش را حس میکردم. یعنی شما بدون توجه به اینکه آقای عیاری چقدر در فیلمنامهاش برای شخصیت شما پیشینه گذاشته، برای خودتان شناسنامه درست کردید؟ حسینی: من درست نکردم، اصلا چیزی نبود که بخواهم درستش کنم، این شناسنامه کاملا وجود داشت فقط من موظف بودم آن را کشف کنم. همه چیز در بستر فیلمنامه برای درست رسیدن شما به نقش وجود داشت و واقعا یک فیلم سینمایی چه چیز دیگری نیاز دارد. فیلمنامه و داستان در من تهنشین شد یا شاید بهتر است بگویم مرا در خود غرق کرد. حس بازیگری مثل شهاب حسینی و کارگردانی مثل کیانوش عیاری نسبت به توقیف فیلمی که هر دو اینقدر به آن تعلقخاطر دارند چقدر متفاوت است؟ احساس میکنید با دیدهنشدن این فیلم چه چیزی را از دست میدهید؟ در صنف بازیگران و حتی کارگردانان شاید بحث اکران فیلم خیلی مهم نباشد بلکه بیشتر به دنبال حق و حقوق خودشانند. عیاری: در مورد بخش اول سوال و اینکه آیا نگران توقیف یا ایجاد مشکلات بعدی در کارهایم ازجمله همین «خانه پدری» هستم یا نه خب باید بهطور طبیعی باشم. اما نبودم چون وقتی خون جلوی چشمم را میگیرد و فیلم را میسازم نگران اینکه بودجه کم بیاوریم یا فصل را از دست بدهیم نیستم مگر اینکه دائما کسی به من هشدار بدهد و من را متوجه مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید، بکند. چیزهایی که آقای حسینی بهخوبی در قالب کلمات درآوردند برای من خیلی جذاب است. در جاییکه عناصری برای تحتتاثیر قرارگرفتن وجود ندارد، بازیگر چنین ارتباطی با فضا پیدا میکند و چنین شناسنامهای را کشف میکند واقعا برای من شعفبرانگیز است و لذت میبرم. بهغایت خوشحال میشوم و اصلا به این فکر نمیکنم که میگویند: «درخت گردکان به این بزرگی درخت خربزه اللهاکبر!» به این فکر نمیکنم وقتی آقای حسینی موقع فیلمبرداری این حس و حال را با چنین قدرتی تصویر کردند پس فردا در اکران عمومیاش چه تاثیری روی مخاطب خواهد داشت. این چیزها واقعا حائزاهمیت نیست چون مسائل حاشیهای است. بهتر است موقع ساختن فیلم فقط روی عناصر ساخت فیلم متمرکز باشیم. بعد از اینکه فیلم ساخته شد و این مشکلات پیش آمد هم به همین راحتی با آن مشکلات برخورد کردید؟ عیاری: وقتی من این فیلم را ساختم گمان میکردم چه غوغایی خواهد کرد و به واسطهی جادوی تماشاگر چه صفهایی برای دیدن آن میتواند تشکیل دهد. پنهانکردن این حس از سمت من نوعی بیشرمی است. قطعا فیلم بدون تماشاگر کامل نیست. به نظرم هر اثری که خلق میشود با بازتاب تماشاگر است که تکمیل میشود. دوست داشتم فیلم، تماشاگرهای زیادی داشته باشد اما حرفی که حدود 29 سال پیش موقع ساخت اولین فیلمم گفته بودم را دوباره تکرار میکنم. گفته بودم من به دو تماشاگر بیشتر از سه تماشاگر علاقه دارم و به دو تماشاگر بیشتر از یک تماشاگر! یعنی فضیلتی نیست که بخواهیم فیلم را آنقدر خصوصی و منطبق بر تمام نیازهای بسته و بسیط خودمان بسازیم که تماشاگر را فراری دهیم و بعد هم بگوییم ما کار خودمان را کردیم و خصلت این کار، این است. من فیلم زیرخاکی برای آیندگان نمیسازم. میگفتند آثار «باخ» آهنگساز بزرگ آلمانی ویِژگیاش این است که در سالهای بعد از مرگش نمود پیدا خواهد کرد. پس سهم خودش از لذت بردن بازتابهای اثرش چه میشود؟ این لذت برای هنرمند انرژی ایجاد میکند و این انرژی باعث میشود کارهایشان تکمیل شود. پس یک تماشاگر را دوست ندارم. از آن طرف، سه تماشاگر را هم دوست ندارم چون مجبور میشوم برای حفظ او هرجور خوشرقصی ممکن را بکنم. دوتا تماشاگر بینابین است و میتواند تعادل را ایجاد کند. آقای حسینی شما چطور؟ وقتی به عنوان یک بازیگر با چنین اتفاقی برای فیلمی که اینقدر به آن علاقه دارید رخ میدهد چه حالی پیدا میکنید. زمانی که احساس میکنید ممکن است فیلم شما را تماشاگر نبیند. عیاری: البته پیشاپیش بگویم شما با آقای حسینی دشمنی کردید که این سوال را پرسیدید چون آقای حسینی مزهی تماشاگرهای زیاد را چشیدهاند و عجیب نخواهد بود اگر خودشان را درمعرض چنین چیزی قرار بدهند. ایشان یک سوپراستار محبوبند و کمتر این محرومیت را چشیدهاند.(میخندد) حسینی: من خودم اعتماد به نفس اینکه بروم در سالن سینما و با تماشاگرها فیلمهای خودم را ببینم، ندارم. ولی در این مورد باید بگویم وقتی فیلمی ساخته میشود شبیه این است که بچهای به دنیا آمده، بچه به دنیا آمده حتی اگر بههردلیلی نخواهند به او شناسنامه بدهند. ندادن شناسنامه بهمعنای حذف فیزیکی آن بچه و انکار وجود او نیست و بالاخره یک روز باید شناسنامهاش را بگیرد چون انسانی است که به وجود آمده، چون فیلمی است که با قواعد خودش ساخته شده. مگر ما میتوانیم به کسی ایراد بگیریم که چرا قد تو بلند است، چرا کوتاه است، چرا چشمانت این طوری است! فیلم با شمایل خودش متولد شده. من در برابر آقای عیاری اصلا رویم نمیشود چنین حرفی را بزنم ولی من هم که جسارت کردم و تجربهی کارگردانی از سر گذراندم، متوجه میشوم اینجاست که فیلم مثل بچهات میشود. حالا ما بگوییم باید دستِ بچهات را ببری، یا انگشتش را برداری! نمیشود که، از اول خلقتش قرار بر این نبوده، اصلا در سلولهای اولیهی ژنتیکی او چنین تعاریفی وجود ندارد. پس تعریف شما برای حذف و اضافهکردنهای یک فیلم تکهتکهکردن دست یک بچه است؟ حسینی: بله به نظرم تعریف درستی است. ما باید نگاه کنیم که براساس پیشینهای که از آقای عیاری سراغ داریم فیلم او قرار است چه لطمهای به جامعه بزند؟ آن هم در زمانی که جامعه درمعرض انواع این لطمات و صحنههای تکاندهنده است. مخاطب، نمونههای بدتر از این صحنهها را بهراحتی در فیلمهای خارجی پیدا میکند، سریال درست که نبیند میچسبد به ماهواره و تمام سریالهای آن شبکهها را ریز به ریز میبیند. در این وضعیت تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که بگذاریم جادوی سینما خودش را نشان دهد ولی نه با طعم خارجی با طعم ایرانیاش. سکانس اول «خانهپدری» به مخاطب شوک وارد میکند. خب این شوک از کجا میآید؟ این هنر سینماست و تمام دنیا هم برای جذابیت بخشیدن به اثر از آن استفاده میکند! تصور میکنم امروز با حجم اطلاعاتی که مخاطب با آن مواجه است، تصمیم بر توقیف یک فیلم اگر صرفا بهدلیل این نباشد که استانداردهای سینما و شأن مخاطب را پایین میآورد، اهانت به شعور و شأن مخاطب باهوش و باسواد و سطح بالای امروزی است. به این دلیل که مخاطب امروز اگر نخواهد هم درمعرض حجم وسیعی از اطلاعات قرار دارد. ضمن اینکه منِ تماشاگر دوست دارم کارگردانی در کشور خودم داشته باشم که در سطح بزرگان سینمای جهان قرار بگیرد و در سطح آنها فیلم بسازد و من در سالنهای کشور خودم آن را نگاه کنم و لذت ببرم که ما هم کارگردان سطح اول داریم. اگر ژاپن یک «کوروساوا» دارد ما هم یک کیانوش عیاری داریم. و این چگونه قرار است اتفاق بیفتد وقتی دایرهها را اینقدر بسته میکنیم؟ بعدش مگر هدف فیلم چیست؟ هدفش این است که به جامعهاش کمک کند. بخش سرگرمکنندهاش هم به جای خود! که من معتقدم حتی در بخش سرگرمکنندهی سینما هم رسالتی وجود دارد. آقای عیاری گفتند فیلم زیرخاکی نمیسازند این به نظرم نهایت رسالتی است که از طریق هنر سینما به دوش ایشان گذاشته شده و ایشان هم دارند تمام و کمال این کار را انجام میدهند. عیاری: نکتهای در تایید صحبتهای آقای حسینی در مورد ممیزی و سانسور بگویم. از نظر من، ممیزین دو دسته هستند؛ دستهی اول کسانی هستند که بر این باورند یک فیلم میتواند به شأن انسانی جامعهی آنها لطمه بزند و روحشان را خراش بدهد. راجعبه آنها صحبت نمیکنم. به هرحال آنها هم درست یا غلط، باوری دارند. اما ممیزینی که براساس تنگنظری این کار را میکنند متوجه باشند که کارشان تنور آن فیلم را گرم میکند! و وجههای شاید فراتر از وجههی بدوی و اولیه برای فیلم بهوجود آورد که این حیث برای فیلم تبلیغی رایگان و بسیار خوب میشود به همین دلیل شخصا از این دسته از ممیزین تشکر میکنم! صحبتهایی مطرح است مبنی بر اینکه با آرام شدن شرایط در چند ماه اخیر امکان دیده شدن بعضی فیلمها ازجمله «خانه پدری» در جامعه وجود دارد، ولی بعضیها میگویند «خانه پدری» فیلمی است که باید در زمان خودش اکران میشد و شاید الان آن تاثیر کوبندهی قبلی را ندارد. عیاری: در سوالاتتان اشاره کردید که با محوریت مسائل داغ و روز اجتماعی فیلمهایم را میسازم یا نه که من هم بهشدت این را رد کردم چون هرگز این گرایش را به سمت فیلمسازی نداشتم. البته به جز فیلمی مثل «بیدار شو آرزو» که مستقیما دربارهی زلزلهی بم ساختم! و آن هم اصلا برای اکران عمومی یا اکران در جشنواره ساخته نشده بود. پس اگر آن را کنار بگذاریم میبینید که من هیچ وقت این ویژگی را نداشتم. بنابراین چگونه میشود فیلمی که درواقع درست ساخته شده، فضای درستی دارد، از عناصر روز، استفاده نکرده و به یک مسئلهای پرداخته که میتواند مسئلهی همیشه بشری باشد، 10 یا 15 سال بعد بیات شود؟ فیلمهای بزرگ سینما که حتی 60 سال از عمر ساختهشدنشان میگذرد، جذابیت و ویژگیهای خود را از دست ندادهاند. هرچند شاید اگر امروز ساخته میشدند با این فرم نبود که من باز هم وقتی فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» برادران کوئن را نگاه میکنم که با قواعد کاملا کلاسیک ساخته شده، این را هم نمیپذیرم. حسینی: مثلا نمیشود از انسان غارنشین ایراد گرفت که چرا چاقوهای شما سنگی است؟ خب چیز دیگری آن موقع نبوده. عیاری: اگه فیلم آن ابزار لازم را برای سر پا بودن داشته باشد 20 یا 30 سال بعد هم میتواند دیدنی باشد و اگر نداشته باشد که دیگر مشکل فیلم است نه مشکل تغییر ذائقهی مخاطب. آقای حسینی برایتان پیش آمده زمانی که در فیلمی مثل «خانه پدری» بازی میکنید همان موقع به خودتان بگویید: چه فیلم خوبی دارم بازی میکنم؟ و قطعا بدانید در این فیلم قرار است اتفاق خوبی رخ دهد؟ حسینی: این جنس پیشبینی نهایت پیچیدگی زندگی ماست. اگر بخواهیم به پیچیدهبودن زندگی فکر کنیم ممکن است از آن وحشت کنیم. لازم است برویم در دل آن و متوجه بزرگی و عظمتش نشویم. فیلم خوب باید این حس را به من بدهد. هر چقدر که آن فضا قدرتمندتر باشد و با عظمتتر بهنظر برسد باید بیشتر دل به دریا زد. «خانهپدری» هم از آن دسته کارهایی بود که دل به دریا زدید؟ شهاب: بله، خانه پدری یا دوتا فیلمی که با آقای فرهادی کار کردم. من تصور میکنم که تمام این موارد ما را راهنمایی میکند تا به یک استاندارد تعریفشده در مورد سینما برسیم و هویتی برای سینمای خودمان داشته باشیم. فیلمهای آقایان فرهادی، عیاری یا بهرام توکلی و... هستند که اگر پررنگ و برجسته بشوند میتوانند هویت سینمای ایران را شکل بدهند. مثلا شبیه کارهای آقای عیاری در هیچ کجای دنیا فیلمی نمیبینم. این نوع فیلمسازی مختص خودشان است. تالیف خودشان است. این میتواند برای سینمای یک مملکت هویت باشد. یا مثلا ژانر اجتماعی آقای فرهادی هم به همین شکل. باید قبول کنیم سینمای ما حقیقتا از نظر پروداکشن در مرحلهی بسیار پایینی در مقایسه با سینمای روز جهان، قرار دارد. کارهایی که گاهی اوقات در فیلمهای اکشن، حادثهای و پلیسی میکنیم در برابر آنچه که در جهان اتفاق میافتد کاملا یک شوخی است. سینمای ایران بیشتر از همه مبتنی بر فیلمنامه، کارگردان، بازیگر و فیلمبردار است. و بهنظرم کلا روی این 4 پایه استوار شده. عملا موفقترین فیلمهای تاریخ سینمای ما آنهایی بودند که از لحاظ دراماتیک، بازیها و دکوپاژ شخصیتمحور بودند، نه موقعیتمحور. سینمای ما ریشه در اندیشهی پارسی ما دارد. به دلیل اینکه ادبیات ما در سطح جهان ادبیات مطرحی است یعنی اگر سینمای ما، سینمای گفتمان است این ریشه در ادبیات ما دارد، پس چیز غریبهای نیست. اثر سینمایی موفق به قول استاد سمندریان فقید اثری است که وقتی در جلوی چشم شما تمام میشود در ذهن شما تازه آغاز شود. کارهای آقای عیاری این حس را به آدم میدهد. یا مثلا در کارهای آقای تقوایی، آدم به ماجرایی که اتفاق افتاده، فکر میکند و این خیلی مهم است. چند وقت پیش دوباره فیلم «ناخدا خورشید» که برداشتی از «داشتن یا نداشتن» با بازی همفری بوگارت است ولی روایت آقای تقوایی خیلی برای من جذابتر بود. اینها کهنه نمیشوند. شامل مرور زمان هم نمیشوند. مدتی است باب شده برای فیلمهایی که کمی حساسیتبرانگیز است و بحث و جدل در موردشان زیاد است یکسری اکرانهای خصوصی با حضور اهالی رسانه و منتقدان میگذارند تا پس از بازخورد آنها یا کمی بر فیلم آسانتر بگیرند یا در موضع خودشان برای توقیف فیلم محکمتر بایستند. برای «خانه پدری» هم این اتفاق افتاد. کلا موافق چنین کاری هستید؟ عیاری: کار خوبی است مشروط بر اینکه بهانهای نباشد که به جامعه بگویند ببینید ما فیلم مسئلهدار نداریم. چنین جلساتی باید باشد ولی اصل مطلب این هست که فیلم اکران عمومی شود و ارتباطات بینالمللی خودش را داشته باشد. حسینی: به نظرم حتی باید در بین فرهیختگانی که برای دیدن آن فیلم دعوت میشوند نظرخواهی شود. هیئت تصمیمگیرنده شاید بهتر بتوانند در مورد توقیف یا عدم توقیف آن فیلم تصمیم بگیرند. اینکه چهرههایی مثل اساتید دانشگاهها، منتقدین سینما، کارگردانان شهیر و صاحبنام دعوت شوند تا در مورد صدور دستور نهایی حکم برای توقیف یا عدم توقیف یک فیلم تصمیم بگیرند پیشنهاد بسیار خوبی است. عیاری: پارسال وقتی آقای سجادپور، فیلم را نمایش دادند، من نتوانستم بروم چون پایم شکسته بود ولی کنجکاو بودم ببینم آنجا چه گذشته، دوستانی که آنجا بودند میگفتند آخر فیلم آقای سجادپور از اهالی رسانه عذرخواهی میکرد و میگفت ببخشید با این فیلم شما را اذیت کردیم! میخواسته در مورد فیلم، حرف تو دهن اهالی رسانه بگذارد. حقیقتا میخواستند برای این فیلم، پروندهای درست کنند و از طریق آن بگویند «خانه پدری» حتی باعث آزردگی اهالی رسانه شده است. هیچ وقت به این فکر نکردید که مثلا فیلم را به چند روانشناس یا جامعهشناس نشان دهید و از آنها بپرسید که به نظرشان این فیلم میتواند تاثیر منفی بر جامعه بگذارد یا نه؟ عیاری: نه نیازی نیست این کار را انجام دهم. من گوشهای شنوایی دارم برای اینکه حرف همه را از باغبان تا همان روانشناس و جامعهشناسی که میگویید، میشنوم و حقیقتا با چنین چیزی برخورد نکردم. گمان میکنم در جمعهای خصوصی که هربار برای40 یا 50 نفر نمایش داده میشد، این بحث مطرح نبوده که آن صحنهی آغازین حالشان را بد کرده باشد. کسانی بودند که حالشان بد شده باشد اما نه به این معنی که چرا این کار را کردید؟ حسینی: آنهایی که حالشان بد شده به فکر فرو رفتهاند، با واقعیت مواجه شدهاند، به هرحال حقیقتی است که در این جامعه هست. یعنی شما میگویید خوب است اگر حال تماشاگر با دیدن سکانس اول بد شود؟ حسینی: نه. میگویم اگر حضرت علی(ع) الگوی ماست به این صحبتشان گوش کنیم که میفرمایند از هرچیزی که میترسی با آن روبهرو شو. ترسیدن از یک چیز گاهی ترسناکتر از خود آن چیز است. ولی ما عادت داریم که تند تند صورت مسئلهها را پاک کنیم. دلمان نمیخواهد که با مسئلهها مواجه شویم. فیلمی مثل «خانهپدری» یا فیلمهایی که دست روی نقاط حساس جامعه میگذارند، رسالتشان ایجاب میکند که این کار را انجام دهند. اگر طرح موضوعی هم میکند، فارغ از نتیجهگیری است و فقط طرح موضوع میکند و خیلی شایسته این را جلوی دیدگان تماشاگر میگذارد و اجازه میدهد خود تماشاگر بیاید، در موردش فکر کند، نتیجه بگیرد و برود در موردش تحقیق کند. اصلا کار فیلم همین، شاید بهتر است یکسری مسائل اجتماعی از طریق سینما مطرح شود. فکر میکنم در این زمینه، بستر بسیار خوبی است. «خانه پدری» میتواند این کار را انجام دهد. یک مقداری آسیبشناسانه و در عین رعایت تمام قوانین هنری و جذابیت و جادوی سینما. به نظرم چنین فیلمهایی هستند که سینما را محترم میکنند. منبع: روزنامه سینمایی صبا
4 فروردین 1393 ساعت 09:06 | شماره خبر: 1429481260634180411
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]
صفحات پیشنهادی
شهاب حسینی مهمان کلاه قرمزی شد
شهاب حسینی مهمان کلاه قرمزی شد شهاب حسینی در برنامه امشب کلاه قرمزی حضور داشت به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران شهاب حسینی امشب با حضور در برنامه کلاه قرمزی مهمان آقای مجری بود گفتنی است برنامه کلاه قرمزی هرشب با موضوعی متفاوت در ایام نوروز مهمابیش از 50 عکس متفاوت و دیدنی از شهاب حسینی
بیش از 50 عکس متفاوت و دیدنی از شهاب حسینی بیش از 50 عکس متفاوت و دیدنی از شهاب حسینی در اینجا تماشا کنید به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران بیش از 50 عکس متفاوت و دیدنی از شهاب حسینی در اینجا تماشا کنید &مسئول دبیرخانه کانونهای فرهنگی هنری مساجد قزوین: 75 درصد از کانونهای فرهنگی هنری مساجد قزوین شناسنامهدار شد
مسئول دبیرخانه کانونهای فرهنگی هنری مساجد قزوین 75 درصد از کانونهای فرهنگی هنری مساجد قزوین شناسنامهدار شدهاندمسئول دبیرخانه کانونهای فرهنگی هنری مساجد استان قزوین گفت از سال گذشته تاکنون 75 درصد از کانونهای فرهنگی هنری مساجد این استان شناسنامهدار شدهاند و اقدامات لازم ببازیگرانی که خواندند/ شهاب حسینی+دانلود
شهاب حسینی یکی از اعضای گروه هفت بود گروهی که سه بازیگر دیگر یعنی حمید گودرزی امیرحسین مدرس و امین زندگانی نیز در آن حضور داشتند گروه موسیقی هفت سون را در سال ۱۳۸۳ تشکیل داد و تا کنون چهار مجموعه آهنگ از این گروه منتشر شدهاست که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداختهدبیر ستاد هماهنگی خدمات سفر خراسان رضوی: خانههای شخصی برای اقامت مسافران باید شناسنامهدار شوند
دبیر ستاد هماهنگی خدمات سفر خراسان رضوی خانههای شخصی برای اقامت مسافران باید شناسنامهدار شونددبیر ستاد هماهنگی خدمات سفر خراسان رضوی از لزوم کنترل بر خانههای شخصی در مشهد که برای اقامت مسافران و زائران اقدام میکنند خبر داد رجبعلی لبافخانیکی عصر امروز در گفتوگو با خبرنگارسارقها خانه میثم حسینی را جارو کردند
سارقها خانه میثم حسینی را جارو کردند مدافع تیم فوتبال پرسپولیس گفت در این شرایط بد ما مالی که باشگاه دارد سارقها چک 100 میلیونی سکه و دلارهایم را به سرقت بردند به گزارش نامه نیوز به نقل از فارس مدافع تیم فوتبال پرسپولیس گفت در این شرایط بد ما مالی که باشگاه دارد سارقهانخستین تصویر از شهاب حسینی و نازنین بیاتی در فیلم تازه کمال تبریزی
نخستین تصویر از شهاب حسینی و نازنین بیاتی در فیلم تازه کمال تبریزی شهاب حسینی و نازنین بیاتی در نمایی از فیلم سینمایی "دردسرهای شیرین" که به کارگردانی کمال تبریزی در کرمان فیلمبرداری می شود هنرمندان و عوامل اصلی ساخت این فیلم عبارت اند از کارگردان کمال تبریزینویسنده فشهاب حسینی: مهربانی مردم کرمان را از نزدیک دیدم
شهاب حسینی مهربانی مردم کرمان را از نزدیک دیدم کرمان - ایرنا - بازیگر مطرح سینما و تلویزیون گفت درباره مهربانی مردم کرمان زیاد شنیده بودم و امروز این مهربانی را دیدم به گزارش ایرنا شهاب حسینی شامگاه پنجشنبه در حاشیه بازدید از بازارچه خیریه موسسه نیکوکاری مهر آفرین از مردم کدر گفتوگو با فارس حسینی: سارقها خانهام را جارو کردند/ دلار و سکههایم را بُردند
در گفتوگو با فارسحسینی سارقها خانهام را جارو کردند دلار و سکههایم را بُردندمدافع تیم فوتبال پرسپولیس گفت در این شرایط بد ما مالی که باشگاه دارد سارقها چک 100 میلیونی سکه و دلارهایم را به سرقت بردند به گزارش خبرگزاری فارس میثم حسینی مدافع تیم فوتبال پرسپولیس در تمرین رخاطره شیرین خانه پدری تاحضور درباغ سرهنگ
امید کرامتی عالی در گفتگو با باشگاه خبرنگارن مطرح کرد خاطره شیرین خانه پدری تاحضور در باغ سرهنگ امید کرامتی عالی آهنگساز در گفتگوی تفصیلی با باشگاه خبرنگاران از خاطره شیرین خانه پدری تاحضور در باغ سرهنگ سخن گفت به گزارش حوزه موسیقی باشگاه خبرنگاران امید کرامتی عالیفارس خبر میدهد بازی شهاب حسینی در «دردسرهای شیرین»
فارس خبر میدهدبازی شهاب حسینی در دردسرهای شیرینبازیگر سینمای ایران گفت چند روزی است که برای بازی در پروژه سینمایی دردسرهای شیرین به کارگردانی کمال تبریزی به کرمان آمدهام به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان شهاب حسینی امشب در حاشیه بازدید از بازارچه خیریه موسسه نیکوکاری مهرآفرینخانه ی لطفلیان ملایر ، موزه ی مردم شناسی با قدمت یک قرن
همدان خانه ی لطفلیان ملایر موزه ی مردم شناسی با قدمت یک قرن خانه ی لطفلیان ملایر با قدمت بیش از یک قرن با معماری ایرانی وتبدیل شدن به موزه مردم شناسی پذیرای گردشگران است مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان همدان در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران همدان گفت این موزه خانه اخانه تکانی پلیس در آستانه نوروز + فیلم
خانه تکانی پلیس در آستانه نوروز فیلم پلیس آگاهی طی عملیاتی کمنظیر در کمتر از 5 ساعت سارقان لوازم داخلی خودرو را دستگیر کرد پلیس آگاهی طی عملیاتی کمنظیر در کمتر از 5 ساعت سارقان لوازم داخلی خودرو را دستگیر کرد در این عملیات حدود 190 نفر سارق را دستگیر شدند باشگاه خبرنگاران &نور امید در خانه هنرمندان برای هنرمندان روشن است
جمشید حقیقت شناس نور امید در خانه هنرمندان برای هنرمندان روشن است مدیر امور گالریهای خانه هنرمندان ایران نمایشگاه چراغی در این خانه روشن است را نور امیدی در دل هنرمندان توصیف کرد به گزارش حوزه تجسمی باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران جمشید حقیقتافزایش سرعت کامپیوتر در ویندوز 8 و خانه تکانی آن
خانه تکانی نوروزی سیستم برای افزایش سرعت کامپیوتر مفید می باشد در فرهنگ ما خانه تکانی نوروزی رسمی تحسین برانگیز است اما ایا به نظر شما رایانه ی شما خانه ای برای شما نیست قطعا یکی از مهمترین وسایل زندگی شما رایانه شخصی شماست پس برای این که یک کامپیوتر با سرعت داشته باشید با مارودخانه ای بسیار زیبا در کف اقیانوس+ تصاویر
رودخانه ای بسیار زیبا در کف اقیانوس تصاویر رودخانه سنوته آنجلیتا زمین را با آب شیرین و دریا را با آب شور پر میکند به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران سنوته به معنای گودال در شبه جزیره یوکاتان واقع شده است دانشمندان بر این باورند که شهاب سنگ سترگی که باعث برافتادن نسل دایتأسیس کتابخانه بدون قفسه در کشور
سهشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۰ ۴۸ مدیر شبکه ملی فرهنگ از تأسیس کتابخانه بدون قفسه در کشور در آیندهای نزدیک خبر داد مهدی افراسیابی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در قزوین با بیان اینکه شبکه ملی فرهنگ رویکرد فرهنگی دارد گفت شبکه ملی فرهنگ به منظور ترویج فر-
گوناگون
پربازدیدترینها