تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 4 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى خواهد دعايش مستجاب شود و غمش از بين برود بايد گره از كار گرفتارى باز كند....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1869448865




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پاسخ‌هاي دندان‌شكن ابوذر‌غفاري‌ به معاويه‌


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



پاسخ‌هاي دندان‌شكن ابوذر‌غفاري‌ به معاويه‌





سرویس کشکول جام نیوز: ابوذر عثمان جاحظ، در كتاب السفيانيه از جلام بن جندل غفارى نقل كرده است كه من در قنسرين و عواصم مزدور معاويه بودم. روزى نزد معاويه آمده و از وضع كار خود مى پرسيدم. ناگهان فريادى را از در خانه معاويه شنيدم كه مى گفت: قطار [شترها] آمد و بارى از آتش براى شما آورده است. خداوندا!، لعنت كن كسانى را كه امر به معروف مى كنند و خود آن را ترك مى كنند. خداوندا! لعنت كن كسانى را كه منكر نهى مى كنند و خود مرتكب آن مى شوند.

معاويه از اين فرياد مضطرب گشته و رنگش تغيير كرد و به من گفت: اى جلام، آيا اين فرياد كننده را مى شناسى؟

گفتم: نه، نمى شناسم.

معاويه گفت: كيست آن كه عذر جندب بن جناده (ابوذر) را در كارى كه پيش ‍ گرفته است، براى من بياورد؟ او هر روز مى آيد و نزديك در كاخ ما، آن چه را كه شنيدى فرياد مى زند. سپس معاويه گفت: ابوذر را پيش من بياوريد.

عده اى ابوذر را (در حالى كه او را مى راندند) وارد جايگاه معاويه نمودند. ابوذر در مقابل معاويه ايستاد.

معاويه به او گفت: اى دشمن خدا و رسول خدا، هر روز به سوى ما مى آيى و مى گويى آن چه كه مى خواهى. بدان اگر من مى خواستم كسى را از ياران محمد (ص)، بدون اجازه اميرالمؤ منين عثمان بكشم، تو را مى كشتم ولى من درباره تو از وى اجازه خواهم گرفت.

جلام مى گويد دوست داشتم كه ابوذر را كه مردى از قوم من (قبيله غفار) بود ببينم. به طرف او متوجه شدم و او را ديدم. مردى بود گندمگون و كم گوشت (لاغر) و گونه هايش تو رفته و خميدگى در پشت داشت.

پس رو به معاويه كرد و گفت: دشمن خدا و رسول خدا من نيستم، بلكه تو و پدر تو دشمنان خدا و رسول او هستيد. اسلام را اظهار كرديد و در درونتان كفر را پنهان ساختيد. رسول خدا(ص) چند بار تو را نفرين فرمود كه از غذا سير نشوى، و از پيامبر شنيديم كه فرمود: (در آن هنگام كه زمامدارى امت من به دست كسى بيفتد كه سياهى چشمش بزرگ و گلويش گشاد باشد، كسى كه هر چه بخورد سير نمى شود، بايد امت من از او بر حذر باشد.(

معاويه گفت: من آن مرد كه تو مى گويى نيستم.

ابوذر گفت: تويى همان مرد، رسول خدا(ص) اين خبر را به من داده است و من از آن حضرت شنيده ام كه مى فرمود: (خداوندا، لعنت كن او را و او را اسير مكن، مگر با خاك)  و از آن حضرت شنيدم فرمود: (اسافل اعضاى معاويه در آتش است).

معاويه خنديد و دستور داد ابوذر را زندانى كردند، و گزارشى درباره ابوذر به عثمان نوشت. عثمان در پاسخ وى چنين نوشت: جندب(ابوذر) را سوار بر مركبى كن و به نزد من بفرست. معاويه او را به وسيله كسى فرستاد كه شب و روز او را در راه حركت مى داد، و او را بر شترى پير و لاغر سوار كرده بود. به طورى كه وقتى ابوذر به مدينه رسيد، گوشت ران هايش از بين رفته بود.

وقتى كه به مدينه رسيد، عثمان به او پيام فرستاد به هر سرزمينى كه مى خواهى برو.

ابوذر گفت: به مكه مى روم.

عثمان گفت: نه!

ابوذر گفت: به بيت المقدس

عثمان گفت: نه!

ابوذر گفت: به يكى از دو كشور (مصر و عراق(

عثمان گفت: نه! بلكه تو را به ربذه مى فرستم.

و او را به ربذه تبعيد نمود و در آن محل بود تا از اين دنيا رخت بربست.

آرى، چنين است داستان هر انسانى كه خبر از جان آدمى و شرف و كرامت آن داشته و بخواهد آن ارزش را بجاى بياورد.
منبع: «ابوذر غفاري»، نوشته علامه جعفري. منبع:حج
 




۱۳۹۲/۱۲/۲۲ - ۱۹:۱۶




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن