واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مادر شهید بهروز صبوری:
دلم میخواهد بعد از 31 سال کنار فرزندم باشم
مادر شهید بهروز صبوری پس از زیارت شهدای گمنام خارگ گفت: حالا پس از پیدا کردن فرزندم دیگر آرزویی ندارم، تنها دلم میخواهد بعد از 31 سال دوری، از این به بعد کنار فرزندم باشد و پیکر این شهید به تهران منتقل شود.
به گزارش خبرگزاری فارس از بوشهر، «گمنام سال 61 داری؟» این کلیپ را بارها و بارها دیده بودم و هیچوقت نبود که درد و دلهای یک مادر شهید مفقودالاثر در این کلیپ، اشکهایم را جاری نکرده باشد این کلیپ اینقدر دست به دست پیچیده بود، که زرین تاج بهرامی، مادر شهید بهروز صبوری را به عنوان نمادی از انتظار مادران شهدای گمنام مبدل کرده بود همان مادری که پس از یافتن فرزند خود، پیش از رفتن بر سر مزار فرزندش، بر سر مزار شهید گمنامی رفت که در کنار بهروزش آرمیده بود، تا باز درس دیگری به همه ما داده باشد. «سال 1361 خودم راهش انداختم رفت تا یک ماهه دیگه برگرده اما یک ماه شد 31 سال. برای من شده سیصد سال، چون هیچی دستم نیست آوارهام، دعا کنید یه بند انگشتش برگرده هیچی نمیخوام فقط یه بند انگشتش برگرده». این سخنان این مادر صبور بود که پس از تماشای فیلم «شیار 143» بیان کرده بود و روزهای قبل که خبر پیدا شدن فرزندش در رسانهها پیچیده بود، من هم همانند خیلی از مردم ایران از ته دل خوشحال شده بودم، اما حضور وی در جزیره خارگ همراه با هنرمندان برجسته کشور، باعث شد تا دقایقی با او همکلام شوم و این فرصت زمانی دست داد، که درخواست کرد از کاروان هنرمندان که در حال بازدید از مناطق جنگی خارگ بودند جدا شود تا بر مزار شهدای گمنام خارگ حاضر شود و متن زیر، حاصل فرصت کوتاهی است که در مسیر رسیدن به مزار این شهدا، با وی همکلام شدیم، صحبتهایی که برخواسته از دل نازک مادری صبور بود و بارها در خلال همین مصاحبه کوتاه، اشکهای ما را جاری کرد. پیدا شدن بهروزم یک معجزه بود خودش بیمقدمه باب سخن را باز میکند و بیآنکه من چیزی بگویم، از پیدا شدن فرزندش میگوید: پیدا شدن بهروزم یک معجزه بود، من فقط یک بند انگشت یا چند کیلو از استخوانهایش را میخواستم که بگذارم روی سینهام تا آرام شوم. این مادر صبور گفت: سه سال و نیم پیش از من آزمایش "دی.ان.ای" گرفتند که شاید بتوانند پسرم را پیدا کنند، همه جا سر زدم و همه را خسته کرده بودم از بس پرسوجو میکردم، فکر کنم حالا آنها هم خوشحال شدهاند که از دست پرسوجو کردنهایم خلاص شدهاند. مادر شهید صبوری افزود: تا اینکه چند وقت پیش به دعوت برخی از مدیران ارشد گاز پارس جنوبی و پایانههای نفتی به عسلویه رفتم، بعد از اینکه برگشتم خبری نبود تا یک روز صبح تلفن زنگ زد و پسر کوچکم را خواستند، من رفتم سر مزار پدرش که دو سال بعد از بیخبری از بهروز، سکته کرد و فوت کرده بود، دیدم پسر کوچکم هم آنجاست، معمولاً این موقع روز آنجا نمیرفت چندین نفر و دو آمبولانس هم آنجا ایستادهاند، رفتم سر مزار فاتحه بخوانم که یکی آمد و گفت مادر دلت میخواهد پسرت را پیدا کنی؟ گفتم شوخی میکنی، معلوم است که میخواهم، این همه سال دنبالش گشتم، گفت مادر گمشدهات پیدا شده، وقتی این را گفت اولش باور نکردم و بعد رفتیم معراج شهدا و همه به همراه چندین عکاس و خبرنگار حضور داشتند. ماجرای جبهه رفتن شهید صبوری از زبان مادرش صحبتها حول این شهید و عنایت خداوند میچرخد تا اینکه ماجرای جبهه رفتن فرزندش را برایمان تعریف میکند. وی گفت: وقتی میخواست برود جبهه، رفت به پدرش گفت اما پدرش رضایت نداشت و وقتی کمی خواهش کرده بود، پدرش گفته بود برو از مادرت رضایت بگیر، آمد توی اتاق پیش من، او سکوت کرد و من سکوت، بعد رو کرد به پدرش و گفت پدر، سکوت علامت رضایت است، خواهش میکنم بگذارید بروم و رفت و راضی بودم که در مقابل حضرت زهرا (س) روسفید شدم، بعد از رفتنش سه نامه برایمان نوشت، بار بعد حتماً نامهها را با خودم به بوشهر میآورم اما بعد از گذشت 45 روز، تا همین دو هفته پیش، دیگر هیچ خبری از او نشد. این مادر شهید در ادامه گفت: حالا پس از پیدا کردن فرزندم دیگر آرزویی ندارم، تنها دلم میخواهد بعد از 31 سال دوری، از این به بعد کنار فرزندم باشد و پیکر این شهید به تهران منتقل شود. وی افزود: الآن که مهماننوازی مردم بوشهر و مقاومت آنها را دیدم، فهمیدم بهروزم بهترین جا را برای ماندنش انتخاب کرده بود، فیلم تشییع بهروز در دانشگاه خلیج فارس بوشهر را به من دادند و آن را نگاه کردم، خیلی خوب از پسرم استقبال کرده بودند و از من هم همینطور. شاید پیکر پسرم به تهران برود، اما روح شهید برای همیشه در دانشگاه بوشهر و در کنار این مردم خواهد ماند. به گزارش فارس، شهید بهروز صبوری در سال 1361 در منطقه سومار، در غرب کشور در عملیات مسلم بن عقیل به شهادت رسید و تا سال 88 پیکرش مفقود بود و در اردیبهشت سال 1389 همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در دانشگاه خلیج فارس بوشهر به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شد تا اینکه پس از مدتها، بالاخره آزمایش "دی.ان.ای" از مادر و بستگان شهید صبوری، منجر به شناسایی او در 8 اسفندماه 92 در بوشهر شده بود. =============== گفتوگو از: مسعود جعفرزاده =============== انتهای پیام/66006/ط40
92/12/21 - 11:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]