واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست - گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تأسیس نظم جدید بر بنیاد آموزههاى دین، ویژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فکر سیاسى است. دکتر داوود فیرحی هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامى، چنین تجدید بنایى را در سیماى نظام جمهورى اسلامى چونان نتیجه پیکار الهى ـ سیاسى امام خمینى (ره) ملاحظه میکند. اگر این فرض درست باشد که اندیشه امام (ره) یا به طور کلى تجدد اسلام به معناى آغاز نوعى تجدید ـ اگر نه خروج کامل ـ از سنت سیاسى گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانى»، تمایزات اساسى آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامى برجسته کرد و مقدمات نظرى براى تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینى فراهم آورد. به نظر میرسد سخن از «تجدد اسلامى» خالى از مبانى و خاستگاههای نظرى نیست. در سطور ذیل، به برخى مختصات تجدد اسلامى را با تکیه بر آثار حضرت امام (ره) به اجمال اشاره میکنیم. 1ـ آزادى اسلامىمىتوان گفت که وجه غالب مفهوم آزادى، جهت گیرى آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمى در دگرگونى سنتها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب, هرچند آزادى مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهاى گستردهای نیز در همان سنتها ایجاد میکند. اما آنچه در تجدد اسلامى ملحوظ است، بنیاد آزادى و بازاندیشى در سنتهاى گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامى است. امام خمینى (ره) یکى از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه براى آزادى معرفى میکند و میگوید: «زندگانى که در آن آزادى نباشد، زندگانى نیست. زندگانى که در آن استقلال نباشد. . . اینکه زندگانى نیست». (1) در عین حال اضافه میکند که: «اگر تمام آزادىها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمى خواهیم، ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام». (2) نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادى در تجدد اسلامى را نشان مىدهد. حضرت امام (ره) به عنوان یک مجتهد شیعى در حالى که در جست و جوى آزادى است اما هرگز بین دین و آزادى تمایزى نمىافکند، بلکه معتقد است که آزادى با تمام ویژگىهاى خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافتها و ظرفیتهاى آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمعبندى از مفهوم آزادى اسلامى مىفرماید: «اسلام هم آزادى دارد اما آزادى [به معناى] بى بند و بارى نه، آزادى غربى ما نمى خواهیم، بى بندو بارى است این. . . آزادى اى که ما میخواهیم، آزادى در پناه قرآن ما میخواهیم، استقلال میخواهیم، آن استقلالى که. . . اسلام بیمهاش کند.» (3) امام خمینى (ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادى، اشارات بسیار ظریفى دارد. وى در مصاحبهای با اوریانا فالاچى، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحى نظام سیاسى بعد از انقلاب اسلامى روى کلمه «دموکراتیک» خط کشیده و نوشتهاند «جمهورى اسلامى» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح میدهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتواى اسلام خالى از دموکراسى است در حالى که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادى و دموکراسى) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4) بنیانگذار جمهورى اسلامى با تکیه بر تحلیل فوق از آزادى و تجدد اسلامى, در پیامى به مناسبت سومین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى, تأکید میکنند که: «بارها گفتهام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دستهاى حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود جمهورى اسلامى و ارزشهای والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفتهاند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار ماندهاند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است. . . ولى هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.»(5) عبارت فوق تمایز و فاصله قطعى «گفتمان تجدد اسلامى» و امام خمینى به عنوان بزرگترین نماینده آن را با دو الگوى تجدد اروپایى و نیز سنت قدیم اسلامى، به وضوح نشان میدهد. ضمن پرهیز از مشکلات مکنون در آزادى و تجدد غربى, به طور ضمنى و بنیادى اقتدارگرایى مکنون در سنت اسلامى را نیز به چالش مىخواند. در اندیشه امام، همه مردم هم برابرند و هم قدرت تشخیص و انتخاب و اظهار نظر و اظهار وجود دارند، مجلس خانه مردم و امید مستضعفان است که بر همه ارکان دولت و سیاست نظارت دارد. 2 ـ تقدم مردم و جامعه بر دولتدومین ویژگى تجدد اسلامى، که با امام خمینى طرح و تأسیس شد، تقدم مردم و جامعه بر دولت اسلامى است. در حالی که در سنت سیاسى و گذشته تاریخ اسلام، این دولت و حاکم بود که بر جامعه تقدم رتبى و وجودى داشت. ذات و فطرت خود ناتوان از آن هستند که به جاى رئیس مدینه و درست همانند او به تدبیر امور بپردازند.(6) مطابق این سنت سیاسى، ریاست جامعه بطور طبیعى از صلاحیت بسیارى از اعضاى جامعه خارج است؛ زیرا ریاست فقط به دو چیز تحقق مییابد: یکی آنکه به طور فطرى و طبیعى مهیا و آماده ریاست باشد و دوم به واسطه هیأت و ملکه خاص ارادى که قهراً براى کسى حاصل مىشود که بالطبع چنین فطرت ریاست را دارد. (7) بدینسان رئیس جامعه در سنت فکرى و گذشته مسلمانان نه تنها مقدم بر مدینه است، بلکه ویژگیهای منحصر به فردى دارد که او را «ظل الله فى الارض» میکند. برخلاف تصور سنتى فوق درباره نسبت حاکم و مردم در جامعه اسلامى، ملاحظه آثار به جاى مانده از امام (ره) درست معادلهاى عکس معادله سنتى فوق را نشانه رفته است. در اندیشه حکومتى امام، مردم آشکارا مقدم بر دولت است: «مردم داراى چنان رشد دینى سیاسى مطلوب میباشند « (8) که «مسلم قدرت تشخیص و انتخاب اصلح را دارند». (9) و «در چنین اوضاعى هیچ فرد و گروهى و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعى نمىتواند در حوزه انتخابات دیگران دخالت نماید». (10) حضرت امام (ره) نمایندگانى را که این چنین توسط مردم برگزیده شده اند، خلاصه و عصاره ملت معرفى میکند (11) و درباره نسبت و رابطه مردم با ولى فقیه به عنوان رکن و اساس جمهورى اسلامى مینویسد: «اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند، وقتى آنها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم میشود و حکمش نافذ است.» (12) 3ـ توان گسست از حافظه جمعى سنتسنت سیاسى ما واجد یک حافظه جمعى ویژه است که جریانهای مختلف فکر سیاسى را در خود ادغام نموده و با هویت کلى خاصى که دارد، حوزههای دینى را نیز تحتالشعاع خود قرار داده و صورتبندى معینى از اندیشه درباره دین و سیاست ارائه میدهد. این سنت، به همراه حافظهای که ایجاد کرده است یک فرآیند اجتماعى فعال بوده و هست که به طور مداوم به تفسیر و بازپرداخت هویت سنتى اقدام میکند. سنت، به دلیل همین ویژگى ارزشى، غیریت ساز و محدود کننده است که تجدد اسلامى ایجاد شده توسط حضرت امامره را با موانع بزرگى از درون سنت دینى و حوزههای علمیه مواجه میکرد. حافظه جمعى سنت اگر با نقادى بنیانگذاران فکر جدید همراه نباشد، کوشش براى تعیین ویژگىها، عناصر و به طور کلى هویت تجدد اسلامى نیز، بویژه در قلمرو امر سیاسى ـ اجتماعى، بسیار دشوار خواهد بود. حضرت امام(ره) به روشنى میدید که تثبیت هویت جدید اسلامى تنها از طریق پنهان کردن و انکار تدریجى احتمالات معنایى مکنون در سنت قابل تحقق است. وى به همین لحاظ، تفکر سنتى جدایى دین از سیاست در حوزههاى علمیه را، سنتى هرچند پایدار، اما اندیشهای انحرافى و نامرتبط با روح اسلام معرفى میکند و مینویسد: «وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید». (13) چنان که تلاشهای امام (ره) نشان میدهد، ظهور هویت جدید نتیجه همین انکار و ابرامهای متوالى در مواجهه با سنت است. همین انکار و ابرامهای متوالى است که موجبات تمایزها و مرزگذارىهاى ممتد را بین سنت گرایى اسلامى از یک سو و تجدد اسلامى از سوى دیگر فراهم میکند. امام (ره) با اصرار فراوان در ادامه پیام خود میافزاید: «البته هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند و باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایههای تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند». (14) بدین ترتیب حضرت امام (ره) کوشش میکند فهم جدیدى از نصوص و اندیشه دینى در حوزه سیاست و اجتماع عرضه کند که بسط منطقى و سلطه اجتماعى آن، لاجرم، اندیشهها و تفسیرهاى سنتى از اسلام و سیاست را به حاشیه رانده و پنهان میکند. 4ـ نفى گذشته گرایى و مرجعیت مطلق متقدمانحضرت امام (ره)، ضمن احترام به گذشتگان و تأکید بر حفظ طریقه مشایخ معظم که حافظان فقه سنتى چونان ارث سلف صالح بودند، بر شرایط جدید زندگى و طبعاً اجتهاد مناسب زمان و مکان تأکید میکند. بنیانگذار جمهورى اسلامى در وصیت نامه الهى ـ سیاسى خویش با اشاره به اهمیت فقه سنتى مینویسد: «و لازم است علما و مدرسان محترم نگذارند. . . حوزههای فقهى و اصولى از طریقه مشایخ معظم که تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است منحرف شوند... و فقه سنتى که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است محفوظ گردد و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. « (15) سرانجام حضرت امام در اسفند 1368 ضمن تأکید بر فقه سنتى و اجتهاد جواهرى، تبیین دقیق ترى از ملاکهای مرزبندى با گذشتگان ارائه میکند. وى توضیح میدهد که «مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. . . زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند». (16) بدین سان، حضرت امام با تکیه بر «نسبت احکام اجتهادى با زمان و مکان» مقدمات نظرى نفى هرگونه گذشته گرایى و تقلید و مرجعیت متقدمان را تدارک میکند. زمان و مکان موجب ظهور روابط ویژهای در سیاست و اجتماع و اقتصاد هر نظام حکومتى میشوند. بدین لحاظ که این گونه روابط حاکم بر زندگى خصایص منحصر به فرد و بعضاً قیاس ناپذیر دارند. از طرف دیگر نیز احکام اجتهادى مبتنى بر این روابط. . . میباشند، لاجرم باید به قیاس ناپذیرى ذاتى و غیرقابل تقلید و تعمیم بودن احکام اجتهادى حکم کرد. نتیجه این نگرش، ظهور عقلانیت جدید اسلامى است که بیش از آنکه گذشته گرا باشد، ناظر به مسائل و مصالح حال و آینده است. 5ـ ظهور مفهوم جدیدى از دولت اسلامىنکات پیش گفته شاید مهمترین خصایص تجدد اسلامى ـ شیعى، به مثابه گفتمان جدیدى است که توسط امام خمینى (ره) طرح و با جدیت تعقیب میشده است. نکات فوق، همچنین پایههای فکرى چنان مفهومى از دولت اسلامى را تشکیل میدهند که نه تنها از دیدگاه غرب دولتى کاملا جدید و ناشناخته است، بلکه از زاویه سنت اسلامى نیز مفهومى بى بدیل، خاص و قیاس ناپذیر مینماید. از این حیث، وقتى از حضرت امام پرسیده میشود که مفهوم «جمهورى اسلامى» را جهت توضیح بیشتر با دیگر دولتهای موجود در امروز و گذشته مقایسه کند، امام بیآنکه شباهتى را ذکر کند، تأکید میکند که «جمهورى اسلامى. . . در وقتى که عمل شود، دنیا خواهد فهمید که چیست». (17) بدین سان دولت جدید امام از یک سوى دولتى کاملا خاص و قیاس ناپذیر است و از سوى دیگر متکى بر تعریف جدیدى از هویت اسلامى است. در گفتمان «جمهورى اسلامى» معناى اجتماعى ـ سیاسى کلمات، کلام، اعمال و نهادهاى مورد نظر امام (ره) همه در رابطه با زمینهای کلى فهمیده میشوند که هر یک از آن اعمال و نهادها، جزئى از کلیت دولت جدید را تشکیل میدهند. هر بخشى از اندیشهها و توصیههای امام فقط در رابطه با گفتمان خاص «جمهورى اسلامى» قابل فهم است. بنابراین، ما فقط در صورتى قادر به فهم، تبیین و ارزیابى طرح سیاسى امام به مثابه یک امر یا جریان سیاسى هستیم که توان توصیف عمل و چنان گفتمان و نظریهای را که عمل سیاسى امام در درون آن رخ داده است، داشته باشیم.پى نوشت ها 1. در جست وجوى راه از کلام امام، امیرکبیر1363، دفتر هفدهم و بیستم, ص319. / 2. همان. / 3. همان، ص321. / 4. همان، ص327. / 5. صحیفه نور، ج 20, ص,194. / 6. ابونصر فارابى، آرأ اهل المدینه الفاضله، تحقیق على ابو ملحم (بیروت: دارالهلال، 1995) صص 118 ـ 126. / 7. همان، صص118 ـ 119. / 8. صحیفه نور، ج20, ص101. / 9. همان، ص194. / 10. همان، ص101. / 11. همان، ص14. / 12. همان، ج21, ص129. / 13. صحیفه نور, ج21, ص91. / 14. همان، ص92. / 15. همان، ص189. / 16. همان، ص98. / 17. در جست و جوى راه از کلام امام، ج 17، ص203.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]