واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۵
هیجان وجودت را پر میکند صداها پر انرژی میخوانند و به قلبت چنگ میزنند "نازنین مریم، وای نازنین مریم" اینجا همیشه صبح است برای مردان و زنانی که همیشه بیدارند و رویاهای خوب در سردارند؛ رویاهایی که شیرنیش هر لحظه بر لبانشان جوانه میزند. مردان و زنانی که ویلچر نقطه آغاز دوستیشان شده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، اتاق بزرگ انجمن حمایت از بیماران آسیب نخاعی اصفهان، را صدای آواز آدمهای پیر و جوانی که بر ویلچر نشستهاند و آواز " نازنین مریم" را یک صدا میخوانند، پر کرده؛ تشکهای ابری و توپهای بزرگ بدنسازی یک گوشه از اتاق جمع شده است. هر چه عقربههای ساعت جلو میرود، به تدریج بر تعداد ویلچرهای اتاق افزوده و فضای اتاق پر میشود از آواز و خنده و حرف و ویلچر. آنها که دیرتر میرسند از در جلویی اتاق وارد میشوند و کنار دست استاد تار زن قرار میگیرند. با رسیدن شعر به انتها صداها بلندتر میشود و همه فریاد میزنند" نازنین مریم وای نازنین مریم" اگر هوا برای برگزاری جشن مناسب باشد، پنجشنبه شبها بیماران آسیب نخاعی در انجمن حمایت از بیماران آسیب نخاعی اصفهان دور هم جمع میشوند و با موسیقی، آواز و نمایش یک شب به یادماندنی را با هم سپری میکنند. امیرحسین چوپانی یکی از اعضای انجمن که به این جشن آمده است، میگوید: انجمنهای مردمی خیلی بهتر از این میتوانند کار کنند. بین بچهها همدلی نیست، اگر همدلی بود کارهایی بسیار بهتر از آنچه که فکرش بشود، انجام میشد. او میخواهد بچههای معلول انتظاراتشان را بالا ببرند تا مسؤولان مجبور شوند فعالیت بیشتری برایشان انجام دهند. چوپانی میگوید: ما هیچوقت کمیتههای استعدادیابی که بتواند خوب عمل کند نداشتهایم. با همین بچهها در این سطح تواناییشان کارهای بسیاری میشود، انجام داد. قرار نیست جسم سالم باشد. گاهی مواقع عقل سالم از هزار جسم سالم بسیار بهتر عمل میکند. نوبت به قطعه بعدی میرسد. تار مینوازد و آدمهای حاضر در سالن هماهنگ با هم میخوانند: دوری بین من و تو، دوری باغ و تماشاست/ دوری بین من وتو، دوری ماهی و دریاست/ اما افسوس تو رو خواستن دیگه دیره دیگه دیره... چوپانی در دادگستری اصفهان کار میکند. او که کارشناس کامپیوتر است، باور دارد اگر از استعدادیابی به اشتغال زایی معلولان برسیم، 40 درصد از مشکلات این قشر برطرف خواهد شد. او میگوید: مشکلات بیماران آسیب نخاعی زیاد است. ما به وسایل مختلف، حمل و نقل، پرستار و بسیاری چیزهای دیگر نیاز داریم. متاسفانه در ایران اصلا در خصوص این مسائل کار نمیشود. اگر مشکلات کار معلولان برطرف میشد میتوانست گوشهای از مشکلات دیگر آنها را برطرف کند. چویانی میافزاید: تا زمانی که ما در عرصه وجود نداشته باشیم دیده نخواهیم شد و زمانی هم که دیده نشویم کسی به ما توجهی نخواهد کرد. وقتی ما به میدان وارد شدیم و خودمان را نشان دادیم میتوانیم انتظار داشته باشیم برای ما کار انجام دهند. یکی از افراد حاضر در سالن برای معلولان غزلی از غزلیات حافظ را میخواند. صدای گرم او، در کنار موسیقی تار، جمعیت حاضر در اتاق را مجبور به سکوت میکند. حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند/ محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند/ ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/ هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند... چوپانی از ذهنیتی که معلولان برای خود ایجاد کردهاند، شکایت دارد. او میگوید: خود ما پیشرو نیستیم. نظر نمیدهیم، انتقاد نمیکنیم، پیشنهاد نمیدهیم و متاسفانه همین موضوع باعث شده است، بسیاری از انجمنهای مردمی ضعیف عمل کنند. او درباره نگاه نادرست جامعه به افراد معلول میگوید: همیشه در اولین برخورد با معلول میگوییم " آخی". این کلمهای است که در میان همه رواج یافته است، در صورتی که نباید این اتفاق بیفتد. معلول مثل بقیه است. یک انسان معلول یک سری ناتواناییهایی دارد اما شاید تواناییهایش از خیلی از انسانهای سالم بیشتر و بهتر باشد. چوپانی ادامه میدهد: متاسفانه ما این تواناییها را نمیبینیم زیرا ظاهربین هستیم. ما معلولان را عادت دادهایم یا تنبل باشند، یا گوشه گیر و یا خودشان را کوچک ببینند. هیچ جایی هم نیست که برای معلول کاری انجام دهد. این عضو انجمن حمایت از بیماران آسیب نخاعی در مورد کم توجهی صداوسیما و شهرداری به معلولان میگوید: صدا وسیما وظیفه دارد بخشی از برنامههای خود را به معلولان اختصاص دهد، اما هیچوقت چنین اتفاق نیفتاده است. در بین تمام بنرهای سطح شهر یک بنر هم در رابطه با برقراری ارتباط با معلولان پیدا نمیشود. وی میافزاید: هیچکس نمیداند چگونه باید با معلول برخورد کرد. نمیداند چگونه باید معلول را حرکت داد و پایههای ویلچرش را بست. باید فرهنگ سازی شود. یک معلول باید جایگاه خود را در جامعهاش پیدا کند. معلولان به دلیل بیتوجهی شهرداری به آنها نمیتوانند، وارد پارک شوند. چوپانی میگوید: متاسفانه ورودی پارکها به گونهای طراحی شده است که معلول نمیتواند وارد پارک شود. متاسفانه از سرمایههای شهری به دلیل نبود فکر به خوبی استفاده نمیشود. باید کمیتهای در شهرداری تشکیل شود که این مسائل را برای معلولان برطرف کند. آخرین قطعه امشب را همه بلند و یکصدا میخوانند. کسی به اینکه صدایش ممکن است تا کجا برسد، فکر نمیکند. همه بلند میخوانند: بارو بارو بارونَه هی بارو بارو بارونَه هی/ دسِتِ بده دسِم، چش انتظارم هی... چوپانی از انجمنهایی که برای بیماران جسمی-حرکتی فعالیت میکنند میخواهد، همدل تر از گذشته با هم کار کنند، زیرا بسیاری از مسائل و مشکلات آنها مشترک است. او میگوید: زمانی که انجمنها با هم هستند مشکلها نمود بیشتری پیدا میکند. مشکلاتی مثل مشکل مسکن، کار و هزینههای درمان بین تمامی انجمنهای فعال در زمینه بیماران جسمی-حرکتی مشترک است. البته کمیته هماهنگ کننده انجمنهای مردمی وجود دارد اما به اندازه کافی فعالیت نمیکند. او معتقد است اگر این کمیتهها به اندازه خودشان فعالیت کنند و آمارهای لازم را استخراج کرده و به سمع و نظر مسؤلان برسانند، میتوان بر روی مسائل برنامهریزی کرد. چوپانی میگوید: متاسفانه هماهنگی میان کمیتهها نیست و فعالیت در آنها بسیار کم است. اگر آمار دقیقی از معلولان و مسائل که آنها دست به گریبانش هستند و همچنین آماری از سطح زندگی خانوادههای آنها، درآمدها و مشکلاتشان وجود داشته باشد، مسؤلان نمیتوانند بیتفاوت باقی بمانند. به گزارش ایسنا، انجمن حمایت از بیماران آسیب نخاعی اصفهان در سال 1385 آغاز به کار کرد و در حال حاضر 400 عضو دارد. این انجمن که در زمینه گردشگری، درمان، زخم بستر و تقویت روحیه بیماران آسیب نخاعی اصفهان فعالیت میکند، تنها به همت خیرین قادر به ادامه فعالیت است. گزارش از بهراد باقری، خبرنگار ایسنای منطقه اصفهان انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]