واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دياري با هزاران شهيد در خاك خفته
يادمان شلمچه از جمله پربازديدترين و در عين حال پرشور و حالترين يادمانهاي عملياتي دفاعمقدس براي كاروانهاي راهياننور است ...
با استشمام بوي بهار در اسفند ماه همه ساله اردوهاي راهياننور حركت خود را به سوي مناطق عملياتي دفاعمقدس آغاز ميكنند تا زمينهساز آشنايي نسلهاي سوم و چهارم پس از جنگ با حماسهآفرينان اين دوران را فراهم آورند. امسال نيز تقريباً از نيمه دوم اسفند همانند سالهاي پيشين مخاطبان اردوهاي راهياننور كولهبار خود را براي بازديد از مناطق عملياتي بستهاند كه همنوا با اين سيل عظيم مردمي برآن شديم تا هر روز و در همين ستون، يكي از يادمانهاي مورد بازديد راهياننور را معرفي كنيم. يادمان شلمچه از جمله پربازديدترين و در عين حال پرشور و حالترين يادمانهاي عملياتي دفاعمقدس براي كاروانهاي راهياننور است كه خاك تفتيده آن با خون و جسم شهدا درآميخته و حالتي ملكوتي به اين منطقه مرزي بخشيده است. شلمچه يادماني براي شهداي كربلاي4 و 5 و همچنين رمضان است كه تاريخي از حماسه و ايثار و شهادت در خود نهفته دارد. محدوده جغرافيايي منطقه مرزي شلمچه در غرب خرمشهر و نزديكترين منطقه مرزي به بصره است. شلمچه از شمال به حسينيه، از جنوب به اروندرود، از شرق به خرمشهر و از غرب به خط مرزي ايران و عراق محدود ميشود. منطقهاي در آن سوي مرز در خاك عراق نيز با نام شلمچه وجود دارد. منطقه مرزي شلمچه، در تاريخ ۳۱ شهريورماه ۱۳۵۹ يكي از محورهاي حمله نيروهاي عراق به خرمشهر بود. با وجود اينكه خرمشهر در پي عمليات الي بيتالمقدس توسط رزمندگان آزاد شد ولي بخشهايي از شلمچه همچنان در تصرف ارتش بعث باقي ماند تا اينكه به دنبال عمليات كربلاي ۵، مواضع دشمنان در اين منطقه مرزي توسط نيروهاي رزمنده اسلام در هم شكست و شلمچه آزاد شد. شلمچه و كربلاي5 عمليات كربلاي 4 تمام شده بود و هنوز خاطره شهادت بسياري از بچهها از اذهان نرفته بود كه بايد رزمندگان و مردم شهد شيرين پيروزي را ميچشيدند. يكي از فرماندهان عمليات كربلاي 5 ميگويد: تمام جوانب را بررسي كرديم. شناسايي منطقه كار راحتي نبود. محور «شلمچه» از همه محورها مهمتر بود. شلمچه دروازه بصره بود. از اين نقطه ميتوانستند به دشمن نفوذ كنند. دشمن محكمترين مواضع و موانع را برپا كرده بود. بررسي منطقه وقت ميبرد. دشمن در منطقه آب رها كرده بود. خط اولش، دژ محكمي بود با سنگرهاي بتوني. پشت آن تانكها مستقر بودند و به خوبي بر منطقه اشراف داشتند. خط دوم و سوم كه كانال بود، خط چهارمش هم پشت نهر دوعيجي بود. خط پنجم هم قرارگاه تاكتيكي دشمن و مركز توپخانه بود و تازه اين، همه ماجرا نبود. 19 دي ماه ۱۳۶۵. ساعت يك و نيم شب. دشمن اينطور استدلال كرده بود كه فعلاً ايران بعد از عمليات ناموفق كربلاي چهار، قادر به انجام عمليات جديدي نيست. نيروهاي عراقي كمكم به سمت فاو رفته بودند تا در بازپسگيري آنجا حضور داشته باشند. اينجا بود كه رزمندهها زمان را به دست گرفتند. حمله نيمهشب بسيجيها در شرق بصره، دشمن را گيج كرده بود. دشمن غافلگير شده بود. رمز مقدس «يا زهرا (س)» داشت كار خودش را ميكرد. شكستهاي متعدد، دشمن را به اين نتيجه رسانده بود كه به جاي حالت تهاجمي، حالت تدافعي بگيرد. به همين دليل، دست به كار شد و در شلمچه، موانع وسيعي به شكل «ن» ساخت كه دهانه باز آنها به عرض 300 متر به طرف ايران قرار داشت. ارتفاع اين موانع، به هفت متر ميرسيد. ساخت اين نونيها كار را براي ما دشوار ساخته بود. تسلطي كه عراق از اطراف اين گودال به رزمندههاي ايراني داشت، امكان هر تحركي را از آنها ميگرفت و براي فتح هر يك از اين موانع، رزمندگان زيادي شهيد شدند. اما بالاخره ايمان و اراده رزمندگان از سد تمامي موانع گذشت. خيليها زير رگبار گلوله فقط هدف را ميديدند و بهانهاي براي برگشتن نميآوردند. در شلمچه مهم اين بود كه رزمندگان سرعت عمل را به دست بگيرند و با تسلط بر اين منطقه توانستند برتري خود در جنگ را ثابت كنند. براي بسياري از زائران، شلمچه با غروبش معنا پيدا ميكند و افراد زيادي نذر ميكنند كه هنگام غروب به شلمچه برسند. نجواي غروب شلمچه با بقيه ساعات روز تفاوت بسياري دارد.
نویسنده : آرمان شريف
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 20 اسفند 1392 - 09:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]