واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - اعراب آموختند که ایستادن در برابر آمریکا بیش از نشستن دوشادوش رهبران این کشور به کارشان می آید زیاد اصالی: خیزش های عمومی در جهان عرب بازنگری در سیاست خارجی تمامی کشورها در قبال منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را واجب کرد. در میان این کشورها بیشترین انگشت اتهام و یا تغییر به سمت ایالات متحده نشانه رفته است. برخی از واشنگتن انتظار دارند که در خیزش های جاری در منطقه از دموکراسی ، حقوق بشر، آزادی بیان و انتخابات قاعده مند و آزاد حمایت کند. مابقی مطالبات هم به حمایت کاخ سفید از جریان های آزادی خواهی و دموکراسی طلبی در خاورمیانه محدود می شود. کاخ سفید نشین ها باید حق این مردمان را برای آزادی بیان و حق انتخاب حاکمان به رسمیت بشناسند. جای اندک تعجبی نخواهد بود اگر تمامی این مطالبه ها در قالب بسته ای به عنوان طرحی برای حل و فصل مناقشه صلح میان اعراب و فلسطین مهیا شده و در اختیار امریکا و اسرائیل قرار گیرد. طرحی که شاید این بار منجر به تشکیل کشور مستقل فلسطین شود . انچه این روزها در منطقه رخ داد در حقیقت نشان دهنده کاهش نفوذ ایالات متحده بر حوادث جاری در منطقه است. همزمان با حوادث جاری در خاورمیانه ، بحث ارجاع پرونده شهرک سازی های اسرائیل به شورای امنیت هم مطرح شد. طرحی که نشان داد باراک اوباما در جامه چهل و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحده توانایی مجاب کردن محمود عباس رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین را بیش از این در چنته ندارد. باراک می توانست به هزار و یک دلیل منطقی و غیرمنطقی ابومازن را درست مانند همیشه منصرف کند اما یا نخواست و یا نتوانست. اکنون اعراب به این نتیجه رسیده اند که در مقابل امریکا ایستادن برای آنها سودمند تر و موفقیت آمیزتر از کنار واشنگتن نشستن است. اکنون رهبران جهان اسلام به این باور رسیده اند که می توانند از کاخ سفید فاصله گرفته و محبوب باشند . نمی توانیم دلیل این کشف جدید اعراب را مناقشه میان فلسطین و اسرائیل دانست بلکه در نگاهی عمیق تر به این نتیجه می رسیم که فاکتورهای دیگری در میان است . یک وجه مشترک در میان شعارها و مطالبه های معترضان در تونس، مصر، یمن ، بحرین و امروزه روز لیبی وجود دارد. وجهی که نه ایدئولوژی است نه مذهب. نه انتقاد از سیاست خارجی است و نه حتی اوضاع نابسامان اقتصادی. در حقیقت اصلی ترین مطالبه آنها پایان دادن به حکومت حاکمان ضعیف و بی اراده است. معترضان به دنبال پایان دادن به سرکوب مدنی و فساد اقتصادی هستند که در خانواده های سلطنتی از پدر تا فرزندان ریشه دوانده است . داستان سرکوب و محرومیت سیاسی روایت امروز و دیروز نیست. چند دهه است که شهروندان عادی شان سیاسی و مدنی خود را بر باد رفته دیده اند و البته همزمان دیکتاتورها و حلقه کوچک دورتادور آنها هم در کلام و هم در کردار دست بالا را در اختیار داشته اند. میزان فساد اداری رایج در این کشورها از دخالت در معامله های کلان اقتصادی بود تا حذف مالکیت های خصوصی عامه مردم. در این فضا بود که معترضان برای حق طلبی راهی نیافتند جز قربانی کردن خود در راه هدفی بزرگ تر. این رهبران، همسران آنها و فرزندانشان کشور را تبدیل به مایملک خود برای امروز و فردا کردند. انچه امروز در جهان عرب می بینیم نه انقلاب تویتر بود و نه جوش و خروش فیس بوک. این خیزش ها در حقیقت قیام مردم بود علیه حاکمانی که عدالت نمی شناسند و با خودبزرگ بینی و خود مصون کردن از قانون ، مردمان خود را به بدترین شکل سرکوب می کنند. شاید بتوان ادعا کرد که رسانه ها و فضاهای سایبر تا حدی وقوع این انقلاب را تسهیل کرد اما نمی توان این ابزار را جرقه اغاز این خیزش های عمومی دانست. این بی عدالتی و توهین به شان شهروندی بود که کار دست دیکتاتورهای امروز تاریخ داد و خواهد داد. ایالات متحده و غرب به بهای ثبات ظاهری در منطقه ، اگر نگوییم با این دیکتاتورها همکاری داشتند که داشتند باید اذعان کنیم که آنها را تحمل کردند. دیکتاتورها و قدت گرایی مطلقه آنها با سکوت غرب و واشنگتن روبه رو بودند. اکنون نسل جدید در جهان عرب سخن می گوید. این جوانان شان خود را حفظ کرده و با راهپیمایی در کمال آرامش خون خود را هم برای آزادی و کشور فدا می کنند. انها ثبات سیاسی در آینده را مطالبه می کنند و تحقق دموکراسی را می خواهند که حاضرند هزینه آن را هم پرداخت کنند. آنها از رهبران خود مسئولیت پذیری را می خواهند و دست به دست چرخیدن قدرت را. ما در آمریکا باید به سخنان آنها گوش دهیم و به جای سنگ اندازی در مسیر به آنها کمک هم بکنیم. اما وعده کمک به این جوانان از سوی کاخ سفید چندان جدی نبود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که کلام را با کردار سیاسی توامان کنیم. مردم این کشورها به خیابان ریخته اند تا آزادی را فریاد کنند. آمریکا و غربی که داعیه دار مبارزه با ترور و تروریسم هستند باید دیکتاتورهایی که مردمان خود را هم می کشند در لیست تروریست ها قرار دهند. برخورد دوگانه با واژه تروریست عادلانه نیست . غربی ها به جای بهشت و حاشیه امن ساختن برای این دیکتاتورها تنها به دلیل تامین مالی و دیپلماتیک در منطقه نباید چشم بر حقیقت جاری ببندند. باید به این پیچیدگی سیاسی پایان داد. منابع جهانی غرب در منطقه در حال حاضر به واسطه چشم بستن بر فساد دولتمردان مورد حمایت واشنگتن چوب حراج خورده است. این فساد تمامی جوامع بشری در خاورمیانه و نه تنها افراد حقیقی را به سمت رادیکالیسم پیش خواهد برد . اکنون زمان ان فرا رسیده است که سیستم قضایی و حقوقی در ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی از حق افراد در خاورمیانه و جهان اسلام در برابر فساد مالی دیکتاتورها حمایت کند. دیکتاتورها مردمان خود را قتل عام کرده و سپس غرب را تهدید به تلافی اقتصادی و به راه افتادن موج مهاجران فراری به سمت خود می کنند تا در قدرت باقی بمانند. این ابزار باید از این خودکامگان گرفته شود . برداشته شدن حسنی مبارک از راس هرم قدرت در مصر و زین العابدین بن علی در تونس گام هایی در مسیر صحیح بود. زمان ان فرا رسیده است که یکی به آمریکایی ها بگوید: شما نه پلیس بین الملل هستید و نه محافظ شخصی دیکتاتورها. دیلی استار 4 مارس / ترجمه : سارا معصومی 48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]