واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عليه دولت يا در سايه دولت
سخنراني رضويفقيه در همدان از جهت ساختارشكني و قبحزدايي، كمتر از سخنراني سال 1381 هاشم آغاجري در خانه معلم اين شهر نبود. نكته قابل توجه اين است كه در هشت ساله گذشته اينگونه سخناني را در كشور شاهد نبوديم. حال سؤال اين است كه آنچه امروز ميگذرد حسن است يا آنچه ديروز در جريان بود؟ پس از پررنگ شدن محتواي سخنراني رضويفقيه در رسانهها، شكويراد از اعضاي حزب منحله مشاركت اعلام كرد: رضويفقيه بهانه است، به دنبال زدن دولت هستند. همين سخنان عيناً توسط مشاركتيها پس از سخنراني آغاجري در سال 1381 نيز اعلام شد و خاتمي وي را دانشمند و انديشمند معرفي كرد. اكنون جامعه با دو پرسش مواجه است: 1 - آيا اين سخنراني (و امثال احتمالي آن در آينده) در سايه دولت جديد انجام ميشود؟ 2 - آيا مواجهه با اين سخنراني توسط نيروهاي انقلاب، جريان مذهبي كشور، قوه قضائيه و مراجع تقليد در راستاي هجمه به دولت ميباشد؟ قبل از پرداختن به پاسخ بايد به اين نكته توجه كرد كه رضويفقيه شخصاً محتواي سخنرانياش را روي صفحه فيسبوك خود قرار داد تا حساسيتسنجي انجام شود، بنابراين نميتوان اصل سخنراني را يك لغزش زباني يا عصبانيت تصادفي دانست كه اگر اين بود مشاركتيها و شخص ايشان تمام تلاش خود را به كار ميگرفتند تا از انتشار آن جلوگيري نمايند، بنابراين رساندن آن محتوا به متن جامعه و رسانهها يك امر تعمدي و آگاهانه است كه هرگونه سادهانگاري و سهلانديشي نسبت به اين مسئله را منتفي مينمايد اما در پاسخ به ادعاي شكوريراد بايد گفت، فرض نماييد اين سخنان در زمان دولت احمدينژاد انجام ميشد، آيا مذهبيون، برخي مراجع و قوه قضائيه از كنار آن ميگذشتند؟ و آيا اگر برخوردي با آن ميشد، هدف زدن دولت احمدينژاد قلمداد ميشد؟ بنابراين بايد سخنراني رضويفقيه را در راستاي هدف ديگري ارزيابي نمود و آن اينكه واكنش نيروهاي مذهبي، برخي مجلسيها و علما را در قالب «تندروي در مقابل دولت» قلمداد كنند و از اين نمد براي انتخابات آتي كلاهي بدوزند و دوگانه اعتدال- تندرو را تقويت نمايند اما غافل از اينكه، اين كار اولين ضربه را به دولت زد و مدعاي اعتدالگرايي دولتيان را با خدشه جدي مواجه كرد، چرا كه هيچكس آن سخنان را معتدل، منطقي و از خاستگاه اعتدال ارزيابي نمينمايد؛ يا آن را در راستاي اعتدالزدايي از دولت ارزيابي مينمايند يا سوءاستفاده از فضاي دولت جديد قلمداد ميشود. اين سخنراني و حمايتهاي بعدي از آن نشان داد مثل تجديدنظرطلبان مثل گدايي است كه ترك عادت موجب مرضش ميشود بنابراين سخنراني رضويفقيه را بايد در كنار اقدام روزنامه بهار و موضع اخير روزنامه آسمان ارزيابي كرد كه اثبات شد تجديدنظرطلبي به امري ذاتي براي اين جماعت تبديل شده و تحولات زماني و اجتماعي نيز به اصلاح آن كمكي نخواهد كرد. دكتر روحاني بايد بداند، اين جماعت واكنش به تركتازيهاي خود را به پاي مقابله با دولت وي خواهد نوشت و آنچه شكوريراد امروز ميگويد به صورت يك قاعده قطعي درخواهد آمد، در آن صورت نه تنها دولت، دولت اعتدال نخواهد بود كه بايد سازماني براي توجيه و كيسهكشي ايجاد نمايد. واقعيتي كه تجديدنظرطلبان از درك آن عاجز هستند اين است كه هر صداي منتقدي را به جريان مقابل ارجاع ميدهند. دكتر روحاني ميداند اعتراض مراجع، بزرگان حوزه و... در قالب دستهبنديهاي سياسي نميگنجد. از شكوريراد و ديگر تجديدنظرطلبان بايد پرسيد، استاندار همدان كه اولين معترض اين داستان بود نيز جهت مقابله با دولت دست به كار شده است؟ شكوريراد 16 آذر نيز به نكتهاي اشاره كرد كه آن روز در رسانهها مغفول ماند. وي موسوي را به حضرت يوسف تشبيه كرد كه اكنون گرفتار شده اما فراموش كرد يوسف را برادرانش به چاه انداختند. يقيناً برادران موسوي نميتوانند غير از همراهان وي در انتخابات باشند و رضوي فقيه هم يكي ديگر از آن همراهان است. براي نيروهاي انقلاب فرقي نميكند چه كسي از اصول و ارزشها عدول ميكند؛ رضويفقيه، آغاجري، مشايي، احمدينژاد، جوانفكر و... تفاوتي نميكند. آنچه حزبالله را به خروش ميآورد، محتوا و رفتار است نه اشخاص. اگر اين قاعده به باور تجديدنظرطلبان برسد، ميتوانند واقعيتر به قضاوت و تحليل بنشينند. حزب به اين باور و يقين رسيده است كه ولايت فقيه اكنون به معضلي براي تجديدنظرطلبان تبديل شده چرا كه هم مانع ترك تازي و دينستيزي آنان است و هم مانع از پرستيژسازي آنان در مقابل غرب ميشود، (روح حاكم بر سخنان رضويفقيه اين مطلب را به وضوح ثابت ميكند) اگر غير از اين بود به جاي توجيه و حمايت از رضوي فقيه، حداقل به ابراز برائت روي ميآوردند. اين عدمجسارت همان مشكلي است كه موسوي و كروبي را نيز در نسبت با ساختارشكنان روز قدس و عاشوراي 1388 گرفتار كرد و حاضر نشدند از آنان ابراز برائت كنند و هنوز جريان اصلاحات مشغول پرداخت آن هزينه است. سخنراني رضويفقيه و 40 مورد قبحشكني وي در آن سخنراني ضرر ديگري هم براي تجديدنظرطلبان داشت. اين جماعت با بيانيه و رفتاري كه در قبال مراسم 22 بهمن انجام دادند، درصدد بودند به جاي عذرخواهي از فتنه 1388، راهبرد اعتمادسازي را در پيش گيرند اما اين سخنراني و حمايتها از آن يا سكوت نسبت به محتواي آن، كنتور تجديدنظرطلبان را مجدداً صفر نمود. حال يا بايد از وي ابراز برائت يا عذرخواهي نمايند يا با حربه و تاكتيك ديگري به سوي اعتمادسازي قدم بردارند زيرا چشماندازي از نبود حاكميت ديني در افق آينده نميبينند.
نویسنده : عبدالله گنجي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 17 اسفند 1392 - 21:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]