واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:

آرزوهایی که حرام شدند وبلاگ > مؤذن جامی، محمدهادی - امان از آرزوهای بزرگ ، آرزوهای دور و دراز که عمر کوتاه انسان برباد می دهند.... یکی از دوچیزی که مولایمان علی علیه السلام برای ما از آن می ترسید: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَطُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ (خطبه 42 نهج البلاغه : اى مردم ، آنچه بیش از هر چیز دیگر مى ترسم که بدان گرفتار آیید، دو چیز است:پیروى از هوا و هوس و آرزوهاى دراز ، پیروى هوا و هوس از حق منحرف مى کند و آرزوهاى دراز ، آخرت را از یاد مى برد) و فرق بزرگ بین رجاء(امید) و امل(آرزو) ،این است در رجاء چیزی طلب ،و در خوف ازآن هرب مطرح است و هر دو نوعی تحرک وتلاش می طلبد اما در طول امل عدم آمادگی برای آخرت دیده می شود یعنی صرف آرزو پردازی و بی تحرکی .....
"رجاء" در لغت به معنای گمان به وقوع چیزی است که موجب خوشحالی باشد که در فارسی از آن به امید، تعبیر می گردد. "أمل" گمان داشتن به وقوع چیزی است که حصول آن بعید است، امّا "طمع" گمان داشتن به وقوع چیزی است که حصول آن بعید نیست، و رجاء، حالتی بین أمَل و طمع می باشد(مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360 ش، ج4، ص 79) فرق بین رجا (امید) و امل (آرزو) این است که رجا اصالت دارد به خلاف آرزو. اگر کسی زراعت کند و بکارد و آبیاری کند تلاش کند و بگوید که امید دارم که محصول بدهد امیدش معقول و درست است ، اما کسی که زمین را شخم نزده و دانه نپاشیده و انتظار محصول می برد "آرزو" پرداز است...

*********************************************** آرزوهایی که حرام شدند(اینجا) جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا... به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یه آرزوی دیگر تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به... ۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن جست و خیز کردن و آواز خواندن و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر بیشتر و بیشتر در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند عشق می ورزیدند و محبت میکردند لستر وسط آرزوهایش نشست آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا و نشست به شمردنشان تا ....... پیر شد و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند آرزوهایش را شمردند حتی یکی از آنها هم گم نشده بود همشان نو بودند و برق میزدند بفرمائید چند تا بردارید به یاد لستر هم باشید که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد !!! گاه آنچه امروز داریم و از آن لذت نمی بریم آرزوهای دیروزمان هستند!

شنبه 17 اسفند 1392 - 06:17:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]