تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعايى كه با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827963061




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شعر رزمنده‌ لشکر خوبان برای شهادت حمید باکری


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
شعر رزمنده‌ لشکر خوبان برای شهادت حمید باکری
برادرم عسگر به مناسبت شهادت حمید باکری، شعری سروده بود که آن را در حضور همه خواند. در حالی که چشم‌هایش پر از اشک و صدایش پر از بغض و غم بود، همه را به گریه انداخت.

خبرگزاری فارس: شعر رزمنده‌ لشکر خوبان برای شهادت حمید باکری


به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس، عملیات «خیبر» نخستین عملیات آبی - خاکی دفاع مقدس است که به مدت 19 روز از سوم اسفند ماه 1362 در طلائیه و جزایر مجنون به اجرا درآمد. آزاده دفاع مقدس «عادل خانی» از جمله رزمندگان عمل کننده لشکر 31 عاشورا در «خیبر» بود که روایت وی از شهادت «حمید باکری» در ادامه می‌آید:                                                                *** دوستان زیادی را در عملیات «خیبر» از دست دادیم. حمید باکری برادر مهدی باکری، معاون عملیاتی لشکر 31 عاشورا نیز در این عملیات و در جزیره مجنون شهید شد. یکی از همرزمان اردبیلی‌مان به اسم نعمتی هم در این عملیات شهید شد. نعمتی تخریبچی بود و ما با هم در گردان قاسم بودیم. بعد از عملیات، به مناسبت شهادت حمید باکری و دیگر شهدای این عملیات در مسجد لشکر، مراسم گرامی‌داشتی برگزار شد که مرحوم آیت‌الله، مروج، امام جمعه اردبیل و مهدی باکری نیز در این مراسم حضور داشتند. حزن و اندوه از سر و روی رزمنده‌ها می‌بارید. گریه و آه و ناله جوّ غم‌باری درست کرده بود. بیشتر دوستان و هم‌رزمان شهید شده بودند. جای خالی تک‌تک‌شان احساس می‌شد و تعداد اندکی از دوستان هم که زنده مانده بودند شیمیایی یا مجروح بودند. هیچ کس حال و روز خوشی نداشت. آیت‌الله مروج و مهدی باکری هم بسیار محزون و گرفته بودند. برادرم عسگر به مناسبت شهادت حمید باکری، شعری سروده بود که آن را در حضور همه خواند. در حالی که چشم‌هایش پر از اشک و صدایش پر از بغض و غم بود، همه را به گریه انداخت. طوری که هیچ‌کس نمی‌توانست دیگری را دلداری دهد. آن روز عسگر جلو رفت و شروع به خواندن شعر کرد: نه حمیدم، نه حمیدم، نه حمیدم.... نه حمید نه عزیزم، نه برادر، نه دلاور .... نه رشید من که باور نکنم که تو در رجعت سرخی تو وجودی، تو هنوز هم، بر مایی تو سرودی به دلم شوق و صفایی تو چو نوری، مشکلم را تو گشایی رفته‌ای شاید اگر، باز می‌آیی نه برادر؟ نه دلاور؟ تو وجودی، تو هنوز هم، بر مایی تو در این جبهه خیبر سرزنی بر همه سنگر کفر را با دم خنجر می‌بری سر، همچون حیدر ای دلاور، ای برادر، قلب رهبر ای خطر بر قلب دشمن گوش آیت، هر زمان از هر کران ای جاودان از جنوب، از غرب از مرزهای خون‌نشان مرزهای پاسداران، قهرمانان، جان‌نثاران صوت‌های گام‌هایت داد و فریاد رسایت نه حمیدم، نه عزیزم من که باور نکنم که تو در رجعت سرخی نه برادر تو وجودی نه دلاور تو سروری تو هنوز هم، برمایی هان اکنون ببینیم ضرب شست آن چنانت بر زبون خصمان اسلام یاد خندق، یاد خیبر، یاد حیدر می‌کنم دستت آن شمشیر و قلخانی (سپر) که اکبر بسته بود ببینم اکنون می‌درخشد در کنار شط خونین فرات، همچون برق و همچو رعد یاد یاران رسول‌الله ادهر می‌کنم یاد مولایم حسین و یاد عباس دلاور می‌کنم نه عزیزم، نه حمیدم، نه رفیقم تو مرا قوت قلبی نه مجاهد، نه دلاور، نه برادر تو مرا عشق و صفایی من که باور نکنم که تو در رجعت سرخی نه برادر تو وجودی تو هنوز هم، برمایی به همه بازماندگان آن عملیات مرخصی دادند از برادرم عسگر خداحافظی کرده و همراه دیگر دوستان به شهرستان دزفول رفتم. شب را در پایگاه شکاری دزفول گذرانده و فردای آن روز با یک هواپیمای باری، 130- c عازم تبریز شدیم. آیت‌الله ملکوتی امام جمعه وقت تبریز به پیشواز ما آمده و استقبال گرمی از ما به عمل آورد؛ در این دیدار آیت‌الله ملکوتی یک جلد قرآن نفیس با مهر و امضای خودشان به ما هدیه داده و سخنرانی کردند و بعد با اتوبوس به اردبیل برگشتیم. بعد از برگشتن، مدت‌ها سرم درد می‌کرد. سرفه‌ها و سردردهای شدیدی داشتم. قصد داشتم بعد از مرخصی دوباره به جبهه برگردم ولی خانواده‌ام مخالفت کردند و گفتند: «حالت خوب نیست ؛ تو باید استراحت کنی.» پدرم هم دست تنها بود. برای همین در خانه ماندم و به او کمک کردم. پاسداشت سی سالگی «عملیات خیبر» در خبرگزاری فارس/16 انتهای پیام/م

92/12/13 - 09:43





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن