واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اشتباهات قرن بيستمي انگليس روي ميز آمريكا
در آغازين دهه هاي قرن بيست و يكم بار ديگر «تمايل تغيير ساختار» بروز كرده است. اين بار به جاي كشورهاي غربي، اين كشورهاي شرقي و ميانه هستند كه تمايل دارند، رويكردهاي كلان بين المللي را تغيير دهند.
جوان آنلاين: سال هاي آغازين قرن بيست و يكم به گونه هايي نشان از تغييرات پايان قرن نوزدهم و دهه هاي آغازين قرن بيستم را دارد. زماني كه آلمان به ابتكار بيسمارك و همچنين ديگر كشورهاي اروپا با شتابي كمتر خواهان ورود به عرصه قدرت بودند اما با واكنش منفي انگليس همراه شدند. ساختار حاكم بر نظام بين الملل در قرن هاي هيجدهم و نوزدهم بر مبناي «توازن قوا» و قدرت متوازن كننده انگليس بود. اما با ورود به قرن بيستم قدرت هايي ديگري سربرآوردند كه مايل به بازي گري و سهيم شدن در عرصه بين المللي بودند. آلمان پس از سال 1871 مهمترين نمود آن بود و انگليس بزرگ ترين مخالف. مجموع اين كنش ها و واكنش ها به همراه تنازع قدرتي كه فرانسه، روسيه و ديگر كشورهاي منطقه اي و بين المللي با شدتي كمتر ايجاد كرده بودند، ساختار بين الملل را تكان داد. نوع قدرت يابي و بازيگري اين كشورها حكايت از آن داشت كه تمايل براي تغيير ساختار نظام بين الملل افزايش پيدا كرده اما پافشاري انگليس براي حفظ ساختار توازن قدرت، جهان را به سمت جنگ هاي جهاني اول و دوم و افول قدرت انگليس پيش برد. در حال حاضر و در آغازين دهه هاي قرن بيست و يكم بار ديگر «تمايل تغيير ساختار» بروز كرده است. اين بار به جاي كشورهاي غربي، اين كشورهاي شرقي و ميانه هستند كه تمايل دارند، رويكردهاي كلان بين المللي را تغيير دهند. چين و روسيه در سطح بين المللي از مهمترين آنها هستند كه با بازيگران منطقه اي در مناطق مختلف جغرافيايي هماوا شده اند. در حالي كه آمريكا خواهان حفظ موقعيت موجود و جلوگيري از تغييرات بنيادي است. بنابراين به شيوه هاي گوناگون در مناطق مختلف در حال آشوب سازي هاي بين المللي است تا رقباي خود را تضعيف كند. در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 انگليس به شدت مخالف گسترش قدرت آلمان و بهره گيري از «مستعمرات» بود كه در آن زمان نماد و نمود قدرت و توسعه بود. در حال حاضر گسترش قدرت، تاثيرگذاري بين المللي، ايجاد ائتلاف ها و اتحادهاي جديد و ... جايگزين تصاحب مستعمرات شده است. كاري كه چين به لحاظ اقتصادي و سياسي و روسيه به لحاظ سياسي و امنيتي به دنبال آن هستند. اما همچون دوره گذشته اين بار آمريكا براي از دست ندادن قدرت هژمون خود با اين روند به مقابله مي پردازد. اتفاقات خاورميانه و همچنين آنچه كه امروز در اوكراين مشاهده مي شود از نشانه هاي آشوب آفريني آمريكا براي تحت تاثير قرار دادن و تضعيف بازي روسيه اي است كه خواهان بازگشت به قدرت بين المللي است. آمريكا براي چين نيز برنامه هايي همچون اختلافات مرزي و محاصره نظامي دارد و براي هر دو كشور نقشه هاي تجزيه طلبانه را دنبال مي كند. همان برنامه اي كه چين از آن به عنوان «سرطان»ي ياد مي كند كه بايد جلوي آن را گرفت. در كنار اين دو كشور قدرت هاي منطقه اي ديگري در مناطق مختلف جغرافياي جهان حضور دارند كه انديشه هاي كاملا ضد هژمون دارند. اين در حالي است كه آمريكا با شناسايي لايه هاي آشوب ساز اين كشورها به دنبال تضعيف آنها و حفظ قدرت خود است. اين اصرار آمريكا كه برآمده از همان اشتباهات انگليسي در قرن 19 و 20 است، فضاي بين الملل را به سمت «امنيتي» شدن پيش مي برد كه چشم انداز تاريكي دارد. اصرار انگليس براي برنيامدن قدرت هاي نوظهور حتي با جنگ هاي اول و دوم جهاني به نتيجه نرسيد. در حال حاضر نيز اصرار و آشوب سازي هاي آمريكا، دست و پا زدن هاي كم فايده اي است كه تنها هزينه هاي مردم را در كره زمين افزايش مي دهد كه اكنون تنها بخش هايي از آن را مردم سوريه و تا حدودي مردم اوكراين مي پردازند. با اين چشم انداز مي توان انتظار داشت كه آمريكا آشوب هاي بين المللي را به ديگر كشورها از جمله خارج نزديك روسيه و همچنين حاشيه هاي امنيتي و مرزي چين بكشاند ...
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: 10 اسفند 1392 - 09:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]