واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
روزنامه خندان نمایندگی مجلس به صورت «اتوپایلوت» طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند میزنند و آنها که روزنامه میخوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کیهان: زرد نارنجی (گفت و شنود) گفت: یک روزنامه زنجیره ای از اینکه نارنجی های تحت حمایت آمریکا در اوکراین به قدرت بازگشته اند بدجوری ذوق زده شده است!
گفتم: چرا؟! حالا خوبه که دارند می بینند اولین نتیجه روی کار آمدن طرفداران آمریکا در اوکراین، تجزیه کشورشان است! گفت: زنجیره ای ها که این حرفها سرشون نمیشه، این روزنامه زنجیره ای از شدت ذوق زدگی لوگوی روزنامه اش را به رنگ نارنجی درآورده!
گفتم: عشق آمریکا بعضی از این زنجیره ای ها را به چه روزی انداخته؟! گفت: برای آنها جنایات آمریکایی ها علیه مردم کشورشان اهمیتی نداره! از نظر آنها همه چیز آمریکا جزو بهترین هاست!
گفتم: از یک عاشق سینه چاک آمریکا پرسیدند؛ چرا بعضی از ماشین ها توی آمریکا سقف ندارند؟ گفت؛ خب! برای اینکه کفترهای آمریکایی خیلی با شعورند! و همه جا فضله نمی اندازند! قدس: مش غضنفر و آتش سوزی امروز که با عیالُم رفتِم به فوروشگایِ سَرِ میلانِما تا ای سِبدِ کالامایِ بیگیرِم، ... هَموجور که یَک عالَم از مردم تو صفِ ای سِبد لوکّه رِفته بودَنُ یَک عالَمِ دِگه یَم تو فوروشگایِ تارتُ پارت بودَنُ بِرِیِ خودِشا خِرید مِکِردَن، ناسَن یَک دودِ سیایی از یَکوَرِ فوروشگا به هوا رَفتُ بعدَم یَکچَننِفَر داد زدن که فوروشگا آتیش گیریفته. باقیه مردمَم تا ایره شُنُفتَن به جُل جُل افتادَنُ بعدَم ناسَن هَمّه جِغ کیشیدنُ کِلّه کِردن سمتِ یَکدِنه دَرِ خوروجیِ فوروشگایِ. هَموجور اَزیوَرِ فوروشگا آتیش میِمَدُ اَزووَرَم مردم مِزدَن بیرون. خُلِصه بعدِ ایکه مویُ عیالُم به یَک بدبختی زَدِم بیرونُ گَردُ دولَخا نِشستُ ماشینایِ آتیش نِشونی آمَدَن آب وِل دادن رو آتیشایُ خاموشِش کِردن، مَلوم رَفت یَکنِفر که به آتیش نِزدیکتر بوده جِزغِله رِفته یُ سه چار نِفری که از باقیه دیرتر دَر رِفتن دستُ بالِشا سُخته یُ یَک چار پنج نِفریَم موقه دَر رِفتن زیرِ لِنگِ باقیه مُندَنُ عین کیشته لِه رِفتن. حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم بِرِیچی ای شهردِریما موقعیکه یَک ساختمونُ فوروشگایُ مرکز خِرید رِ درست مُکُنَن مِره یَک پولی اَزِشا مِگیره یُ بُدونِ ایکه سیستُمِ اطفایِ حریقِ استانداردُ دَرایِ خوروجِ اضطراریُ ایجور چیزا دِشته بِشَن بِزِشا مجوز مِده، ولی بعد چَن برابرِ هَمو پول رِ مِده هِی ایسگایِ آتیش نِشونی تو شهر مِزِنه؟! شرق: نمایندگی مجلس به صورت «اتوپایلوت» نماینده مردم ارومیه، گفت: «چرا برخی نمایندگان در جلسه نیستند - حتی ممکن است خارج از کشور باشند - اما دستگاه ثبت کننده حضور آنها را نشان می دهد؟» (ایسنا) سیستم پاره آجر: این چیز عجیبی نیست. ما یک بار سوار تاکسی شده بودیم برویم کاشان. وسط های راه دیدیم راننده حضور فیزیکی دارد اما حضور متافیزیکی ندارد. یعنی خوابیده بود، اما ماشین داشت به راهش ادامه می داد. بررسی کردیم دیدیم یک پاره آجر گذاشته روی پدال گاز، فرمان را هم سفت کرده، خودش هم خوابیده ماشین هم دارد راهش را می رود. سیستم نمایندگی «اتوپایلوت»: یا الان چرا در خارج هواپیمای بی سرنشین اختراع کنند و پزش را بدهند؟ اما ما کرسی نمایندگی بی سرنشین اختراع نکنیم؟ به نظر ما به این نمایندگان باید به عنوان مخترع جوان و به دلیل اختراع «کرسی نمایندگی اتوپایلوت» جایزه خوارزمی بدهند. سیستم طی الارض: گفت: «فلان نماینده در یک لحظه در خارج از کشور و در همان لحظه در شمال کشور و در همان لحظه در جایی دیگر رویت شده است.» جمع نعره بزدندی و گریبان بدریدندی. گفت: «اینکه چیزی نیست. همین نماینده با اینکه در یک لحظه سه جا رویت شده، درست در همان لحظه در مجلس نیز دستگاه ثبت کننده حضورش را نشان داده است.» جمع نعره زنان و گریبان دران خویش به خاک درافکنده پرسیدند: «ای استاد. بگو جریان چیست و او چه کراماتی دارد؟» گفت: «این سیستم طی الارض است.» جمع از هم بپاشیدند و هر یک «نماینده گویان...» رفته در افق گم شدندی. تهران امروز: به هر حال درین اوقاتِ بیکاری به هر حال، ندارم جز قلم یاری به هر حال، رفیقِ بی کلک، خودکارِ خوبم تو هم قطعا مرض داری به هر حال!، گُلی در بوستانِ علم، امّا به چشم عده ای خاری به هر حال، کمی تلخ و کمی شیرین و تندی دوای درد بیماری به هر حال، «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم» همانند هوو، جاری ... به هر حال!، «سگی بگذار ما هم مردمانیم» خطر دارد، ولی هاری به هر حال!، صدایت هست تکراری، شبیه به ساعت های دیواری به هر حال، به دست ظالمی، یا دست مظلوم درین دنیا سرِ کاری به هر حال، وزیر کار هر شخصی که باشد نصیب ماست بیگاری به هر حال، چه کارَت با کسی که رشوه گیرد رها کن مردم آزاری به هر حال!، «بگم...» هایش به جا ماند و خودش رفت کمی کم شد گرفتاری به هر حال!، شده وارد در الفاظِ سیاسی لغاتِ کوچه بازاری به هر حال، نگو رازِ دلت را با اجانب!! چرا عاقل کند کاری ... به هر حال، دل ِ ما را اگر آماده دیدی بکن فکر عزاداری به هر حال!، اگر چه زنده ها رفتند منزل ادامه می دهد قاری به هر حال!... از این شاخه به آن شاخه پریدن شده تفریحِ «انصاری» به هر حال!
پنج شنبه 08 اسفند 1392 8:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]