واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تفاوتهاي اوكراين و سوريه براي غرب و روسيه
اختلافات اوكراين حتي مي تواند به اختلافات آمريكا و اروپا نيز دامن بزند زيرا در اين حوزه «برادر كوچك تر» از سياست هاي آمريكايي آسيب مي بيند.
جوان آنلاين: اين بار تضاد در منافع آمريكا براي حذف نشدن از قدرت بين المللي و روسيه براي بازگشت به قدرت بين المللي در اوكراين قرباني مي گيرد. خبرها حكايت از آن دارد كه تا كنون 80 نفر جان خود را از دست داده اند و چشم انداز آينده نشان مي دهد كه درگيري ها ادامه و تعداد قربانيان نيز افزايش مي يابد... گرايش هاي سياسي كه ريشه در بستر اجتماعي اوكراين دارد اين كشور را از همان روز استقلال از شوروي سابق، در شرايط «انقلاب دائم» قرار داده و انگار كه تئوري لئو تروتسكي كه نگاهي بين المللي داشت در اوكراين خلاصه شده و فضاي اين كشور را در وضعيت مداوم «پيشاانقلابي» قرار داده است. از اين منظر درگيري هاي اوكراين همواره قابل پيش بيني است اما سطح آن از «انقلاب نارنجي» 2004، اختلافات سياسي 2007 و انتخابات زودهنگام 2010 كه منجر به بازپس گيري دولت از انقلابيون سال 2004 شد، فراتر رفته است. عمده دليل تفاوت آن با تحولات خاورميانه نيز به زمينه هاي امنيتي ايجاد شده در خاورميانه و اختلافات راهبردي آمريكا (غرب) و روسيه پس از تحولات سال 2010 در اين جغرافياي حساس بازمي گردد. عمق اختلافات استراتژيك آمريكا و روسيه در تحولات خاورميانه، خود را سوريه نشان داده است. حال برخي از تحليلگران بر اين عقيده هستند كه آمريكا در حال انتقام گيري آمريكا از روسيه در اوكراين و نزديكي مرزهاي آن است. اما نبايد فراموش كرد كه تفاوت هايي بين دو كشور (سوريه و اوكراين) و دو حوزه جغرافيايي (خاورميانه و شرق اروپا و تقريبا حوزه بالكان) وجود دارد كه در اين بخش سعي مي شود به مواردي از آن اشاره شود: 1. اين دو كشور در دو سطح ملي و منطقه اي از تفاوت هويتي و سياسي برخوردار هستند. در سوريه و خاورميانه اسلام و هويت ديني برآمده از آن حاكم است اما در اوكراين مسيحيت متن اصلي است. اختلافات كنوني در حوزه شرقي و غربي اوكراين نيز بين مسيحيت ارتدوكس (روسيه) و مسيحيت كاتوليك (غرب) است. بر اساس همين هويت نيز گرايشات سياسي به سمت روسيه و اروپا (غرب) شكل گرفته است. در حال حاضر كه قدرت بر اساس انتخابات زودهنگام سال 2010 در اختيار روس گرايان قرار گرفت، مورد اختلاف و اشكال غرب نشينان قرار گرفته است. اين موضوع مي تواند تفاوتي بنيادي را در مقايسه با مسئله سوريه ايجاد كند. اگر چه در سوريه نيز اختلافات رويكردي بين اسلامگرايان (از علوي ها تا تكفيري ها و وهابي ها...) نشان از اختلافات ديني و مذهبي دارد. اما تفاوت در اين است كه غرب تا كنون به دنبال القاء اين مسئله بوده كه بسياري از مسلمانان به خاطر نداشتن تساهل ديني به سمت خشونت در سوريه و ... پيش رفته اند در حالي كه اين تساهل در دين مسيحيت پذيرفته شده و نيازي به چنين خشونت هايي نيست. در حالي كه قضيه اوكراين اين برداشت و القاء را با مشكل رويكردي مواجه كرده و تفاوتگزاري غربي بين اسلام و مسيحيت را زير سوال مي برد. ضمن اينكه سابقه تاريخي نشان مي دهد اگر اختلافات مسيحي خود را نمايان كند، مي تواند بسيار خانمانسوز باشد. بنابراين آمريكا و اروپا بدشان نمي آيد كه با فيصله پيدا كردن موضوع به اين سمت پيش نروند. 2. مسئله بعدي به مرزهاي اوكراين و نزديكي آنها به روسيه و اروپا باز مي گردد. آمريكا هنوز از اين جغرافيا فاصله دارد و راحت تر مي تواند تصميم بگيرد در حالي كه اروپا آن را در كناره مرزهاي خود مي بيند و تهديد را ملموس تر احساس مي كند. بنابراين به گونه اي ناچار به تعامل بيشتر براي پايان دادن به اين بحران است. برخلاف برخي از تحليل گران كه معتقد هستند آمريكا با نشانه گرفتن اوكراين، عمق بحران را به سمت مرزهاي سوريه برده و اين برگ برنده اي براي واشنگتن است، هراس آتش افروزي در اوكراين به شدت منافع اتحاديه و كشورهاي اروپايي را تهديد مي كند. از اين رو اختلافات اوكراين حتي مي تواند به اختلافات آمريكا و اروپا نيز دامن بزند زيرا در اين حوزه «برادر كوچك تر» از سياست هاي آمريكايي آسيب مي بيند. بخصوص كه روسيه نيز بدش نمي آيد از اين «ابراز نزديك» اروپا را تهديد كند. پس نزديك كردن بحران به مرزهاي روسيه بيش از هر چيز اتحاديه اروپا را نشانه مي رود. از اين به بعد بايد شاهد نشست هاي بيشتر آشكار و پنهان بين اروپايي ها و آمريكايي ها براي خروج از بحران اوكراين باشيم. ضمنا در اين مسئله نيز بايد دقت كرد كه «انگليس» هنوز از اين بحران فاصله جغرافيايي قابل توجه دارد و بعيد نيست از آن در برابر دوستان اروپايي اش استفاده كند. 3. مسئله بعدي به نياز بنيادي اوكراين و اروپا به روسيه در حوزه انرژي و بخصوص گاز برمي گردد. اوكراين همزمان با اينكه به شدت نيازمند نفت و گاز و روسيه است، محل ترانزيت گاز روسيه به اروپا است و اگر اين محل با بحران مداوم مواجه باشد، كليت اروپا با مشكلات زيربنايي مواجه مي شود. اتفاقا يكي از مهمترين دلايلي كه باعث شده اروپا براي تامين گاز مورد نياز به خطوط ديگري همچون ناباكو دل ببندد همين است كه از زير سيطره انرژي روسيه خارج شود. روسيه نيز تاكنون نشان داده كه مي تواند از اين ابزار، خوب استفاده كند و به اهدافش برسد. مسئله بعدي در حوزه اقتصادي اين است كه بر اساس سياست هاي پيشيني در دوره شوروي سابق عمده صنايع اوكراين در بخش شرقي (ارتدكس نشين روس گرا) قرار دارد و اين بخش بيش از 70 درصد توليد ناخالص ملي كشور را تامين مي كند. كاتوليك نشينان حوزه غربي حتي براي يافتن شغل و تامين مايحتاج به بخش شرقي و اسلاونشين اوكراين وابسته هستند. دقيقا به همين دليل است كه وقتي غرب گرايان قدرت را به دست مي گيرند به لحاظ اقتصادي با مشكلاتي مواجه مي شوند. اين مسئله حتي چشم انداز «تجزيه اوكراين» را غيرشفاف مي كند. 4. مسئله ديگر به شخصيت ولاديمير پوتين و نگاه ضد «گسترش ناتو به شرق» او باز مي گردد. در دوره پساكمونيسم شورايي برخي از كشورها در گام هاي مشخص به ناتو پيوسته و خود را در گرايش به غرب بازيافته اند اما ديگر كشورهاي حوزه شوروي سابق به راحتي توان تصميم گيري در اين زمينه را ندارند كه به نزديكي آنها به مرزهاي فدراسيون روسيه و همچنين هويت هاي همسان با روسيه باز مي گردد. روسيه در سال 2008 با حمله به گرجستان به طور علني نشان داد كه به راحتي اجازه نمي دهد پاي غرب بيش از اين به حوزه خارج نزديكش باز شود. در حال حاضر اوكراين به لحاظ هويتي بسيار به روسيه نزديك است، بنابراين غرب به راحتي نمي تواند آن را در ليست متحدان بلافصل خود قرار دهد. مسئله ديگر در اين حوزه به شخصيت پوتين و ميل وي براي بازگشت قدرتمند روسيه به عرصه بين المللي بازمي گردد. پس از تهديد تروريستي المپيك زمستاني سوچي، مسكو در واكنش به عملكرد عربستان، علنا اعلام كرد كه به اين كشور حمله خواهد كرد. پس از آن هيچ اثري از اقدامات تروريستي سعودي ها در آن منطقه شكل نگرفت. يعني اينكه پوتين براي اينكه روسيه را به اهداف تعيين شده خود برساند در گام اول اعلام مي كند و در گام دوم اقدام.
نویسنده : مجتبي بهرامي
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: 02 اسفند 1392 - 14:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]