واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
لج درآورترین مجری تلویزیون ایران در هفته گذشته!+ عکس عصر ایران در این باره نوشت: « بعد می گویند چرا مردم تلویزیون نمیبینند؟ چرا میلیونها نفر در همین ایران خودمان پای پخش مستقیم مراسم اسکار مینشینند؟ چرا فلان سریال ترکیه ای، بیش از محصولات وطنی خانواده ها را پای ماهواره مینشاند؟ چرا ... ؟ جواب همه این چراها در خیابان جام جم تهران است، جایی که یک عده مدیر ، عقل گروه اندک شمار خود را فراتر از عقل جمعی 77 میلیون نفر می دانند
شاید تصویر مجری برنامه شبکه نمایش (شهریار ربانی)، ویژه پخش مثلاً زنده (!) اختتامیه سی و دومین جشنواره فیلم فجر در هفته گذشته را بتوان یکی از روی اعصابترین تصاویر اخیر تلویزیون برای تماشاگران دانست. مجریای که به دلیل تجربه پایین و عدم هماهنگی درست با اتاق فرمان در دفعاتی که دوربین برای سانسور لحظاتی از مراسم، به استودیو روی می آورد، به صورتی دستپاچه و با ناشیگری سوالی بی ربط از منتقد مهمان برنامه میپرسید.
مجریدر واقع مسوولان پخش اگر واقعاً از پیش فکر این گونه ممیزی توهین آمیز را در سر پرورانده بودند، دست کم باید این نکته را با مجری خودشان هم هماهنگ می کردند تا در لحظه وقوع بتواند عملکرد محترمانه ای داشته باشد. نه آنکه وقتی روی مبل ولو شده، با این نحوه رجوع به استودیو غافلگیر شده و دست و پایش را گم کند. جالب آنکه این قطع و وصلها آنقدر تکرار شد که حسابش از دست مجری هم در رفت.یکبار هنگام اجرای زنده موسیقی توسط علیرضا قربانی و نوازندگانش برنامه قطع شد و دوربین به استودیو آمد تا از پخش تصاویر سازها و آلات موسیقی جلوگیری شود. بار دیگر در هنگام حضور محسن دارسنج که سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی را برای «همه چیز برای فروش» دریافت کرد، وی وقتی جایزه اش را به محسن امیر یوسفی اهدا کرد و نام فیلم پرحاشیه «آشغالهای دوست داشتنی» را آورد، پخش زنده قطع شد و دوربین به استودیو آمد!این ممیزی دامن سیدجمال ساداتیان را نیز گرفت و زمانی که او از بی مهری های داخلی نسبت به سینمای ایران با وجود دریافت جایزه های جهانی گلایه کرد، دوربین دوباره به استودیو پناه برد تا صحبتهای بیربط و نامتناسب مجری و کارشناس مهمان به شکلی ناقص پخش شود.همچنین بار چهارم برای چندمین بار پخش زنده اختتامیه در آغاز صحبت های محمدمهدی عسگرپور و زمانی که او برای عدم تکرار آنچه او تکرار نشدن «چاقوکشی در شورای صدور پروانه ساخت!» ذکر کرد، قطع شد که بینندگان تلویزیون را کلافه کرد. در نهایت هم که با قطع سخنان مصطفی کیایی، پخش زنده ناکام ماند تا بینندگان حسابی عصبی شوند. همین مسئله موجب شد تا خنده های تصنعی مجری برنامه هر چه بیشتر اعصاب بینندگان را به هم بریزد. بازتاب های وسیع اتفاق مذکور هم چنان بود که شاید تلویزیونیها فکرش را نمی کردند، وگرنه قید این گونه ممیزی نابسامان و هول هولکی را می زدند.مثلاً عصر ایران در این باره نوشت: « بعد می گویند چرا مردم تلویزیون نمیبینند؟ چرا میلیونها نفر در همین ایران خودمان پای پخش مستقیم مراسم اسکار مینشینند؟ چرا فلان سریال ترکیه ای، بیش از محصولات وطنی خانواده ها را پای ماهواره مینشاند؟ چرا ... ؟ جواب همه این چراها در خیابان جام جم تهران است، جایی که یک عده مدیر ، عقل گروه اندک شمار خود را فراتر از عقل جمعی 77 میلیون نفر می دانند و در اتاق های در بسته خودشان ، برای صلاح و صرفه یک ملت تصمیم می گیرند تا خدای ناکرده ، مردم به جهنم نروند یا بدتر از آن ، صدایی از رسانه ملی پخش نشود که گوشه دل هم جناحی های نازک اندیش شان ، آزرده شود!»روزنامه مردم سالاری نیز در یادداشتی آورد: «مدیران صدا و سیما در زمان پخش این برنامه گویا یادشان رفته بود که همه این آدم ها سینماگرانی هستند که در دل این نظام، دارند فعالیت می کنند و قطعا خودشان بهتر از جناب ضرغامی و مدیرانش می دانند که باید پشت یک تریبون رسمی چه چیزی را بگویند و چه چیزی را نگویند. آیا حذف حرف های این اشخاص توهین به آن ها، جشنواره فیلم فجر، سینمای ایران و مخاطبانی نیست که یکبار دیگر از فرط ناچاری به تنها رسانه دیداری شنیداری سرزمین خود اعتماد کرده اند؛ رسانه ای که دست برقضا مدیریت آن با افرادی است که به راحتی مخاطبانی چون ما را فاقد شعور می دانند.» بانی فیلم
یکشنبه 27 بهمن 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]