تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1867146267

3 پسر قربانی کینه پدر
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: 3 پسر قربانی کینه پدر

خسرو از مرگ پسرش خیلی ناراحت بود و غم سنگینی را میشد در چشمهایش خواند. با اینکه طبق شناسنامه اش 60 سال داشت اما چین و چروکهای صورتش سن او را خیلی بیشتر نشان میداد و ...
ناصر قریشی زاده، بازپرس جنایی روایت کرده است: سال 84 یا 85 بود و من در سمت نماینده دادستان و قاضی اجرای احکام در دادسرای جنایی مشغول کار بودم. در آن زمان پروندههای زیادی به دادسرا میآمد و من به عنوان قاضی اجرای حکم، وظیفه داشتم احکام را به متهمان ابلاغ و آنها را اجرا کنم، مثلا اگر حکم قصاصی از سوی دیوانعالی کشور تایید شده و پرونده به شعبه اجرای احکام فرستاده میشد، باید مقدمات اجرای حکم را فراهم میکردیم. از گرفتن اجازه از دفتر رئیس قوه قضائیه گرفته تا تعیین زمان اجرای حکم و انجام کارهای قانونی آن. گاهی وقتها هم که حکمیبه غیر از قصاص بود، وظیفه داشتیم که آن را به متهمان که در زندان بودند ابلاغ کنیم تا بفهمند که مجازاتشان چیست. هر کدام از این پروندههایی که در اختیار ما قرار میگرفت، ماجرایی داشت، اما در میان آن همه پرونده، پرونده ای بود که با گذشت حدود 7 سال از آن هنوز به یاد دارم و یکی از خاطراتی است که در ذهنم مانده است. یکی از روزهای پاییز بود و هوا کم کم رو به سردی میرفت و من داخل شعبه اجرای احکام سرگرم انجام کارها بودم که ماموران، مرد میانسالی را به عنوان متهم به قتل به شعبه آوردند. دست و پای متهم بسته بود، او به همراه مامور بدرقه زندان وارد اتاق شد و روی صندلی مقابلم نشست. مرد میانسال که خسرو نام داشت متهم به قتل پسرش بود و محکوم به حبس شده و این حکم در دیوانعالی کشور تایید شده بود. خسرو از مرگ پسرش خیلی ناراحت بود و غم سنگینی را میشد در چشمهایش خواند. با اینکه طبق شناسنامه اش 60 سال داشت اما چین و چروکهای صورتش سن او را خیلی بیشتر نشان میداد و میشد حدس زد که این موضوع برمیگردد به قتل پسرش. مثل تمام پروندهها، قبل از حضور متهم، پرونده را بهطور کامل مطالعه کردم. خسرو در یک درگیری خیابانی پسرش را به قتل رسانده بود و طبق ماده 220 قانون مجازات اسلامیمرد میانسال قصاص نمیشد و محکوم به حبس و دیه بود. رو به مرد میانسال کردم و به او گفتم:" شما محکوم به حبس هستید و طبق قانون باید حکمتان را در زندان سپری کنید و بعد از پایان مدت زمان محکومیت آزاد هستید. " بعد برگه حکم را مقابلش قرار دادم و از او خواستم برگه را امضا کند. خسرو با دستهایی لرزان زیر برگه حکم را امضا کرد و روی اولین صندلی در مقابل میزم نشست. مرد میانسال حال خوبی نداشت و سعی میکرد جلوی اشکهایش را بگیرد. از او خواستم کمیآرام باشد. مرد با چشمانی بیفروغ نگاهی به من انداخت و دیگر نتوانست تحمل کند و به آرامیگریه کرد. سکوت کردم تا مرد میانسال آرامتر شود و بعد از دقایقی خیلی شمرده و آرام شروع به صحبت کرد و از مرگ سه پسرش گفت. ماجرای زندگی او باور نکردنی و خیلی ناراحت کننده بود. خسرو نگاهی به دستبند دستش انداخت و ماجرای زندگی اش را بیان کرد و گفت:" واقعا درست یادم نمیآید چند سال قبل بود. برای خودم که یک قرن گذشت اما فکر میکنم حدود سه سال قبل بود شاید هم بیشتر. بعد از ازدواجم صاحب چهار فرزند شدم. سه پسر و یک دختر. زندگیمان خوب بود. کاستیهایی در زندگیمان داشتیم اما جمع گرم و صمیمانه خانواده و قناعت همسرم باعث شده بود تا معنی تلخی را در زندگی احساس نکنم. اما یک دفعه ورق زندگی ام برگشت و همه بدبختیها باهم روی سرم خراب شد. بدبختیهایم از زمانی شروع شد که پسر بزرگم به دام اعتیاد افتاد و روزگارمان سیاه شد. کامران، پسر بزرگم خیلی خوش اخلاق و کاری بود اما از زمانی که معتاد شد همه چیز تغییر کرد. حتی رفتارش. اعتیاد باعث شد که کارش را رها کند و برای تهیه هزینه مواد مدام سراغ من و مادرش بیاید. او کار درست و حسابی نداشت که بتواند با آن خرج موادش را تهیه کند برای همین از من و مادرش پول میگرفت و برای اینکه ما به او شک نکنیم که معتاد است هر روز برای گرفتن پول بهانهای میآورد. اما بهانههای او در برابر چهره رنگ پریده و لاغرش، راز اعتیاد او را مخفی نمیکرد. تا آنجایی که میتوانستم سعی میکردم به کامران کمک کنم و هوای او را داشته باشم. اما من یک پدرم و نمیتوانستم نابودی او را ببینم. برای همین گاهی اوقات برای دادن پول خرید مواد با او مخالفت میکردم و همین مخالفت من یا مادرش باعث میشد که جنجالی در خانه به پا شود. کامران که بعد از مدتی دیگر برایش مهم نبود ما از اعتیادش با خبر شویم با تهدید و دعوا هم شده از ما پول میگرفت. به خودم که آمدم دیدم خانه ما شده پاتوق معتادان و هر شب دوستان کامران در خانه ما جمع میشدند. کارهای او آبروی ما را برده بود. اما من چکار میتوانستم انجام دهم؟ او پسرم بود، من کامران را خیلی دوست داشتم. مرد میانسال با تک سرفه ای گلویش را صاف کرد و ادامه داد:" همه افراد خانه از رفتار کامران و درگیریهایی که در خانه بهوجود میآورد به تنگ آمده بودند. هیچکس نمیتوانست رفتارش را تحمل کند اما با این حال کامران پسر بزرگم بود و زمانی که برادرهای دیگرش میخواستند با او برخورد کنند من مخالفت میکردم و اجازه نمیدادم به او حرفی بزنند. همین مسئله باعث ایجاد دو دستگی بین اعضای خانواده ام شده بود. من و کامران یک طرف این ماجرا بودیم و همسرم و بقیه بچههایم طرف دیگر. روز حادثه را هیچ وقت از یاد نمیبرم. پسر بزرگم خمار مواد بود و داخل خانه داد و بیداد راه انداخته بود. پسر دومم که کامبیز نام داشت با کامران درگیر شد. کامبیز میگفت که کامران آبروی او و خانوادهمان را برده است و نمیتواند به خاطر کارهای او سرش را در محل بلند کند. پسرم میگفت با کارهایی که کامران کرده دیگر اهالی خانه رویشان نمیشود به کوچه و خیابان بروند و همه مردم محل در مورد ما حرف میزنند. داد و بیدادهای کامران و شکایتهای کامبیز باعث شد تا بین دو برادر درگیری رخ دهد و پایان این درگیری مرگ پسر بزرگم بود. کامبیز آنقدر ناراحت بود که با ضربات چاقو برادر بزرگش را به قتل رساند و حادثه ای که نباید رخ میداد، رخ داد. پس از این ماجرا کامبیز به خاطر قتل برادرش دستگیر شد و مدتی بعد به اتهام قتل عمد پای میز محاکمه رفت و محکوم به قصاص شد." خسرو یکبار دیگر سکوت میکند، بعد از مکثی نسبتا طولانی ادامه میدهد:" روز دادگاه همه ما آنجا بودیم. من و همسر و بچههایم در جلسه محاکمه حضور داشتیم. در آن جلسه همه اعضای خانوادهام از خون کامران گذشتند و نسبت به برادرشان اعلام گذشت کردند و فقط من بودم که قصاص میخواستم. در دادگاه اعلام کردم که حاضرم سهم دیه همسرم را که او هم ولی دم بود، بدهم و پسرم را قصاص کنم. به همین خاطر دادگاه او را به قصاص محکوم کرد، اما همسرم مخالف بود و میگفت باید رضایت بدهیم. نه تنها همسرم بلکه پسر کوچکم و دخترم نیز خواهان بخشش بودند اما من قصاص میخواستم. تنها حرفی که میزدم قصاص کامبیز بود. نمیتوانستم به خاطر قتل کامران او را ببخشم. تا زمان اجرای حکم، همسرم و دو فرزندم خیلی تلاش کردند که رضایت مرا جلب کنند اما بی فایده بود، من تصمیم خودم را گرفته بودم و کامبیز باید قصاص میشد. هر چه همسرم و فرزندانم گفتند که کامران معتاد بود و زندگی ما را هم به خاطر اعتیادش خراب کرده بود، قبول نکردم. آنها اصرار به بخشش و آزادی کامبیز داشتند اما من معتقد بودم که باید پسرم اعدام شود و در نهایت هم به خواست من و براساس حکم صادره از سوی دادگاه، پسر دومم چند ماه بعد از جنایت به دار آویخته شد. مرد میانسال سرش را پایین انداخت و با صدایی که درد و ناراحتی در آن به وضوح شنیده میشد ادامه داد:" با قصاص کامبیز، زندگی ما بدتر از قبل شد. بین من و فرزندان و همسرم اختلافات شدیدی بوجود آمد. آنها مرا عامل مرگ کامبیز میدانستند و نمیتوانستند با من در یک خانه زندگی کنند و بعد از مدتی هم مرا ترک کردند. سعی کردم به آنها بفهمانم که چرا کامبیز را قصاص کردم اما آنها نمیتوانستند مرا ببخشند، شاید هم من نمیخواستم آنها را درک کنم. زندگی بدی بود، اما هر چه بود میگذشت و من کم کم به تنهایی عادت کرده بودم. اما چند ماه بعد وقتی برای خرید از خانه خارج شدم، خیلی اتفاقی دخترم و پسر کوچکم کاوه را در خیابان دیدم. هیچ چیز تغییر نکرده بود، هنوز آنها مرا مسبب قتل کامبیز میدانستند. کاوه به جای اینکه به من سلام کند و حال مرا بپرسد شروع به شکایت کرد و گفت: تو باعث شدی کامبیز کشته شود، باعث مرگ کامران هم تو بودی. اگر آنقدر به حرفهای او گوش نمیدادی و هر چه کامران میگفت گوش نمیکردی او به دام اعتیاد نمیافتاد. بعد از مرگ کامران تو به جای اینکه پسر دیگرت را نجات دهی او را به خاطر مرگ پسر بزرگت قصاص کردی. در حالی که پسر بزرگت یک معتاد بود و هر روز تو و مادر را به خاطر هزینه موادش اذیت میکرد. اما تو هیچ وقت این موضوع را در نظر نگرفتی و بی رحمانه او را قصاص کردی و طناب دار را به گردن پسر خودت و برادر من انداختی." خسرو باز شروع به گریه کرد، او طوری گریه میکرد که شانههایش میلرزید، ماجرای زندگی اش خیلی عجیب و در عین حال باور نکردنی بود. خسرو با همان بغضی که در گلویش بود گفت:"حرفهای کاوه باعث شد که ما باهم درگیر شویم، آنقدر عصبی بودم که متوجه نبودم چه کار میکنم. اما زمانی که به خودم آمدم چاقوی خونی را در دستم دیدم و پسر کوچکم را غرق خون دیدم که روی زمین افتاده بود. مردم زیادی اطراف ما جمع شده بودند، صداها را مبهم میشنیدم، یکی میگفت با پلیس تماس بگیرید و صدای دیگری میگفت به اورژانس زنگ بزنید. کاوه در مقابل چشمانم روی برانکارد قرار داده شد و به بیمارستان انتقال یافت و من دستگیر شدم. متاسفانه تلاش پرسنل بیمارستان هم بی نتیجه ماند و پسر کوچکم تسلیم مرگ شد. من پسر کوچکم را کشته بودم و به اتهام قتل دستگیر شدم و پای میز محاکمه رفتم. طولی نکشید که دور عوض شد و این بار من بودم که باید به اتهام قتل پسرم محاکمه میشدم. من در دادگاه محاکمه شدم و از آنجا که پدر مقتول بودم قصاص نشدم و دادگاه مرا از جنبه عمومیجرم محاکمه کرد و حالا هم که رای آمده و در اختیار شما قرار گرفته، فهمیدم که باید چند سال در زندان بمانم.» مرد میانسال با کف دست اشکهایش را پاک کرد و از روی صندلی بلند شد. او هنگامیکه داشت اتاق را به همراه مامور بدرقه زندان ترک میکرد لحظه ای مکث کرد و سرش را به طرفم برگرداند و گفت:" سه پسرم را از دست دادم و در مرگ هر کدامشان من مقصر بودم." خسرو به همراه مامور بدرقه زندان، اتاق را ترک کرد، او به زندان میرفت تا دوران محکومیتش را سپری کند. سه پسر او کشته شده بودند و او به خاطر مرگ سومین پسرش به زندان محکوم شده بود.
1392/11/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]
صفحات پیشنهادی
حضور كورتانيدزه پدر و پسر در رقابتها /گرجيها با نفرات اصلي خود به ايران ميآيند
براي حضور در جام تختي حضور كورتانيدزه پدر و پسر در رقابتها گرجيها با نفرات اصلي خود به ايران ميآيند تيم كشتي آزاد گرجستان با تركيب اصلي خود در جام تختي شركت ميكند به گزارش گروه ورزشي باشگاه خبرنگاران وبه نقل از روابط عمومي فدارسيون كشتي رقابتهاي بينالمللي كشتي آزادپدر ستاره برزیلی بارسلونا: جزئیات قرارداد نیمار را فاش کردم تا پسرم آرامش داشته باشد
پدر ستاره برزیلی بارسلونا جزئیات قرارداد نیمار را فاش کردم تا پسرم آرامش داشته باشدپدر ستاره برزیلی بارسلونا اعلام کرد برای تأمین آرامش پسرش قبل از رقابتهای جامجهانی جزئیات قرارداد وی را فاش کرده است به گزارش خبرگزاری فارس پدر نیمار تأیید کرد که بارسا در سال 2011 مبلغ 10 میلیپسران علی کریمی زیر تابلوی پدر !!! + عکس
پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر عکس علی کریمی عکسی از پسرانش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است که در آن پسرانش زیر عکس پدر نشسته اند عکس پدر در زمان بازی در بایرن مونیخ پسران علی کریمی زیر تابلوی پدرصراط جمعه 18 بهمن 1زنی که با تیپ مردانه پدر و پسری را کشت!+ عکس
زنی که با تیپ مردانه پدر و پسری را کشت عکس برای اینکه شناسایی نشوم نقاب زده و لباس مردانه پوشیده بودم اما هر چه در زدم جوابم را نداد چرا که میدانست برای کشتنش آمده ام با بلند شدن صدای فریادم ساکنان ساختمان متوجه ماجرا شدند که تصمیم به فرار گرفتم اما همان موقع پدر و برادر مربازداشت پسر فیلمساز مشهور به ظن قتل پدر؛ تصاویر
بازداشت پسر فیلمساز مشهور به ظن قتل پدر تصاویر فیلمساز سرشناس برزیلی بتازگی به قتل رسیده است وی که هنگام قتل هشتاد سال داشت یکشنبه شب با ضربات چاقو به قتل رسید به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز به نقل از شبکه یورونیوز پسر فیلمساز برزیلی به ظن قتل پدر بازداشت شد دوستان و ببازداشت پسر فیلمساز مشهور به ظن قتل پدر با ضربات چاقو؛ تصاویر و فیلم
بازداشت پسر فیلمساز مشهور به ظن قتل پدر با ضربات چاقو تصاویر و فیلم فیلمساز سرشناس برزیلی بتازگی به قتل رسیده است وی که هنگام قتل هشتاد سال داشت یکشنبه شب با ضربات چاقو به قتل رسید به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز به نقل از شبکه یورونیوز پسر فیلمساز برزیلی به ظن قتل پدر بازداشتعکس: پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر!
عکس پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر علی کریمی عکسی از پسرانش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است که در آن پسرانش زیر عکس پدر نشسته اند عکس پدر در زمان بازی در بایرن مونیخ خبرآنلاین علی کریمی عکسی از پسرانش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است که در آن پسرانش زیپسران علی کریمی زیر تابلوی پدر!/عکس
پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر عکس علی کریمی به اینستاگرام و توئیتر علاقه زیادی دارد و در طول روز وقت قابل توجهی را صرف گشت و گذار در این دو فضا می کند سایت جام جم ورزشی - او هر روز یک پیغام جدید بر روی اینستاگرام می گذارد البته امروز این کار را انجام نداد و به جایش عکسی از پسرحریق کامیون با اقدام عجیب پدر و پسر
حریق کامیون با اقدام عجیب پدر و پسرایسنا سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از حریق یک دستگاه کامیون در بزرگراه خاوران خبر داد سید جلال ملکی در تشریح جزئیات این خبر گفت به دنبال اعلام یک مورد حادثه حریق کامیون در ساعت 30 دقیقه بامداد روز پنجشنبه ستاد فرماندهیانتقاد از برگزار نشدن نشست خبری برای اولی ها/ پاکدل پسر اثر را به پدر تقدیم کرد
انتقاد از برگزار نشدن نشست خبری برای اولی ها پاکدل پسر اثر را به پدر تقدیم کرد تهران - ایرنا - مهدی پاکدل یکی از دو کارگردان فیلم فردا پیش از آغاز اکران این اثر در سینمای جشنواره به پدرش حسین پاکدل گوینده مجری و دست اندرکار تئاتر تقدیم کرد به گزارش روز پنج شنبه خبرنگار فرهنگیپسران علی کریمی زیر تابلوی پدر!
پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر ورزش > لیگ برتر - پسران علی کریمی زیر تابلوی عکس پدر به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین علی کریمی عکسی از پسرانش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است که در آن پسرانش زیر عکس پدر نشسته اند عکس پدر در زمان بازی در بایرن مونیخ 4141 &nbsپسران علی کریمی زیر تابلوی پدر بایرمونیخی؛ عکس
پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر بایرمونیخی عکس پسران علی کریمی زیر تابلوی عکس پدر به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز علی کریمی عکسی از پسرانش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است که در آن پسرانش زیر عکس پدر نشسته اند عکس پدر در زمان بازی در بایرن مونیخ 116 ۱۳۹۲ ۱۱ ۱۸ -پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر! / تصویر
پسران علی کریمی زیر تابلوی پدر تصویر پسران علی کریمی زیر تابلوی عکس پدر آفتاب به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین علی کریمی عکسی از پسرانش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است که در آن پسرانش زیر عکس پدر نشسته اند عکس پدر در زمان بازی در بایرن مونیخ تاریخ انتشار ۱۸ بهمنپدر شدن پسر 14 ساله نابالغ ! + عکس
پدر شدن پسر 14 ساله نابالغ عکس مادر این نوجوان زمانیکه عکسهای سونوگرافی و بارداری این دختر را دید با پلیس تماس گرفت و پرده از این ماجرا برداشت بعد از بازجویی از پسر نوجوان مشخص شد که او ماههاست با این زن رابطه دارد برتانی لنای ویانت آمریکایی در یک رستوران کار می کند و به خبازداشت پسر فیلمساز مشهور به اتهام قتل پدر با ضربات چاقو+ تصاویر
بازداشت پسر فیلمساز مشهور به اتهام قتل پدر با ضربات چاقو تصاویر فیلمساز برزیلی ادوارد کوتینیو بتازگی به قتل رسیده است وی که هنگام قتل هشتاد سال داشت و یکشنبه شب با ضربات چاقو به قتل رسید پسر وی متهم به قتل پدرش است فیلمساز سرشناس برزیلی بتازگی به قتل رسیده است وی که هنگام قتتوهم مواد روانگردان باز هم قربانی گرفت/ خواب سنگین پسر جوان در وسط بزرگراه
توهم مواد روانگردان باز هم قربانی گرفت خواب سنگین پسر جوان در وسط بزرگراه پسر جوان بر اثر توهم مواد روانگردان در وسط بزرگراه خوابید و در یک تصادف دلخراش جان خود را از دست داد آفتاب ساعت 4 39 صبح امروز تصادف پراید با پسر جوانی در اتوبان باقری به سازمان آتش نشانی و پلیس گزارش شدشانس پدرشدن پسرتان را تضمين كنيد!
شانس پدرشدن پسرتان را تضمين كنيد آيا پدرها و مادرها ميدانند كه تنها با يك معاينه ساده از زمان تولد تا يكسالي ميتوانند پدرشدن فرزند پسر خود را تضمين كنند در غير اين صورت ممكن است فرزند آنها هرگز پدر شدن را تجربه نكند بر اساس آمارهايي كه دكتر سيدجليل حسيني رئيس انجمن اورول-
گوناگون
پربازدیدترینها