واضح آرشیو وب فارسی:فارس: 5/برگی از خاطرات شهدای قزوین
بوسهای که مادر شهیدی را هاج و واج گذاشت
مادر شهید مجید آتشگران گفت: پسرم بوسهای به صورتم زد و رفت، که هنوز لذت آن بوسه را بر روی صورتم احساس میکنم؛ گرچه آن روز با بوسهاش مرا هاج و واج گذاشت.

خدیجه کاشیها مادر شهید مجید آتشگران در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین به بیان خاطرات فرزند شهیدش پرداخت که در پی میآید. مجید چهارده سالش بود بنابر این اجازه جبهه رفتن را به او نمیدادند. رفت از شناسنامهاش کپی گرفت و در کپی شناسنامه دو سال به سنش اضافه کرده بود. سپس برای اعزام به جبهه رفته بود اسم خود را بنویسد تا به جبهه برود. بعد از آن، هر وقت که به مرخصی میآمد به هنگام رفتن مجدد پسرم، او را از زیر قرآن رد میکردم و پشتش «آیتالکرسی» میخواندم. آخرین بار که به جبهه میرفت، گفت: «مادر از بس برایم آیتالکرسی خواندهای، من ماندهام و همه دوستانم شهید شدهاند. گفتم: پسرم خدا نکند، مگر حتما باید شهید بشوی؟ تو بمان و شاهد باش!، گفت: مادر! شهادت یک لذت دیگری دارد. او طوری این جمله را تکرار میکرد که انگار این لذت را بارها چشیده است. ولی این بار هم او را از زیر قرآن رد کرده و برایش آیتالکرسی را خواندم و پشتش فوت کردم! او هم تا کنار باغچه خانه رفت و دوباره برگشت، مرا در بغل گرفت و بوسهای به صورتم زد و رفت و امروز هنوز هم که هنوز است لذت آن بوسه را بر روی صورتم احساس میکنم؛ گرچه آن روز با بوسهاش مرا هاج و واج گذاشت. مجید که در جبهه شهید شد، همزمان دو برادر دیگرش هم در جبههها بودند که خبر را به برادر بزرگش میدهند و او هم به قزوین میآید. من که هنوز از موضوع خبر نداشتم دیدم رفتار و کردار برادر مجید، مثل همیشه نیست و کارهایی میکند که هیچ وقت نمیکرد. خلاصه طاقت نیاورد و گفت: «مادر عکس مجید را داری؟». همین و بس.... سرباز شهید مجید آتشگران چهارم بهمن سال 44 در شهر قزوین به دنیا آمد و در بیست و یکم اردیبهشت ماه سال 64 در منطقه جنگی طلائیه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید که مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. پدر شهید مجید آتشگران اکبر نام داشت و آهنگر و جوشکار بود این شهید بزرگوار تا اول راهنمایی تحصیل کرد و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. انتهای پیام/77009/ی30
92/11/17 - 10:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]