تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان زيرك، دوستش حق است و دشمنش باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838118874




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جستاری در یک چهره/بازگشت پروین


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


جستاری در یک چهره/بازگشت پروین ورزش > مدیریت ورزش - علی پروین حالا به یکی از بزرگترین آرزوهایش رسیده است؛مدیرعامل باشگاه پرسپولیس.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛بعضی آدم‌ها را می‌شود دوست نداشت؛ می‌شود از دست‌شان دلخور بود؛ می‌شود منتقدشان بود؛ می‌شود هزار گله و شکایت ریز و درشت از حرف‌ها و کارهاشان داشت و هزار می‌شود دیگر... اما نمی‌شود نادیده‌شان گرفت، نمی‌شود منکرشان شد، اصلا نمی‌شود که ندیدشان! و علی پروین از جمله همین آدم‌هاست. چه اهمیتی دارد که جامه مدیرعاملی پرسپولیس را برایش تنگ بدانیم یا گشاد، چه اهمیتی دارد که این بچه خیابان عارف محله دولاب، قواعد بازی مدیریت و آداب مربوط به آن را بلد است یا نه؛ چه اهمیتی دارد که در اتاق مدیریت باشگاه، به روال دفتر خودش، جوراب‌ها را بکند و با دمپایی و شلوار گرمکن، کباب و ریحان لقمه بگیرد؛ هواخواهانش پروین را از پرسپولیس و پرسپولیس را از پروین جدا نمی‌دانند؛ چه هنگامی که روی نیمکت این تیم باشد، چه در خانه‌اش نشسته باشد، و چه در مقام عاریتی و کشکی  «مدیر فنی»، کشک‌اش را بسابد؛ هیچ کس را نمی‌توانید پیدا کنید که حتی در خلوت خودش، این دو را از یکدیگر جدا بداند. از 27 شهریور سال 1349 و 12 روز بعد از اولین بازی ملی‌اش که برای نخستین بار پیراهن این تیم را پوشید و در امجدیه، مقابل تیم عقاب به زمین آمد، حساب این دو از هم سوا، و هر یک از دیگری، جدا نبوده‌اند. چهار دهه پیوستگی میان این دو موجب شده تا پروین را -به‌حق- اسطوره پرسپولیس بدانیم! بگذریم از این که با ساده انگار‌ی‌ها و سهل‌پسندی‌های‌مان همین واژه «اسطوره» نیز همچون بسیاری واژه‌ها نخ‌نما شده و در این سال‌ها تا توانسته‌ایم دست‌مالی‌‌اش کرده‌ایم؛ واژه‌هایی که گاه حکم کافور را داشته‌اند، اما به جای نمک قالب ‌شده‌اند! واژه‌های دهان پرکن و پر ‌طمطراقی که مدام در فوتبال‌مان جعل‌شان کرده‌ایم و کارمان را پیش برده‌ایم... همین هم هست که پرسپولیس هر چند وقت یک بار، یک اسطوره به اسطوره‌هایش اضافه می‌شود؛ پروسه‌ای که انگار تمامی ندارد و چه بسا از این همه اسطوره بتوان تیمی دست و پا کرد! بعد از انقلاب بسیاری از بازیکنان بزرگ پرسپولیس گذاشتند و رفتند. برخی راهی فرنگ شدند و برخی کفش‌ها را آویختند و برخی نیز... اما پروین پای قرمز محبوب‌اش ایستاد. مثل انگشت‌شمار بازیکنان دیگری که پایش ایستادند. بازیکنانی بزرگ، بی‌شک؛ اما آخر اسطوره...؟ از این بزرگی‌ها نمونه کم نداریم. کم نبود، 7 میلیون تومان! آن‌هم 26 سال پیش، در سال 1366 که می‌خواستند به ضیاء عربشاهی و محمد پنجعلی بدهند، و در عوض، این دو، پیراهن پرسپولیس را دربیاورند و پیراهن گسترش را بپوشند؛ فقط خدا می‌داند که می‌شد با این پول در آن سال‌ها چه کارها که نکرد... اما صحبت از پیراهن پرسپولیس بود! به زعم آنها، مگر می‌شد روی این پیراهن قیمت گذاشت؟ نخواستند و نگرفتند و نرفتند و ماندند و همچنان برای پرسپولیس بازی کردند. اصلا بسیاری از بازیکنان وقتی سکان تیم دست«علی‌آقا»ی‌شان بوده، می‌آمدند و چک‌شان را  سفید امضا می‌کردند و پروین خودش رقم را می‌نوشت! پول بی زبانی که این روزها در فوتبال ما ریخته و نسل جدیدی که از میان همین معادلات میلیاردی سر برآورده‌اند، هیچ جایی برای آن تعصب‌ها باقی نگذاشته‌اند. خبر که خفه‌خون نمی‌گیرد! می‌چرخد و می‌پیچد و خلاصه راه خودش را باز می‌کند. قبل از داربی، چند تن از بازیکن‌ها به خاطر نگرفتن پول‌شان تمرین را رها می‌کنند و می‌روند. طبیعی است که حس و حال‌هایی از آن دست، برای بازیکنان امروز، بیشتر به یک شوخی شبیه باشد؛ شوخی بسیار تلخی که این روزها دارند جواب جدی‌اش را از سکوهای خالی استادیوم‌ها می‌گیرند. در این چند دهه، کاریزمای علی پروین، همیشه و همیشه، برای هر گزینه‌ای که برای این باشگاه از کیسه بیرون کشیده شده، آلترناتیوی بالقوه بوده؛ هر اتفاقی بیافتد و هر کسی که بیاید، فرقی نمی‌کند. او خودش را سلطان بی‌ تاج و تخت این باشگاه می‌داند و تا زنده است، اینجا حریم سلطان است و تخت‌اش را با کسی قسمت نخواهد کرد؛ کاریزمایی که از همان ماه‌های اول بازی در پرسپولیس[و تیم ملی] در خود داشت، و موجب شده بود تا بازوبند کاپیتانی را خیلی زودتر از آنچه به یک بازیکن می‌دهند، به بازویش ببندند. خودش هم ابایی نداشته این را به زبان بیاورد، وقتی صحبت این باشگاه می‌شود، بلافاصله همان عبارت همیشگی‌اش را به زبان می‌آورد که«وقتی کل باشگاه پرسپولیس توی صندوق عقب ماشین‌ام بوده و با خودم آواره اینجا و آنجا، این آقایان- لابد منظورش از آقایان، همه آیندگان و رفتگانند!- کجا بودند؟» همین هم هست که که هر وقت تشت پرسپولیس از بام می‌افتد و در کارش گرهی می‌افتد، سراغش را می‌گیرند و او هم بی معطلی خیز برمی‌دارد؛ شاید نشان عشق او به این باشگاه باشد که در روزهای تنگی جاخالی نمی‌دهد و باز برمی‌گردد. هیچ کس در این نکته تردید ندارد که دل پروین همیشه با پرسپولیس بوده و هست و خواهد بود. اگر هم گه‌گداری کرشمه‌ای چاشنی کار کرده، هیچ‌کس ته دلش باور نکرده. اما مشکل پروین چیز دیگری است. آنان‌که علی‌آقا را خوب می‌شناسند، می‌دانند که پروین هیچ‌وقت خدا مجال این را نداشته است که خودش باشد! خود خودش، بدون ینگه و همراه و حواشی. از لحظه‌ای‌که از در خانه‌اش در لواسان بیرون می‌آید، تا لحظه‌ای که به خانه‌ برگردد و کلون در را بیاندازد، حتی یک دم، برای خودش نیست. یک شاهد نمی‌توانید پیدا کنید که در همه این سال‌ها علی پروین را بدون آن حلقه کذایی دیده باشد، اصلا او بدون این سینه‌چاک‌ها اصولا قابل تصور نیست! چه زمانی که به آن دو، سه کبابی و کله‌پزی مورد علاقه‌اش سر می‌زند، چه چهارشنبه‌هایی که سر خاک «مامان نصرت» خدابیامرزش می‌رود و چه وقتی در باشگاه یا سر تمرین است، همیشه چند نفری هستند که دوروبرش باشند. همین هم هست که هیچ تصمیمی ازآن خودش نیست، یعنی نمی‌گذارند که باشد، که اگر می‌گذاشتند خودش تصمیم بگیرد، شاید خیلی کارهایی را که از او سر زده و ما هم دیده‌ایم و شنیده‌ایم و احیانا سر تکان داده‌ایم و تأسف خورده‌ایم، از او سر نمی‌زد و به‌عکس... نه آن تبری‌اش از رئیس دولت‌ نهم که «اگر بیاید، من در ورزش نمی‌مانم»(که البته سعی کرد به عهدش وفا کند و چند سالی پیدایش نبود) و نه آن حمایت بدون منطق‌اش از همان شخص، در دور بعدی‌اش در سال 88! درمی‌مانی که کدام یک حرف خودش بوده و کدام‌یک نبوده! اما از همه این‌ها که بگذریم، اگر چند دقیقه‌ای هم که شده، مخاطب‌اش بوده باشید، به صرافت می‌افتید که آدم خوش‌قلبی است، و شاید همین خو‌ش‌قلبی است که موجب شده است تا همیشه تحت تأثیر این و آن باشد و حرف دیگران را دربست بخواند و در تصمیمات‌اش دخالت‌شان بدهد؛ حتی وقت‌هایی که خون به سفیده‌ی چشم‌هایش شتک می‌زند و همه می‌دانند که نباید دم‌پرش بود، آنها که رگ خواب‌اش را می‌شناسند، خوب می‌دانند که چطور آرام‌اش کنند و مسلسل گلوله‌های دودمان بربادده ناسزاهایش را تبدیل به تک‌تیرهای مشقی بکنند. اما نکته این است که کار به همین جا ختم نمی‌شود... عباس کارگر، یکی از این مسلسل‌ها را خوب به خاطر می‌آورد، وقتی با یک تأخیر دو ساعته سر قبل از آخرین تمرین[برای بازی فردا] می‌رسد؛ اما به هر جان‌کندنی بوده، بغض‌اش را در گلو می‌شکند و به او توضیح می‌دهد که صاحبخانه زار و زندگی‌اش را به کوچه ریخته و او زن و بچه را همراه فرش و یخچال و... در کوچه رها کرده و خودش را بر سر تمرین رسانده؛ حالا، ساعتی دیرتر. پروین بلافاصله بعد از پایان تمرین، عباس را برمی‌دارد و به سراغ صاحبخانه می‌رود و چک رهن خانه را موافق میل او می‌کشد، و خودش هم تا وقتی که لوازم را دوباره بار کنند و به خانه بر‌گردانند، کنار عباس و خانواده‌اش می‌ماند. شاید همین چیزهاست که از پروین آدمی ساخته است که نمی‌شود، نادیده‌اش گرفت. حتی اگر کاسبکار درجه یکی باشد و در فاکتور هزینه‌هایش 3 میلیون تومان پول نان خامه‌ای را به حساب سازمان نوشته باشد! گرچه همیشه سینه سپر کرده و گفته است، هر کس مدعی است یک ریالش پیش ماست، بیاید دوزار بگیرد و برود! خیلی‌ها به درستی می‌گویند، او از قطار توربوی فوتبال روز دنیا جا مانده است و سوادش به معادلات علمی فوتبال امروز دنیا قد نمی‌دهد، گیریم که فوتبال اروپا را چهارچشمی دنبال کند و عاشق بی‌قرار بارسلونا باشد و موعد خواب اول شب‌اش را فقط و فقط به خاطر تماشای بازی‌های بارسلونای محبوبش- تا بامداد هم که شده- عقب بیاندازد؛ گیریم که فوتبال را خوب می‌فهمیده و ارنج‌هایش رودست نداشته... اما دوستداران‌اش در پاسخ، همیشه این جمله را هم به دیگر دلایل‌شان اضافه می‌کنند که«آخر در این سال‌ها، کی و کجا به این آدم فرصت دلبخواهش را دادیم و دست‌اش را باز گذاشتیم، تا ببینیم که چندمرده حلاج است و همین فوتبال روز را می‌فهمد یا نه؟»   251 41



سه شنبه 15 بهمن 1392 - 11:30:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن