واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
اسکندر فیروز؛ بنیانگذار تنها کنوانسیون جهانی با ریشه ایرانی وبلاگ > درویش، محمد - میگویند: بخت از بختگان رفته، پریشان، پریشانحال شده و تالابهای امروز در حسرت نامیده شدن به مردابهای دیروز هستند! چرا؟ یادداشت پیش رو به بهانهی چهل و سومین سالروز تولد کنفرانس رامسر در 1349 میکوشد تا روزگار امروز تالابهای ایرانی را به تصویر کشد ...
تالابها را ارزشمندترین پاره از بومسازگان (اکوسیستم) میدانند که هر هکتار از آن، دهها برابر هر هکتار از متنوعترین زیستبومهای جهان ارزش دارد. با این وجود، هیچ زیستگاهی در جهان مانند تالابها در معرض انقراض و نیستی قرار نداشته و ندارد! چرا؟
چرا مدیریت حاکم بر سرزمین در اغلب کشورهای جهان نتوانسته تا امتیازهای منحصربهفرد محیطهای تالابی را به نحوی درک کند که هرگز در پای رشد اقتصادی و دیگر مصلحتهای اجتماعی، شاهد کاهش سطح و کیفیت آنها نباشیم؟
پرسشی که شاید سبب شد تا 43 سال پیش گروهی از نخبگان جهان به رهبری اسکندر فیروز، بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست در ایران بکوشند تا جهانیان را وادار به حمایت از کنوانسیونی کنند که هدفش حفظ، حراست و بازگشت توان زیستپالایی به این مهمترین زیستبوم آبی/خشکی کره زمین باشد؛ زیستبومی که اگر بتواند قدرت خوداحیایی خود را بدست آورد، بیشک قادر خواهد بود تا بر کیفیت زندگی زیستمندانی که در اطرافش زیست میکنند - از جمله انسانها - بیافزاید.
این نکته به ویژه از این منظر حایز اهمیت است که نشان میدهد توجه به لزوم وجود یک معاهدهی بینالمللی محیط زیستی توسط ایرانیان در زمانی مطرح شد که حتی هنوز نشست جهانی استکهلم در سال 1972 میلادی برگزار نشده بود؛ نشستی که از آن تعبیر به آغاز انقلاب محیط زیستی در دوران معاصر میکنند.
اما اینک، 168 کشور در کنوانسیون جهانی رامسر عضو هستند و 2177 تالاب ارزشمند خود را به مساحت 208518409 هکتار در آن به ثبت رساندهاند تا واجد بیشترین توجه جهانی باشند. سهم ایران از این خوان بیرقیب، 24 تالاب با وسعت 1486438 هکتار است که اندکی کمتر از یک درصد خاک کشور را دربرمیگیرد. اما به رغم پیشگامی ایران و اهمیت منحصربه فرد تالابها در تضمین حیات اجتماعی روبه رشد ایرانیان، متأسفانه باید بپذیریم که هیچ زمان چون امروز، سایهی سیاه مرگ بر موجودیت این پهنههای آبی کمنظیر دست بالا را نداشته است.
در حقیقت، امروز نه تنها حال تالابهایی چون بختگان، طشک، کمجان، کافتر، مهارلو، ارژن، پریشان، گاوخونی، هامون، جازموریان، میقان، مسیله و ... خوب نیست؛ تالابهایی که در زیستاقلیمهای خشک و نیمه خشک کشور مستقر شده و به شدت از تغییرات ریزشهای سالانهی آسمانی ممکن است متأثر شوند. بلکه وضعیت آن گروه از تالابهایی که در مناطق نسبتاً مساعدتر چون نوار مرطوب شمال و مناطق زاگرس مستقر شدهاند هم رضایتبخش نیست.از آن جمله میتوان به وضعیت ناگوار تالابهایی چون انزلی، بوجاق، گمیشان، آلماگل، آلاگل، زریوار و ... اشاره کرد. تالابهایی که اغلب آنها ظاهراً نباید از محدودیتی به نام منابع آب چون همتایان مرکزی خود در کشور رنج بکشند.
حال چه باید کرد؟
به نظر میرسد در روزی که به نام ایران در جهان میدرخشد (سیزدهم بهمن برابر با دوم فوریه) و یادآور چهل و سومین سالروز حیات دیرینهترین کنوانسیون محیط زیستی جهان موسوم به رامسرسایت است، باید بکوشیم تا با شناسایی و معرفی مهمترین دلایل مرگ و اضمحلال تالابها، اقدام به ظرفیتسازی و آموزش جوامع محلی کرده و بدینترتیب زمینه را برای برونسپاری و واگذاری مدیریت تالابها به خود مردم ساکن در اطراف آن آماده سازیم.
اگر مردم ساکن در کانیبرازان واقع در جنوب استان آذربایجان غربی توانستند در سختترین شرایط اقلیمی و بحرانهای منطقهای، دوباره کانیبرازان را احیاء کرده و آن را به عنوان بیست و چهارمین تالاب بینالمللی کشور در سال 1390 در کنوانسیون جهانی رامسر، ثبت کنند؛ حتماً با اقدامهایی مشابه قادر خواهیم بود تا از پریشانحالی فامور در کازرون هم بکاهیم و دوباره بخت را با بختگان یار سازیم. اگر مردم کانیبرازان امروز با تمام وجود میگویند: «تالاب، خون رگهای ماست.» این فرصت وجود دارد تا خون حیاتی سرزمین ایران (تالابها) را به کمک ارتقای دانایی ایرانیان، آموزش مستمر و اعتماد به سمنهای محیط زیستی دوباره به فلات ایران بازگردانیم تا به همهی دنیا ثابت کنیم: حرکت در مسیر پاسداری از تداوم حیات تالابها، در حقیقت حرکت در راه رونق چرخ اقتصادی پایدار کشور است.
امید که با چنین رویکردی، دیگر شاهد استقرار سدهایی چون ملاصدرا، سیوند، پانزده خرداد، تنگ سرخ و اغلب سدهای ساخته شده در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه نباشیم؛ سدهایی که به بهانهی توسعه، سببساز مرگ تالابها و تشدید فرآیند ویرانگر بیابانزایی را فراهم ساختند و سبب شدند تا تالابهای بهشتی دیروز، در آرزوی آن باشند که به آنها مرداب گفته شود! لقبی که در اغلب موارد، باید بپذیریم که آرزویی دستنایافتنی به نظر میرسد، مگر آنکه با عزمی راسخ نشان دهیم، مهمترین اصل در چیدمان طراحی توسعه در کشور، تبعیت از نقشه آمایش سرزمین و توانمندیهای بومشناختی آن است.
دوشنبه 14 بهمن 1392 - 06:15:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]