تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860403213
![نمایش مجدد: جزئیات ورود امام از زبان محسن رفیقدوست refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
جزئیات ورود امام از زبان محسن رفیقدوست
واضح آرشیو وب فارسی:الف: جزئیات ورود امام از زبان محسن رفیقدوست
تاریخ انتشار : جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۲۱
شیرین ترین جمله ای که من از امام شنیدم در خیابان یاد آوران-شهید رجایی- فعلی است که آن زمان منطقه ای بسیار محروم بود. وقتی امام انجاها را با آن محرومیت دیدند رو به سید احمد آقا کردند و گفتند: ببین احمد، من با این مردم کار دارم.»به گزارش خبرگزاری تسنیم، محسن رفیقدوست در وبسایت شخصی خود، جزییات لحظه به لحظه ورود امام را منتشر کرد:بزرگان شورای انقلاب خبر دادند که امام دوازده بهمن به میهن باز خواهند گشت و در جلسات شورای انقلاب، بازرگان با بختیار برای تحویل فرودگاه مهرآباد و هرچه بهتر برگزار کردن مراسم استقبال رایزنی هایی کرده بود. روز دهم، رفتیم و تریمینال یک فرودگاه مهر آباد را تحویل گرفتیم. با شهید محمد بروجردی قرار گذاشتیم که تا زمان آمدن امام به جز بچه های انقلابی، کسی به فرودگاه مهرآباد نیاید. شهید بروجردی هم عده ای از بچه ها را برده بود، در پشت بام شیروانی و نگهبانی گذاشته بود تا مشکلی پیش نیاید.بزرگان شورای انقلاب خبر دادند که امام دوازده بهمن به میهن باز خواهند گشت و در جلسات شورای انقلاب، بازرگان با بختیار برای تحویل فرودگاه مهرآباد و هرچه بهتر برگزار کردن مراسم استقبال رایزنی هایی کرده بود. روز دهم، رفتیم و تریمینال یک فرودگاه مهر آباد را تحویل گرفتیم. با شهید محمد بروجردی قرار گذاشتیم که تا زمان آمدن امام به جز بچه های انقلابی، کسی به فرودگاه مهرآباد نیاید. شهید بروجردی هم عده ای از بچه ها را برده بود، در پشت بام شیروانی و نگهبانی گذاشته بود تا مشکلی پیش نیاید.امام اعلام کرده بودند که از فرودگاه به بهشت زهرا خواهند رفت. ما هم انتظامات را به دو دسته تقسیم کرده بودیم که دسته ی اول انتظامات داخل بهشت زهرا و دسته ی دوم مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا را به عهده گرفته بودند. فرماندهی دسته ی اول با مرحوم شهید حاج صادق اسلامی و فرماندهی دسته ی دوم با آقای احمد توکلی بود و من به عنوان مسئول تدارکات، موظف بودم ۷۵ هزار بازوبند انتظامات تهیه کنم. برای این کار با چند نفری از افراد که می توانستند این اقلام را درست بکنند تماس گرفتم تا اینکه چند نفر پیراهن دوز و مهر زن را به مدرسه ی رفاه آوردیم و پارچه و نوار به اندازه ی کافی در اختیار آنها گذاشتیم و درواقع به هر زحمتی که شده، اقلام و اتیکت های لازم را فراهم آوردیم. با این حال سیر قضایا طوری پیش رفت که همه چیز از دست انتظامات خارج شد و انتظامات اصلا مفهومی نداشت. مسئولان شاخه ها، بازوبندها را یازدهم بهمن تحویل گرفته، میان افراد توزیع کردند و ما توانستیم انتظامات سازمان یافته ای را شکل دهیم؛ البته چنان که گفته شد خود مردم انتظامات را برعهده گرفتند و نیاز چندانی به انتظامات سازمان داده شهده ی ما احساس نشد.شب یازدهم بهمن بچه های اسکورت به منزل ما آمدند، ولی چون منزل ما گنجایش آنها را نداشت به خانه ی باجناقم در خیابان هفده شهریور رفتیم و شب را در آنجا گذراندیم. شهید محمد بروجردی رئیس اسکورت با افرادش آنجا بودند. آن شب، یک شب رویایی بود. هیچ کس تا صبح نخوابید و همه بیدار بودیم. چون فردا قرار بود مرجعمان، امام (ره) تشریف فرما شوند. فکر کنم در همه ی کشور کمتر کسی بود که آن شب خواب به چشمش بیاید. ما، در خانه ی باجناقم، مدام در حال نماز و نیایش بودیم و با خدایمان راز و نیاز می کردیم تا اینکه صبح موعود فرا رسید.صبح زود از خواب برخواستم و ماشین بلیزر را روشن کردم و پس از خواندن «آیه الکرسی» و «وان یکاد» به سوی فرودگاه به راه افتادم. ساعت ۶ به فرودگاه رسیدم. هنوز کسی نیامده بود، ولی دیدم که دو نفر پاسبان از نیروهای خودمان دم در فرودگاه ایستاده اند که آنها را مرخص کردم. چون قرار نبود آن روز کسی در آن مکان باشد. چون برای استقبال کنندگان کارت فرستاده بودیم و قرار نبود هرکسی به داخل فرودگاه راه داده شود، نیروها را دم در متمرکز کردیم. ما فرودگاه را سامان داده بودیم که کم کم مهمانهایمان هم آمدند.روز ۱۲ بهمن هواپیمای حامل حضرت امام در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. قبل از اینکه امام از داخل ترمینال بیرون بیاید، دیدم که مجاهدین خلق در میان روحانیون ایستاده اند، به همین دلیل روی پله ها رفتم و گفتم: صف اول باید روحانیون باشند. برای اینکه کارم را تکمیل کنم رفتم دست اسقف مانوکیان، خلیفه ی ارامنه را که در صف سوم بود گرفتم و به صف اول آوردم و به این ترتیب، مجاهدین خلقی ها و منافقین به صفوف دوم و سوم رفتند.ازدحام جمعیت به گونه ای بود که مدام افراد غش می کردند و می افتادند. از افرادی که غش کرد؛ شاه حسینی از اعضای جبهه ی ملی بود. (مسئول بازار جبهه ی ملی) شلوغی به حدی بود که نه توقف امام در آن مکان کوچک میسربود و نه امکان اینکه امام را از این مکان بیرون ببریم وجود داشت. چون مردم بیرون می آمدند و نمی گداشتند امام سوار ماشین که دم در پار شده بود شوند؛ بنابراین تصمیم گرفتم امام را دوباره به باند ببریم. تا بعد ماشین را به سوی باند بیاوریم و امام همانجا سوار شوند. امام به سوی باند بازگشتند و چند دقیقه صحبت کردند و بعد فرمودند: «وعده ی ما بهشت زهرا» من هم پریدم ماشین را کنار باند آوردم. همان زمان که من ماشین (بلیزر) را می آوردم دیدم که امام و حاج سید احمد آقا سوار یک بنز شدند که مال نیروهای هوایی بود. بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم که آقا شما قرار است در این ماشین بنشینید. آقا فرمودند: «چه ضرورتی دارد؟» عرض کردم که این ماشین کوتاه است و جمعیت زیاد. بنابراین ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفته ایم که مردم بتوانند شما را ببینند...ما پیوسته اخبار مربوط به فرود هواپیما را از برج مراقبت می گرفتیم و با آنها در ارتباط کامل بودیم. وقتی که هواپیما به زمین نشست ابتدا قرار نبود. کسی به روی باند برود و فقط آقای مطهری رفتند و با ایشان هم (امام) پایین آمدند. بعد از آن امام به سالن کوچکی که در چند متری محوطه ی باند بود و ما آن را به زور نگه داشته بودیم، تشریف آوردند. ازدحام جمعیت به گونه ای بود که مدام افراد غش می کردند و می افتادند. از افرادی که غش کرد؛ شاه حسینی از اعضای جبهه ی ملی بود. (مسئول بازار جبهه ی ملی) شلوغی به حدی بود که نه توقف امام در آن مکان کوچک میسربود و نه امکان اینکه امام را از این مکان بیرون ببریم وجود داشت. چون مردم بیرون می آمدند و نمی گداشتند امام سوار ماشین که دم در پار شده بود شوند؛ بنابراین تصمیم گرفتم امام را دوباره به باند ببریم. تا بعد ماشین را به سوی باند بیاوریم و امام همانجا سوار شوند. امام به سوی باند بازگشتند و چند دقیقه صحبت کردند و بعد فرمودند: «وعده ی ما بهشت زهرا» من هم پریدم ماشین را کنار باند آوردم. همان زمان که من ماشین (بلیزر) را می آوردم دیدم که امام و حاج سید احمد آقا سوار یک بنز شدند که مال نیروهای هوایی بود. بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم که آقا شما قرار است در این ماشین بنشینید. آقا فرمودند: «چه ضرورتی دارد؟» عرض کردم که این ماشین کوتاه است و جمعیت زیاد. بنابراین ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفته ایم که مردم بتوانند شما را ببینند. در همین هنگام شهید عرقی به کمکم آمدند و به امام گفتند: آقا شما تشریف بیاورید عقب این ماشین بلیزر سوار شوید؛ بنابراین امام از آن ماشین پیاده شدند و در ماشین ما نشستند.ما قرار گذاشته بودیم در ماشین بلیزر، آیت الله مطهری در صندلی عقب کنار امام بنشیند. هاشم صباغیان هم بیسیم به دست پشت سر امام بنشیند تا اوضاع را کنترل کند. آقای مطهری وقتی که امام سوار ماشین شدند گفتند که نمی آیم و سوار نشدند و خودشان به بهشت زهرا رفتند، ولی آقای هاشم صبغیان عقب بلیزر نشسته بود. وقتی که آقا خواست سوار شود من گفتم که آقا عقب بلیزر سوار شوید. که امام فرمودند که من می خواهم جلو بنشینم. دم در ماشین، امام رو به من کردند و با اشاره به صباغیان گفتند: «به جز احمد و من کس دیگری در این ماشین نباشد» آقای صباغیان گفتند که من ماموریت دارم اما امام قبول نکردند و بلاخره فرمودند که پیاده شوید و آقای صباغیان پیاده شدند.بعد از آنکه امام همراه احمد آقا سوار ماشین شدند به طرف بهشت زهرا به راه افتادیم. گروه اسکورت، آن چنان که سازماندهی کرده بودیم، در دو طرف ماشین قرار گرفتند و من در وسط آنها بودم. این گروه اسکورت تا دم فرودگاه کارشان طبق برنامه بود، ولی همین که به خارج از فرودگاه رسیدیم همه چیز به هم خورد. چون مردم ماشین امام را احاطه کرده بودند. بدین ترتیب اگر اسکورت ها هم بودند دیگر فایده ای نداشت.اولین جایی که ماشین توقف کرد در میدان فرودگاه بود. مسیر باند تا میدان فرودگاه را که دویست متر بیشتر نبود به دلیل ازدحام مردم به زحمت طی کردیم. همین که در میدان متوقف شدم فهمیدم که اگر لحظه ای در حرکت تردید کنم اصلا نمی توانم امام را به بهشت زهرا برسانم. چون هرآن ازدحام جمعیت بیشتر می شد؛ بنابراین تصمیم گرفتم به هیچ وجه توقف نکنم و هرگونه توقف اجباری را بشکنم و به راه خود ادامه دهم. در طول مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا امام آرام در ماشین نشسته بود، در حالی که لبخند محبت آمیز بر روی لبانشان بود و مدادم به احساسات مردم با لبخند و تکان دادن دست پاسخ می دادند. در بعضی از مسیرها، امام اسم مسیر یا مکان خاصی را می پرسیدند و من جواب می دادم و...اولین جایی که ماشین توقف کرد در میدان فرودگاه بود. مسیر باند تا میدان فرودگاه را که دویست متر بیشتر نبود به دلیل ازدحام مردم به زحمت طی کردیم. همین که در میدان متوقف شدم فهمیدم که اگر لحظه ای در حرکت تردید کنم اصلا نمی توانم امام را به بهشت زهرا برسانم. چون هرآن ازدحام جمعیت بیشتر می شد؛ بنابراین تصمیم گرفتم به هیچ وجه توقف نکنم و هرگونه توقف اجباری را بشکنم و به راه خود ادامه دهم.در طول مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا امام آرام در ماشین نشسته بود، در حالی که لبخند محبت آمیز بر روی لبانشان بود و مدادم به احساسات مردم با لبخند و تکان دادن دست پاسخ می دادند. در بعضی از مسیرها، امام اسم مسیر یا مکان خاصی را می پرسیدند و من جواب می دادم. اولین جایی که امام پرسیدند میدان انقلاب بود که فرمودند اینجا کجاست و من گفتم که میدان انقلاب در حالی که قبل از آن، به آن میدان، ۲۴ اسفند می گفتند. وقتی که به دانشگاه تهران نزدیک شدم جمعیت متراکم بود و ازدحامشان بیشتر. حضرت امام آنجا هم پرسیدند: «اینجا کجاست؟» و من گفتم که دانشگاه تهران است. ایشان فرمودند: «مگر قرار نیست ما برویم دانشگاه و پایان تحصن علما را اعلام کنیم؟» من گفتم که اکثر علما به فر.دگاه آمده بودند؛ گذشته از این، نمی شود توقف کرد و باید حرکت کنیم و ایشان موافقت کردند.در جلوی دانشگاه تهران تراکم جمعیت به حدی بود که اصلا ماشین روی دست مردم بود و در اثر فشار مردم چپ و راست می رفت، ولی همین که یک لحظه احساس کردم ماشین از دست مردم رها شد، پدال گاز را گرفتم و حرکت کردم و به خیابان امیریه پیچیدم. یکی از نکات جالب در مسیر، این بود که عده ای به اصطلاح مسابقه ی دوی ماراتن گذاشته بودند و من هر لحظه آنها را در کنار ماشین میدیدم. نکته ای دیگر اینکه در میدان منیریه، یکی از بچه های آن منطقه دستگیره ی ماشین را گرفته بود و مرتب قربان صدقه ی امام می رفت. و به شاه و کس و کار فحش های رکیکی میداد که من مدام نهی اش می کردم، ولی امام میفرمود که حالتش طبیعی نیست و من یکباره ترمز کردم و دستگیره ی ماشین از دستگیره رها شد.شیرین ترین جمله ای که من از امام شنیدم در خیابان یاد آوران-شهید رجایی- فعلی است که آن زمان منطقه ای بسیار محروم بود.وقتی امام انجاها را با آن محرومیت دیدند رو به سید احمد آقا کردند و گفتند: (ببین احمد، من با این مردم کار دارم.) در انجا، جلوی من مینی بوس رادیو و تلویزیون بود و پشت سرم یک بنز بود. مردم فکر میکردند امام در بنز است، بنا بر این به سوی بنز هجوم می آوردند و یکبار می دیدند که ماشین حامل امام دور شده و بعد می دویدند. گاهی من خودم با اشاره به مردم میفهماندم که امام در این ماشین نشسته اند. در طول مسیر؛ چهار، پنج بار در تنگنا قرار رفتم. بعضی مواقع مردم روی ماشین می رفتند و اطراف ماشین را احاطه میکردند و باعث می شدند هوا کمتر به ماشین برسد و گرم شود. در این مواقع کولر ماشین را روشن میکردم، ولی زود میبستم چون می ترسیدم که امام سرما بخورند. یکی دو بار هم امام فرمودند که کولر را باز کنم. یکی دوبار احساس می کردم که دست هایم از شانه هایم جدا می شود و در اختیار بدنم نیست، ولی هر بار که امام میفرمودند: «آرام، آرام، اتفاقی نمیافتد»، مثل اینکه یک ظرف آب سرد به سرم می ریختند و آرام میشدم و حرکت میکردم.در طول مسیر، هیچ جا جمعیت کم نمی شد و من تخمین میزنم که بین شش تا هشت میلیون نفر در این مسیر سی و چهار کیلو متری از امام استقبال می کردند. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم دیگر در آنجا مردم گاهی خودشان ماشین را حرکت می دادند و فرمان گاهی از دستم خارج می شد لحظه به لحظه تراکم جمعیت بیشتر می شد تا اینکه به نقطه ی آخری رسیدیم که امام پیاده شدند و دیگر ماشین هم خاموش شد. از قرار معلوم بچه ها هماهنگ کرده بودند که هیلی کوپتر بیاورند و در پانصد متری اخرین محل توقف بلیزر قرار دهند و در باقی مسیر، امام را با هیلی کوپتر بردند من از این مسئله خبر نداشتم که قرار است هیلی کوپتر بیاورند.حاج سید احمد آقا در همان انتهای خیابان شهید رجایی بیهوش شده بود و بعد از مدتی به هوش آمده بود. حال من هم یک بار به هم خورده بود، ولی امام کاملا سالم و با نشاط بودند. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم من و حاج سید احمد آقا نشسته بودیم که امام خواستند در ماشین را باز کنند. من قبل از آن که به فرودگاه بیاییم میله ای را کار گذاشته بودم که اگر دستگیره هم باز می شد، در ماشین باز نمی شد و باید آن اهرم را فشار می دادی تا در ماشین باز شود. وقتی امام دیدند در ماشین باز نمی شود فرمودند که در ماشین را باز کنم. قرار بود معظم له به قطعه ی هفده تشریف ببرند. مردم اطراف ماشین ازدحام کرده بودند و ممکن بود اگر امام پیاده می شد، جان ایشان به خطر بیفتد؛ بنابراین در برزخ عجیبی گیر کرده بودم. از یک طرف امام با دستگیره ی ماشین ور می رفتند و اصرار می کردند که در را باز کنم و از طرف دیگر بیرون را می دیدم، ولی جرات سرکشی از دستور امام را نداشتم. آن جا متوسل به حضرت زهرا شدم که نجاتم دهد و...حاج سید احمد آقا در همان انتهای خیابان شهید رجایی بیهوش شده بود و بعد از مدتی به هوش آمده بود. حال من هم یک بار به هم خورده بود، ولی امام کاملا سالم و با نشاط بودند. وقتی که به بهشت زهرا رسیدیم من و حاج سید احمد آقا نشسته بودیم که امام خواستند در ماشین را باز کنند. من قبل از آن که به فرودگاه بیاییم میله ای را کار گذاشته بودم که اگر دستگیره هم باز می شد، در ماشین باز نمی شد و باید آن اهرم را فشار می دادی تا در ماشین باز شود. وقتی امام دیدند در ماشین باز نمی شود فرمودند که در ماشین را باز کنم. قرار بود معظم له به قطعه ی هفده تشریف ببرند. مردم اطراف ماشین ازدحام کرده بودند و ممکن بود اگر امام پیاده می شد، جان ایشان به خطر بیفتد؛ بنابراین در برزخ عجیبی گیر کرده بودم. از یک طرف امام با دستگیره ی ماشین ور می رفتند و اصرار می کردند که در را باز کنم و از طرف دیگر بیرون را می دیدم، ولی جرات سرکشی از دستور امام را نداشتم. آن جا متوسل به حضرت زهرا شدم که نجاتم دهد. یک باره دیدم آقای علی اکبر ناطق نوری بدون عبا و عمامه روی دست مردم به طرف ماشین آمدند. من در طرف خودم را باز کردم و به او گفتم: به ایشان ( امام) بگویید بیرون نروند. ایشان رفتند و سلام علیکی با امام کرند و گفتند که چند لحظه ای منتظر بمانید تا نزدیک هلی کوپتر برویم و امام هم اصرار می کردند که زود باشید مردم را بیشتر از این در قطعه ی هفده منتظر نگذارید. در همان حال، با هماهنگی که صورت گرفت هلی کوپتر نزدیک بلیزر آمد، ولی چون ماشین خاموش خاموش شده بود، فشار مردم آن را از هلی کوپتر دور می کرد تا اینکه عده ای از جوانان، یا کریم گویان ماشین را بلند کردند و نزدیک هلی کوپتر بر زمین گذاشتند و عده ای از آشنایان هم دور ماشین حلقه زدند. آقای ناطق نوری رفتند بالای پله ی هلی کوپتر و من هم امام را بغل کردم و دستش را به دست آقای ناطق دادم و امام داخل هلی کوپتر رفت و بعد احمد آقا هم وارد شد. در آنجا یمی از جوان ها پایش را روی سینه ی من گذاشت و داخل هلی کوپتر رفت. خستگی رانندگی در مسیر متراکم و درد سینه ی آن ضربت باعث شد من بیهوش شوم و دیگر قضایا را نفهمیدم تا اینکه چشم باز کردم و دیدم برادران صالحی و دکتر عارفی -پزشک مخصوص امام- دارند به تنفس می دهند و امام هم فریاد می زدند: «من دولت تعیین می کنم؛ من توی دهن این دولت می زنم.» بعد از آن به هوش آمدم، همراه با برادرها به مدرسه ی رفاه برگشتیم تا اوضاع را مرتب کنیم و دیگر بعد از آن من در قضایا نبودم تا اینکه امام به مدرسه ی رفاه تشریف آوردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
صفحات پیشنهادی
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی چهارمحال و بختیاری خبر داد گرامیداشت سالروز ورود امام خمینی(ره) به میهن در چ
رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی چهارمحال و بختیاری خبر دادگرامیداشت سالروز ورود امام خمینی ره به میهن در چهارمحال و بختیاریرئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی چهارمحال و بختیاری گفت مراسم گرامیداشت ورود امام خمینی ره به کشور روز 12 بهمن ساعت 9 و 33 دقیقه صبح در شهرکرد برگزار مآزار و اذیت زنان جوان توسط مامور قلابی/جزئیات اقدامات مرد شیطان صفت از زبان رئیس پلیس آگاهی+عکس متهم
آزار و اذیت زنان جوان توسط مامور قلابی جزئیات اقدامات مرد شیطان صفت از زبان رئیس پلیس آگاهی عکس متهم رئیس پلیس آگاهی تهران جزئیات اقدامات مجرمانه مامور قلابی پست که زنان را مورد آزار و اذیت قرار می داد و عملیات دستگیری مرد شیطان صفت را تشریح کرد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبربه ميزباني اداره راه و شهرسازي استان اصفهان برگزار شد: آزمونهاي ورودي حرفه مهندسان، كاردانهاي فني ساختمان و
به ميزباني اداره راه و شهرسازي استان اصفهان برگزار شد آزمونهاي ورودي حرفه مهندسان كاردانهاي فني ساختمان و تعيين صلاحيت حرفهاي معماران تجربي براساس قانون نظام مهندسي و كنترل ساختمان فارغالتحصيلان رشتههاي مختلف مهندسي ساختمان بعد از گذشت مدت زمان معيني از اخذ مدرك تحصيلي خوحکم ورود حائض و جنب به حرم امامان چيست؟
حکم ورود حائض و جنب به حرم امامان چيست احتیاط واجب آن است که در حرم امامان و رواقها توقف نکند سۆال داخل شدن حائض و جنب به رواقهای حرم امامان علیهم السلام چه حکمی دارد امام خمینی ره احتیاط واجب آن است که در حرم امامان و رواقها توقف نکند تحریر الوسیله اسماعیلیان 1408ه ق سوممعاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهر تهران در گفتوگو با فارس خبر داد طنین گلبانگ انقلاب در مدارس همزمان با
معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهر تهران در گفتوگو با فارس خبر دادطنین گلبانگ انقلاب در مدارس همزمان با لحظه ورود تاریخی امام ره به کشورمعاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهر تهران گفت از جمله برنامههای شاخص دهه فجر نواخته شدن زنگ هماهنگ گلبانگ انقلاب همزمان با لحظه وربه مناسبت سالروز صلح امام حسن(ع) آشنایی با زمینههای صلح امام حسن(ع) از زبان شهید مطهری
به مناسبت سالروز صلح امام حسن ع آشنایی با زمینههای صلح امام حسن ع از زبان شهید مطهریشهید مطهری میگوید وضع امام حسن با وضع امام حسین کاملا متفاوت و متغایر بود از امام حسین ع تقاضاى بیعت مىکردند اما از امام حسن ع بیعتی نمىخواستند به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فاجزئيات عمليات «تك تيرانداز» از زبان سخنگوي جهاد اسلامي در گفتگو با فارس:
جزئيات عمليات تك تيرانداز از زبان سخنگوي جهاد اسلامي در گفتگو با فارس عمليات تكتيرانداز نيروهاي مقاومت فلسطين در غزه رژيمصهيونيستي و سرويسهاي امنيتي آن را بشدت غافلگير كرد و نماد اين غافلگيري در سلسله حملات جنگندههاي اين رژيم به نقاط مختلف غزه و تهديد مقاومت نمايان شد بعدل و داد با ورود امام خمینی(ره) در ایران مستقر شد
استانها غرب زنجان حجت الاسلام رحیمی عدل و داد با ورود امام خمینی ره در ایران مستقر شد زنجان -خبرگزاری مهر امام جمعه ابهر گفت امام جمعه ابهر با بیان اینکه با ورود امام خمینی ره عدل و داد در ایران به معنای واقعی مستقر شد گفت اصل انقلاب را باید در شعارهای اصلیاش جستجو کردخاطره رفیقدوست از امام درباره لانه جاسوسی: «آنجا مال آمریکاست»/ دولت یازدهم معتدل نیست، یواش یواش به چپ میزند
سیاسی احزاب و تشکلها در نشست جامعه اسلامی مهندسین مطرح شد خاطره رفیقدوست از امام درباره لانه جاسوسی آنجا مال آمریکاست دولت یازدهم معتدل نیست یواش یواش به چپ میزند توهین احمدینژاد به مراجع محسن رفیقدوست با بیان اینکه من دولت یازدهم و رئیس جمهورش را خوب می شناسم و با اوجزئيات قتل پسر دانشجو از زبان عامل جنايت
جزئيات قتل پسر دانشجو از زبان عامل جنايت دانشجوی عصبانی که بعد از قتل همدانشگاهیاش زندگی مخفیانهای در پیش گرفته بود صبح ديروز در دادگاه كيفري به دفاع از خود پرداخت به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران شامگاه 19اسفند 88مسئولان یکی از مراکز درمانی در تهرانپارس با پلیس تماسجزئیات سفر روحانی به خوزستان از زبان سخنگوی دولت
جزئیات سفر روحانی به خوزستان از زبان سخنگوی دولت سخنگوی دولت از تشکیل کار گروهی برای پیگیری روند اجرا و پیشرفت طرح های مهمی که قرار است در خوزستان اجرا شود و چگونگی اختصاص منابع مالی آن خبر داد به گزارش واحد مرکزی خبر محمد باقر نوبخت در نشست خبری ویژگی های نخستین حضور رئیجزئیات نشست مشترک دو قوه از زبان سخنگوی هیات رئیسه مجلس
سیاسی مجلس جزئیات نشست مشترک دو قوه از زبان سخنگوی هیات رئیسه مجلس سخنگوی هیات رئیسه مجلس گزارشی از جزئیات نشست مشترک دولت و مجلس را برای خبرنگاران تشریح کرد به گزارش خبرنگار پارلمانی lمهر عبدالرضا مصری سخنگوی هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی چهارشنبه شب پس از نشست مشترک دولت و مآغاز برنامه های دهه فجر با برگزاری مراسم نمادین ورود امام خمینی (ره) به ایران در فرودگاه گرگان
استانها شمال گلستان حجت الاسلام قندهاری خبرداد آغاز برنامه های دهه فجر با برگزاری مراسم نمادین ورود امام خمینی ره به ایران در فرودگاه گرگان گرگان – خبرگزاری مهر رئيس شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي استان گلستان گفت در 12 بهمن ماه سال جاری با مراسم نمادین ورود حضرت امام خمینشرح خطبه امام سجاد(ع) در شام از زبان نماینده ولی فقیه در لرستان میرعمادی:جامعه امروز برای پیشرفت نیازمند دانش
شرح خطبه امام سجاد ع در شام از زبان نماینده ولی فقیه در لرستانمیرعمادی جامعه امروز برای پیشرفت نیازمند دانش علوی استنماینده ولی فقیه در استان لرستان گفت امروز جامعه برای پیشرفت و تعالی خود نیازمند به علم و دانش علی ع است حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد میرعمادی امروز در گفتوگجزئیات آزمون دکتری نیمهمتمرکز 93 از زبان مشاور عالی سازمان سنجش
شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۲ ۱۳ مشاور عالی سازمان سنجش با تشریح جزئیات آزمون دکتری نیمه متمرکز سال 93 گفت این آزمون در هشت گروه آموزشی و در 267 کد رشته به طور همزمان در صبح روز جمعه 16 اسفند 92 برگزار میشود دکتر حسین توکلی در گفتوگو با خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایرانلحظه به لحظه تا آغاز زنگ انقلاب در استان مرکزی/ جشنها همزمان با ورود امام خمینی(ره)کلید می خورد
استانها مرکز مرکزی لحظه به لحظه تا آغاز زنگ انقلاب در استان مرکزی جشنها همزمان با ورود امام خمینی ره کلید می خورد اراک-خبرگزاری مهر لحظه به لحظه به 12 بهمن سالروز ورود معمار کبیر انقلاب به وطن نزدیک می شویم شمارش معکوس در حالی برای بزرگداشت دهه انقلاب آغاز که رییس ستاد دههامام جمعه جیرفت: نباید برای ورود جوانان به جامعه شرط گذاشته شود
امام جمعه جیرفت نباید برای ورود جوانان به جامعه شرط گذاشته شودامام جمعه جیرفت گفت جوانگرایی در اسلام جایگاه ممتازی دارد و نباید برای ورود جوانان به عرصههای مختلف سیاسی فرهنگی و در جامعه شرط گذاشته شود به گزارش خبرگزاری فارس از جیرفت حجتالاسلام اصغر عسکری ظهر امروز در ن-
گوناگون
پربازدیدترینها