تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832432876




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ستاره‌ای که نازی‌ها را به سخره گرفت +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: سیاست و فوتبال
ستاره‌ای که نازی‌ها را به سخره گرفت +عکس




سیندلر ستاره تیم شگفت انگیز (Wunderteam) اتریش بود؛ تیمی که در اواخر دهه 1920 و اوایل دهه 1930، قدرت بلامنازع فوتبال اروپا محسوب می شد





سایت گل: یکی از دلایل اصلی هواداران فوتبال برای بهتر دانستن این ورزش نسبت به سایر رشته، هواداران پرتعداد آن در سراسر دنیاست؛ از مرد و زن تا پیر و جوان اما مطمئنا در میان این خیل عظیم هوادار، هستند کسانی که فوتبالی ها خیلی هم از توجه آنها به ورزش محبوب شان خرسند نیستند؛ مردان سیاست، از رهبرانی که با مشت آهنین بر کشورهای شان حکومت می کنند  تا روسای جمهوری که تلاش می کنند از محبوبیت فوتبال، قبایی برای خود بدوزند؛ مردانی که البته عملگراتر از یک طرفدار عادی هستند؛ آنها تنها به تشویق تیم مورد علاقه شان اکتفا نمی کنند بلکه تا آنجا که بتوانند، زمینه موفقیت تیم های شان را فراهم می کنند؛ چه با کمک های پشت پرده و چه با تهدید و تطمیع.

تاریخ فوتبال در یک قرن گذشته، تاریخ سیاست هم هست؛ تاریخ جنگ ها و کودتاها، تاریخ دوستی ها و فراموش کردن کینه ها.

در دومین مطلب از مجموعه مقالات فوتبال و سیاست، داستان ماتیاس سیندلر، بزرگترین بازیکن تاریخ فوتبال اتریش را روایت می کند.






مرد کاغذی

اگر آخرین بازی دوران حرفه ای ماتیاس سیندلر و مرگ رازآمیزش نبود، او می توانست در حافظه تاریخی دوست داران فوتبال به عنوان یکی از اولین ابر ستاره های دنیای فوتبال در یادها بماند اما بی پروایی اش در مبارزه با نازی ها و مرگ غیرمنتظره اش، او را به اسطوره ای فراموش شده تبدیل کرد.

سیندلر ستاره تیم شگفت انگیز (Wunderteam) اتریش بود؛ تیمی که در اواخر دهه 1920 و اوایل دهه 1930، قدرت بلامنازع فوتبال اروپا محسوب می شد؛ به رهبری هوگو میسل بزرگ. البته زمان زیادی طول کشید تا میسل پذیرفت که سیندلر می تواند ستاره تیمش باشد. هرچند میسل پایه گذار "سیستم دانوبی" بود، سیستمی که برخلاف فوتبال فیزیکی انگلیسی، بر تکنیک فردی و کار گروهی تکیه داشت اما سیندلر ظریف تر از آن بود که بتواند میسل را برای حضور در تیمش متقاعد کند. هیکل نحیف او موجب شده بود تا به او لقب "مرد کاغذی" بدهند.






میسل مدت ها در مقابل انتقادات روزنامه نگارانِ کافه نشینِ وینی مقاومت کرد و به ژوزف اورودیل، مهاجم تنومند و مشهورش (او اولین سوپراستار فوتبال اتریش بود که در چندین تبلیغ تلویزیونی حضور پیدا کرد و به سینما راه یافت) وفادار ماند اما در نهایت تسلیم شد. سیندلر و اورودیل هیچ شباهتی به هم نداشتند و حضور همزمان آنها در زمین، تقریبا غیرممکن بود. فردریش توربرگ، یکی از نویسندگان ورزشی پیشرو اتریشی در مورد تفاوت اورودیل و سیندلر، می نویسد:" آنها را تنها می توان براساس محبوبیت شان با هم مقایسه کرد؛ از نظر تکنیک، خلاقیت، مهارت و در یک کلمه، از لحاظ فرهنگ، آنها کاملا با هم متفاوت بودند؛ مانند فرق یک تانک با یک وِیفر."






سیندلر خیلی زود تاثیرگذاری اش را نشان داد. اتریش در اولین حضور او توانست اسکاتلند را 5-0 شکست بدهد و پس از آن پیروزی های پیاپی تیم شگفت انگیز از راه رسید؛ دو پیروزی 5-0 و 6-0 مقابل آلمان (در پیروزی 6-0 مقابل آلمان در وین، سیندلر هت تریک کرد)، برد 4-0 برابر فرانسه و پیروزی خیره کننده 8-0 مقابل مجارستان.

آنها در سال 1932 قهرمان اروپا شدند ( در رقابت هایی که ورژن ابتدایی جام ملت های اروپا بود) و امید اول قهرمانی در جام جهانی 1934 نیز بودند اما در نیمه نهایی آن جام، مغلوب ایتالیای موسولینی شدند. سیندلر در آن دیدار در مقابل یارگیری لوئیس مونتی، کاپیتان ایتالیا، نتوانست کاری انجام بدهد و به خاطر ضرباتی که در طول بازی خورد، راهی بیمارستان شد. او در آنجا با کامیلا کاستانیولا، یک پرستار ایتالیایی آشنا شد؛ دختری که بعدها شریک سرنوشت تراژیک سیندلر شد.

رویای آلمان بزرگ

ملی گرایان آلمانی در سراسر قرن نوزدهم، رویای آلمان بزرگ، کشوری متشکل از آلمان و اتریش را در سر داشتند؛ رویایی که حتی اتو فون بیسمارک، صدر اعظم مقتدر آلمان ها، نتوانست به آن جامع عمل بپوشاند؛ تا اینکه با قدرت گرفتن نازی ها و رهبری هیتلر، بار دیگر این آرزوی قدیمی به عنوان یک هدف سیاسی مطرح شد. هیتلر در کتابش، نبرد من، نوشت:" ملت آلمان تنها در یک صورت به پیروزی نهایی خود دست می یابد که تمام ملت آلمان در اروپا با یکدیگر متحد شوند." بی تردید او در اشاره به "تمام ملت آلمان" نگاهی ویژه به مردم آلمانی اتریش داشت.

اتریشی ها بعد از جنگ جهانی اول و از بین رفتن امپراطوری کشورشان، علاقه زیادی به اتحاد با آلمان داشتند اما با قدرت گرفتن نازی ها، این علاقه به مخالفتی جدی تبدیل کرد. با این وجود، دولت ضعیف اتریش در نهایت نتوانست در مقابل فشار نازی های این کشور مقاومت کند و در سال 1938، اتریش، بدون خونریزی، ضمیمه آلمان نازی شد تا آنشلوس (اتحاد) شکل بگیرد. در حالی که هیتلر با غرور روی بالکن شهرداری وین برای دخترکان هیجان زده دست تکان می داد، وطن پرستانی مانند سیندلر به مبارزه فکر می کردند.

دیدار اتحاد

بزرگترین نمایش ورزشی نازی ها، المپیک برلین بود؛ رقابت هایی که در نهایت با قهرمانی جسی اونز و حرکت تاریخی اش، به کام هیلتر تلخ شد. تجربه "پیشوا" برای دیدن یک مسابقه فوتبال هم سرنوشت مشابهی داشت.






آلمان در جام جهانی 1934 به نیمه نهایی رسید که این دلگرمی را به وجود آورد که ممکن است آنها در المپیک 1936، در خاک خودشان به مدال طلا برسند. اما شکست تحقیرآمیز 2-0 مقابل نروژ در یک چهارم نهایی، رویاهای آنها را به باد داد. این تنها دیداری فوتبالی بود که هیتلر برای تماشایش به ورزشگاه رفت.






علی رغم این تجربه تلخ، وقتی قرار شد آنشلس را با یک مسابقه ورزشی جشن بگیرند، یک مسابقه فوتبال بین آلمانی ها و اتریشی ها ترتیب داده شد. بازیکنانی که قرار بود از آن پس به عنوان یک تیم در کنار هم بازی کنند، برای آخرین بار با پیراهن تیم های ملی قبلی شان مقابل هم قرار گرفتند.

اتریشی ها اگرچه با روزهای اوج تیم شگفت انگیز فاصله گرفته بودند، اما همچنان برتر از آلمان ها نشان می دادند. سیندلر در نیمه اول چند موقعیت را از دست داد. با توجه به اینکه او چندین بار توپ را از کنار تیر دروازه به بیرون زد، در آن زمان گزارش هایی در مورد اینکه او با از دست دادن تعمدی موقعیت ها، قصد به سخره گرفتن آلمان ها را دارد یا نه- و این فرضیه که به او دستور داده شده تا گل نزند- منتشر شد. سرانجام، در اواسط نیمه دوم، او روی یک توپ برگشتی گل زد و وقتی دوستش، شاستی سِستا، از روی یک ضربه آزاد، گل دوم را زد، او این گل را با رقصیدن مقابل جایگاه مدیران که مملو از افسران عالی رتبه نازی بود، جشن گرفت. اتریش در نهایت 2-0 پیروز شد تا سیندلر ضربه اش را به نازی ها بزند.






در ماه های بعدی، سیندلر که هیچ وقت گرایشش به دموکراسی اجتماعی را مخفی نمی کرد، بارها از بازی برای تیم آلمان متحدِ سپ هربرگر خودداری کرد. آلمان بدون او به جام جهانی رفت و با شکست در دور اول مقابل سوئیس، حذف شد. ایده سپ هربرگر برای استفاده از 6 بازیکن آلمان و 5 بازیکن اتریش (یا برعکس) نتیجه نداد تا 7 سال پیش از اینکه اتریش برای همیشه از آلمان جدا شود (براساس معاهده ورسای، پیوستن اتریش به آلمان ممنوع شد)، ایده آنشلوس در فوتبال به بن بست برسد.

 در ماه آگوست همان سال سیندلر یک کافه را از لئوپولد دریل، یک یهودی که براساس قوانین جدید، مجبور به فروش املاکش بود، خرید و به دلیل امتناعش از نصب پوسترهای نازی، از سوی مقامات مورد انتقاد قرار گرفت.

صبح روز 23 ژانویه 1939، دوست سیندلر، گوستاوو هارتمن، که به دنبال او می گشت، درِ آپارتمانش در آناگاسه را شکست. او سیندلر را مرده یافت؛ در کنار معشوقه اش، کامیلا که بیهوش بود. کامیلا هم که ده روز بعد در بیمارستان مرد، مانند سیندلر قربانی مسمومیت با کربن مونوکسید شد که از بخاری خراب آپارتمان شان ایجاد شده بود.

یا دست کم، این چیزی بود که پلیس گفت؛ وقتی تنها بعد از دو روز به تحقیقات شان پایان دادند. وقتی شش ماه بعد مقامات نازی دستور به بسته شدن پرونده دادند، دادستان عمومی هنوز به نتیجه ای نرسیده بود.

 در مستند سال 2003 بی بی سی، ایگون اولبریش، یکی از دوستان سیندلر، ادعا کرد که یکی از مقامات محلی رشوه گرفت تا مرگ او را یک تصادف ثبت کند تا برگزاری یک تشییع جنازه رسمی برای او تضمین شود (براساس قوانین آن زمان، تشییع جنازه رسمی برای کسانی که خودکشی کرده یا به قتل رسیده بودند، برگزار نمی شد). آستریا وین، آخرین باشگاه سیندلر، 15 هزار تلگرام تسلیت دریافت کرد و 40 هزار نفر در مراسم تشییع جنازه او شرکت کردند.

در وین داستان های مختلفی در مورد مرگ سیندلر شنیده می شد. در 25 ژانویه، یک مقاله در روزنامه اتریشی کرونن سایتونگ ادعا کرد " همه چیز به این سمت رفت تا این مرد بزرگ قربانی قتل از طریق مسمومیت شود.

 توربرگ در شعرش،" منظومه ای بر مرگ یک فوتبالیست"، از خودکشی مردی گفت که احساس می کرد توسط "رژیم جدید،انکار شده" است. بعدا گفته شد که سیندلر، کاستینیولا یا هر دو، یهودی بودند. درست است که سیندلر برای آستریا وین، باشگاه بورژواهای یهودی، بازی کرد و در موراویا متولد شده بود؛ از جایی که بسیاری از یهودیان از آن به پایتخت مهاجرت کردند، اما خانواده او کاتولیک بودند.

در این بین، بودند کسانی هم نمی خواستند باور کنند همسایه های سیندلر، چند روز قبل از مرگ او، از خرابی یکی از دودکش ها شکایت داشتند.






شواهد موجود نشان می دهد که مرگ سیندلر یک حادثه بود اما این احساس که قهرمان ها نمی توانند به صورت معمولی بمیرند، در بین اتریشی ها غلبه داشت. مهمتر از همه اینکه دست کم برای یک ذهن رمانتیک آزادی طلب، چه چیز بهتر از این ورزشکار- هنرمندِ محبوب جامعه وینی، که در کنار معشوقه اش دچار گاز گرفتگی شد، می توانست نماد شرایط اتریش در زمان آنشلس باشد؟

شاید به این خاطر که خیلی ها هنوز صحبت های جوزف گوبلز، وزیر تبلیغات حیله گر هیتلر، را به یاد داشتند:" سیندلر نماد وین است و ما می خواهیم مطمئن باشیم که او برای همیشه از چنین محبوبیتی برخوردار خواهد بود." یک تهدید به قتل خونسردانه؛ اتفاقی که در آلمان نازی چندان عجیب نبود.

 آلفرد پولگار، منتقد ادبی، در بزرگداشت او نوشت:" سیندلر دوست داشتنی با مرگش، از شهری پیروی کرد که فرزند و غرور آن بود. او به نحو جدایی ناپذیری با این شهر عجین شده بود؛ که وقتی چنین اتفاقی برای وین رخ داد، او هم باید می رفت. همه شواهد، حاکی از خودکشی، ناشی از وفاداری او به شهرش است. زندگی و فوتبال بازی کردن در شهری لگدمال شده، در هم شکسته و عذاب دیده به معنای فریب دادن وین با تصویرِ خیالیِ تنفرانگیز خود بود... اما چه کسی می تواند آنطور بازی کند و زندگی کند، وقتی زندگی بدون فوتبال هیچ است؟"

علی رغم همه این مرثیه خوانی ها، دنیای فوتبال سیندلر را از یاد برد. در حالی که رقیب اصلی او در آن سال ها، جوزپه مه آتزای ایتالیایی، نامش را به یکی از بزرگترین ورزشگاه های اروپا وام داد، نام سیندلر روی هیچ ورزشگاهی در اتریش گذاشته نشد. او متعلق به دورانی بود که همه دوست داشتند فراموش کنند؛ حتی او را که ستاره آن روزهای خاکستری وین بود. 








تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن