تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان ، در عالِمِ بى‏بهره از ادب بيشتر طمع مى‏كند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پس ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802194245




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دبیرکل سازمان ملل کارگزار آمریکا!


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
سرمقاله
گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح چهارشنبه دبیرکل سازمان ملل کارگزار آمریکا! روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «لغو دعوت از ایران برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات»،«این مردم همان مردمند»،«دبیرکل سازمان ملل کارگزار آمریکا!»،«کار فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی»،«ابهامات یک نشست»،«ضرورت عذرخواهی از محضر ملت»،«:شانس ضعیف ژنو 2»،«تاسف نخوریم»،«ایران باید صبوری می‌کرد»،«راهی برای خروج از رکود»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.




خراسان:لغو دعوت از ایران برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات «لغو دعوت از ایران برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات»عنوان یادداشت روز رزنامه خراسان به قلم صباح زنگنه است که در آن می خوانید؛بان کی مون دبیر کل سازمان ملل به فاصله 24 ساعت ازاعلام دعوت رسمی ایران به نشست ژنو این دعوت را پس گرفت. آن چه که طی چند روز گذشته در ارتباط با دعوت از ایران اتفاق افتاد حکایت از نا به سامانی و عدم امکان رسیدن به توافق جدی درباره سوریه است. به طور حتم دبیرکل سازمان ملل زمانی از جمهوری اسلامی ایران دعوت به عمل آورده که نظر مثبت آمریکا و سوریه را در این باره در دست داشته است و به علاوه جمع بندی از رویدادهای منطقه رخ داده او را به این نتیجه رسانده بود که دعوت از ایران مفید، موثر و سازنده خواهد بود. اما پس گرفتن این دعوت نشان از این می دهد که منطق واحدی بر این اجلاس حاکم نیست و به نظر می رسد بهانه ای بوده تا روی عدم توافق گروه های معارض را سرپوش بگذارد و اگر مشکلی هم در اجلاس پیش آید به بیرون درز نکند. در حالی که اگر هدف کشورهای فرامنطقه ای و منطقه ای و گروه های مخالف سوریه رسیدن به آرامش، صلح وتوافق است، می بایست از ظرفیت و توان جمهوری اسلامی در این راه استفاده می شد. به نظر می رسد در این مقطع آمریکایی ها به دنبال جلب رضایت عربستان هستند در غیر این صورت با اقدام دبیرکل سازمان ملل یعنی دعوت از ایران که هم راستا با روش های دیپلماتیک است مخالفت نمی کردند. در این باره که چرا توافق های ژنو ۱ نمی تواند پایه نشست ژنو ۲ باشد باید گفت که از آنجایی که یکی از موادی که در آن آمده مصادره به مطلوب بود و آن هم تشکیل یک دولت موقت و یا دولت انتقالی، در حالی که نیروهای درگیر در سوریه سوری نیستند و نیروهایی هستند که از کشورهای اروپایی و کشورهای عربی و با حمایت های عربستان و آمریکا اداره می شوند با چنین وضعیتی تشکیل دولت انتقالی بی معنی است. درباره نتایج اجلاس پیش رو باید گفت با توجه به اینکه معارضان خواسته های خود را بارها مطرح کرده اند با تکرار این خواسته نتیجه ای از این اجلاس حاصل نخواهد شد. چشم انداز مثبتی برای این اجلاس وجود ندارد چرا که معارضان متحد نیستند و ده ها گروه از معارضان حذف شده اند و با حداقل نیرو در این کنفرانس شرکت کرده اند. علاوه بر این گروه های مسلح این بحران با یکدیگر نیز درگیر هستند و هیچ توافق مشخصی بین آن ها وجود ندارد. آن ها با طرح شرایط غیرقابل تحقق سعی در خریدن زمان دارند. کشورهای شرکت کننده و یا غایب در این اجلاس برای سنجش میزان اعتبار معارضان حاضر در این اجلاس می توانند یک سوال واحد طرح کنند و از آن ها خواسته شود که این تأثیر را با یک روز اعلام آتش بس نشان بدهند. اگر در این موضوع موفق بودند ارزش مذاکره با آن ها وجود دارد. احتمال محقق شدن اهداف این اجلاس با شرایط موجود بسیار کم است. هنوز ابعاد مسائل مشخص نیست به نظر می آید آمریکا و روسیه فقط قصد دارند که این اجلاس به هر قیمتی تشکیل شود به همین دلیل هم اجلاس برگزار می شود حتی پیش بینی می شود که شاید در این اجلاس به نتایجی بیش از اجلاس ژنو ۱ دست پیدا نکنند. از سوی دیگر طبق اخبار رسیده با توجه به تزریق سلاح های کشتار جمعی و سلاح های مدرن توسط آمریکا و فرانسه و سوریه و لبنان هدف این کشورها ادامه جنگ و درگیری و به دست آوردن امتیازهای نظامی در صحنه های درگیری است. بنابراین این اجلاس به نتیجه ای نخواهد رسید و باید انتظار گسترش درگیری ها در نتیجه تأثیر آمریکا، فرانسه و عربستان سعودی با حمایت از گروه های تروریستی راداشته باشیم اگر چه احتمال حمله نظامی آمریکا به سوریه بسیار پایین است چرا که با انهدام سلاح های شیمیایی سوریه به اهداف خودش در آن مقطع رسیده است. در عین حال از یک منظر دیگر شاید بتوان گفت : عدم حضور ایران در ژنو ۲ هیچ تأثیری در نتایج احتمالی آن ندارد زیرا قرار است شرکت کنندگان در این اجلاس به توافق برسند بنابراین کشوری که در اجلاس حضور ندارد نمی تواند در موفقیت یا شکست اجلاس نقشی داشته باشد. مسئولیت شکست یا موفقیت و یا توسعه جنگ و درگیری متوجه کشورها و گروه هایی است که از عدم رسیدن به توافق برای حل مسالمت آمیز بحران سوریه بهره مند می شوند. کیهان:این مردم همان مردمند «این مردم همان مردمند»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن می خوانید؛در حالی که به بهانه انتخابات اخیر ریاست جمهوری، عده ای از مسئولان دولتی از کنار گذاشتن همه تجارب تلخ سیاسی با کشورهایی که سال ها در حق مردم ما ظلم و ستم روا داشته اند سخن می گویند و در حالی که به بهانه تعامل با جهان عده ای حتی حاضرند از برخی مبانی و اصول خدشه ناپذیر انقلاب هم کوتاه بیایند! و بالاخره در حالی که به گفته رئیس جمهور هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم و همه و هر چه هست خوب مطلق است، عده ای از مقامات دولتی- که به دشمنان این مردم از گل نازک تر نمی گویند- مردم را مورد توهین قرار داده و به جای وحدت آفرینی در داخل، سعی در ایجاد شکاف و انشقاق در صفوف مردم دارند! به مجلس می تازند و هر صدای منتقد و دلسوزی را با برچسب افراطی و خشونت طلب پاسخ می دهند و با حربه عدم درک پیام رأی مردم آنها را می نوازند! این تعارض و دوگانگی از کجا ناشی می شود و چه ثمری در پی خواهد داشت؟! بالاخره مردم از  دید این افراد چه هستند و در عمل برای آنها چه ارزشی قائلند؟ رأی و اندیشه مردم تا چه زمانی محترم و پسندیده است؟ تا آن هنگام که جناح سیاسی شما را پشتیبانی و انتخاب کند یا نه! مردم فارغ از این که شما یا دیگری را برگزینند، محترمند؟ سخنان مشاور ارشد رئیس جمهور پرده از بسیاری از حقایق برداشته و پاسخ روشنی به این دست پرسش ها می دهد منطق این افراد، دقیقا همان منطقی است که چند سال قبل رئیس جمهور آمریکا مطرح کرده بود و می گفت «هر که با ما نیست بر ماست»! وقتی 49/5 درصد از مردم کشور به صراحت و بدون هیچ ابهام و ایهامی توسط نزدیک ترین فرد به رئیس جمهور مورد توهین قرار می گیرند و به بی قانونی و طرفداری از خشونت متهم می شوند، چه منطقی جز آنچه گفته شد را می توان برای آن تصور کرد؟! در این نگاه مردم وسیله اند تا جناح خاص سیاسی به قدرت برسد. پس اگر این وسیله! به وظیفه ای که جناح خاص برای آن تعریف کرده است عمل نکرد مستحق هر نوع توهین و تحقیر است! فراموش نکنیم این سخن- و موارد مشابه که در مدت اخیر زیاد شنیده شده- از اردویی به گوش می رسد که پیش از این سال ها نظام را- و نه یک دولت خاص را- به تقسیم مردم به شهروند درجه یک و درجه دو متهم می کرد! سال ها از تبعیض های ناروا سخن می گفت و سال ها دم از مردم سالاری می زد و خود را یگانه گروه معتقد و متکی به مردم می دانست و حتی برای این کار به اردوکشی خیابانی و به کارگیری اراذل و اوباش به جای مردم و آتش زدن سطل زباله ها دست زد! اکنون همان ها هر که را که به تفکر و نامزد خاصی رأی نداده بی قانون می دانند حتی اگر این «هر که» نیمی از مردم کشورمان باشند! به واقع اگر در گذشته چنین سخنی توسط یک مقام رده چندم دولتی گفته می شد، رسانه های زنجیره ای شما چه گلویی چاک می کردند و چه فریاد وا مردمی سر می دادند!؟ و امروز چه شده که قبیله گرایی سیاسی، آنها را از عمل و حتی تظاهر به پایبندی به شعارهای پیشین بازداشته است؟ آیا در عقیده تان راجع به مردم تجدید نظر کرده اید یا نه براساس مستنداتی واقعا نیمی از مردم را ضد قانون می دانید؟! واقعیت این است که هیچ اتفاق تازه ای نیفتاده است! این سخن هم حرف نویی نیست و این اردوگاه از این گونه سخنان فراوان دارد! در دوره اصلاحات همین افراد مردم را با وقاحت و بی پروایی «لشکر قابلمه به دست» معرفی کردند و در توهینی آشکار مدعی شدند که اگر «مرگ موش» هم توزیع بشود مردم در صف می ایستند! آنها که تا دیروز برای حفظ شأن مجلس- که البته والا و بالاست و باید حفظ شود- به دروغ اشک تمساح می ریختند و فریاد می زدند و گلایه می کردند که دولت نسبت به مجلس بی مهری می کند و مجلس را در رأس نمی داند امروز، عصاره فضائل ملت در نظرشان آنقدر بی ارزش و بی مقدار است که سودای تغییر قانون و امکان انحلال مجلس منتخب مردم توسط رئیس جمهور را دارند! آنها که دیروز عده ای از نمایندگان مردم را  وکیل الدوله! می نامیدند و نماینده آزاد و مردمی را کسی می دانستند که دائم در حال درگیری و نزاع با دولت باشد، امروز از چند سؤال به حق نمایندگان و هشدار درباره چند تخلف آشکار و انحراف خطرناک آنها به تنگ آمده اند و برای نمایندگان خط و نشان می کشند و از حالا برای انتخابات آینده برنامه ریزی می کنند و نقشه می کشند تا مجلسی همسو با دولت- و به تعبیر دیروز خودشان وکیل الدوله- تشکیل دهند! اینها گوشه ای از اعتقاد و باور این جناح نسبت به مردم است که هنوز در ذهن و خاطر مردم باقی است و بالاترین سند دروغگویی مدعیان حمایت از مردم، فتنه 88 بود که رأی تاریخی و بی نظیر مردم را برنتافتند و به خوش رقصی برای آمریکا و اسرائیل پرداختند و امروز هم بی شرمانه و با رأی همان مردم به رئیس جمهور محترم، رنگ عوض کرده و در پوستینی جدید خود را حامی رئیس جمهور جا زده و دوباره بر مناصب دست پیدا کرده و به جای قدرشناسی از ولی نعمت های خود، توهین به آنها را پیشه خود کرده اند! همین تفکر بود که تا دیروز حضور مردم در سفرهای استانی را علامت گرسنگی مردم می دانست و آن را به «رقص دلفین ها» برای کسی که برایشان غذا می انداخت تشبیه می کرد و هر حرکتی که مردم در آن حضور داشتند و از ایمان و عشق مردم شور و نشاط می گرفت «پوپولیستی»، سازمان دهی شده و خالی از عقلانیت می دانست و حضور در جمع مردم را بی ثمر و عوامفریبی! همان ها که تا دیروز معتقد بودند به جای رفتن به این شهر و آن شهر، می توان در مرکز با نخبگان نشست و مسائل را حل کرد، امروز سفر استانی دولت را- که کاری خوب و پسندیده و ضروری است- از منظر دیگری تفسیر می کنند و همه حرف های دیروزشان را به طاق نسیان و فراموشی کوفته اند! امروز هر کاری خوب است و استقبال ها «خودجوش» و مردمی! اما چه خوب است صاحبان این تفکر- که در اصل تفکری نیست جز موج سواری سیاسی- یک بار برای همیشه تکلیف خود را با واژه «مردم» روشن کنند و بگویند مردم تا کجا و تا چه اندازه برای آنها اهمیت دارند؟ آستانه تحمل رفتار مردم برای آنها تا کجاست چه وقت مردم ارزشمندند و چه وقت بی ارزش؟ از نظر آنها این مردم همان مردمی اند که امام راحل رأی آنها را میزان می دانستند یا نه رأیشان وقتی میزان است که آنها را بر مسند بنشاند!؟ اصلا نسبت شما با رئیس جمهوری که با رأی مردم انتخاب شده و خود را خدمتگزار مردم می داند چیست؟! شما در لوای کسی جمع شده اید که بالاترین توفیق خود را انتخاب توسط مردم و بالاترین فخرش را برآمدن از عهده امانت مردم می داند پس چگونه این همه تضاد در دیدگاه و مشرب شماست؟! یقیناً این همه دورویی و پنهان کردن نیات درونی و تظاهر به رفتار و عقیده ای دیگر از نگاه تیزبین مردم پنهان نمی ماند. جمهوری اسلامی:دبیرکل سازمان ملل کارگزار آمریکا! «دبیرکل سازمان ملل کارگزار آمریکا!»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم حسن خیاطی است که در آن می خوانید؛بان کی مون دبیرکل سازمان ملل در کمتر از 24 ساعت پس از دعوت از جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 که پیرامون بحران سوریه برگزار می شود، این دعوت را با فشار مقامات آمریکایی پس گرفت. هر چند وی دلایل این باز پس گیری را اظهارات و مواضع داخلی در ایران عنوان کرده ولی کاملاً آشکار است که این سخنان را تنها در مقام توجیه عملکرد غیرمنطقی بر زبان جاری کرده و اقدام او دلایل پشت پرده دیگری دارد که شهامت اعتراف به آن دلایل را در خود نمی بیند. این اقدام دبیرکل سازمان ملل با اساسنامه این سازمان جهانی که آن را مستقل می داند و تصریح می کند که نباید از هیچکس و هیچ دولتی دستور بگیرد کاملاً در تضاد است. دبیرکل سازمان ملل در سخنانی به هنگام اعلام خبر دعوت از ایران به کنفرانس ژنو 2 مدعی شده بود طی روزهای گذشته چندین بار با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده و ایران اعلامیه ژنو 1را به عنوان اساس کنفرانس ژنو 2 پذیرفته و متعهد شده "نقشی مثبت و سازنده" در سوریه ایفا نماید. اما مقامات جمهوری اسلامی ایران به صراحت اعلام نمودند ایران هیچگونه تعهد و پیش شرطی را برای حضور در این کنفرانس نمی پذیرد و دلیل آن هم کاملاً روشن است. مقامات کشورمان اعلام کردند ایران در تنظیم بیانیه ژنو 1 حضور نداشته و اصرار بر پذیرش این بیانیه غیرقابل قبول و مردود است. براساس آنچه در خبرها آمده، دقایقی قبل از قرائت بیانیه "بان کی مون" توسط "مارتین نسیوکی" سخنگوی سازمان ملل مبنی بر بازپس گیری دعوت از ایران، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با دبیرکل سازمان ملل درخصوص حضور ایران در این کنفرانس دیدار و گفت و گو کرده و بعد از قرائت بیانیه، مقامات آمریکا، عربستان و همچنین معارضان سوری با ذوق و شوق فراوانی از آن استقبال نمودند. پیش از این دیدار، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز گفته بود واشنگتن انتظار دارد دعوت از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 پس گرفته شود. مخالفت دولت آمریکا با حضور ایران در این کنفرانس از ابتدا نیز قابل پیش بینی بود و پیش شرط هایی که در این باره تعیین می شد به مثابه نوعی سنگ اندازی برای ممانعت از تحقق این امر بود. لذا این مخالفت کاملاً با سیاست های وحشیانه و جنایتکارانه تروریست های تکفیری و مسلح مورد حمایت آمریکا و برخی کشورهای منطقه که درحال آدم کشی در سوریه هستند منطبق است و آنها از ابتدا نیز می دانستند که جمهوری اسلامی ایران هیچ پیش شرطی را نخواهد پذیرفت. واقعیت اینست که دولت های غربی و منطقه ای دخیل در پدید آمدن بحران فعلی سوریه به هیچ وجه حاضر به حل بحران در این کشور جنگ زده که تاکنون جان شمار زیادی از شهروندان آن توسط جماعتی که از فرط جهل و افراطی گری همه اصول انسانی را زیر پا گذاشته اند گرفته شده است نیستند و اساساً هیچ ارزشی برای جان انسان های بی گناه قائل نمی باشند. دولتمردان آمریکایی بهتر از همه می دانند که مسئول این آدم کشی ها و وحشیگری ها در سوریه خود آنان و برخی مقامات دولت های عربی وابسته به آنها هستند و هر آنچه در سوریه از انواع و اقسام اقدامات غیرانسانی درحال وقوع است، زیر سر خودشان است و آنها برای رسیدن به هدف مورد نظر خویش، حاضرند تمام افراد یک ملت را نیز قربانی نمایند. آمریکا با رفتار خود در سوریه و به ویژه با وادار کردن دبیرکل سازمان ملل به پس گرفتن دعوت خود از ایران، یکبار دیگر ثابت کرد که تعبیر امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران که دولت آمریکا را "شیطان بزرگ" نامیدند کاملاً درست و دقیق است. طبعاً نباید از کسانی که خوی وحشی گری در ذات آنها نهادینه شده انتظار دیگری داشت، اما آنچه در این میان حائز ا همیت است، اینست که دبیرکل سازمان ملل با پس گرفتن دعوت خود از جمهوری اسلامی ایران، باقی مانده ح?ث?ت این سازمان جهانی را نیز به باد داد. بان کی مون با این کار نشان داد سازمان ملل را چنان از شأن و جایگاه خود به زیر کشیده که تبدیل به یک "اراده" تحت ریاست دولت واشنگتن درآمده و نه تنها هیچگونه اختیاری در حل مسایل جهانی و منطقه ای ندارد، بلکه به یک سازمان گوش به فرمان مقامات کاخ سفید تبدیل شده است که آمادگی دارد آنچه دولتمردان آمریکائی اراده می کنند را به اجرا در آورد. این برای یک سازمان بین المللی که در منشور خود پاسداری از حقوق بشر را سرلوحه وظایف خود می داند، بسی موجب سرشکستگی و سرافکندگی است که دولت هایی با سابقه سیاه اقدامات ضد بشری برای آن تعیین تکلیف کنند و اجازه ندهند طرف هایی که هیچ تردیدی در صداقت آنها برای خدمت به مردم سوریه وجود ندارد، نقش دلسوزانه و مؤثر خود را در حل بحران این کشور ایفا نمایند. اکنون بر همگان ثابت شده است که دعوت از جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو 2، برپایه این منطق استوار بود که غرب و بازیگران عمده و تأثیرگذار در بحران سوریه به این نتیجه رسیده اند که حل مسأله سوریه بدون حضور مؤثر ایران امکان پذیر نیست و از طرفی بازپس گیری این دعوت نشان داد که همان بازیگران به درستی دریافته اند که حضور ایران در کنفرانس ژنو 2 آنها را برای رسیدن به مقصودشان در سوریه ناکام خواهد گذاشت. با توجه به آنچه در جریان دعوت از جمهوری اسلامی ایران و پس گرفتن این دعوت رخ داده، اقدام دبیر کل سازمان ملل از دو جهت باعث تأسف و شرمساری است. اول اینکه بان کی مون نشان داد برای حفظ جایگاه فردی خود در برابر فشارهای دولت های غربی حاضر است مرتکب هر کاری بشود، و دوم آنکه متأسفانه کسی در جایگاه دبیرکل سازمان ملل قرار دارد که حتی شهامت به زبان آوردن دلیل اصلی پس گرفتن دعوت خود را نیز ندارد. این وضعیت، در شخص دبیرکل محدود نمی شود و به معنا? بی اعتباری نهاد سازمان ملل است.  فلسفه تشکیل سازمان ملل، مقابله با بی قانونی در سطح دولت ها و حمایت از ملت ها در برابر سلطه و تجاوز و اقدامات خلاف قانون است. اینکه در سوریه با طرح و نقشه آمریکا و حمایت های نظامی و سیاسی و مالی قدرت های سلطه گر، آتش جنگ داخلی شعله ور شود و تروریست ها آشکارا مرتکب شرم آورترین جنایات شوند و از سر بریدن انسان ها تا به بردگی گرفتن و فروش زنان را بر خود حلال و جایز بدانند و سازمان ملل نه تنها نتواند کاری برای مقابله با این جنایات و مقابله با تروریسم انجام دهد بلکه به مثابه یک کارگزار برای آمریکا عمل کند و راه را برای ادامه جنایت و خون ریزی و ویرانی هموار نماید، برای انسانیت عصر حاضر یک لکه ننگ پاک نشدنی است. اینکه ملت ها تا چه زمانی می توانند چنین سازمان بی خاصیت و دست نشانده ای را تحمل کنند سؤال مهمی است که پاسخ آن را باید گذشت زمان مشخص کند. رسالت:کار فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی «کار فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛ عدم توازن گسترده در خلأ "کار فرهنگی"‏ ما با نسل های گذشته، این تفاوت را داریم که اختلاط فرهنگی پیدا کرده ایم. یعنی یک فرهنگ نیرومند عارضی، از نقطه عزیمتی غیر از موقعیت بومی ما، به ما رو آورده و نتوانسته ایم راه را بر آن ببندیم، و کم و بیش مقهور آن شده ایم. منظور از "مقهور"، آن است که طبقه متوسط شهری ما که بیشتر آماج این فرهنگ بوده است، کم و بیش، به مصرف کننده تکنولوژی و اخلاق این فرهنگ مهاجم بدل شده است. نکته آن است که در گذشته، فرهنگ، چه خوب بود و چه بد، چه کم و چه زیاد، روال طبیعی خود را می پیمود، و تا حدی با توازن میان نیاز مادی و معنوی تنظیم می شد. هجوم اندیشه تکنیکی و افزایش اشتهای مادی که ذهن بومی، ظرفیت پذیرش آن را به این سرعت نداشته، اختلال هایی ایجاد کرده است. در میان برخورد دو فرهنگ، سال هاست که ما در کشاکشیم، بی آن که هنوز هیچ اقدام مؤثری برای خروج از این برزخ صورت گرفته باشد. در کل، لازمه حل این مسئله، وجود یک فرهنگ جانشین و یک پاسخ فرهنگی به مسائل تکنولوژی جدید است؛ فرهنگی که با مقتضیات تکنولوژی جدید بخواند، بی آن که غربی مآب باشد. حدود ارزش ها باید معین گردد، تا فرهنگی از آن بیرون آید که مردم را به سوی بهزیستی نوید دهد. ‏از این قرار، دو شهر تهران و کرج، میزبان اصلی این طبقه متوسط شهری شده اند. تهران و کرج شامل افرادی شده اند که بسیار کم تجربه و بی تاریخ به نظر می رسند. آن ها آماج اصلی تحول فرهنگی صنعت هستند. طبقه متوسط شهری در تهران و کرج، عمدتاً مهاجرند و در این دو کلان شهر دنبال حداقل های زندگی گشته اند؛ این وضعیت گذرا و ضعف ارتباط با خویشاوند و زیستگاه بومی، آن ها را به پایه های فرهنگی خود در مبدأ بی اعتنا کرده است؛ آن ها مشغول حل مسائل عمیق اقتصادی خود در این ابرمتروپل ها هستند و کمتر به فعالیت های اجتماعی و ارتباطی می پردازند. حس طبقه متوسط ما گویی نسبت به هر محرکی مگر رفاه کند شده است، و این روحیه آن ها به سایر لایه ها سرایت پیدا می کند و به تابلوی فرهنگ کشور تبدیل می شود. تعیین کنندگی رأی طبقه متوسط شهری، عملاً اصحاب فرهنگ و سیاست و اقتصاد را یکپارچه به سمت ادای مضامین رفاه طلبی کشانده است که آشکارا متناقض و نامعقولند. مغز ماجرا اینجاست که شرایط فرهنگی و مدنی و سیاسی و اقتصادی امروز، در شناخت و پی گیری آرمان ها اساساً بی استعداد است، چرا که به یک زندگی معمولی اینجا و اکنونی دل می بندد.
‏کیفیت زندگی هم در بخش صنعتی تر شده جامعه ما، در کلان شهرها و خصوصاً در تهران و کرج، به زوال رفته است، و ریشه اصلی این تقلیل سطح زندگی، از دست رفتن بعد اجتماعی زیست بشری است. مهم ترین ویژگی زندگی تکنولوژیک جدید را باید در فربه ساختن فردیت هایی که می توانند بی نیاز و بی ارتباط با دیگران به زیست نحیف فردی خود ادامه دهند، جست. این انسان جدید از دنیا تنها یک زندگی مرفه می خواهد که با ساز و کارهای فنی جدید، امیدوار است که بی مدد دیگران بتواند آن را دریابد و ادامه دهد. او خود را از سایر انسان ها منفصل و بی نیاز می شمرد.  ولی واقع آن است که انسان، لااقل یک حیوان اجتماعی است. بی جامعه می میرد. انسانیت او می میرد. منشأ ناخشنودی و اضطراب مبهمی که مردمان امروز حس می کنند، تنهایی است. کیفیت زندگی در طبقه متوسط شهری، با تغییر رئیس جمهور و افزودن رفاه و رفع تحریم و... درست نمی شود. تنها با تأیید مجدد وحدت فرد و جامعه بهبود خواهد یافت و این وحدت هنگامی تحقق می یابد که افراد به دنبال آرمانی بروند که آنان را فراتر از فردیت صرف قرار دهد. فرهنگ، تنها پادزهر سموم زندگی صنعتی است. باید ارزش های اصولی زیست بشری را در قالب فرهنگی که معنای شرافت و فضیلت و عظمت و هماهنگی و تقارن و وقار و شجاعت و متانت و حکمت را احیا کند، و بدین ترتیب، آرمان های مشترکی را سازمان دهد، احیا کرد.   ‏به حکم "وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَـئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ" (آل عمران/104)، اتاق فرمان های متعدد و متکثری برای تشخیص و تصمیم و اقدام نیرومند در نقاط بحرانزای فرهنگ ضروری است. بسیج نیروها در امر به معروف و نهی از منکر، به معنای جستجو و حل حکیمانه مسائل فرهنگی ضرورت دارد. پراکندگی و پاره پارگی جامعه، نتیجه غیبت اراده ها در امر فرهنگی و تمرکز بر امر سیاسی و اقتصادی است. باید مجدداً همچون سال های آغازین انقلاب، به تولید وسیع و فراگیر راه حل های فرهنگی، نه فقط برای حل مسائل فرهنگی، بلکه به تولید راه حل های فرهنگی برای حل مسائل اقتصادی و سیاسی همت گماریم (همراه با برداشت هایی از متیو آرنولد، محمد علی اسلامی ندوشن، و لزلی جانسن). قدس:ایران و کنفرانس ژنو 2 «ایران و کنفرانس ژنو 2»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم حسن هانی زاده است که در آن می خوانید؛کنفرانس ژنو 2 در مورد بحران سوریه در حالی تشکیل شد که شرکت کنندگان در آن به دو طیف موافق و مخالف پیرامون ترکیب حاضران در کنفرانس تقسیم شدند. دبیرکل سازمان ملل ابتدا به طور رسمی از جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در کنفرانس دعوت به عمل آورد، اما تحت تأثیر فشارهای آمریکا و جبهه عبری- عربی دعوت خود را پس گرفت. این امر نشان می دهد، بان کی مون قادر نیست تصمیم مستقلی برای بحرانهای مهم جهانی اتخاذ کند و فشارهای خارجی در باز پس گیری دعوت دبیر کل سازمان ملل این نهاد بین المللی بی تأثیر نیست. حضور کشورهایی که در شکل گیری و ادامه بحران ویرانگر سوریه نقش داشته اند، نشان می دهد که این کنفرانس ناتوان تر از آن است که بخواهد به بحران 34 ماهه سوریه پایان دهد. عربستان، قطر، اردن و ترکیه که بخشی از شرکت کنندگان در کنفرانس ژنو هستند، در حقیقت محور اصلی تشدید بحران سوریه به شمار می روند و این کشورها نمی توانند در مورد این بحران منصفانه داوری کنند. دولت سوریه که در این کنفرانس شرکت کرده، خواستار بحث کلی درباره تروریسم منطقه ای و بین المللی شده؛ زیرا در نهایت تروریستهای حاضر در سوریه امنیت منطقه و جهان را در آینده تهدید خواهند کرد. ایران قصد داشت، بدون پذیرش هیچ گونه پیش شرطی در کنفرانس ژنو2 شرکت کند؛ زیرا طرح و پیشنهادهای سازنده ای برای برون رفت سوریه از بحران فعلی دارد. اعتقاد جمهوری اسلامی ایران این است که آینده سوریه را ملت این کشور رقم خواهد زد و هر تصمیمی خارج از این چارچوب اتخاذ شود، قابل قبول نیست. این طرح طی دو سال گذشته با شرکت گروه های مخالف ملی و غیرمسلح سوریه مورد بحث قرار گرفت و مخالفان دولت سوریه این طرح را قابل قبول و عملیاتی توصیف کردند. اما ایران خود را ملزم به اجرای هرگونه تصمیمی درباره سوریه نمی داند، زیرا به لحاظ قانونی ایران نمی تواند تصمیماتی را قبول کند که در شکل گیری آن نقش نداشته است. در عین حال تحولات میدانی سوریه نشان می دهد، دولت سوریه اکنون ابتکارعمل میدانی را در دست گرفته؛ چون آثارشکست در میان گروه های تروریستی این کشور به طور کامل آشکار شده است. بی گمان در کنفرانس ژنو2 تفاوت دیدگاه ها میان کشورهای شرکت کننده افزایش خواهد یافت؛ زیرا هرگونه تصمیمی خارج از اراده ملت سوریه بی نتیجه خواهد بود. در عین حال انتظار نمی رود کنفرانس ژنو با توجه به وجود اختلاف شدید میان بازیگران داخلی، منطقه ای و فرا منطقه ای، خروجی قابل قبولی داشته باشد. آنچه مسلم است کنفرانس ژنو2 بدون حضور ایران نمی تواند به بحران 34 ماهه سوریه پایان دهد و شکست این کنفرانس به مفهوم ادامه بحران و تشدید درگیری های داخلی خواهد بود. بنا بر این در جایی که سازمان ملل نتواند در مورد ترکیب کشورهای شرکت کننده در کنفرانس خارج از اراده آمریکا و جبهه عبری – عربی تصمیمی اتخاذ کند، به طور طبیعی نمی تواند راه حل قابل قبولی را برای بحران سوریه ارایه دهد. سیاست روز:ابهامات یک نشست «ابهامات یک نشست»عنوان یادداشت روز روزنامه سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید،امروز نشست بین المللی با حضور ۴۰ کشور موسوم به نشست ژنو ۲ درباره سوریه برگزار می شود. بسیاری از ناظران سیاسی با بی اعتمادی به این نشست می نگرند و برعدم به نتیجه رسیدن آن تاکید دارند. این نشست در حالی برگزار می شود که ابهامات بسیاری در قبال آن مطرح است که نشانه های عدم وجود اراده قوی برای حل مسئله سوریه از سوی بانیان این نشست می باشد. این امر را در چینش کشورهای دعوت شده به این نشست و مواضع غرب می توان مشاهده کرد. نخست رفتار کشورهای غربی در قبال این نشست است. آنها تاکید دارند که این نشست باید بر اساس مفاد ژنو یک باشد. مفاد ژنو ۱ نوشته شده توسط غرب می باشد که حاوی یک نکته اساسی است و آن حذف نظام سوریه و تشکیل دولتی برآمده از اراده غرب می باشد. طرحی که بر اساس آن اراده و خواست مردم سوریه نادیده گرفته شده و عملا این غرب است که برای آنها تصمیم گیری می کند. این در حالی است که جهانیان اذعان دارند ساختار سیاسی سوریه باید بر اساس آرای مردم این کشور باشد و صندوق های رای تعیین کننده آن است.
غرب با این رفتار به دنبال پیش نتیجه گیری از ژنو است که عملا به ناکامی نشست منجر خواهد شد چرا که مسلما مردم سوریه این هتاکی را نپذیرفته و با آن کنار نخواهند آمد چنانکه سازمان سیا در گزارشی اذعان کرده است که بشار اسد رئیس جمهور سوریه ۷۵ درصد آرای مردمی را دارد و قطعا پیروز انتخابات خواهد بود. دوم عملکرد سازمان ملل در قبال ژنو ۲ است. سازمان ملل با دعوت گزینشی از کشورها از جمله بازپس گیری دعوتنامه حضور ایران در ژنو ۲، باردیگر اثبات کرد که هیچ استقلالی نداشته و تابع غرب است. امری که حقانیت بی اعتمادی جهانیان به سازمان ملل و زیر مجموعه های آن را مورد تاکید قرار می دهد. سازمان ملل نشان داد که اراده ای برای حل مسئله سوریه ندارد چرا که در این صورت نام ایران را به عنوان تاثیرگذارترین عضو ژنو ۲ را از لیست دعوت شدگان حذف نمی کرد. سازمان ملل نشان داد که هیچ ارزشی برای مردم سوریه قائل نیست چرا که بازپس گیری دعوت از ایران به خواست گروه هایی صورت گرفت که نه تنها جایگاهی در میان مردم سوریه ندارند بلکه دستشان نیز به خون مردم سوریه آغشته است و روابط نزدیکی با دشمنان ملت سوریه از جمله عربستان و آمریکا دارند. با توجه به این شرایط می توان گفت که نشست ژنو ۲ به رغم تبلیغات گسترده نمی تواند به نتایج ملموسی دست یابد هر چند در ظاهر ادعای موثر بودن این نشست در حل مسئله سوریه مطرح گردد. حقیقت امر عدم اراده واقعی غرب و سازمان ملل برای حل مسئله سوریه است چرا که آنها صرفا به دنبال منافع خویش می باشند که در قالب ادامه بحران در منطقه محقق می گردد در حالی که کارنامه این کشورها نیز نشان می دهد که صلح و امنیت برای آنها مفهومی ندارد و صرفا تابع جنگ می باشند و بس. تهران امروز:شانس ضعیف ژنو 2 «:شانس ضعیف ژنو 2»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن می خوانید؛لغو دعوت از ایران برای حضور در ژنو 2 به همان اندازه خبر ساز بود که اصل دعوت از ایران برای حضور در این نشست. چرا که از همان ابتدا برخی کشورهای پرنفوذ مانند آمریکا موافق حضور ایران در این نشست نبودند و کشورهایی مانند عربستان هم تمام تحرکات را به کار گرفتند تا ایران در این نشست حاضر نشود. این در حالی بود که نیروهای تکفیری حاضر در سوریه و برخی مخالفان تندرو دولت سوریه هم تمایلی به حضور ایران در این نشست نداشتند و همین مخالفت ها هم نشان می داد که دعوت از ایران برای این نشست راهی سخت و ناهموار است. شاید به همین دلیل بود که اصل دعوت از ایران بسیار خبرسازتر از لغو بود. بررسی مجموعه پارامترهای موثر در بحران سوریه نشان می دهد که موضوع لغو دعوت ایران برای حضور در کنفرانس ژنو 2 تا حد زیادی قابل پیش بینی بود، گرچه این احتمال نیز وجود داشت که در شرایط کنونی طرفداران دیپلماسی بتوانند مواضع خودشان را برطرفداران خشونت غلبه دهند. شکی نیست که بانکی مون یکی از پخته ترین دیپلمات های دنیاست و به دنبال پیدا کردن کلید دیپلماتیک برای مسائل است منتها در طرف مقابل کسانی به دنبال پیشبرد خشونت هستند و همین خشونت گرایان هم کار را پیچیده کرده اند. دعوت بان کی مون از ایران برای شرکت در کنفرانس ژنو بر مبنای واقع بینی دبیر کل سازمان ملل صورت گرفت چراکه ایران از معدود بازیگران سوریه است که طرحی کاملا دیپلماتیک را برای رفع بحران سوریه ارائه داده است که اگر به آن توجه می شد بسیاری از مشکلات حل می شد اما تا اینجای کار تندورها موفق به غلبه بر واقع بینی سازمان ملل شده اند.طرح ایران برای سوریه که به روز هم هست، بر چهار گام تدوین شده است. در این طرح گام اول اعلام آتش بس در نظر گرفته شده است،گام دوم پذیرش راهکار مذاکره خواهد بود و در گام سوم پذیرش صندوق رای به عنوان فصل الخطاب و در نهایت گام چهارم پایان دادن به فرقه گرایی و اقدامات تروریستی در سوریه در نظر گرفته شده است.همان طور که شاهد هستیم در این طرح منافع ایران وجود ندارد و تنها منافع سوریه و منطقه خاورمیانه در نظر گرفته شده است. اما چیزی که وجود دارد این است که چون حضور ایران به عنوان پیشبرد نگاه و طرح های ایران جلوه می کرد مورد مخالفت قرار گرفت. یکی از دلایلی که ایران معتقد است ژنو 2 دچار همان شکستی خواهد شد که ژنو یک به آن مبتلا شد نیز همین عدم توجه به راهکارهای ایران است.گروه هایی که جنگ فرقه ای و تروریستی راه انداخته اند از مخالفان حضور ایران در کنفرانس سوریه هستند چرا که منافع این گروه ها در تداوم اقدامات تروریستی است و به دنبال منطقه امنی برای تروریست های خود می گردند. در طرف دیگر این مخالفت برخی لابی های آمریکایی مرتبط با صهیونیست ها قرار دارند.این گروه ها به دنبال برهم زدن تکنیک مقاومت در منطقه هستند و سعی می کنند ساز و کار را به سمت اختلاف بین مسلمانان پیش ببرند.به همین دلیل اگر ایران در این کنفرانس حضور پیدا می کرد با نگاه مقاومتی ظاهر می شد. آمریکایی ها تلاش می کردند ایران در ژنو حضوری حاشیه ای داشته باشد در صورتی که ایران از موضع استغنا و بی نیازی و در قالب 2 اصل پایمردی و مساعی جمیله وارد حل بحران سوریه شده است. با این اوصاف ژنو 2 تکرار ژنو یک خواهد بود، یعنی شکل گیری راهکاری همراه با خشونت که مشکل مردم سوریه را حل نخواهد کرد و به ضرر آنها خواهد بود.در حالی که اگر موضع دولت کنونی سوریه به رای گذاشته شود در نتیجه خواهیم دید مردم سوریه خواهان بازگشت به ثبات هستند. وطن امروز:ضرورت عذرخواهی از محضر ملت «ضرورت عذرخواهی از محضر ملت»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیروس محمودیان است که در آن می خوانید؛ 1- اخیرا برخی از اطرافیان و مشاوران رئیس جمهور با لحن بسیار گزنده، حاشیه ساز و تفرقه افکنانه زبان به ملامت ملت می گشایند که در نوع خود بی سابقه بوده و ماهیتا جای تاسف و تعجب بسیار دارد. در حقیقت این اشخاص که موجودیت سیاسی - اجتماعی خویش را مدیون همین ملت هستند با نگاهی ملامت گر و کینه آلود به بهانه های متنوع نامشروع سعی دارند وجاهت این ملت نجیب را مخدوش کنند. 2- توهین و افترا به نمایندگان این ملت در مجلس شورای اسلامی بخش دیگری از فرآیند تخریبی این رفتارهای هتاکانه را شکل می دهد. این افترا های هتاکانه به قدری دور از شأن و جایگاه تمدنی– اعتباری این ملت است که با هیچ توجیه سیاسی نمی توان این هتاکی ها را رفع و رجوع کرد. 3- قانون گریز نامیدن جمع کثیری از این مردم به بهانه رای ندادن به حسن روحانی، رفتار زشت و ناجوانمردانه ای است که اخیرا مشاور ارشد حسن روحانی مطرح کرده است. نگاهی گذرا بر متن سخنان اکبر ترکان نشان می دهد این اظهارات ایجاد جنجال های سیاسی در ایران را هدف قرار داده است. ترکان مدعی است «شما فکر نکنید یک نفر در مملکت وجود دارد که می گوید من قانون را قبول ندارم بلکه این یک جریان مشخص بود که می گفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون 5/49 درصد آرا را شامل می شوند. این 5/49 درصد آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کردند. این 5/49 درصد سکوت کردند و نگفتند تو بی جهت فکر کردی که می توانی قانون را قبول نداشته باشی.» به راستی رئیس جمهور پاسخی برای این اهانت های مشاور ارشدش دارد؟ نظر ایشان درباره مقابله 5/49 درصدی ملت با قانون چیست؟ به هر شکل سکوت رئیس جمهور درباره این سخنان فاقد توجیه بوده و مایه تاسف و تاثر است. 4- اکبر ترکان در برنامه تلویزیونی شناسنامه درباره انتخابات 88 مدعی می شود « در این انتخابات برای مهندس میرحسین موسوی فعالیت داشتم... من شهادت می دهم که در این انتخابات تخلف اتفاق افتاد»، نگاهی مجدد به توصیه ها و فرمایشات مقام معظم رهبری نشان می دهد این کلام مشاور ارشد روحانی در تعارض آشکار با منافع ملی و امنیت داخلی و خارجی کشور است. طبعا انتصاب چنین شخصی به مشاورت رئیس جمهور مایه نگرانی است و لازم است روحانی نسبت به تغییر رویه موجود یا اصلاح نگاه تخریبی و بیمارگونه ایشان اقدامی عاجل به عمل آورد. 5- سازمان یافته دانستن فعالیت های نظارتی نمایندگان مجلس و به کار بردن لفظ اهانت بار «80 نماینده مجلس جریان اخلال در امور دولت را برعهده دارند» نه تنها اهانت به شأن مقننه ای و نظارتی مجلس است بلکه اهانتی زیانبار به مردمی است که این اشخاص افتخار نمایندگی آنان را در مجلس شورای اسلامی برعهده دارند. بی شک طرح تهمت مدیریت مجلس توسط 80 نفر توهین به 70 میلیون ایرانی است. آشکار است مجلس شورای اسلامی مایه افتخار و اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران است. شانتاژ سیاسی، جنجال آفرینی وتلاش برای واداشتن نمایندگان مجلس شورای اسلامی به موضع گیری علیه دولت و اعمال فشار به نمایندگان برای امتناع از عمل به وظایف قانونی، خیانتی آشکار است که از سوی مرکزی مشخص مکررا دامن زده می شود. 6- رئیس جمهور فارغ از میثاقی که با ملت بسته است اساسا خود را رئیس جمهور 70 میلیون ایرانی می نامد. طبیعی است ایشان با جدیت و غیرت هر جا به شأن و هویت احدی از این ملت اهانت شود باید از خود واکنش نشان دهد. توهین به نیمی از ملت ایران و قانون گریز نامیدن آنها به اتهام رای ندادن به حسن روحانی گناه نابخشودنی است که مشاور ارشد روحانی با اهداف خاصی که شاید ریشه در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی دارد، مرتکب آن شده است. عقل و انصاف حکم می کند روحانی با شجاعت از محضر ملت ایران بابت این نوع هتاکی های سازمان یافته عذرخواهی کند. 7- رئیس جمهور طبق اصل یکصد و بیست و یکم در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد کرده است پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشد و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت کند و از هرگونه خودکامگی بپرهیزد و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کند. بدیهی است رئیس جمهور به واسطه این سوگند تکلیف شرعی- قانونی دارد در مقابل موج سهمگین جدیدا راه اندازی شده توهین به ملت سکوت نکرده و قاطعانه با مسببان این رفتار زشت برخورد قانونی کند. 8- براساس اصل 113 قانون اساسی مسؤولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می شود، برعهده رئیس جمهور است و ایشان عینا مسؤول هیات دولت بوده و طبعا باید جوابگوی عملکرد همکاران هیات دولتی اش باشد. بر این اساس توقع عمومی ملت این است که رئیس جمهور ضمن مهار جریان در حال پردازش اهانت به ملت از عمومیت یابی توهین به ملت از سوی عوامل دولتی پیشگیری کرده و مانع از حاکمیت این جریان خزنده در مناسبات دولت با ملت شود. حمایت:رسوایی در ژنو2 «رسوایی در ژنو2»عنوان سرمقاله روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است که در آن می خوانید؛نشست ژنو 2 با محوریت سوریه امروز برگزار می شود؛ نشستی که به اذعان جهانیان نمی تواند نتایج چندانی برای سوریه و ثبات در منطقه به همراه داشته باشد زیرا در وهله نخست مواضع کشورهای غربی در قبال این نشست نشان می دهد که این کشورها همچنان به دنبال سیاست های زیاده خواهانه هستند و در این راه حتی قوانین بین المللی را نیز پا می گذارند که نمود آن را در حمایت این کشورها از گروه های تروریستی و حامیان کشتار مردم سوریه و نیز دخالت آشکار آنها در عملکرد سازمان ملل در دعوت از کشورها برای حضور در ژنو 2 می توان مشاهده کرد. غربی ها با نادیده گرفتن استقلال سازمان ملل برای دعوت از کشورها برای حضور در ژنو 2 و حذف ایران از این نشست رسما استقلال سازمان ملل را زیر سوال برده اند در حالی که این رفتار نشانگر تلاش غرب برای به نتیجه نرسیدن نشست ژنو 2 و استمرار بحران در سوریه است که خیانتی بزرگ به ملت سوریه به شمار می رود.دوم اینکه، رسوایی دیگر نشست ژنو 2 که از عوامل ناکامی این نشست محسوب می شود، سازمان ملل است. سازمان ملل با دعوت گزینشی از کشورها از جمله بازپس گیری دعوتنامه حضور ایران در ژنو2، بار دیگر اثبات کرد که هیچ استقلالی ندارد و تابع غرب است؛ امری که حقانیت بی اعتمادی جهانیان به سازمان ملل و زیر مجموعه های آن را مورد تاکید قرار می دهد. سازمان ملل نشان داد که اراده ای برای حل مسأله سوریه ندارد زیرا در این صورت نام ایران را به عنوان تاثیرگذارترین عضو ژنو 2 از فهرست دعوت شدگان حذف نمی کرد. همچنین سازمان ملل نشان داد که هیچ ارزشی برای مردم سوریه قایل نیست زیرا بازپس گیری دعوت از ایران به خواست گروه هایی صورت گرفت که نه تنها جایگاهی در میان مردم سوریه ندارند بلکه دستشان نیز به خون مردم سوریه آغشته است و روابط نزدیکی با دشمنان ملت سوریه از جمله عربستان و آمریکا دارند. با توجه به این اوضاع می توان گفت که نشست ژنو 2 به هر نتیجه ای که ختم شود بیانگر یک اصل اساسی و مهم است و آن رسوایی کشورهای غربی و سازمان ملل به عنوان عاملان استمرار بحران در سوریه و به نتیجه نرسیدن راهکار سیاسی در قبال این کشور است؛ یعنی آنانی که ادعای تلاش برای رفع مشکل سوریه را مطرح می کنند اما در عمل به دنبال بحران سازی در این کشور هستند و در این راه نیز تمام قوانین جهانی را زیر سوال می برند چنان که نمود عینی آن را در حذف ایران از نشست ژنو 2 به دلیل منافع شخصی غرب می توان مشاهده کرد که به رسوایی بزرگ برای سازمان ملل و کشورهای غربی مدعی حقوق بشر مبدل شده است. آفرینش:توافق ژنو را مدیریت کنید «توافق ژنو را مدیریت کنید»عنوان سرمقاله روزنامه افرینش به قلم حمیدرضاعسگری است که در آن می خوانید؛پشت بام سیاست ما انگار حد وسط ندارد و همیشه ازاین طرف و آن طرف به پایین می افتیم!. این افتادن ها همیشه برای کشورهزینه آفرین بوده و دود آن چشم ملت را سوزانده است. گرایش به این سبک بازی ازسوی کسانی پیگیری می شود که همواره در اندیشه شلوغ کاری هستند، بی آنکه متوجه باشند امروزه به واسطه گستردگی پهنه ارتباطات جمعی نکته ای برای پنهان کاری و یا عوام فریبی باقی نمی ماند. بافرارسیدن زمان اجرای توافقات معاهده هسته ای ژنو، شاهد موضع گیری هایی بودیم که نمی توان مهر تاییدی منطقی و عقلانی بر آنها زد. تیتر و گفتار بسیاری از رسانه ها و اشخاص سیاسی برگرفته از دو رویکرد سیاه و سفید بود. عده ای آغاز تعلیق غنی سازی 20درصد را گام اول برای رهایی از زیربار فشارها و حرکت به سمت رشد و توسعه قلمداد کردند و برخی هم از آن با عنوان هولوکاست هسته ای و روزسیاه تاریخ ایران یاد کردند و آن را تسلیت گفتند! مسلماً نگرش هردو طیف علی رغم اینکه گفتارهای درستی را مطرح می کنند، مورد تایید نیست. چون آنچه در مواضع هردو گروه مجهول مانده بحث مدیریت صحیح و شفافیت توافق ژنو می باشد. به سبب عدم اطلاع رسانی شفاف، سمت و سوی این معاهده و نقاط ضعف وقدرت آن مجهول مانده، و مردم نمی دانند دراین مذاکرات چی به دست آورده و چی داده اند؟! به عبارتی محرمانه عنوان شدن متن مذاکرات ازسوی طرف ایرانی این ابهام را ایجاد کرده است. این درست نیست که مردم ما درمورد یکی از حیاتی ترین مذاکرات استراتژیک کشورشان بی اطلاع بمانند و پیگیر جزئیات ماجرا از سوی دولت و کنگره آمریکا باشند. این رویه به منزله نامحرم بودن مردم قلمداد می شود درحالی که شاهدیم دولت آمریکا در اطلاع رسانی ماجرا به مردمش پیش قدم بوده است و بند بند آن را به مردم و مسولانشان توضیح داده اند. باید این نکته را گوشزد کرد که درجامعه آمریکا افراطیون و منتقدان دولت بسیارسرسخت تر از مخالفان داخلی درایران فعالیت می کنند تاحدی که رییس جمهور این کشور مجبور به تهدید و تقابل با آنها شده است. اما این دلیلی برای محرمانه ماندن مذاکرات هسته ای نشد! بلکه دراولین فرصت مردم درجریان جزئیات قرارگرفتند. دراینکه زمان به ضرر ما پیش می رفت و تحریم های اقتصادی ما را به لبه پرتگاه کشانده بود، شکی نیست و معتقدیم اگر این سیاست تعامل با جهان اگر به طور صحیح در سال های گذشته دنبال می شد با این حجم از فشارها مواجه نمی شدیم. این امر غیر منطقی نیست که اگر لازم باشد برای دفع ضرری بزرگ به ضررهای کوچک تر بسنده کرد. اما این سوال مطرح است که متضرر و یا متنفع اصلی در این گونه تحولات و مذاکرات سیاسی کیست؟ آیا غیر ازاین است که مردم طرف اصلی تمام این قضایا هستند. این مردم بودند که در طی این چند سال سنگین ترین فشارهای معیشتی را تحمل کردند و اکنون نیز این مردم هستند که امید دارند تا بلکه به واسطه رویکرد های دول





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن