واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مادر نوزاد 50 روزه خود را کشت
متخصصان بعد از آزمایشهای لازم اعلام کردند علت مرگ نوزاد برخورد سرش به جسمی سخت است.
زن معتاد به شیشه به قتل فرزند 50 روزه خود اعتراف کرد و گفت که زمان حادثه تحتتاثیر ماده مخدر شیشه قرار داشت. مسوولان بیمارستانی در جنوب تهران حدود دوماه قبل در تماس با پلیس از مرگ مشکوک پسر تازه متولدشدهای خبر دادند. ماموران بعد از حضور در بیمارستان وقتی فهمیدند روی سر و صورت نوزاد آثار جراحت وجود دارد موضوع را به بازپرس ویژه قتل اطلاع دادند و جسد به دستور او برای تعیین علت مرگ به پزشکیقانونی منتقل شد. متخصصان بعد از آزمایشهای لازم اعلام کردند علت مرگ نوزاد برخورد سرش به جسمی سخت است. به این ترتیب احتمال وقوع قتل قوت گرفت و بازپرس پرونده دستور تحقیق از والدین متوفی را صادر کرد اما وقتی ماموران به خانه این زوج رفتند، فهمیدند آنها محل سکونتشان را ترک کردهاند. پدربزرگ نوزاد به ماموران گفت: «دختر و دامادم در خانه من زندگی میکردند. آنها به موادمخدر اعتیاد داشتند و اصلا نمیتوانستم این شرایط را تحمل کنم. چندبار به آنها تذکر دادم اما وقتی دیدم فایدهای ندارد به آنها گفتم باید خانهام را ترک کنند و آنها نیز از اینجا رفتند و در حال حاضر خبری از آنها ندارم.»کارآگاهان بعد از تحقیقات گسترده بالاخره زن و شوهر معتاد را یافتند و آنها را تحت بازجویی قرار دادند. پدر کودک با ابراز بیاطلاعی از نحوه مرگ پسرش قبول کرد که به تریاک اعتیاد دارد. او گفت: «اعتیاد من ربطی به مرگ پسرم ندارد. من در شرکتی نگهبان هستم و چند وقت قبل مجبور شدم به سفری بروم، وقتی به تهران برگشتم و به خانه رسیدم دیدم همسر و بچهام خواب هستند. زنم وقتی بیدار شد به من گفت حال بچه اصلا خوب نیست. من چون کار داشتم از خانه بیرون رفتم و زنم او را به بیمارستان برد، بعد هم تلفن زد و گفت بچه مرده است اما من دلیل مرگ را نمیدانم.»این مرد ادامه داد: «چند روز بعد از مرگ پسرم، پدرزنم ما را از خانه بیرون کرد، در واقع ما قصد فرار نداشتیم.»کارآگاهان در ادامه به بازجویی از مادر کودک پرداختند. او سرانجام نحوه مرگ نوزاد را فاش کرد و گفت: «بعد از ازدواج فهمیدم شوهرم به تریاک اعتیاد دارد، خودم هم در همان ایام با زنی آشنا و توسط او به مادهمخدر شیشه معتاد شدم. پدرم از این وضع خیلی ناراحت بود و مرتب به ما اعتراض میکرد. روز حادثه بعد از اینکه مقداری شیشه کشیدم پدرم سراغم آمد و گفت باید از آن خانه برویم. کمی با او جروبحث کردم. به شدت عصبانی بودم. وقتی پدرم رفت بچه شروع به گریه کرد من هم برای اینکه او را آرام کنم چند سیلی زدم اما گریههای پسرم شدیدتر شد. در آن لحظات اصلا کنترلی بر رفتارم نداشتم به همین دلیل او را به دیوار کوبیدم. بعد هم خوابیدم تا اینکه شوهرم از سفر برگشت. وقتی او درباره حال بچه سوال کرد، نگفتم چه اتفاقی افتاده است و مدعی شدم نمیدانم چرا او بدحال است.»بنابر این گزارش، این زن اکنون در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از وی همچنان ادامه دارد.
1392/10/24
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]