واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
جرم موسوی و کروبی از قتل هم بالاتر است
وزیر کشور دوران هاشمی رفسنجانی گفت: شبهای فتنه خوابم نمیبرد؛بلند میشدم و در سالن قدم میزدم.خدایا چه میشود؟چه اتفاقی میافتد؟به کجا میرسیم؟ این انقلابی که آبروی همه به آن بسته است.این آقایان موسوی و کروبی دارند آبرویش را میبرند.جرم موسوی و کروبی بالاتر از قتل است."
خبرآنلاین: «تسنیم» روایتی از مصاحبه اش با محمدعلی بشارتی وزیر کشور دوران هاشمی رفسنجانی منتشر کرده که در ادامه می آید.
*شبهای فتنه خوابم نمیبرد؛بلند میشدم و در سالن قدم میزدم.خدایا چه میشود؟چه اتفاقی میافتد؟به کجا میرسیم؟ این انقلابی که آبروی همه به آن بسته است.این آقایان موسوی و کروبی دارند آبرویش را میبرند.جرم موسوی و کروبی بالاتر از قتل است.
*در طول مدت گفتوگوی ما با بشارتی نمیتوان از گریههایش از بحرانهای جریان فتنه گذشت؛ وقتی وی در بخشی از مصاحبه به بحرانهای جریان فتنه اشاره کرد و گفت: اینها به گونهای عمل کردند که خانم مرکل نیمه ساکت هم امیدوار شد که انقلاب به پایان رسیده است. مرکل که همیشه ملاحظه میکند و هم خیلی متحد آمریکا نیست، زبان او هم باز شد و تمام کسانی که لال شده بودند بر اثر پیشرفتها و پایداری انقلاب و دفاع از ارزشها و خفه خون گرفته بودند، فعال و امیدوار شدند. کاری کردیم که دشمنان خوشحال شدند، یک خانواده از جهرم مهمان ما بودند که سه تا از پسرانشان شهید شدهاند؛ در زمان امام (ره) به پدرش گفتم میخواهید یک وقت از امام (ره) بگیریم که به خدمتشان بروید؛ گفت: نه وقت امام (ره) کم است، من امام (ره) را از تلویزیون میبینم کافی است. رفتم به امام (ره) گفتم، امام فرمودند: بروید این شخص را بیاورید تا من او را ببینم، یک خودکار از این مملکت نگرفتند.
*بشارتی در بخش دیگری از گفتوگو که پای حفاظت از آرمانهای انقلاب و حفظ کردن آبروی انقلاب بود نیز به گریه افتاد. بشارتی در این بخش به بازجویی خود از تهرانی رئیس ساواک تهران اشاره کرد و گفت: من روزی در اتاقم نشسته بودم که دکتر تهرانی را آوردند. دکتر تهرانی از بازجوهای خونخواه بود که واقعا سر میبرید، خدا شاهد است. وارد اطاق شدم دو تا انگشت گذاشتم زیر چانهاش، سرش را انداخت. گفتم: آقای دکتر ما را میشناسید؟ به خدا هزار شلاق بیشتر بود. یادم رفته که بر عکس ناخن ما را کشیده بودند، پانسمان نکرده بودند، چرک زده بود بالا و ضربان قلب من به 200 رسیده بود و من را به بیمارستان بردند. (همراه با گریه) من از حق خودم میگذرم ولی این مردم حق دارند. به امام (ره) عرض کردم که اوایل انقلاب دوغ هم به عنوان ناهار گیر ما نمیآمد ولی فرستادم از بیرون چلو کباب برگ برایش آوردند؛ « چو اسیر توست به اسیر کن مدارا». اینطوری آبروی انقلاب را حفظ کردیم بعد آقایان موسوی و کروبی آبرو میبرند.
*وزیر کشور دولت سازندگی در این گفتوگو به سابقه طرح ادعای تقلب در انتخابات اشاره کرد و گفت: طرح موضوع تقلب تقریبا از دوره اول مجلس شروع شد. من یک خاطرهای جالب بگویم؛ مرحوم آیتالله پسندیده برادر بزرگ امام (ره) در خمین بودند و پسری به نام مهندس پسندیده داشت که در انتخابات رأی نیاورد. به امام (ره) نامه نوشتند که در انتخابات در خمین تقلب شده است. نزدیکان امام (ره) گفتند وقتی امام (ره) نامه برادرش را که 10 سال از او بزرگتر بودند را مشاهده کردند با تبسم فرمودند: اتفاقا این نامه نشان میدهد در انتخابات خمین تقلب نشده است، زیرا اگر تقلب میکردند باید به نفع برادرزاده امام (ره) میشد و رأی میآورد. ببینید ولی امام چقدر سعه صدر و قانونگرایی داشتند و ما کجای کاریم.
*بشارتی با بیان اینکه من وزیر کشور بودم و مجری برگزاری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 بودم، تصریح کرد:امکان تقلب در ساختار انتخابات کشور وجود ندارد، انتخابات را که وزیر کشور برگزار نمیکند که بگوییم برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور شخصی یا سیاسی است. ضمن اینکه من تمام وزرای کشور که بعد از انقلاب مسئولیت مهم وزارت کشور و تبعاً انتخابات را برگزار کردند میشناسم، در شأن و شخصیت اینها نبود که بخواهند تقلب کنند.
وی ادامه داد: به دیدار معترضین به نتایج انتخابات رفتم و گفتم فرض کنید ما بیاییم به آیت الله جنتی دبیر محترم شورای نگهبان بگوییم، به خاطر گل روی آن کاندیدای رأی نیاورده، انتخابات را باطل کنید. اگر انتخابات باطل شد و باز کاندیدای شما رأی نیاورد نتیجه انتخابات را قبول دارید؟! همه کسانی که در جمع حضور داشتند ساکت شدند، یعنی قبول میکنیم یا اگر کاندیدای شما رأی آورده و آنکه در دور قبل رای آورده بود، نیاورد اجازه میدهید که اعتراض کند، زیرا نتیجه انتخابات را قبول ندارند و خواستار ابطال انتخابات شود؟ یا اگر درخواست ابطال انتخابات کرد حاضرید به آقای جنتی بگویید به خاطر گل روی او که دفعه قبل رأی آورده بود انتخابات باطل شود؟!
*وزیر کشور دولت هاشمی با بیان اینکه واقعاً در آن 10 روزی که این تشنجات بود، شبها خوابم نمیبرد، تصریح کرد: نه اینکه من در رختخواب بودم و این دنده و آن دنده شوم، خیر! من به شما بگویم از خانواده من بپرسید، میگویند وقتی ما داریم با حاجآقا حرف میزنیم خوابش میبرد. نه قرصی و نه چیزی. من بلند میشدم و در سالن قدم میزدم. خدایا چه میشود؟چه اتفاقی میافتد؟ ما به کجا میرسیم؟ این انقلابی که آبروی همه به آن بسته است.
*بشارتی همچنین در مورد اظهارات خود در برنامه شناسنامه مبنی بر اینکه محمدرضا خاتمی گفته است منشور سازمان ملل را به عنوان قانون اساسی کشور در نظر بگیریم گفت: از اینکه آقای خاتمی برنامه ما را دیدند تشکر میکنم و من تلفنی با وی صحبت کردم و پاسخ نامهشان را دادم. سند من اظهارات آقای خاتمی در مجلس پنجم است.
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]