واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سوآپ نفت درياي خزر؛بازاري كه از دست مي رود
درياي خزر يكي از مناطق مهم توليد انرژي و از قديمي ترين مناطق توليد كننده نفت و گاز در جهان است كه روز به روز بر اهميت آن افزوده مي شود. اين منطقه داراي ذخاير قابل توجهي از ذخاير نفت و گاز در ميادين خشكي و همچنين در ميادين دريايي درياي خزر است.
حوزه كشورهاي ساحلي درياي خزر شامل روسيه،جمهوري آذربايجان، قزاقستان، تركمنستان و ايران است و البته كشور ازبكستان هم به عنوان يك كشور غير ساحلي ولي داراي منابع نفت و گاز مي تواند در مبادلات انرژي منطقه مد نظر قرار گيرد.
توانايي كشورهاي منطقه درياي خزر براي توسعه در بخش نفت و گاز بستگي به ميزان مصرف داخلي انرژي و همچنين ايجاد زير ساختهاي لازم براي توسعه صادرات نفت و گاز اضافي اين كشورها دارد كه البته نيازمند سرمايهگذاري هاي كافي براي پروژه هاي گران قيمت ذخاير نفت و گاز درياي خزر است.
برابر برآوردهاي منتشره از سوي مركز مطالعات انرژي آمريكا، حدود 48 ميليارد بشكه نفت و 292 تريليون فوت مكعب گاز طبيعي، ذخاير اثبات شده حوزه درياي خزر است.
در سال 2012 كل توليد نفت كشورهاي حوزه درياي خزر به علاوه ازبكستان در مجموع ميادين مرتبط با درياي خزر و ميادين غير مرتبط حدود 16 ميليون و 7 هزار بشكه در روز گزارش شده كه حدود 2,6 ميليون بشكه از آن از ميادين حوزه درياي خزر توليد شده است.
تقاضاي داخلي نفت خام كشورهاي حوزه درياي خزر به علاوه ازبكستان در سال 2012 چيزي حدود 5 ميليون 445 هزار بشكه در روز اعلام شده است.
كشورهاي حوزه درياي خزر بدون در نظر گرفتن ايران داراي ظرفيت صادرات بيش از 9 ميليون بشكه نفت خام در روز هستند و اين موقعيتي استثنايي براي ايران است تا با استفاده از موقعيت استراتژيك خود به كسب درآمد از طريق سوآپ و ترانزيت نفت بپردازد.
منطقه درياي خزر اگرچه داراي منابع قابل توجهي از انرژي است، اما با توجه به دور بودن اين منطقه از بازارهاي صادراتي، كشورهاي واقع در اين منطقه نيازمند احداث زيرساختهاي گرانقيمتي براي به حركت درآوردن نفت و گاز به بازارهاي مصرف جهاني هستند.
دو كشور قزاقستان و جمهوري آذربايجان، بيشترين موفقيت را در توسعه ظرفيت صادرات نفت از طريق احداث دو خط لوله كنسرسيوم خط لوله خزر و خط لوله باكو-تفليس-جيهان به عنوان مسيرهاي اصلي ترانزيت داشته اند.
در اين رابطه، ايران قصد دارد تا با توسعه زير ساختهاي خود، ظرفيت مبادله و سوآپ نفت را از طريق بنادر ساحلي خود در درياي خزر از 500 هزار بشكه در روز فعلي، در برنامه كوتاه مدت به 5/1و در بلند مدت به 5/2 ميليون بشكه در روز افزايش دهد. تا سال 2010، ايران با معاملات نفتي به روش سوآپ، نفت را از كشورهاي آسياي مركزي براي استفاده در پالايشگاه هاي تهران ، تبريزو اراك وارد مي كرد و پس از آن به همان مقدار نفت را به خريداران بالقوه در خليج فارس تحويل مي داد. اما به دليل پاره اي مسائل داخلي اين مبادله فعلا قطع شده است.
تا پيش از اين با سوآپ نفت كشورهاي حوزه درياي خزر از طريق ايران، علاوه بر اينكه بخشي از چالش آسياي مركزي براي رسيدن به بازارهاي جهاني مصرف برطرف مي شد، ايران امكان بهره بردن از درآمدهاي حاصل از سوآپ نفت را در كنار صرفه جويي در حمل و نقل نفت از ميادين جنوبي اين كشور به پالايشگاه هاي واقع در شمال كشور را هم به دست مي آورد.
در سال 2010 با عدم تمديد قرارداد چهار شركت خارجي، سوآپ حدود 70 تا 90 هزار بشكه نفت خام كشورهاي حاشيه درياي خزر از ايران به حالت تعليق درآمد. در آن زمان منابع غيررسمي اعلام كردند ايران قصد دارد هزينه معاوضه نفت را با افزايش پنج برابري از 1,1 دلار به 5.5 دلار به ازاي هر بشكه افزايش دهد.
بر اساس برنامه پنجم توسعه بايد حجم سوآپ نفت خام ايران از متوسط سالانه 5 ميليون تن نفت (حدود 100 هزار بشكه در روز) به 18 ميليون تن در سال (317 هزار بشكه در روز) افزايش يابد.
قرارداد سوآپ نفت خام چهار شركت بينالمللي «سلكت انرژي تريدينگ»، «دراگون اويل» امارات، «ويتول» سوئيس، «كاسپين اويل دولوپمنت» ايرلند تمديد نشد و اين شركتها براي ادامه فعاليتهاي نفتي در درياي خزر مذاكراتي را با روسيه و جمهوري آذربايجان آغاز كردند.خبرگزاري رويترز 20 ژوئن 2010 با انتشار گزارشي با اشاره به قطع سوآپ نفت قزاقستان و تركمنستان از مسير ايران اعلام كرد: هماكنون شركتهاي خارجي فعال در اين كشورها نفت را از مسير بندر نووروسيك روسيه به درياي سياه و خط لوله BTC(خط لوله نفت باكو – تفليس – بندر جيهان تركيه) به بازارهاي آزاد عرضه ميكنند.
4 خط لوله اصلي بيتي سي، باكو ـ نووروسيك، باكو ـ سوپسا و كنسرسيوم خط لوله خزر (CPC) در كنار ايران از مهمترين مسيرهاي انتقال نفت خام كشورهاي حاشيه درياي خزر به بازارهاي جهاني هستند كه توقف سوآپ نفت از مسير ايران به افزايش توجيه اقتصادي اين مسيرهاي غيراقتصادي كمك كرده است.
با قطع سوآپ نفت از سوي ايران در سال 2010 ايران نه تنها از ظرفيت هاي سرزميني خود براي كسب درآمد و توسعه تجارت نفتي با كشورهاي حوزه درياي خزر استفاده نكرد، بلكه موقعيت عالي اي را براي نفوذ هر چه بيشتر شركتهاي نفتي آمريكايي و اروپايي در اين منطقه پديد آورد .در صورت در نظر گرفتن حد اقل 1,1 دلار براي سوآپ هر بشكه نفت خام و با در نظر گرفتن حداقل 500 هزار بشكه سوآپ نفت خام درياي خزر در روز، صنعت نفت ايران روزانه 550 هزار دلار ضرر مي كند. يعني 200 ميليون دلار در سال. اين در حالي است كه اگر به جاي توقف سوآپ نفت و بر طرف كردن چالشهاي پيش روي آن، ظرفيت سوآپ و ترانزيت نفت را به 2.5 ميليون بشكه در روز افزايش مي داديم، درآمد روزانه آن با در نظر گرفتن 1,1 دلار براي هر بشكه نفت خام، رقمي بالغ بر يك ميليارد دلار در سال را براي كشور به ارمغان مي آورد. اين موضوعي است كه بايد براي آن چاره اي انديشيده شود.
پيمان جنوبي
شانا
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]