واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
یادش به خیر یلداهای کودکیمان
یکی از ایام باستانی که درحقیقت به نوعی سنت و زبان مشترک ایرانیان در ایجاد همبستگیهای خانوادگی بوده، چیلله گئجه سی(شب یلدا) است که اعضای خانوادههای ایرانی با خوردن هندوانه شب یلدا به بیان خاطرهها میپرداختند. به گزارش نامه نیوز به نقل از ایسنا، اگر چه این روزها جشن شب چله، در شهرهای استان اردبیل، تاحدودی رنگ و بوی باستانی و سادگی خود را از دست داده، اما در برخی از روستاها و شهرهای این استان، از جمله شهرستان رسم شب چله، به همان صفا و شیرینی گذشته باقی است.شب یلدا که با نقل داستان و افسانههای کهن و خوردن هندوانه سرد و تنقلات مختلف در ذهنها خاطرهانگیز شده است، بار دیگر چند روز دیگر تکرار میشود و اهالی استان اردبیل در سرمای هوا دور هم مینشینند تا سردی هوا را به گرمای حضور خود گرما بخشند.در استان اردبیل یکی دور روز مانده به شب یلدا از سوی خانواده های تازه عروس و دامادها در این استان خرید شب چله برای یکدیگر شروع میشود، از این روست که بازار میوه و خشکبار، پوشاک و طلا فروشیها در این شبها داغ است.از جمله سنتهای کهن این شب بردن «خنچه» برای نوعروسان است، در این استان رسم است که وقتی دختری به عنوان عروس یک خانواده انتخاب میشود، اگر زمان نامزدی آنها همزمان با شب یلدا باشد، برای او پیشکشی از میوهها و شیرینیهای مختلف با عنوان «خنچه» میبرند.خرید هندوانه برای شب چله شاید یکی از رسوماتی است که از دیر باز تا کنون بدون تغییر باقی مانده است.از همین روست که میتوان در میان خونچههای خانواده داماد برای خانواده عروس هنوز آن را مشاهده کرد.برخی از خانوادهها بر این باور هستند که خوردن هندوانه در این شب موجب میشود، آنها از سوز و سرمای زمستان در امان باشند.و برخی هم بر این عقیده دارند وقتی هندوانه شب یلدا توسط ریش سفید جمع برش زده میشود، دعای خیر و رفع بلا برای حاضران خوانده میشود.شب یلدا در آذربایجان به واسطه افسانههایی کە در مورد برادران چیلله وجود دارد و این شب که طولانیترین شب سال است، مطلع چیللهی بزرگ محسوب میشود.در افسانههای کهن آذربایجان، دو چیلله وجود دارد که چیللهی بزرگ همزمان با شب یلدا آغاز میشود و چهل روز طول میکشد.مطابق افسانههای کهن، پیرزنی که در فولکلور آذربایجان "قاری ننه"(مادربزرگ پیر) خوانده میشود، دو پسر دارد که نام یکی "بؤیوک چیلله" یا چللهی بزرگ است و پسر کوچکتر، نام "بالا چیلله" را بر خود دارد و عمرش بیست روز است.از ابتدای شب یلدا چیللهی بزرگ آغاز میشود. در روزهای پایانی چیللهی بزرگ، برادر کوچکتر که مغرور است، نزد برادر بزرگتر میآید و میگوید: در این مدت چه کردهای؟ چیلله بزرگ میگوید: دستان زنان را در داخل کوزههای آب منجمد کردم.برادر کوچکتر میگوید: تو که کاری نکردهای! ببین من چه میکنم! کاری میکنم که نوزادان در گهوارههایشان یخ بزنند.برادر بزرگتر به طعنه به او میگوید: "عُمرون آزدی، دالین یازدی"!(عمرت کوتاه است و به دنبالت بهار میآید.) چیللهی کوچک در طول فرمانروایی خود، سرما را در تمام سرزمینها حکمفرما میکند و در یکی از همین روزها، در یکی کوههای قلمرو خود به دست برف اسیر میشود.خبر به قاری ننه میرسد و او برای آزادی فرزندش از زندان برف، به کوه رفته و با سیخی که روی آتش داغ و به نبرد برف رفته و در نهایت، برفها را آب میکند.چیللهی کوچک بعد از آزادی متوجه میشود که در آن روز زمستان تمام شده و "بایرام آیی" یا همان اسفندماه آغاز شده است.در زمانهای قدیم، خانوادههای آذربایجانی به رسم احترام، در این شب طولانی بە ملاقات بزرگ خانواده میرفتند. بزرگ خانواده نیز با فراهم کردن "چیلله یئمکلری"(خوراکیهای مخصوص چیلله)، آنها را داخل یک سینی مسی(مجمعی) میچید و روی کرسی قرار میداد.آتش زیر کرسی در ابتدای شب روشن میشد و اشخاص خانواده دور آن نشسته، شادی و سرور میکردند.گرچه از آن شب نشینی و چلههای آخر سال این روزها دیگر چیزی نمانده، اما همچنان برخی از مراسم و سنتهای شب یلدا دربرخی روستاها وخانوادههای کهن این استان پا برجاست و در این شب تمام خانوادهها در کنار بزرگترها جمع شده و شب بلند سال را به خوشی و شادی میگذرانند.
1392/9/27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]