تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس سنت نيكويى را بنا نهد، اجرى برابر اجر همه عمل‏كنندگان به آن عمل تا روز قي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817162478




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رابطه فقيهان شيعى با دولتها پس از سقوط آل بويه تا برآمدن سربداران (ق4)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رابطه فقيهان شيعى با دولتها پس از سقوط آل بويه تا برآمدن سربداران
رابطه فقيهان شيعى با دولتها پس از سقوط آل بويه تا برآمدن سربداران (ق4) نويسنده: فؤاد ابراهيم مترجم: محمد باغستاى فقيه شيعى در اين مرحله, در انبازى خود با سلطه سياسى, تنها مشروعيت شراكت و انبازى مى پذيرد, نه مشروعيت ذات قدرت سياسى موجود را كه فقط در حال حضور امام معصوم, مشروعيت مى يافت.علماء, فقها و ديگر بزرگان شيعه, با همكارى با سلطه مغولان, باب امكان تغيير نگرش به قدرت سياسى را از ديدگاه منفى به ديدگاه مثبت فراهم آوردند. يعنى از يك سو, باور امامت الهى و نصوص شرعى آن داشتند; و از ديگر سوى, با سلطه سياسى غيرشرعى هر زمان, به گونه استثنايى, روش تقيّه را پيش مى گرفتند.دولت سربداران و شهيد اولايران در زير سلطه مغولان ايلخانى, پس از مرگ آخرين آنان, به نام ابوسعيد, كه جانشينى هم نداشت, دچار پريشانى, شوربختى و شورشهاى بسيار شد. درگيريهاى خونين بين خانهاى مغول و اميران محلى ايرانى درگرفت و اين, زمينه را براى پديد آوردن دولت هاى كوچك ناسازگار با يكديگر فراهم آورد. و گروههاى گوناگونى با نامهاى عيّاران و غيره پيدا شدند كه يكى از آنها, سربداران بودند; يعنى كسانى كه آماده جانفشانى در راه مبارزه با مغولان بودند. و در هر منطقه اى ميل به استقلال و جدايى از ديگران, اوج گرفت و قدرتهاى بومى محلى سربرآوردند. البته ويژگيهاى جغرافيايى ايران نيز, اين پراكندگى قدرت سياسى را دامن مى زد. در شهر سبزوار, واعظى به نام شيخ خليفه مازندرانى, سخنانى را عليه مغولان ايراد كرد و توانست با استفاده از انديشه تشيّع, موجى را عليه مغولان پديد آورد و به استقلال طلبى, دامن بزند; امّا به زودى فهميد كه متاع خود را در بازار مناسبى ارائه نكرده و به سمنان رفت و در درس شيخ ركن الدين سمنانى حضور يافت; امّا چون همراهى او را به دست نياورد, دوباره به سبزوار بازگشت, عليه مغولان دست به كار شد و خطابه هاى پرشورى ايراد و روستاييان زيادى را به خود جذب كرد كه هم علما و هم مغولان را نگران كرد و پس از مدتى, در سال 736هـ. جنازه او بردار آويخته, پيدا شد!قتل شيخ خليفه, مرحله نوينى در تاريخ ايران بود; زيرا يكى از شاگردانش, به نام شيخ حسن جورى توانست جانشين او شود و موج ضد مغولى را رهبرى كند. اين نهضت همه خراسان و شمال ايران را فرا گرفت.شيخ حسن جورى به اسارت امير ارغون شاه مغول درآمد. در روستاى باشتين, از آباديهاى سبزوار, امين الدين عبدالرزاق بن شهاب الدين فضل اللّه برخاست و دولت سربداران را بنياد گذاشت. و ادعا كرد: نَسَب به امام على بن ابيطالب مى برد. مردم دور او جمع شدند. وى, توانست در سال 738هـ. سبزوار را فتح كند; امّا برادرش وجيه الدين مسعود, در همين سال او را كشت و ديگر مناطق خراسان را فتح كرد و مورد استقبال شيعيان قرار گرفت. سپس به استرآباد مازندران رفت و پيوند استراتژيكى با شيخ حسن جورى, كه از زندان آزاد شده بود, برقرار كرد. او نيز, در سال 744هجرى كشته شد و در سبزوار يكى از غلامان پدرش, محمد التيمور, جانشين او شد كه سربداران خود او را كشتند و در سال 766هـ شمس الدين على بن مؤيد, از داعيان سربدارى به قدرت رسيد و نفوذ او از دامغان به سرخس نيز رسيد و تا سال 788 هجرى 98 حكومت كرد.ابن مؤيد, به دنبال درك ضرورت داشتن رواكننده و پشتوانه دينى براى حكومتش و استقرار آن در ميان مردم, با فقيه بزرگ شيعى محمد بن مكى جزيينى عاملى, مشهور به شهيد اول, (ش:876هـ)99 پيوند برقرار كرد و شوق او را برانگيخت تا به خراسان آيد. هدف واقعى او, استوارى مبناى شرعى حكومت براى مردم بود و اين كار را از راه تكيه بر آراى فقهى شهيد اول مى خواست انجام دهد و منصب افتا را به او واگذارد.دگرباره شاهد كاركردى جداى از مدرسه حلّه هستيم. شهيد اول يكى از دانش آموختگان اين مدرسه بود كه مدرسه هاى دينى فراوانى را نيز در جبل عامل لبنان به سبك اين مدرسه به وجود آورد, به گونه اى كه جبل عامل از نظر فقهى مانند حوزه هاى علميه ايران و عراق, مشهور شد. و خود اين ابن المؤيد, مدرسه هاى علمى و حوزه هاى علوم دينى ايران و عراق را رها مى كند و به سراغ فقيهى از جبل عامل مى رود, نشان از جايگاه عالى اين حوزه دارد.100اما به خلاف فضاى سياسى ناهنجارى كه در شام وجود داشت و شهيد اول در حالت تقيه از حكومت به سر مى برد, به دليلهايى كه روشن نيست, از پذيرش دعوت ابن المؤيد سربدارى پوزش خواست. با اين كه او با دولت موجود شام همكارى مى كرد. البته پيش از آن كه بدخواهان او را از نظر افكنند.و بنابراين, اين پرسش باقى مى ماند كه چرا شهيد اول از آمدن به خراسان سرباز زد, با اين كه موقعيت شام اصلاً براى او مناسب نبود, چنان كه از قول او در هنگام نگارش كتاب اللمعة الدمشقيه, نقل شده كه مى ترسيدم در هنگام نوشتن, يكى از علماى جمهور بر من وارد شود و كتاب را ببيند.هر چه باشد, نتيجه نامه نگاريهاى ابن المؤيد به شهيد اول, نوشتن اللمعة الدمشقيه شد, تا دستورالعملى باشد براى پياده شدن آرزوهاى المؤيد.101شهيد اول, در مقدمه لمعه يادآورى كرده كه اين رساله را در پاسخ به درخواست بعضى از اهل ديانت نگاشته است.شايد علت اساسى كه شهيد اول دعوت ابن المؤيد را نپذيرفت, تصوّف دولت سربداران باشد كه با انديشه اجتهادى شيعه مخالفت داشت. شهيد اول از داعيان نيابت عامه براى فقيه بود و با اين ديدگاه, در شمار فقيهان نوانديش قرار مى گرفت كه ولايت فقيه را به حوزه قضا و حدود ويژه نمى كرد, چنانكه تا پيش از او شهرت داشت; بلكه نيابت فقيه از امام معصوم را در نماز جمعه, در زمان غيبت, براساس نيابت فقيه از امام معتقد بود.102 اين ديدگاه از منظر فلسفه سياسى تحوّل بزرگى در فقه شيعى بود. نيابت از ديدگاه شهيد اول, مهم ترين راهى بود كه فقيه شيعى را وارد حوزه سياست مى كرد و به او امكان مى داد تا احكام حكومتى تازه اى را بدون توجه به ديدگاه هاى معمول و مرسوم در فقه پايه گذارى كند. اما به دليلهايى كه براى ما روشن نيست, به خلاف فضاى سياسى مناسب براى شهيد اول, او دعوت رفتن به خراسان را نپذيرفت و به فرستادن رساله خود به نام لمعه دمشقيه بسنده كرد.در نتيجه آنچه گفته آمد, مصادر تاريخى نگارشهاى فقيهان شيعى در خلال اين دوره, حتى پس از سقوط دولت سربدارى و پيدايش دولتهايى در بخشهاى ديگر ايران, از هر نوع اطلاعى در زمينه انديشه فقه سياسى شيعى اثنى عشرى به دور است.البته براى ما امكان دارد كه دگرگونى تازه اى را, كه البته به ميزان پيوند ابن المؤيد با شهيد اول اهميّت ندارد, در اين دوره ارزيابى كنيم و اين دگرگونى را يكى ديگر از دانش آموختگان مدرسه حلّه, به نام شيخ احمد بن عبداللّه المتوج بحرانى (820هـ/1412م) به وجود آورد كه شيخ يوسف بحرانى در لوءلوءة البحرين, از او به عنوان رهبر اماميان در زمان خود ياد مى كند.103 و ابن ابى جمهور الاحسايى نيز, او را با عنوان شيخ الاماميه ياد كرده است.104 بحرانى شاگرد فخرالمحققين پسر علاّمه حلّى بود و شيخ على بلادى مى گويد: او از بزرگان شاگردان شيخ علامه فخرالدين ابى طالب محمد بن علامه حلّى بود كه در حلّه از او درس آموخت.105او اجازه هاى علمى مهمى را از بزرگان حلّه دريافت. وى چون به بحرين بازگشت در مؤسسه رسمى دينى حكومت بنى جروان, كه اسماعيلى بودند, مشغول به كار شد106 و امور حسبه را در اختيار گرفت اين امور شامل فتوا دادن قضا, برپايى حدود و تعزيرات, ولايت بر اموال يتيمان, سفيهان, ديوانگان, گمشدگان و…, فصل قضاء شرعى و… بود.107 چنانكه فقيه شيعى امامى شيخ ناصرالدين, مشهور به ابن نزار احسايى, منصب قاضى قضات اسلام را در حكومت بنى جروان به عهده گرفت.108اما اين سخن همچنان جا دارد كه آيا اين حالتهاى نادر چه تأثيرى در توصيف ديدگاه فقه سياسى شيعى دارد, بويژه كه سرزمينها و منطقه هايى چون بحرين و احساء, به دور از مراكز اصلى علمى ايران و عراق بوده اند, هر چند كه از منظرى عام مى توان دگوگونى فقه شيعى و عملكرد سياسى علما را در اين دو حوزه نيز بررسى كرد, بويژه كه ارتباط دانش آموختگان اين دو حوزه, با مراكز بزرگ علمى ايران و عراق, همواره برقرار بوده است.پى نوشتها:1. (الشيعه فى ايران) على الشبابى/141.2. (الفهرست), شيخ طوسى/24 ـ 25.3. (روضات الجنات), خوانسارى, ج359/2; (اعيان الشيعه) محسن امين, ج171/7.4. (الفكر السلفى عند الشيعة الاثناعشرية) على حسين الجابرى215/, منشورات عويدات, بيروت ـ پاريس, چاپ اول 1977.5. (منبع الحياة و حجية القول المجتهد من الاموات) نعمة اللّه الجزائرى56/ منشورات الاعلمى, قم, چاپ دوم1401.6. (السرائر الحاوى لتحرير الفتاوى) شيخ ابوجعفر محمد بن منصور بن احمد بن ادريس حلّى, ج51/1, مؤسسه النشر الاسلامى, قم, ايران, چاپ دوم, 1410.7. (الفخرى فى الآداب السلطانيه والدول الاسلامية), محمد على بن طباطبا (ابن طقطقى)322/ دار بيروت.8. (اصول احكام شرعى در فقه شيعى در خلال سده چهارم و پنجم هجرى), چنانچه شيخ مفيد آورده است, در سه مورد منحصر مى شد: كتاب خدا, سنت نبوى, روايات امامان(ع). مفيد راههايى را كه براى شناخت مشروع اين اصول وجود داشت, جدا مى كرد, بدون آن كه آنها را در ضمن اصول احكام مندرج سازد و آنها عبارت بودند از عقل:, براى فهم حجت قرآن, زبان, براى درك معانى كلام و اخبار, براى ثابت كردن اصول از كتاب و سنت و اقوال ائمه(ع).ر.ك: (التذكرة باصول الفقه) مفيد29/ سلسله مؤلفات, چاپ بيروت, 1414.9. همان, ج46/1.10. (السرائر), ابن ادريس حلّى, ج537/3.11. (الجامع للشرايع), يحيى بن سعيد الحلّى522/, دارالاضواء, بيروت.12. (السرائر), ابن ادريس, ج545/3.13. (كشف المحجة لثمرة المهجة), على بن موسى بن جعفر بن طاووس136/. دارالمرتضى, بيروت.14. (فلاسفة الشيعة, حياتهم و آراؤهم), شيخ عبداللّه نعمه502, دارالفكر اللبنانى, بيروت.15. (كتاب الاجازات), سيد على بن طاووس, چاپ شده در بحارالانوار مجلسى, ج37/107. از سخنان ابن طاووس و كتابهاى وى بر مى آيد: او مردى است بسيار با تقوا, حتى از كسانى كه با ايشان اختلاف رأى دارد, نام نمى برد, كه مباد غيبت آنان بشود. در مواردى هم كه ذكر مى كند, براى ايشان توجيه هايى را درست مى كند. ر.ك: (فرج المهموم فى تاريخ علم النجوم) سيد بن طاووس218/ دارالذخائر للمطبوعات, قم ايران.16. همان43/.17. (شرح نهج البلاغه), ابن ابى الحديد, ج8, باب128, ص218.18. (بحارالانوار), علامه مجلسى, ج298/58.19. (نهج الدعوات و منهج العبادات), سيد بن طاووس544/ ـ 546, مؤسس الاسلامية للنشر (هدى) بيروت.20. (كشف المحجة لثمرة المهجة), ابن طاووس161/.21. (فتح الابواب… بين ذوى الالباب و بين رب الارباب فى الاستخارات), سيد بن طاووس, تحقيق خالد الخفّاف7/, مؤسسة آل البيت(ع) لاحياء التراث. بيروت.22. فرج المهموم فى تاريخ علماء النجوم على بن طاووس, ص7.23. (الفخرى فى الآداب السلطانية والدول الاسلامية) ابن طقطقى320/, دار بيروت للطباعة والنشر; (الحوادث الجامعه), ابن الفوطى81/.24. محمد بن احمد العلقمى وزير مستعصم باللّه, آخرين خليفه عباسى بود و پيش از آن استاد و پس از پادشاهى هولاكوخان نيز براى مدت اندكى وزير شد و چشم از دنيا فرو بست. ر.ك:(بحارالانوار), ج30/107. علاّمه مذهب او را ستوده است.25. (الموسوعة الاسلامية الشيعيّة), حسن امين, ج97/2, دارالتعارف للمطبوعات, بيروت.26. همان222/; (اعيان الشيعه), محسن امين, ج359/8.27. (كشف المحجة لثمرة المهجة), على بن طاووس144/.28. (فتح الابواب… فى الاستخارات), سيد على بن طاووس233/ ـ 234.29. (كشف المحجة لثمرة المهجة), سيد بن طاووس.30. (مهج الدعوات و منهج الدعوات) سيد بن طاووس567/.31. (كشف المحجة لثمرة المهجة), سيد بن طاووس147/.32. همان136/ ـ 137.33. مؤيدالدين محمد بن محمد بن عبدالكريم قمى وزارت الناصرسپس الظاهر و سپس المستنصر را بر عهده داشت و در سال 629 مرد. ر.ك: (الفخرى), ابن طقطقى328/.34. احتمالاً مراد از دوست, محمد بن احمد العلقمى(م:656) باشد ر.ك: (بحارالانوار), مجلسى, ج44/107.35. (شرح نهج البلاغه), ابن الحديد, ج238/8, مؤسسه آل البيت قم.36. سيد در (كشف المحجة) اين كار را اخلاص خود به خلافت مى داند.37. (بناء والمقالة الفاطمية فى نقض الرسالة العثمانيه) احمد بن موسى بن طاووس, تحقيق سيد على عدفانى نخريفى 20/, مؤسسه آل البيت, بيروت.38. (الفخرى), ابن طقطقى333/.39. (مختصر تاريخ العرب) سيد امير على344/ ـ 345, دارالعلم للملايين بيروت.40. (الفخرى335/.41. (مختصر تاريخ العرب) سيد امير على345/.42. (الفخرى)335/.43. (مختصر تاريخ العرب)347.44. (اقبال الاعمال), على بن موسى بن طاووس586/, دارالكتب الاسلاميه.45. (الحوادث الجامعه) ابن فوطى159/ دارالفكر الجديد, بيروت.46. (بناء المقالة الفاطمية فى نقض الرسالة العثمانية) احمد بن موسى بن جعفر بن طاووس18/ ـ 19.47. (الفخرى) 17/ كاشف الغطاء با حديث نبوى: (يبقى الملك بالعدل ومع الكفر ولايبقى بالجور مع الايمان) نظر ابن طاووس را توجيه مى كند. ر.ك: (الدين والسلام او الدعوة الاسلامية) كاشف الغطاء, ج116/1, دارالمعرفه.48. (اقبال الاعمال)568/ و 588.49. (سفينة البحار), قمى, ج568/1, تهران.50. (بحارالانوار), ج11/109.51. (روضات الجنات), خوانسارى, ج7, ترجمه خواجه طوسى.52. اين داستان را به جز خوانسارى در (روضات الجنات) تاريخ نگاران مهم و معتبر اين دوره, چون: ابن فوطى, ابن طقطقى و رشيد الدين فضل اللّه نياورده اند.53. (فلاسفه الشيعه, حياتهم و آرائهم), شيخ عبداللّه نعمة540/, دارالفكر البنانى, بيروت.54. (الاقبال), سيد بن طاووس586/.55. (الموسوعة الاسلامية) حسن امين, ج99/2 ـ 100, دارالتعارف للمطبوعات بيروت; (جامع التواريخ), رشيد الدين فضل اللّه, ج687/2.56. (اعيان الشيعه) محسن امين, ج358/8.57. (بناء المقالة الفاطمية فى نقص الرسالة العثمانية), احمد بن موسى بن جعفر بن طاووس6/.58. (كشف المحجة لثمرة المهجة), ابن طاووس, مقدمه آقا بزرگ تهرانى, دارالمرتضى; (بحارالانوار), ج44/107.59. (اقبال الاعمال) ابن طاووس, 598/ ـ 600.60. (الكنى والالقاب), قمى, ج340/1.61. (دائرة المعارف الاسلامية الشيعة) حسن امين, ج203/2, دارالتعارف للمطبوعات.62. هولاكوخان مؤسس سلسله ايلخانى در ايران به حساب مى آيد. همو نيز, عراق را فتح كرد. ر.ك: (دائرة المعارف الاسلامية), محسن امين, ج9.63. (مختصر تاريخ العرب), سيد اميرعلى349/.64. (الفتاوى الكبرى), ابن تيميه, ج352/4.65. همان, ج332/4.66. (روضات الجنات), خوانسارى175/.67. در اين جا اين نظريه وجود دارد كه تاريخ نگارش مفتاح الكرامة, در فترت مابين تحوّل الجايتو به تشيّع در سال 1308م و بين رد شيخ الاسلام بن تيميه كه در حوالى سالهاى 1310م. كتاب منهاج السنة را نوشته است.68. (سفينة البحار), قمى, ج734/1.69. الجايتو نخستين كسى نيست كه شيعه شد و پيش از او غازان خان اين كار را كرده بود, ولى او نخستين كسى بود كه تشيّع رابه طور رسمى اعلام كرد.70. (المغول بين الوثنية والنصرانية والاسلام), حسن الامين358/, دارالتعارف للمطبوعات.71. (العراق فى عهد المغول الايلخانيين), د.جعفر حسين خصباك104/, چاپ عانى, بغداد, عراق.72. (نهج الحق و كشف الصدق) حلّى33/, دارالكتب البانى, بيروت.73. (تاريخ الحضارات العام قرن 16 و 17), دولان موسنبيه592/, منشورات عويدات, چاپ پاريس ـ بيروت.74. (جامع التواريخ), رشيدالدين فضل اللّه, ج416/3.75. (شرح نهج البلاغه) محمد عبده153/ ـ 154 دار و مطابع الشعب, القاهرة; (سفينة البحار), قمى568/.76. (دراسات فى ولاية الفقيه اوفقه الدولة الاسلامية), منتظرى, ج420/1.77. (الموسوعة الاسلامية) حسن امين, ج126/2.78. (دار المعارف الاسلامية الشيعه), حسن امين, ج392/4.79. (بحارالانوار), مجلسى109/.80. (سفينة البحار), قمى, ج97/2.81. (روضة الواعظين), محمد بن فتال نيشابورى, 27 ـ 28, مؤسسه اعلمى للمطبوعات بيروت.82. (دائرة المعارف الاسلامية الشيعه), حسن امين, ج39/5.83. (نهاية الاصول), حلّى, چاپ سنگى, قم.84. (روضات الجنات), ج137/6, الدار الاسلامية بيروت.85. (السرائر), ابن ادريس, ج1, مقدمه.86. (منهاج الكرامه فى معرفة الامامة), حلّى1/.87. (نهج الحق وكشف الصدق), حلّى 38/, مؤسسه دارالهجرة.88. (الالفين فى امامة اميرالمؤمنين), حلّى, منشورات الاعلمى.89. (المغول بين الوثنية والنصرانية والاسلام), حسن امين353/.90. (الفقيه و السلطان), د.وجيه الكوثرانى, دارالرشد چاپ اول, ص36.91.(الالفين), حلّى; (نهج الحق), حلّى.92. (الباب الحادى العشر), حلّى 186, آستان قدس رضوى.93. (قواعد الاحكام فى معرفة الحلال والحرام) علامه حلّى, نسخه خطى كتابخانه انگستان22/; تذكرة الفقهاء, ج259/4.94. (تبصرة المتعلمين فى أحكام الدين) حلّى, فصل50/4, چاپ سنگى.95. (قواعد الاحكام), حلّى63/.96. همان36/.97. (تذكرة الفقهاء), ج4, جزء 259/7; (تبصرة المتعلمين فى احكام الدين)50/.98. (ايران دراسة عامة), د. محمد وصفى ابومغلى233, منشورات مركز دراسات الخليج لجامعة البصرة.99. (اعيان الشيعه), محسن امين, ج61/10; (لؤلؤة البحرين), بحرانى; (قصص العلماء) تنكابنى263/.100. جبل عامل در عهد صفويان, فقيهان, فيلسوفان بسيار داشته كه نقش مهمى در مشروعيت اين دولت ايفا كرده اند.101. (الطريقة الصفويه ورواسبها فى العراق المعاصر), د.كامل مصطفى شيبى35/.102. (الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقيّة), ج299/1.103. (لؤلؤة البحرين), بحرانى185/.104. انوارالبدرين قديجى, كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى قم.105. همان72/.106. (النفوذ البرتغالى فى الخليج العربى) نوال حمزة يوسف الصيرفى152/, 154.107. (البلادى)126/.108. همان400/; اعيان الشيعه, امين, ج2, ترجمه الاحسائى.* اين سخن نمى تواند درباره همه مغولان, يا همه فرمانروايان آنان درست باشد. نفوذ كلام عالمان شيعى, رفتار و منش اسلامى و دقيق آنان, گريز و پرهيز آنان از نان و نام و پاى بندى آنان به اسلام و زيركى و سياست آنان در حلّ دشواريها و گره گشاييها و… را درگرگونى مغولان و گرايش آنان به شيعه نبايد ناديده انگاشت.** در شيعه به هيچ روى, حكومت موروثى نيست, سخن امير الجايتو, سخنى است نادرست و ناسازگار با روح شيعه.*** هيچ گونه هماهنگى و سازوارى بين عقيده مغولان درباره حكومت جهانى و جهان گشايى آنان, با عقيده به مهدويت كه گسترش عدل و داد در جهان از هدفهاى بلند و آسمانى آن است, وجود ندارد.معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 465]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن