تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 3 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):هر كس برادر (دينى) خود را پنهانى نصيحت كند، او را آراسته و اگر آشكارا نصيحتش نماي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1868323689




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهيدي كه اولين بار عكس امام را به من داد!


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: شهيدي كه اولين بار عكس امام را به من داد!
عمليات كه مي‌شد، گوني را از گلوله‌هاي آر.‌پي.‌جي پر ‌و بين بچه‌هاي آر‌پي‌جي‌زن‌ پخش مي‌كرد. به او مي‌گفتمك غلامرضا بيا پشت اسلحه بنشين، مي‌گفت: من پشت اسلحه بنشينم، تو پشت اسلحه بنشيني، ديگري هم بنشيند، كي مي‌خواهد مهمات بياورد؟
در ‌آذر‌ماه هر سال، دو بار نام دانشجو مي‌درخشد: ۱۶ آذر: روز دانشجو و امروز ‌۲۷ آذر‌ روز وحدت روحاني و دانشجو. در فهرست شهداي هشت سال دفاع مقدس، نام دانشجوياني مي‌درخشد كه در راه دفاع از ايران و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي از هستي خويش گذشتند و در برابر دشمن متجاوز ايستادند.

شهيد غلامرضا سگوند از دانشجوياني بود كه دست‌نوشته‌هاي او در كتابي با نام يادداشت‌هايي براي فردا توسط آقاي منوچهر مهدي‌پور تدوين و انتشارت نيلوفران آن را منتشر كرد. كتابي خواندني از دانشجويي كه در ۲۱ آذر ماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسيد.
حكايات و رواياتي از زندگي اين شهيد را زينت بخش مطالب امروز تابناك كرده‌ايم تا خاطره رشادت و ايثار دانشجويان شهيد را از ياد نبريم.

در هنگام بازداشت هيچ كس را «لو» نداد

بنده و شهيد غلامرضا سگوند از سال ۵۶ با همديگر آشنا شديم. در مسجد صاحب الزمان جلسهٔ قرآن داشتيم و فعاليت‌هاي انقلابي از جمله اعلاميه‌هاي امام را پخش مي‌كرديم. به همين دليل، او را دستگير كرده و به پاسگاه بردند‌. ساعت ۱۱ شب‌ آزادش كردند. وقتي آمد، از او پرسيدم غلامرضا نبودي؟ گفت: مرا به پاسگاه بردند تا از من اطلاعاتي راجع به چگونگي فعاليت‌هاي انقلابي دوستان بگيرند، ولي من مطلبي لو نداده‌ام.

‌بعد‌ها متوجه شديم كه در آن شب دستگيري، آب جوش ‌روي بدن شهيد ريخته بودند تا از وي اعتراف بگيرند كه موفق نشده بودند.

راوي: محمدحسين باغبان

معلم قرآن ما بود

با پيروزي انقلاب اسلامي و با توجه به آگاهي‌هايي كه نسبت به اهداف انقلاب داشت با تشكيل جلسات قرآن در مسجد جامع شهرك، تلاش بسياري براي جذب كودكان و جوانان بابت حضورشان در جلسات قرآن آغاز كرد و فردي تأثير‌گذار در بين آحاد جوانان آن زمان بود. اين مربي قرآن پيش از هر چيز و هرگاه كه مي‌خواست سخني بگويد، خود بدان گفته عمل ‌و با رفتار خود جوانان را با مباني دين و قرآن و اهداف انقلاب و افكار امام خميني (ره) آشنا مي‌كرد.

او براي ترويج جلسات قرآن به درب منازل جوانان مي‌رفت و از آنان درخواست همكاري و حضور در جلسات مسجد جامع را مي‌نمود و با حضور خود در ميادين ورزشي از اعضاي جلسات مي‌خواست ‌با ورزش خود را براي پياده شدن اهداف انقلاب آماده كنند.
با آغاز نخستين‌ روزهاي انقلاب با دوستان و هم‌فكرانش به ويژه شهيد كرمعلي خسرو آبادي نسبت به تغيير نام شهرك خسرو به نام شهرك امام خميني اقدام كردند.

راوي: قنبر محمدي

امام خميني (ره) مراد و مرشد او بود

ما در زمان شكل‌گيري انقلاب و تظاهرات و راهپيمايي‌ها، ‌كوچك بوديم. يادم مي‌آيد كه شهيد سگوند بيرقي دست من داد و گفت: اين پرچم ابوالفضل است كه برايش سينه مي‌زني. اين را مي‌گيري و جلوي صف راهپيمايي مي‌ايستي. ما هم با راهنمايي شهيد سگوند در راهپيمايي شركت مي‌كرديم.

‌يادم مي‌آيد اولين عكسي كه من از امام خميني ديدم از جيب شهيد سگوند در‌آورده شد. مي‌گفت: اين را مي‌شناسي؟ اين آقاي خميني است كه شاه جنايتكار او را تبعيد كرده، گفتم تبعيد يعني چه؟ گفت: يعني ايشان را از اينجا از مملكت بيرونش كرده. ايشان خواهان گسترش دين اسلام است ولي اين شاه ملعون به خاطر اين اسلام‌خواهي ايشان را تبعيد كرده است.

شهيد سگوند از جهت‌گيري سياسي فقط ذوب در گفتار و رفتار و انديشه‌هاي امام خميني بود. زمان رفتن به جبهه مي‌گفت كه مي‌روم به فداي سر امام بشوم، من مي‌روم تا خط امام و انقلاب بماند.

يك سال ماه محرم، براي مراسم نماز جماعت يك روحاني به شهرك آمده بود. هميشه بعد از پايان نماز، شعار خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار، گفته مي‌شد، ولي آن روحاني مخالفت مي‌كرد و مي‌گفت: من دوست ندارم اين شعار را بدهيد.

‌شهيد غلامرضا سگوند تنها كسي بود كه رفت و به او گفت: ما پشت سر كسي كه مخالف جنگ و حضرت امام خميني است، نماز نمي‌خوانيم. لطفاً ديگر تشريف نياوريد. سپس به جلوي صف نماز جماعت رفت و خطاب به مردم گفت: ارزش نماز خواندن پشت سر كسي كه از دعا كردن براي امام و رزمندگان در جبهه بدش بيايد، خيلي پايين است.

دكتر عبدالمحمد كرد‌نژاد

به ديدگاه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بسيار علاقه‌مند بود

در خصوص فاجعه هفت تير شهيد از خط مقدم به عقبه آمد. در آن هنگام، عقبهٔ جبهه عنكوش بوديم. يكباره‌‌ سرش را روي شانه‌ام‌ گذاشت و شروع‌ كرد بلند بلند گريه كردن. مي‌گفت بدبخت و بي‌كس شديم. گفتم: چه شده؟ گفت: حزب جمهوري اسلامي را منفجر كردند. خيلي ناراحت بود و دلواپس، همه پكر و ناراحت بوديم، به ويژه ايشان، از خط مقدم كه آمده بود عقب، سرش را گذاشت روي شانه‌ام و آنقدر گريه كرد‌ تا پيراهنم خيس اشك شد.

به ديدگاه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي (مقام معظم رهبري) كه در آن زمان امام جمعه تهران بودند، بسيار علاقه‌مند بود و بخش‌هايي از خطبه‌هاي ايشان را يادداشت مي‌كرد و روي آن‌ها مانور مي‌داد و توصيه مي‌كرد و مي‌گفت‌ كه ايشان سخنگو و نماينده امام هستند؛ چنين تعبيري از حضرت امام خامنه‌اي داشتند.

راوي: حجت‌الاسلام حاج شيخ محمد صالحي انصاري

دانشجويي كه گرسنه ماند

شهيد سگوند تلاش مي‌كرد كه خود درآمدش را ‌به دست آورد، تابستان‌ها كار مي‌كرد و حتي روزهايي كه دو ـ سه روز تعطيل مي‌شد،‌ كارگري مي‌‌كرد، تا پول سال تحصيلي خود را تأمين كند و حتي از اين درآمد به پدر و مادرش هم كمك مي‌كرد.

به هنگام دانشجويي‌اش در كرمانشاه ‌نام‌نويسي كه شروع شده بود،‌ به آنجا ‌رفت، ولي پول كم آورد. تقريبا ۲۴ ساعت، يعني از امروز بعد‌از‌ظهر تا فردا بعداز ظهر ايشان بي‌پول ماند، مي‌خواست به زادگاهش برگردد ولي هيچ پولي نداشت. در پارك و فلكه آزادي كرمانشاه ماند. خودش مي‌گفت: نشسته بودم و متوجه شدم كه من چند ساعت است كه همين طوري اينجا نشسته‌ام، شديدا گرسنه بودم كه شخصي در كنارم نشست و از من جريان را پرسيد. جريان را كه گفتم، او مبلغي براي كرايه و غذا به من داد. اول قبول نكردم و سرانجام به اين شرط كه نشاني بدهد تا بعدا به او برگردانم پذيرفتم.

خلاصه آمده بود و دو هفته كار كرد و پس از آن به كرمانشاه رفت و اولين كاري كه كرد، اداي قرض خود به آن شخص بود.

راوي: دكتر نصرالله‌پور فياض

من پشت اسلحه نمي‌نشينم!

عمليات كه مي‌شد گوني را از گلوله‌هاي آر‌.پي.‌جي پر مي‌كردو بين بچه‌هاي آر پي جي زن. توزيع مي‌كرد. به او مي‌گفتم غلامرضا بيا پشت اسلحه بنشين، مي‌گفت: من پشت اسلحه بنشينم، تو پشت اسلحه بنشيني، ديگري هم بنشيند، كي مي‌خواهد مهمات بياورد؟

راوي: سيدكريم غفاري

روزي كه او به آسمان پرواز كرد

در جبهه عنكوش تپه‌اي بود معروف به تپه ۶۰. در آنجا سنگري را درست كرده بوديم. روي آن تراورس و خاك ريخته و گوني هم چيده بوديم. تپه جاي چهار، پنج تن مي‌شد‌‌ كه محل ديده‌باني بود. من نگاه كردم. ديدم تك و تنها هستم با شهيد سگوند، او آن روز آمده بود طرحي بريزد، سياستي به خرج دهد كه مقداري فشار روي ما كم شود وقتي اين را ديد گفت من هر طور كه شده هماهنگ مي‌كنم لودر بگيريم. آن موقع لودر و بلدوزر مال ارتش و سپاه نبود، بلكه داوطلبانه از جهاد و توسط مردم مي‌آوردند كه شهيد سگوند دو دستگاه لودر از روستاي عمله تيمور در نزديكي شوش گرفت. شبي كه داشتند خاكريز مي‌زدند، شهيد سگوند مسئول اين لودر‌ها بود ‌كه خمپاره خورده بود و سگوند ‌روي تپه ۶۰ به شهادت رسيده بود.

راوي: سيدكريم غفاري

بخشي از وصيتنامه شهيد:

به عنوان فردي از افراد اين كشور اسلامي به صحنه نبرد حق و باطل آمدم و تا حد توانم در جهت استقرار اسلام عزير در اين ميهن امام زمان (عج) كوشيدم و اميدوارم جان ناقابل خويش را در اين راه فدا كنم.
اين راه‌‌ همان راهي است كه شهيد تاريخ امام حسين (ع) و فرزند سيدالشهدا امام روح خدا خميني ما را به آن دعوت مي‌كند.

مزار اين شهيد در گلزار شهداي اسحاق ابراهيم شهرك امام خميني شهرستان دزفول، زيارتگاه شيفتگان خط سرخ شهادت است.

چهارشنبه 27 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن