واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: رئيس جمهور فرانسه رسماً ايران را تهديد كرد؛ دست اولاند در جيب سناتورهاي آمريكايي
بخش سياسي خارجي: رئيس جمهور ناتوان فرانسه كه بر اساس نظرسنجي هاي رسمي صورت گرفته بدترين رئيس جمهور تاريخ فرانسه در نزد مردم كشورش محسوب مي شود،در تازه ترين
لفاظي هاي خود عليه جمهوري اسلامي ايران به تهديد كشورمان پرداخته است. رئيسجمهور فرانسه در تهديد ايران، به طور مستقيم انگشت اشاره خود را به سوي سناي آمريكا دراز كرده و اعلام نموده است در صورتي كه ايران از ادامه مذاكرات خودداري كند، سناي آمريكا اقداماتي در جهت مجازات ايران اعمال خواهد كرد! اين اظهار نظر وقيحانه نشان مي دهد كه فرانسه همچنان با چشماني بسته به رصد تحولات پيراموني خود مشغول است. فرانسه ،هم در دوران رياست جمهوري ساركوزي و هم در دوران رياست جمهوري فرانسوا اولاند ، عقبگرد فاحشي در نظام بين الملل داشته است. سياستهاي نامتوازن راستگرايان و سوسياليستهاي فرانسه سبب شد تا پاريس به بازيگري منفعل در اروپا تبديل شود. ساركوزي و اولاند به ترتيب هر دو نماد لمپنيسم و انفعال در سياست خارجي فرانسه بوده اند. سياست خارجي فرانسه در خاورميانه،آفريقا و اروپا با شكستهاي متعددي رو به رو شده است. حضور افرادي ناتوان مانند لوران فابيوس در مسند وزارت امور خارجه دولت اولاند منجر به تشديد بحرانهاي سياسي در مقابل پاريس شده است.واقعيت امر اين است كه پس از خروج ژاك شيراك از كاخ اليزه،عقلانيت سياسي و محاسبه گري خردمندانه ديگر نمود چنداني در تصميم گيريهاي مهم و تعيين كننده وزارت امور خارجه فرانسه و كاخ اليزه نداشته است. در دوران رياست جمهوري ساركوزي شاهد بوديم كه فرانسه بابت حضور برنارد كوشنه در وزارت امور خارجه هزينه هاي سياسي زيادي پرداخت كرد. درست در همان دوران بود كه «فرانسه» به جاي تاثيرگذاري مستقيم در مسائل و بحرانهاي پيش روي اتحاديه اروپا، به تابعي از تصميم گيريهاي آلمان در قبال بحران يورو و ديگر موارد مشابه تبديل شد.
همين مسئله به پاشنه آشيل ساركوزي و راستگرايان ميانه در انتخابات سال 2012 تبديل شد. در دوران حضور فرانسوا لاند و حزب سوسياليست، پاريس همچنان در محاسبه واقعيات پيراموني خود ناشيانه عمل مي كند. اعلام همراهي اولاند با اوباما در حمله احتمالي به سوريه نه تنها منجر به تقويت موقعيت فراآتلانتيكي پاريس نشد، بلكه شكست سختي را در حوزه سياست خارجي براي فرانسوي ها رقم زد.سنگ اندازي هاي «فابيوس» در ژنو نيز محصول فقدان عقلانيت سياسي در سياست خارجي دولت اولاند بوده است.اظهارات اخير اولاند نشان از فقدان دانش حداقلي وي در عرصه سياسي مي دهد. توسل اولاند به سناي آمريكا جهت تهديد ايران حاكي از ادامه سقوط دولت اولاند در گرداب سياست خارجي است.بهتر است در برهه فعلي افرادي مانند شيراك و دوويلپن دست به كار شده و پروسه بازگشت عقلانيت سياسي به پاريس را بازتعريف و هدايت كنند. كارشكني ها و اظهارات ناشيانه و ابلهانه افرادي مانند اولاند و فابيوس، وجههبين المللي پاريس را نزد افكار عمومي جهان مخدوش كرده است. بدون شك در صورت ادامه روند فعلي، فرانسه به جاي «بازيگر واسطه گر» ، به «بازيگر مخرب» عرصه هاي ديپلماتيك و سياسي تبديل خواهد شد. براساس نظرسنجي كه نتايج آن در روزنامه فرانسوي «ژورنالديدومانش» منتشر شده است، محبوبيت «فرانسوا اولاند» رئيسجمهور اين كشور در ماه نوامبر به 20 درصد رسيده است. در اين نظرسنجي 79 درصد فرانسويها نارضايتي خود را از عملكرد رئيس جمهور كشورشان اعلام كردند.اين آمار بالاترين ميزان نارضايتي از يك رئيس جمهور در فرانسه از زمان تاسيس جمهوري پنجم در سال 1958 به شمار ميرود. در چنين شرايطي اولاند به سياستمداري از فرانسه رانده و از غرب مانده تبديل شده است! پيروزي اخير آنگلا مركل در انتخابات سراسري آلمان روياهاي اولاند جهت تشكيل جبهه سياسي جديد در اروپا را نيز از بين برده است.
اولاند و فابيوس مدتهاست در حسرت يك تعريف و تمجيد ساده از خود و كاخ اليزه مانده اند. اولاند به اندازه اي ناتوان است كه حتي محاسبات ساده و اوليه يك سياستمدار آماتور را نيز در خصوص سخنان خود صورت نمي دهد! تهديد ايران توسط فرانسه با استناد به تحريمهاي سناي آمريكا! مويد همين مسئله است.واقعيت امر اين است كه اولاند طي ماههاي اخير با شرط گذاري هاي پياپي در خصوص مذاكرات هسته اي با ايران دست به قماري دو سر باخت عليه كشورمان زده است. اولاند با اين اظهارات و شرط گذاري هاي سخيف بار ديگر فقدان عقلانيت سياسي خود را به اثبات رساند.نكته مهم تر اينكه فرانسه خود يكي از نمادهاي تروريسم هسته اي در جهان محسوب مي شود.تاسيسات اتمي «ديمونا»ي رژيم صهيونيستي مركز بسياري از اقدامات لازم براي دستيابي به مواد مورد نياز براي توليد سلاح اتمي است كه فرانسه نقش اساسي در ساخت آن و ايجاد پايگاه ويژه توليد پلوتونيم براي اين رژيم ايفا كرد.فرانسه نقش اساسي را در كمك به رژيم صهيونيستي براي ساخت رآكتور هستهاي ديمونا و ايجاد پايگاه ويژه توليد پلوتونيم براي اين رژيم بازي كرد و اين رآكتور را بر اساس آخرين دستاوردهايش در زمينه فناوري اتمي ساخت. توليد و بازيافت مواد راديواكتيوي همچون پلوتونيم، ليتيوم شش، اورانيوم غني شده و اورانيوم غنيناشده در ديمونا انجام ميگيرد ؛ ولي طراحي و ساخت سلاح هسته اي در محل ديگري صورت ميگيرد. “ميكائيل بار زوهر” در كتاب خود كه روزنامه صهيونيستي “يديعوت آحارانوت” بخشهايي از آن را منتشر كرد، آورده است: «پرز روز 24 اكتبر سال 1956 ميلادي ساعاتي پيش از حمله به مصر مذاكرهكنندگان فرانسوي را با درخواست خود براي امضاي پروتكل توافقنامهاي سري درباره مشاركت تلآويو در جنگ كانال سوئز غافلگير كرده است.» “جمال عبدالناصر” رهبر مليگراي مصر كه پيشواي ناسيوناليست بسياري از عربها نيز به شمار ميآمد در سال 1956 كانال سوئز را كه در سلطه انگليسيها بود ملي اعلام كرد و دولتهاي انگليس و فرانسه با همراهي اسرائيل به اين كشور حمله كردند و صحراي سينا و كانال سوئز را به اشغال خود درآورده و شهر اسكندريه را به شدت بمباران كردند. اين جنگ با تهديد اتمي شوروي و خروج فوري نيروهاي اشغالگر از كانال سوئز و سرشكستگي آنان پايان يافت و مصر اولين تجربه ضد استعاري خود را پس از كسب استقلال به رهبري جمال عبدالناصر به سختي اما با موفقيت پشت سر گذاشت.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]