تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روز قيامت محبوب‏ترين آدميان نزد خداوند فرمان‏برترينِ آنها از او است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830708555




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چهره متفاوتي كه از پرسپوليس مي‌بينيم وداع دايــي با دايــي!


واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: چهره متفاوتي كه از پرسپوليس مي‌بينيم وداع دايــي با دايــي!
پيام يونسي پور
اينكه امروز مي‌بينيم نشانه‌اي از علي دايي ندارد. آن چه ما از علي دايي به ياد مي‌آوريم مهاجم بلند قامتي بود كه سرش بوي گل مي‌داد. نه سرعت داشت و نه تكنيكي براي دريبل زدن دو مدافع پياپي اما همين بي‌تكنيك (كه گاهي از سوي منتقدانش در آخرين روزهاي زندگي فوتبالي‌اش بي‌استيل هم خوانده مي‌شد) باارزش‌ترين پاس گل‌هاي تاريخ معاصر را داده بود. يكي به خداداد در ملبورن، يكي به مهدوي‌كيا در ليون. دروازه شناس بود و در تايمينگ بهترين در آسيا. دايي پاي هميشه ثابت خط حمله‌اي بود كه زوجش طي سال‌ها بارها تغيير كرد. يك روز فرشاد پيوس بود، يك روز مديرروستا و گروسي، يك روز خداداد، روزي موسوي و مجيدي، روزي ديگر خودش بود و خودش! كنار دستي‌ها هميشه تغيير مي‌كردند اما او هرگز غايب نبود.
يك بلندزن كند و كم سرعت كه دروازه را از كف دستش بهتر مي‌شناخت، همان سياق را به مربيگري‌اش آورد. با همان روشي كه در زمين بازي مي‌كرد وارد دنياي مربيگري شد. سايپايي كه لورانت بست و دايي با آن قهرمان شد، دقيقا با هافبك‌هايي قلدر كه فقط يك هنرمند مثل يزداني داشت آرايش مي‌شد. تيم ملي‌اش هم همين بود. محسن خليلي تا قبل از مصدوميت محبوب‌ترين مهاجم دايي بود. سراغ كريم باقري رفت و او را به قيمت دلخوري نكونام برگرداند. خط حمله‌اش هميشه يك كريم انصاري فرد يا يك عليرضا عباسفرد داشت. بعد در پرسپوليس باز همين رويه را ادامه داد. دايي روي نيمكت، تيمي مي‌ساخت مبتني بر وجود يك دايي! دايي‌هايي كه هرگز موجوديت نداشتند. علاقه‌اش به هافبك‌هاي بزن بهادر، مهاجمان بلند زن كمتر شد اما از بين نرفت. دوران دو سال مربيگري‌ دايي در پرسپوليس نوعي گذار بود. مي‌خواست به سمت جديدي برود اما شايد خودش هم نمي‌دانست مقصدش كجاست. پس به هادي نوروزي دل مي‌بست و غلامرضا رضايي را بهترين گزينه مي‌دانست. بهترين خريدش مثلا علي عسگر بود و اما در همان تيم براي گلزني، از نوروزي و رضايي انتظار پريدن و جهيدن به اندازه اوج بازيگري‌اش داشت. دايي سوپرمن مي‌خواست و مهاجمانش «من» هم نبودند!
اين دايي اما فرد متمايزي است. يكي بي شباهت به دايي و يكي بيشتر از قبل شبيه به امروزي‌ها. اين تغيير موضع و پوست انداختن را مي‌شد از همان خريدهاي اول فصلش فهميد.

دلخواه‌هاي امروز دايي شباهتي به گذشته‌ها ندارند. او كريم انصاري فرد و محمد قاضي را با هم مي‌دهد و در عوض يكي مثل سيدصالحي را مي‌گيرد. چرا؟
در ليست خريدهايش مي‌توان كفشگري، پيام صادقيان و اميد عاليشاه را ديد. هر سه شبيه به هم و با اندكي تفاوت در فضاهاي تخصصي! وقتي به ميانه فصل مي‌رسد سراغ محسن مسلمان مي‌رود و وقتي حاتمي را مي‌خرد از انتخابش به صورت غيرعلني ابراز ندامت مي‌كند. در ميان هافبك‌هايي كه در دسترس هستند، باز هم يك فانتزي باز سرعتي و پاسور مثل حدادي فر را ترجيح مي‌دهد و اگر مشكلاتي ريشه‌اي و قديمي با علي كريمي نداشت، شايد او را هم به رغم سن و سالش كنار خودش حفظ مي‌كرد.
سلايق علي دايي تغيير كرده و اين شايد محصول چند سال ناكامي پياپي در فوتبالي است كه به صورت ظاهري (فقط ظاهري) تلاش مي‌كند با فوتبال سراسري همراستا و هم‌ آهنگ شد. چيزي مانند رئال مادريد با بنزما، كريس و بيل! مدل بزرگتري از بارسلونا با مسي، پدرو، نيمار و سانچز يا حتي در بايرن با ريبري و روبن. اينها نمونه‌هاي مرجع هستند.
علي دايي حالا در عبور از همان مرحله گذار و فراموش كردن «خود» مقلد رسمي شده كه دوباره فوتبال خشن و ماشيني دنيا در يك و نيم دهه گذشته را تبديل به فوتبالي تكنيكي، سرعتي، بدون اتكا به يك استاپر و هدف و براساس حركت‌هاي سريع كرده است. ابزارش شايد در نگاه اول كافي هم نباشد. هم ابزار فكري و هم اسباب فني‌اش! چه كسي روي نيمكت دايي مي‌توانست مدل لباس تازه‌اي كه دايي براي تيمش مي‌خواست را بدوزد؟ محمد دايي؟ كريم باقري؟ مولايي؟ خودش؟ اين نگراني نه اينكه امروز با نشستن پرسپوليس بر صدر جدول (كه كمي هم ناباورانه به نظر مي‌رسد) از بين رفته باشد كه لااقل كمرنگ‌تر شده.
پيام صادقيان، اميد عاليشاه، محسن مسلمان و مهرداد كفشگري دقيقا همان معيارهاي تغيير شخصيت دايي هستند. تيمش كمترين نقش را در بازي براي يكي مثل مهدي سيدصالحي قايل مي‌شود و فوتبال را روي كاكل همين شخصيت‌هاي داستان تازه دايي مي‌نويسد. داستاني كه گاهي نه سر دارد و نه ته و گاهي هم آنقدر دلنشين هست كه مخاطبش را به وجد آورد.

يك بازي عين مس و ذوب‌آهن دلنشين و همراه با پيروزي، يكي مثل تراكتورسازي ملال آور و توام با شكست! نوسان‌هاي نمايش پرسپوليس از ابتداي فصل تا امروز ادامه داشته. گاهي بي شكوه برده، گاهي باشكوه بوده و باخته. اين فراز و فرودها به‌خصوص در نوع كيفيت بازي، هرچند عواملي طبيعي و محيطي مانند نوع جنس حريف و زمين بازي (براي بازيكناني كه غالبا فانتزي باز و تكنيكي و هنرمند هستند) داشته و دارد اما بي‌ترديد مي‌توان ردپاي تفكرات دايي را هم در اين نوسان‌ها مشاهده كرد. تيم دايي دقيقا مانند خودش در روزهاي خاص و به‌خصوص بعد از عقب افتادن از حريف، فكر را زمين مي‌گذارد و توپ را هوا مي‌كند. كودك درون پرسپوليسي‌ها ناگهان زنده مي‌شود. دايي دوباره تصور مي‌كند يكي هست آن جلوها كه تيمش را نجات خواهد داد. يكي به اسم «علي دايي»!
دايي همچنان در حال كلانجار رفتن است. هم با خودش، هم با بازيكناني كه نمي‌داند آنها را بخواهد يا نخواهد. حسين ماهيني يكي از همين نمونه‌هاست. پسري كه انگار زاده شده براي بيست متر حمل كردن توپ و بعد سانتر كردن. يادآور ميناوند است كه چه دايي در زمين بود و چه نبود توپ را برايش سانتر مي‌كرد! ماهيني براي چه كسي توپ هوا مي‌كند؟ مسلمان؟ كفشگري؟ عاليشاه؟ صادقيان؟ يا يك سيدصالحي كه ميان دو مدافع گير كرده؟ دايي حتي گاهي آنقدر سردرگم مي‌شود كه در آخر محمد نوري (بي‌شك فانتزي بازترين هافبك تيمش) را بيرون مي‌نشاند. ادله دايي منطقي هم هست. نوري آنقدر افول داشته كه بتوان بي دغدغه او را روي نيمكت نشاند اما سوال اين است كه نوري بايد در تيم صدرنشين دايي چه مي‌كرد كه نكرد؟!
اين مرحله گذار دايي است. از دايي بودن به دايي شدن. دايي اين تصور كه هنوز يك علي دايي در خط حمله‌اش هست كه ناگهان هر توپ مرده‌اي را به يك گل تبديل كند را تا حدودي از مخيله‌اش رانده و اين مردي شده كه با كمترين احتمال ممكن تيمش را به صدر برگردانده. شايد خانه استيجاري‌اش مستدام نباشد اما لااقل براي خودش اين حسن ويژه را خواهد داشت كه بفهمد ديگر «علي دايي» براي باز كردن گره‌هاي تيمش وجود ندارد. دايي دارد كم كم نبودن «دايي» را مي‌فهمد!



سه شنبه 26 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[مشاهده در: www.iran-varzeshi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن