واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: طنزيم
هومن جعفري
يعني چي ؟ يعني ما همه سر كار بوديم؟ يعني ميشود كه همه كاخ آمالمان در كسري از ثانيه بيفتد توي پروژههاي بابك زنجاني و نشست كند؟ آيا ما بيداريم؟ آي اين دنياي گردون و تفو و اين روزگار دني-كه به قول آق حميدرضا عرب تكهاش براي مسخره كردن ما در تحريريه مصرف ميشود- با ما سر شوخي دارند؟ اوكي.. خودت سر شوخي رو باز كرديها دنياي تفو!يادت باشد!فردا گله نكني...
با ما شوخي نكنيد
ما قلبمان ضعيف است برادران! با ما شوخيهاي آنطوركي نفرماييد! يعني چه كه آندو گفته شايد مسي در جام جهاني بازي نكند! شهر هرت است مگر! بعد هم هاشم بيكزاده چرا مصاحبه كرده و گفته شايد در جام جهاني نباشم؟! دست كروش است مگر! بنده از همين تريبون از كليه طنزنويسان مطبوعات ورزشي و غير ورزشي درخواست ميكنم با هم متحد شويم و يك پولي بگذاريم روي هم، يك هيتمن استخدام كنيم كه به كروش بفهماند هاشم بايد باشه! شما انتظار داريد در اين تنگناي بي سوژگي ما اين دو سوژه به اين خوبي را پرش بدهيم برود؟ بعد ستونهايمان را با چه پر كنيم؟ چرا با قلب ما آنهم اول هفته بازي ميكنيد؟ بنده از حضار ميپرسم: آيا صحيح است يك جوان طنزنويسي كه اول صبح براي كسب روزي حلال رفته سر كيوسك تيترمفتكي شكار كند بايد با ديدن اين تيترها نصف جان شود آيا؟ صحيح است اين حركات آيا؟ بگم؟
(در اين لحظه اتفاقاتي افتاد كه ناطق ترجيح داد نگويد و برود سر سوژه بعدي!)
فضا
به سلامتي و ميموني و مباركي دومين ميمون فضانورد ما هم به فضا رفت. البته ضمن تشكر از بر و بچ بخش موشكي فضايي هوايي كشور، كم نيستند در اين فوتبلال و كلا در اين ورزش انسانهايي كه ميزنند و هوا فضا ميروند و بر خلاف اين ميمون جان محترم ديگر به پايين هم بر نميگردند! كم نيستند كساني كه آنقدر از تجهيزات يا اكوييپمنت خوب (اين كلمه خارجي را هم نوشتم بار فرهنگي بينالمللي ستون ارتقا پيدا كند) استفاده ميكنند كه در چنان فضايي به سر ميبرند كه برد موشكهاي ماه پيماي ما كه سهل است، برد سفينههاي فيلم جنگ ستارگان هم به آن نميرسد. از اين دست فضانوردان مخصوصا در عرصههاي هواداري كم نداريم و اگر كسي خواست فعاليتهاي موشكي اين موش موشكها را رصد كند يك تك پا تشريف ببرد داخل فضاي مجازي و كامنتهاي سرخابيها بعد از شكست سنگين مس مقابل پرسپوليس را مشاهده كند! يعني طرفين زودتر از ميمون محترم رسيدهاند به فضا! به جان خودم. مداركش هم مستدل هست! خواستيد هم ميگم!
(در اين لحظه كسي نخواست، طنزنويس هم نگفت)
پروتكت
مدير عامل باشگاه مس كرمان تاكيد كرده كه پرويز مظلومي نه براي زدن داور رفته داخل زمين و نه براي بيرون كشيدن تيم بلكه ايشان ميخواسته از داور پروتكت نمايد كه اين خودش خيلي هم خوب است. حالا اگر اطرافيان آقاي مظلومي يا خودشان يا داور يا داور چهارم يا كساني كه داشتند ايشان را ميگرفتند كه بلاي تايسون را سر داور نياورد، فكرهاي ديگري ميكنند هيچ محلي از اعراب ندارد. در ورزش ما هميشه حق با مقام بالادستي است مخصوصا زماني كه خلافش ثابت شود! ايشان رفته بود از داور بپرسد بچه كجايي اين همه شجاعي؟ منتهي داور فكر كرده اين متلك قديمي و تهراني اصل نوعي توهين است و پرويزخان را به همين دليل اخراج كرده بود كه اين كار داور اصلا هم كول و نايس نيست!يعني چه؟ علي دايي ميگويد داور غش كرده بود كسي جرات نميكند محكومش كند بعد آقاي مظلومي ميخواسته بگويد بچه كجايي اين همه شجاعي؟ بايد اخراجش كنند؟ تازه پرويز خان كه نگفت! اگر ميگفت كه الان به حبس ابد محكوم شده بود. آخر بي عدالتي تا كي؟ تبعيض تا كي ؟ حق خوري و حخ خوري تا كي؟ بگم؟
(در اين لحظه اعضاي تحريريه دهان طنزنويس را گرفتند كه ديگر نگويد. از حال عمومي طنزنويس يا پرويز مظلومي يا مديرعامل باشگاه مس كرمان خبري در دست نيست!)
سوال فني
حقيقتا آدم چيزهايي ميشنود كه در مخش فرو نميرود! مثلا همين كه كانون هواداران باشگاه فرهنگي ورزشي ليورپول در ايران جاي اينكه برود داخل صفحه جيمي كارگر و آن را هم مثل صفحه مسي فتح كند، برايش مجسمه و كتاب معرفي ايران و از اين چيزها ميفرستد باورپذير نيست! بنده خودم در فيسبوك با يكي از عزيزاني كه در داخل صفحه مسي كشورگشاييها كرده بود هم چت گرديده از او پرسيدم: دليل اين حركت شما چيست؟ ايشان هم نه گذاشت و نه برداشت و فرمود: بنده قصد خير دارم كه آقاي مسي با واقعيتهاي امروز ايران آشنا شود! يعني الان بنده نميتوانم درك كنم واقعيتهاي امروز كشورم اين كار بچههاي كانون هواداران ليورپول در پايتخت است يا كشورگشايي و فاميل گشايي اوشون در صفحه مسي! يكي مرا راهنمايي كند!
گراپس
يك تفاوتي كه ما با تمام دنيا داريم در اين است كه اصولا ما ميگوييم انگور آنها هنوز در واژههايي مثل عنب و ازم و استافيل ماندهاند! (توضيح: اين كلمه خارجكستانيها كه من گفتم مال يك شعر مولوي است. مولوي هم يك شاعر ايراني است. ايران هم يك كشوري است كه مردمش فقط به فحش دادن مشغول نيستند و بينالفحشين يك فعاليتهاي فرهنگي هم دارند مثل همين ديوان مولانا) در حالي كه حقيقتا-اگر با لهجه يزدي سريال دودكش اين كلمه را تلفظ كنيد بار شيريني مطلب افزايش هم مييابد-حرف ما و آنها يكي است! مثلا اينجا ما بهروز رهبري فرد را داريم كه عليه قاسم دهنوي مصاحبه ميكند. آنجا هم آقاي اشمايكل مصاحبه كرده كه ديويد مويس نصف منچستر را با لگد بريزد بيرون و اخراجشان كند! يعني قضيه عنب و ازم و انگور كاملا مصداق دارد فقط چون بهروز رهبري فرد يك ايراني آريايي است انگور خالي را دوست ندارد و كنارش يك نان و پنيري هم ميزند. يعني اگر آقاي اشمايكل به انگور رضايت داده و فقط سر بازيكنان بي لياقت تيم داد و هوار ميكشد آق بهروز ما نان و پنير و انگور و گردو و چاي شيرين و كشمش و مويز را ميگذارد روي ميز و يك روز رويانيان را ميزند، يك روز شيريني را، يك روز قاسم دهنوي را، يك روز همه را، يك روز علي پروين را. اين هم بحث آريايي بودن ماست كه در فيسبوك مدام اعلام و يادآوري ميشود وگرنه اسطورههايي مثل اشمايكل و رهبري فرد نهايت تفاوتشان اين است كه آق بهروز انگور ميزند آق پيتر گراپس!ديگر بقيهاش ميشود خون آريايي!
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]