واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بازجويي از پورنجاتي درباره فيسبوك
«با توجه به فراگير شدن شبكههاي اجتماعي و حضور گسترده اهالي سياست و شخصيتهاي هنري در فيسبوك، در همين شبكه اجتماعي با احمد پورنجاتي پيرامون حاشيههاي فيسبوك و تاثير گذارياش به گفتوگوي اينترنتي (چَت) نشستيم. پورنجاتي نماينده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس ششم، عضو جبهه مشاركت و قائممقام رئيس سازمان صدا و سيما بوده است. او علاوه بر فعاليتهاي سياسي و پزشكي، در عرصه شعر و سينما و تئاتر نيز فعاليت ميكند.»
به گزارش ايسنا، روزنامه قانون با اين مقدمه، گفتوگوي فيسبوكي خود با احمد پورنجاتي را منتشر كرده كه در پي ميآيد:
از كي به فيسبوك آمديد و چه شد كه تصميم به باز كردن حساب كاربري در اين شبكه اجتماعي گرفتيد؟
بيش از چهار سال است كه در اين شبكه اجتماعي حضور دارم. البته پيش از آن نيز در شبكه اوركات عضو بودم و نيز وبلاگي دارم به نام دلتا كه گاه نوشتههايم را در آن عرضه ميكنم. اما فيسبوك چيز ديگري است. يك جهانشهر به ظاهر مجازي و با همه واقعيتهاي پسنديده و ناپسندش. در اين برهه زماني كه هيچ ديواري ميان آدمها حائل نيست جز آنچه خود بخواهند، چگونه ميشود از جهان نشر غايب بود؟ علاوه بر اين ويژگي جذاب و وسوسه انگيز، دو عامل ديگر نيز در ترغيب من براي حضور فعال در اين شبكه مؤثر بود؛ نقش مهم و تاثيرگذار بر افكار عمومي بهويژه در عرصه عمومي و سپهر سياست و همچنين محدوديتهاي توانفرسا و خفهكننده فضاي رسانهاي داخل در هشت سال گذشته.
شما با توجه به اينكه يك شخصيت سياسي هستيد، خودتان را با حضور در فيسبوك در معرض نقد و توهين و چه بسا فحاشي عدهاي از كاربران قرار دادهايد. سخت نيست رويارويي با اين دسته از افراد؟
شنا كردن در آب البته خيس شدن دارد. مهم اين است كه انسان براي حضور كنشگرانه در گستره جامعه مدني و شبكههاي اجتماعي چه مجازي و چه واقعي، آمادگي تعامل داشته باشد. براي من تا كنون نه سخت و نه تلخ بلكه همواره شيرين و مطلوب و درسآموز و عبرتانگيز بوده است. البته هيچگاه از نقش فعال و مسئولانهام در مواجهه با نظرات ديگران طفره نرفتهام و كوشيدهام براي خوشايند يا تخريب كسي بازيچه اراده و رفتار ديگران نشوم. با همه حرف ميزنم. گفتوگو كه جيرهبندي نشده! حتي اگر يكديگر را قانع نكنيم، ناخواسته چيزهايي از هم ميآموزيم.
شما ادبيات خاص خودتان را در استتوسهاي فيسبوك داريد و جالب است با وجود حضور فعال در اين عرصه اين جنس ادبياتتان تحت تاثير ادبيات پيرامون شبكههاي اجتماعي قرار نگرفته است. حتي در نامههايي كه چند وقت يكبار منتشر ميكنيد هم اين ادبيات خاص خودتان مشاهده ميشود. گويي يك شاعر و نويسنده اين مطلب را نوشته تا يك سياستمدار. اگر قرار باشد با ادبيات آقاي روحاني بگوييم؛ آيا شما شاعر هستيد و سياستمدار نيستيد؟
زبان و قلم هر كس به گمانم آيينه شخصيت و لودهنده درون اوست، حتي اگر به هزار فوت و فن، قصد پنهان كردن خود واقعياش را داشته باشد. من آنچه را كه هستم ميگويم و مينويسم؛ بي رو در بايستي، شوخ و شنگ و در عين حال بسيار جدي و سمج. البته بيترديد رد پا و بازتاب آنچه پيرامون من ميگذرد، در نگاه و نوشتههايم بسيار پررنگ و گلدرشت است، چون به مسئوليت اجتماعي انسان بسيار باور دارم. من نه سياستمدارم و نه شاعر. تلاش ميكنم يك انسان معمولي باشم اما بي هر نقاب!
تا حالا پيش آمده كه از يك شخصيت براي حضور در فيسبوك دعوت كنيد؟
نه. از كسي براي حضور در فيسبوك دعوت نكردهام.
اگر بخواهيد نام ببريد دوست داريد چه اشخاصي وارد فيسبوك شوند؟
به ترتيب اولويت: حاشيهنشينان شهرها و روستاييان سراسر كشور، خانواده و فرزندان مراجع محترم تقليد، استادان و دانشجويان رشتههاي علوم انساني و علوم اجتماعي، مسئولان بخشهاي تحليل و بررسي ارگانهاي امنيتي و انتظامي، همه طلبههاي دوره درس خارج در حوزههاي علميه، زندانيان اعم از عادي و سياسي، يكي از اعضاي مهم و مؤثر دفتر مقام رهبري.
اگر امكان دارد به صفحه مخصوص صفحات بلاك شدهتان برويد و به من بگوييد تا حالا چند نفر را بلاك كردهايد؟
آقا اين بازجويي تمامي نداره؟
دو سوال ديگر باقي مانده ولي اگر اذيت ميشويد همينجا ميتوانيم تمامش كنيم!
لطفا هر دو سوال را يكجا بفرستيد.
خاطرهاي قابل ذكر در مورد فيسبوك داريد؟ يك استاتوس براي پايان اين گفتوگو بنويسيد ...
خاطره مجازستاني (فيسبوقي) بسيار دارم. اين يكي را بخوانيد: روزي يك استاتوس گذاشتم كه مضمونش به آقاي هاشمي رفسنجاني بر ميگشت و لحني طنزآلود و اندكي انتقادي داشت. يكي از دوستان فيسبوكيام به نام «فواد صادقي» كه البته از نزديك نديدهام و نميشناختمش، كامنت تند و تيز و گزندهاي گذاشت هم در نقد و رد مطلب من و هم در دفاع از آقاي هاشمي و البته اشاراتي مخدوش هم به برخي فعاليتهاي گذشتهام. نخواستم روي صفحهام پاسخ دهم. از طريق پيام پاسخي مفصل نوشتم و به نام فواد صادقي فرستادم. غافل از اينكه چهار نفر به همين نام در فيس بوك عضو بودند و من براي كسي غير از آن فواد صادقي مربوط فرستاده بودم. در ضمن، ماندگارترين خاطرهام از فيسبوك، بازجوييهايي است كه پس دادهام!
"پنهان كردن حقيقت هزار بار شرف دارد بر پنهان شدن پشت سر حقيقت. اولي دروغ است و دومي فريب و خيانت!"
شنبه 23 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]