تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که ما را پس از مردنمان زیارت کند گویا ما را هنگام زنده بودنمان زیارت کرده است....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803587672




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هشدار مرگ: باتلاق هايي به عمق پنجاه متر در بستر درياچه اروميه (+عكس)


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هشدار مرگ: باتلاق هايي به عمق پنجاه متر در بستر درياچه اروميه (+عكس)
كم كم تا زانو در باتلاق فرو مي رفتم. حرارت خورشيد به داخل باتلاق نفوذ كرده بود و گرماي داخل آن به قدري بود كه پوستم را مي سوزاند و بالاخره من تا كمر در باتلاق فرو رفتم... .
عصر ايران - خشك شدن درياجه اروميه ، باتلاق هاي مرگباري را در دل آن به وجود آورده است كه بي توجهي به اين موضوع مي تواند به قيمت جان انشان ها تمام شود.
اين موضوعي است كه مدير كل حفاظت محيط زيست آذربايجان غربي آن را با خبرنگار عصرايران در ميان گذاشته تا با اطلاع رساني درباره اين پديده، مردم دچار خطرات ناشي از اين باتلاق هاي جديد الظهور نشوند.

حسن عباس پور مي گويد: هم اكنون ، باتلاق هايي به عمق 20 الي 50 متر در بستر درياچه خشك شده وجود دارد كه روي آن را بسترهاي نمكي ناپايداري پوشانده است كه ظاهري فريبنده دارند اما در برخي نقاط ، ضخامت شان به حدي اندك است كه حتي تحمل وزن يك انسان را ندارد. اين پديده باعث مي شود افرادي كه با خودرو با حتي با پاي پياده ، به بستر درياچه مي روند تا به مناطق باقي مانده آبي برسند يا وضعيت موجود را تماشا كنند، با خطر فرو رفتن در اين باتلاق ها مواجه شوند.

خاطره مدير پارك ملي درياچه اروميه از جدال مرگ و زندگي در باتلاق هاي نمكي

خبرنگار عصرايران ، براي پيگيري موضوع باتلاق هاي نمكي در بستر درياچه اروميه به سراغ مدير پارك ملي درياچه اروميه رفت. اميد يوسفي با تأييد وجود چنين باتلاق هاي مرگباري در بستر مي گويد: خود من در يكي از مأموريت ها درگير اين باتلاق ها شدم و اگر لطف خدا و كمك به موقع همكاران نبود ، در باتلاق ها غرق مي شدم.

وي مي گويد: يكي از 102 جزيره پارك ملي درياچه اروميه جزيره اشك است كه زيستگاه يكي از با ارزش ترين گونه هاي جانوري جهان يعني گوزن زرد ايراني است. در بين تمامي گونه هاي گوزن ، گوزن زرد ايراني زيباترين و البته حساس ترين نوع محسوب مي گردد. چه بسا اگر تلاش هاي شبانه روزي محيط بانان نبود شايد هم اكنون براي ديدن اين حيوان زيبا به موزه هاي تاريخ طبيعي و يا آرشيو فيلم ها و عكس ها مراجعه مي كرديم. بنابراين ، به طور دائمي از محيط زندگي اين گوزن بازديد مي كنيم تا احياناً اگر زيستگاه و يا خود اين حيوان دچار مشكلي شده باشد آن را برطرف كنيم؛ مشكلاتي مانند ،كم شدن ميزان ذخيره آب شرب ، كم شدن ميزان ذخاير علوفه ، احتمال ورود حيوانات شكارچي به داخل جزيره ،احتمال ورود افراد متخلف و شكارچيان غير مجاز به داخل جزيره و ... .

در يكي از اين بررسي ها كه من نيز حضور داشتم مقرر شد كه از ضلع جنوبي جزيره كه موسوم به "خرمن تپه لر" است شروع به حركت نموده و تا ضلع شمالي آن حركت كنيم. شكل اين جزيره به گونه ايست كه از شمال به جنوب كشيده شده است، مانند يك قطره اشك.

سه نفر بوديم و در سه مسير متفاوت شروع به حركت كرديم. من در ضلع شرقي جزيره حركت نمودم. مسير حركت پر از پستي و بلندي بود و با توجه به گرماي طاقت فرساي هوا حركت در چنين مسيري دشوارتر مي شد. همچنين به علت خشك شدن درياچه و وجود بلورهاي نمك بر روي زمين دماي حرارت منطقه بسيار غير قابل تحمل تر شده بود كه دماي هوا گاه حتي به 50 درجه سانتي گراد هم مي رسيد.

با توجه به اينكه نزديكترين دكل تلفن همراه كيلومترها از آنجا فاصله داشت، گوشي هاي تلفن همراه نيز به يك وسيله بلا استفاده تبديل مي شد. از طرفي نگران ذخيره آبي بودم كه همراه داشتم.

حدودا پنج ساعت بود كه بي وقفه در حال پياده روي بودم. ذخيره آبي كه همراه داشتم به پايان رسيد. در آن هواي 40 درجه من هنوز 4 ساعت ديگر نيز پياده روي داشتم تا به محل مقرر برسم.

ساعت 2 بعد از ظهر بود. گرماي هوا طاقت فرسا بود و تشنگي نيز اذيت كننده و راه ناهموار نيز انرژي ام را گرفته بود. اينگونه پيش بيني كردم كه اگر همين مسير را با همين روند ادامه دهم حتما از فرط تشنگي و خستگي از پا در خواهم آمد.

بنابراين مسيرم را به سمت جزيره اسپير تغيير دادم. فاصله اين دو جزيره تقريبا 6 كيلومتر بود كه پياده روي بين آنها تقريبا يك ساعت طول مي كشيد. در جزيره اسپير يك چشمه آب شيرين وجود داشت كه حداقل مي توانست تشنگي ام را رفع كند و مي توانستم در آنجا منتظر همكاران بمانم و بعد با موتور سيكلت به پاسگاه محيط باني جزيره كبودان برويم.

شروع به حركت كردم.مسير ياد شده در واقع بستر درياچه اروميه بود كه كاملا خشك شده و لايه اي از نمك سطح آن را پوشانده بود. پس از بيست دقيقه پياده روي شدت گرما و تشنگي مرا كلافه كرده بود كه ناگهان احساس كردم زمين زير پايم رفته رفته نرم تر مي شود. از قبل مي دانستم كه مسير ممكن است باتلاقي باشد ولي از شدت خستگي و گرما ناي بازگشت دوباره اين مسير و طولاني تر كردن آن را نداشتم.

هرچه بيشتر پيش مي رفتم پاهايم بيشتر در لجن فرو مي رفت. ولي به خودم دلداري ميدادم كه به زودي اين زمين باتلاقي تمام مي شود. كم كم تا زانو در باتلاق فرو مي رفتم. حرارت خورشيد به داخل باتلاق نفوذ كرده بود و گرماي داخل آن به قدري بود كه پوستم را مي سوزاند و بالاخره من تا كمر در باتلاق فرو رفتم.

در اين حين سعي كردم هرطور كه هست دراز بكشم تا بتوانم سطح تماس بدنم را با سطح باتلاق بيشتر كنم تا وزن كمتري به آن وارد شده و كمتر درون آن فرو بروم. در يك لحظه احساس كردم تا مرگ فقط يكي دو قدم فاصله دارم. ضمن اينكه همكاران نيز نمي توانستند جاي مرا حدس بزنند چون من يك تغيير مسير خارج از برنامه داده بودم.

تقريبا 40 دقيقه داخل و روي باتلاق داغ دراز كشيده بودم و گرماي شديد و تشنگي و خستگي قدرت تفكر را از من گرفته بود. با دوربين چشمي كه همراه داشتم نگاهي به اطراف انداختم. متوجه شدم كه تقريبا 700 متر آنطرف تر رنگ زمين كمي تيره تر است. اين مي توانست بدين معني باشد كه آنجا باتلاق به پايان مي رسد. تمام نيروي خود را جزم كرده و سعي كردم به آن سمت حركت كنم.

در اين شرايط راه رفتن محال بود. بنابراين بهترين راه غلت خوردن روي زمين بود. بعد از يك ساعت من فقط توانسته بودم 50 متر به جلو بروم. كاملا نا اميد شده بودم. در اين لحظه فقط به خانواده ام و تنها پسرم فكر مي كردم. ناگهان احساس كردم از دور كسي مرا صدا مي زند. كمي دقيق تر شدم ولي اثري از كسي نبود. باز هم آن صدا را شنيدم. صداي پسرم بود. همين به من روحيه داد.تمام توان باقي مانده ام را جمع كرده و شروع به غلت زدن كردم. بعد از حدود 200 متر ديدم كه زمين به شكل دايره هايي به قطر 50 سانتي متر,خشك است و اثري از باتلاق در آن زمين هاي دايره اي شكل نيست. من اين اتفاق را يك معجزه مي دانم. دقيقا در لحظاتي كه انرژي ام رو به پايان بود اين اتفاق باعث شد ته مانده توانم را در باتلاق ها تلف نكنم.

هرچه پيش مي رفتم بر تعداد اين دايره ها افزوده مي شد. در آن شرايط كه من از شدت خستگي و تشنگي حالت خواب و بيدار داشتم , گاها احساس مي كردم كه در كنار يك چشمه آب هستم. كمي كه دقت مي كردم مي ديدم سرابي بيش نيست. كم كم توانستم سرپا بايستم. ولي باز هم وقتي فاصله دايره ها از هم زياد مي شد به ناچار تا كمر در باتلاق فرو مي رفتم. ولي با كمك اين زمين هاي دايره اي شكل از آن نجات مي يافتم.

به هر مصيبتي كه بود به آن منطقه تيره رنگ رسيدم. حدسم درست بود. آنجا خبري از باتلاق نبود. ساعت 7 عصر بود. ناگهان از دور صداي موتورسيكلت شنيدم. همكاران كه نگران من شده بودند با موتورسيكلت دنبال من مي گشتند. پيراهنم را كه به دستانم بسته بودم تا گرماي سوزان باتلاق به آنها آسيب نزند، باز كرده و بالاي سرم چرخاندم تا توجه آنها را به خودم جلب كنم ... و بالاخره نجات پيدا كردم.

عميق ترين نقاط درياچه اروميه كه مربوط به شانزده درصد سطح خشك نشده آن است با عمقي در حدود فقط 20 سانتي متر.
رگه ها و لكه هاي باتلاقي در ميان سطح نمكي درياچه اروميه به چشم مي خورد.

ساحل شرقي جزيره كبودان در وسط درياچه اروميه والبته باتلاقي با سطح خشك شده نازك و فريبنده و باطني خطرناك و كشنده

وسيله نقليه ابداعي محيط بانان پارك ملي درياچه اروميه كه به منظور سبك و كم وزن بودن بدين شكل طراحي و ساخته شده است و ترددهايشان به كل جزاير درياچه اروميه با مشقت فراوان با اين وسيله نقليه صورت مي پذيرد.

چهارشنبه 20 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن